eitaa logo
تاریخ ایران و جهان باستان
80.1هزار دنبال‌کننده
37هزار عکس
4.7هزار ویدیو
13 فایل
ملتی که تاریخ خود را نداند، مجبور به تکرار آن است هر روز با مطالب جالب سیاسی و تاریخی 💐💐 پذیرش تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/4048027657C227a3cbb22
مشاهده در ایتا
دانلود
ماسک مخصوص آنفولانزا برای جلوگیری از انفلونزای اسپانیایی در انگلستان سال 1919 میلادی 🗞 @Ancients
عکس خانوادگی مربوط به بیش از صد سال پیش (خرداد ۱۲۹۵) 🗞 @Ancients
سقفِ آزادی رابطه ی مستقیم با قامتِ فکری مردمان دارد. در جامعه ای که قامتِ تفکر و همت مردم کوتاه باشد، سقفِ آزادی هم به همان نسبت کوتاه می شود. وقتی سقف کوتاه باشد آدم های بزرگ سرشان آنقدر به سقف می خورد که حذف می شوند، آدم های کوتوله اما راحت جولان می دهند. مردمِ عوام هم برای بقا آنقدر سرشان را خم میکنند که کوتوله میشوند و سقف ها پایین و پایین تر می آید و مردم بیشتر و بیشتر قوز میکنند تا اینکه کمرش خم میشود ودیگر نمیتواند قد علم کند .... داستایوفسکی 🗞 @Ancients
تصویری از اولین روز فیلمبرداری سریال آینه عبرت سال 1365 🗞 @Ancients
در روزگاران قدیم دو همسایه بودند که همیشه با هم نزاع و دعوا داشتند. یک روز با هم قرار گذاشتند که هر کدام دارویی بسازد و به دیگری بدهد تا یکی بمیرد و دیگری که میماند لااقل در آسایش زندگی کند! برای همین سکه ای به هوا انداختند و شیر و خط کردند که کدام یکی اول سم را بخورد. قرعه به نام همسایه دوم افتاد. پس همسایه اول به بازار رفت و از عطاری قوی ترین سمی که داشت را خرید و به همسایه اش داد تا بخورد. همسایه دوم سم را سرکشید و به خانه اش رفت. قبلا به خدمتکارانش گفته بود حوض را برایش از آب گرم پر کنند و یک ظرف دوغ پر نمک هم آماده بگذارند کنار حوض. او همینکه به خانه رسید، ظرف بزرگ دوغ را سر کشید و وارد حوض شد. کمی دست و پا زد و شنا کرد و هر چه خورده بود را برگرداند و پس از آنکه معده اش تخلیه و تمیز شد، به اتاق رفت و تخت خوابید. صبح روز بعد سالم بیدار شد و به سراغ همسایه اش رفت و گفت: من جان سالم به در بردم، حالا نوبت من است که سمی بسازم و طبق قرار تو آن را بخوری. او به بازار رفت و نمد بزرگی خرید و به خانه برد. خدمتکارانش را هم صدا کرد و به آنها گفت که از حالا فقط کارتان این است که از صبح تا غروب این نمد را با چوب بکوبید! همسایه اول هرروز میشنید که مرد همسایه که در تدارک تهیه سم است!!! از صبح تا شب مواد سم را میکوبد. با هر ضربه و هر صدا که میشنید نگرانی و ترسش بیشتر میشد و پیش خودش به سم مهلکی که داشتند برایش تهیه میکردند فکر میکرد. کم کم نگرانی و ترس همه ی وجودش را گرفت و آسایشی برایش نماند. شبها ترس، خواب از چشمانش ربوده بود و روزها با هر صدایی که از خانه ی همسایه میشنید دلهره اش بیشتر میشد و تشویش سراسر وجودش را میگرفت. هر چوبی که بر نمد کوبیده میشد برای او ضربه ای بود که در نظرش سم را مهلک تر میکرد. روز سوم خبر رسید که مرده است. او قبل از اینکه سمی بخورد، از ترس مرده بود!! این داستان حکایت این روزهای بعضی از ماست. کرونا یا هر بیماری دیگری مادامیکه روحیه ما مظطرب و نگران باشد کشنده است. خیلی ها بیشتر مغلوب استرس و نگرانی میشوند تا خود بیماری. سعی کنیم تلاشمان بیشتر برای آگاهی دادن در مورد پیشگیری و درمان باشد... 🗞 @Ancients
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 در۳۰ثانیه به شهر رم پایتخت ایتالیا سفرکنید رم یکی از۴شهرمهم ومرکز مُددنیابشمار میرودوالبته دارای تاریخ فوق العاده غنی باسازه های عجیب میباشد‌.. 🗞 @Ancients
مجموعه سعدآباد، چهار دوره تاریخی قاجاریه، پهلوی اول و پهلوی دوم و پس از انقلاب ایران را سپری کرده است. سعدآباد در دوره قاجار بنا شد و سکونت‌گاه تابستانی (ییلاق) شاهان این سلسله بود.. 🗞 @Ancients
بدون شرح... 🗞 @Ancients
5.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این فیلم قديمى ترين فيلم موجود از دخمه یا استودان زرتشتيان در يزد است که در سال ۱۹۶۹ توسط آلبرت موریس فیلمبرداری شد، این در سال ۱۹۷۴ برنده اسکار بهترین فیلم مستند شد. زرتشتیان آب، باد، خاک و آتش را مقدس میشمرند به همین دلیل مردگان را دفن نکرده و نمیسوزاندند و در آب هم نمی‌انداختند، زیرا گوشت مردار را نجس میدانستند. به همین جهت مردگان را در مکانی به نام استودان یا برج خاموشان رها کرده تا خوراک پرندگان و لاشخورها شوند. پس از اینکه لاشه توسط کرکس‌ها خورده شد استخوان‌ها در چاه وسط ریخته میشد. دخمه‌ها معمولا بر فراز بلندی‌های شهر ساخته میشد. زرتشتیان از دوران باستان مردگان خود را به دخمه می‌بردند و با آیین خاصی در مرکز این دخمه‌ها قرار می‌دادند. 🗞 @Ancients
شماها یادتون نمیاد یه زمانی فیلم دیدن هم ممنوع بود! شب جمعه به شب جمعه بزرگای خونه مثلِ دزدا با یه ساک میرفتن درِ خونه ی ساقیِ فیلم و ویدئو! ویدئو رو برای یک شب کرایه میکردن و از کوچه پس کوچه میاوردن خونه. حالا حدس بزنین چه فیلمایی میدیدیم؟ صمدآقا آرتیست میشود، ملکه مارها با هنرمندی شیشی کاپور... خیلی ویران بودیم خلاصه😂😂😂 👇 👇 🗞 @Ancients
پادشاهی به شکار رفت و در مسير مرد بدقيافه ای را ديد که از نظر پادشاه بديمن بود، دستور داد او را زدندو به زندان انداختند. از قضا در آن روز، پادشاه شکار خوبی داشت و شادمان برگشت و به او اجازه آزادی داد. مرد اجازه خواست تا چيزی به سلطان بگويد و گفت: ای پادشاه، مرا پس از ديدن ميزني و به زندان می فرستی، ولی من تو را مي بينم و شکارت خوب می شود و با سلامتی و شادی برمي گردی، حالا بگو کدام يک از ما بديمن تر بوديم براي هم؟ پادشاه از اين حرف شرمنده شد و به او هديه داد. ( کشکول شیخ بهایی ) 👇 👇 🗞 @Ancients
اعطای دکترای افتخاری دانشگاه پنجاب به محمدرضاشاه پهلوی توسط لیاقت علی خان نخست وزیر پنجاب و سردار عبدالرب نیشتر فرماندار پنجاب 👇 👇 🗞 @Ancients