لحظه‌های با تو بودن رو دوست دارم 🍃💙

وقتی میگم من مودی‌ام منظورم این نیست وقتی امروز بهت میگم «دوستت دارم» قراره فرداش ازت بدم بیاد، یا وقتی بهت میگم «دلم برات تنگ شده» چند ساعت بعدش بی‌خیالت بشمو به این فکر کنم که بدون توام بلدم زندگی کنم. وقتی از مودی بودن حرف میزنم یعنی ممکنه وقتی با خنده دستاتو گرفتمو دارم به این فکر میکنم چقدر کنارت حالم خوبه، با فکر اینکه چند دقیقه بعدش قراره ازت جدا بشم بزنم زیر گریه. یا وقتی میخوام برم یکیو ببینم خیلی یهویی نظرم برگرده و بشینم توی خونه و ادامه سریالمو ببینم. یا وقتی زانوی غم بغل گرفتمو دارم به همه بدو بیراه میگم با دیدن آسمون لبخند بزنم. یا وقتی دارم یه وویس چند دقیقه‌ای رو پُر میکنم تا واسه یکی بفرستم، با گفتن یه «خب که چی» اون وویس رو پاک کنم و برم بخوابم. میدونی عزیزم؛ مودی بودن واسه من تو همین چیزا معنی میشه، توی مسائلی که فقط به خودم مربوطن، قرار نیست وقتی مودم عوض میشه حسی که به تو دارمم تغییر کنه.

بچه ها من نیومدم نصیحتتون کنم، ولی برای فراموش کردن کسی با کس دیگه وارد رابطه نشید.

تو حتی نبودنت هم قشنگتر از بودن همه ی آدماس حالا هی نباش ببینم ب کجا میرسی :)

بی توجهی من رو آزار میده، وقتی یه چیزی آزارم بده تنها میشم، سکوت میکنم، سرد میشم، گوله میشم، می‌افتم تو حوض نقاشی، شنا هم که بلد نیستم، غرق میشم، تموم میشم، تمومم نکن خب؟:)) |امیرممد|

شبِ غمِ تو نیز بگذرد؛

اگه نباشی دیگه مردن کار سختی نیست.

ته قصمون هرچی که بود و شد، فقط، دشمنم نشو.

همیشه میترسیدم اون آدمی که برا من نبودی برا یکی دیگه باشی :)

‏اینو روزی صد بار با خودت تکرار کن که: به آدما فرصت نده که با اعصابت بازی کنن! عزیز ترین فرد زندگیت هم اگه رو اعصابت بود سکوت کن و ازش فاصله بگیر! خانواده، عشق، دوست، هرکسی که روزاتو منفی کرد با یه خداحافظی خوشحالش کن..میخوام بهترین جمله ای که امروز شنیدم رو بهتون بگم: «سلامت روان شما از روابط خونی تون، مهم‌تره» |hamid|

راستش من فکر میکردم قوی بودن به دوام آوردنه... ولی خوب که نگاه می‌کنم، می‌بینم قوی بودن تو رها کردنه...

از اکس خودتون ننالید شما به اون تجربه احتیاج داشتید .

یادمه میگفت هیچکس دوستش نداره یه جورایی عجیب احساس تنهایی میکرد همش با خودم میگفتم مگه میشه کسی دوسش نداشته باشه؟! اونکه چیزی کم نداره، دورش هم شلوغه.. حالا خیلی وقته از اون روزا میگذره و من حرفاشو با بند بند وجودم درک کردم راستش خودم ب دردش دچار شدم اون راست میگفت هیچکس دوسش نداشت یعنی.. اون اصل کاریه دوسش نداشت :)

زندگی فقط صد سال اولش سخته.

مدت خیلی زیادی هر جا رفتم گفتم تنهایی اونقدرا هم مسئله ی وحشتناکی نیست و آدم خودش به تنهایی هم میتونه خوشحال باشه همیشه. خب من چرت گفتم. بعد یه مدت تنها بودن، دیگه نمیشه خوشحال بود. فقط میشه تنها بود.همین‌.

از خواب خسته ام به چیزی بیشتر از خواب نیاز دارم چیزی شبیه بیهوشی، برای زمان طولانی شاید هم از بیداری خسته ام از این که بخوابم و تهش بیداری باشد کاش می شد سه سال یا شش سال یا نه سال خوابید و بعد بیدار شد نشد هم، نشد - عباس معروفی

🌱 تا حالا دندون پزشکی رفتین؟ ‏اول دکتر چند ‌ تا⁩ سوزن میزنه تو لثه تون بعد اون مته رو می گیره دستش..بعضی وقتا از شدت درد دسته های صندلی رو محکم فشار میدیم و اشک تو چشمامون جمع میشه ‏چرا نمیزنین تو‌گوشش؟ ‏این همه درد رو تحمل کردید؛ این همه مته و امپول و انبرو... ‏خوب اعتراض کنید بهش!چرا اعتراض نمی کنید!؟ ‏تازه کلی هم ازش تشکر می کنیم و می خوایم بیایم بیرون می گیم: آقای دکتر ببخشید وقت بعدی کی هستش؟! ‏نمی خوای خدا رو اندازه یه دندون پزشک قبول داشته باشی؟به دکتر اعتراض نمی کنیم چون میدونیم این درد فلسفه داره و منجر به بهبود میشه، میدونیم یه حکمتی داره.. خوب خدا هم حکیمه! وقتی درد و رنجی رو تو زندگی ما فرستاد ازش تشکر کنیم. بگیم نوبت بعدی کی هستش؟