eitaa logo
🌸 اندکی تامل 🌸
74 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
11 فایل
هدف ازتشکیل کانال بصیرت افزایی و روشنگری و شفافیت سازی در مسائل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و روزجامعه میباشد. ✔ #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
👇🍂 🍂حضرت موسی به عروسی دوجوان مومن و نیک سرشت قومش دعوت شده بود، آخر شب در هنگام خداحافظی عزرائیل را بر بالای خانه بخت وحجله عروس و داماد دید!!! از او پرسید تو اینجا چه میکنی؟ 🍂عزراییل گفت امشب آخرین شب زندگی این عروس داماد است ماری سمی درمیان بستر این دوجوان خوابیده ومن باید در زمان ورود آنها دراین حجله جان هر دو را به امر پروردگار دراثرنیش مار بگیرم .گ 🍂موسی با اندوه از ناکامی و مرگ این دوجوان نیکوکار و مومن قومش رفته وصبحگاهان برای برگذاری مراسم دعا و دفن آن دو بازگشت امادر کمال تعجب و خوشحالی عروس و داماد زنده و خندان از دیدن پیامبر خدا درحال بیرون انداختن جسد ماری سیاه دید!!! 🍂از خدا دلیل دادن این وقت وعمر اضافه به ایشان را پرسید؟ جبرییل نازل شدو گفت دلیل را خود با سوال از اعمال شب قبل ایشان خواهی یافت. موسی از داماد سوال کرد دیشب قبل ورود بحجله چه کردند؟ 🍂جوان گفت وقتی همه رفتند گدایی(سائلی) در زد و گفت من خبر عروسی شمارا در روستای مجاور دیر شنیدم و تمام بعدازظهر و شب را برای خوردن و بردن یک شکم سیر از غذای شما برای خود وهمسر بیمارم در راه بودم لطفا بمن هم از طعام جشنتان بدهید. 🍂بداخل آمدم و جز غذای خودم و همسرم نیافتم غذای خودرا به آن مرد گرسنه دادم خورد برایم دعای طول عمر کردو گفت برای همسرم هم غذابدهید اونیز چون من سه روز است غذای مناسبی نخورده است. 🍂باخجالت قصد ورود و بستن در را داشتم که همسرم با رویی خندان غذای خودش را بمرد داد و اودرهنگام رفتن برای هردوی ما دعای طول عمر ،رفع بلا و شگون مصاحبت باپیامبر خدا دراولین روز زندگی مشترکمان را کردو رفت. 🍂وقتی قصد ورود بحجله را داشتیم مجمعه (سینی بزرگ و سنگین غذا از جنس مس ) از دست همسرم برروی رختخواب افتاد و باعث مرگ این مار سمی که در رختخواب مابود گشت، پس ماهردو دیشب را تااکنون بعبادت گذارندیم و العجب شادی ما از اینست که دعای آنمرد بر شگون مصاحبت با شما نیز به اجابت رسید. 🔻جبرییل ع فرمود ای موسی بدان صدقه و انفاق باعث رفع بلا و طول عمر شده این بر ایشان بیاموز و داستانشان برهمگان باز گو باشد که چراغی گردد بر خلق ما برای نیکی به دیگران و مصاحبت پیامبرانی چون تو در جنت....☺️👌 ‌‌‌‌‌‌‌‌🌐 @andaki_tamol
🌸 اندکی تامل 🌸
#پارت_126 اونجا دلم لرزید و هر لحظه بیشتر به وجود اهل بیت و معصومین اعتقاد پیدا میکردم وقتی رسته عز
اما حرفی که شنیدم کمی آرومم کرد: _(لبخندی زد)علی خوب میشه _اینو...اینو از کجا میگید _با دکتر صحبت کردم گفت احتمال داره که خوب بشه بستگی به این یکی دو روز داره که چطور پیش بره چشمام رو سمت بالا بردم و گفتم: _خدایا خودت برش گردون حالم دیگه بد نبود بلند شدم و گفتم: _میخوام برم پیش علی _باشه مشکلی نیست خانم پرستار لطفا ایشون رو راهنمایی کنید به اتاق آريالا علی _باشه جناب سرهنگ خانم سفید پوش با مقنعه سیاه جلو میرفت و من پشت سرش راه میرفتم بعد از رد کردن چند اتاق و چند تا راهرو رسیدیم پشت در خانم پرستار برگشت به داخل اشاره کرد و گفت: _بفرمایید اینجاست،فقط بیدارشون نکنید بدجور اذیتن _باشه در رو باز کردم،ته اتاق یه نفر روی تخت دراز کشیده بود یه نفری که صورت نورانی و مهربونش جاش رو با سوختگی و ترکش عوض کرد رفتم کنارش نشستم،خاطراتمون رو یادآوری میکردم اشک میریختم و تو دلم صحبت میکردم: _علی کو لبخند مهربونت کو صورت نورانیت کجا رفته اینا؟چرا یه دفعه اینجور شدی؟ مگه قرارامون یادت رفته؟ مگه نگفته بودی باهم بریم حالا بی مرام شدی و تنهایی میخوای بری؟ هیچ وقت تاحالا حس امیدواری و ناامیدی این اندازه باهم قدرت نداشتن جنگ سختی بپا شد بین دو حس درونم جنگی که پیروزی نداشت یه لحظه اون طرف غالب میشد لحظه بعدی این طرف _تا حالا نبوده کسی اینجور موشک کنارش برخورد کرده باشه زنده مونده باشه _اما علی زنده موند پس امیدی هست که برگرده _فقط داره زجر میکشه اینم یک هفته دو هفته بعدش دیگه چی؟ _اگه خدا بخواد همه چیز میشه مثل زمانی که بابا تصادف کرده بود همه گفتن برنمیگرده ولی خدا خواست و برگشت و این کنش ها ادامه داشت تا صدایی به گوشم رسید _الله اکبر الله اکبر... صدای اذان بود که خیلی آروم و ملایم از پشت در شنیدم بلند شدم تو دلم از علی خداحافظی کردم و به سمت سرویس رفتم تا وضو بگیرم بعد از وضو گرفتن به نماز خونه رفتم و برا نماز آماده شدم ادامه دارد.... ✍️ط، تقوی 🌐 @andaki_tamol
animation.gif
9.2M
﷽ سـ⛄️ـلام روزتون پر از خیر و برکت💐 امروز دوشنبه ۳۰ دی ١٣٩٨ ه. ش ۲۴ جمادی الٵول ١۴۴١ ه.ق ۲۰ ژانویه ٢٠٢٠ ميلادى 🌐 @andaki_tamol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
➣ ۞ #یڪـــ‌آیــه‌قـــــرآن ۞ و اوست كسى كه #تــــوبه را از بندگان خــــود مى ‏پذيرد. 📒سوره مبارکه الشورى آیه ۲۵ 🌐 @andaki_tamol
» 📜 #حــدیث‌امـــروز ❤️قال امـام علی علیه السلام: در دگرگونى هاى #روزگار گوهر مـــردان شناخـــته می شـــــود‌. 📚نهــــج البلاغه حکمت ۲۱۷ 👇👇 🌐 @andaki_tamol
🗞 روزنامه های دوشنبه، 30 دی 98 👇👇👇 @andaki_tamol
🗞 روزنامه های ورزشی دوشنبه، 30 دی 98 👇👇👇 @andaki_tamol
✨﷽✨ 🔴 حرام شدن بهشت بر چند گروه 🔥خداوند بهشت را بر چند طايفه حرام كرده است: ❶ شراب خوار ❷ رباخوار ❸ غيبت كننده عده اى كه دور هم مى نشينند، غيبت مؤمنى را مى كنند تمامشان لاشخور (خوردن گوشت برادر مسلمان)هستند و لاشخور را در بهشت راه نمى دهند.اگر مى خواهى جزء لاشخورها نباشى تا در مجلسى كه نشسته اى، اگر كسى اسم مؤمنى را برد، تا خواست عيبى برايش بگويد، زود برخيز و بگريز، تا مى توانى جلويش را بگير. اگر چنانچه جلوى غيبت را گرفتى، خداوند هزار باب شر به رويت مى بندد، اگر جلويش را نگرفتى و كمكش كردى، خدا هم تو را 70 برابر غيبت كننده عذاب مى كند... 📚قصص الله يا داستان هايى از خدا مؤلف:قاسم و احمد ميرخلف زاده 🌐 @andaki_tamol
ツ 🌷شیخ حسنعلی نخودکی(ره): اگر شخص مرتكب #غيـــبتى شد يك گناه بيــشتر در نامه اعمال او نمى نويــسند اما اگـر: #عاق پدر و يا مادر شد تا حلاليت حاصل نشده است هر روز گـناهکار اســت! 🌐 @andaki_tamol
فاطمیه؛ بهانه‌یِ باهم نشستن ، دورِ سفره‌ی مادرانه‌ی توست! وگرنه تمامِ عالَـم از ازل، روزی‌خورِخوانِ توبوده‌ وهست! 🌐 @andaki_tamol
•~ فَوْتُ الْحَاجَةِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَى غَيْرِ أَهْلِهَا ~• 🕊 از دست دادن حاجت بهتر از درخواست كردن از نا اهل است. #نهج‌البلاغه 🌐 @andaki_tamol