eitaa logo
🌸 اندکی تامل 🌸
76 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
11 فایل
هدف ازتشکیل کانال بصیرت افزایی و روشنگری و شفافیت سازی در مسائل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و روزجامعه میباشد. ✔ #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 اندکی تامل 🌸
#پارت_۱۴ با نگرانی لب زد: _خب پس بگو چی شده! _به ناچار جریان رو براش گفتم و فقط جوابم سکوت بود ،
۱۵ خیلی پشیمون شدم که چند شبو نرفتم بهش گفتم: _یکی بیارین روضه بخونه هرچی پول بخواد بهش میدم _(لبخندی بهم زد)عزیزم نمیشه،بیا من چندتا روضه بهت میدم هرموقع دلت گرفت گوش بده باذوق ازش گرفتم و اومدم خونه،بعضی شبا روضه هارو گوش میدادم و سرحال میومدم. کم کم با فاطمه دوست شدم و این شد که مذهبی شدم و دیگه علایقم تغیر کرد،دیگه با اون تفریحات لذت نمیبردم،اصلا نمیشه مقایسشون کرد این لذت کجا و اون لذت کجا حرفاش تموم شد و از اول تا آخرش رو فقط سکوت کرده بودم،توی دلم به همه چیزایی که میدونستم شک کردم،بعد از چند لحظه لب زدم: _نمیدونم آبجی شاید شماها درست بگین _حتما بشین خوب فکر کن،شاید اون آخوندی که باعث شد درس خون بشی بقیه حرفاشم درست باشه از هم خداحافظی کردیم و من موندم با جنگی که درونم افتاده بود و کنترل مهار کردنش رو نداشتم. نمیدونم ساعت چند بود که به خواب رفتم. صبح با صدای زنگ هشدار گوشی که گذاشته بودم ساعت ۶:۳۰بیدارم کنه بلند شدم،رفتم آب به دست وصورتم زدم و صبحونه ای تنهایی خوردم به ذهنم خطور کرد که علی خونشون شیرازه اینجا حتما میخواد کرایه کنه پس بهش میگم بیاد پیش خودم. ساعت ۷بود بلند شدم کت و شلوار قهوه ای رنگمـرو پوشیدم،کیف حامل کتاب و دفترم رو برداشتم و به قصد دانشگاه سوار بر رخش سیاه به حرکت در اومدم،توی راه تصمیم گرفتم اتفاقات این چند روزه رو فراموش کنم و به خودم میگفتم: _ همش یه مشت چیزای الکی ان و نمیزارن درسمو بخونم رسیدم دم دانشگاه،ماشینو پارک کردم و داخل شدم،پله ها رو یکی یکی بالا رفتم وارد کلاس شدم و با فاصله ای با علی نشستم روی صندلی مخصوص دانشجویی،چون میدونستم اگه پیش علی بشینم نه من حواسم به درس هست و نه علی. استاد شروع کرد به درس دادن و من رفتم توی عمق درس و بعضی مواقع با استاد بحث میکردم،اما طرز بیان علی و بحث کردن هاش با استاد معلوم بود که از همه دانشجو های حاضر در کلاس یه سر و گردن بالاتره بعد از کلاس رفتم سراغ علی و باهم رفتیم قدم زدیم،آخرش بهش گفتم: _تو الآن کجایی؟خونتون که شیرازه؟ ادامه دارد.... ✍ط،تقوی @andaki_tamol
⭕️ به افشای تهدید شد 🔹یک افسر جدا شده از ارتش از وجود مدارکی از جنسی عبدالفتاح السیسی خبر داد و گفت که در صورت عدم کناره‌گیری او منتشر خواهد شد. 🔹پس از افشاگری‌های فردی به نام «محمد علی» علیه ارتش و رئیس‌جمهور مصر که در یک هفته اخیر فضای  مصر را تحت‌الشعاع قرار داده، یک افسر جدا شده از ارتش نیز مدعی وجود مدارک دیگر علیه السیسی شد. 🔹به نوشته پایگاه خبری عربی۲۱، او با انتشار ویدئویی در حالی که روی خود را پوشانده بود، مدعی شد که «محمد علی» مدارک موثقی از رسوایی‌های جنسی عبدالفتاح السیسی در دست دارد که در صورت عدم کناره‌گیری او، منتشر خواهد کرد. او گفت که مدارک مدنظر شامل ویدئوها، تصاویر و فایل‌های صوتی روابط السیسی با همسران فرماندهان ارتش و هنرمندان است. 🔹این افسر سابق ارتش مصر همچنین گفت که «محمد علی» ارتباط قوی با برخی مسئولان حکومتی دارد که به شدت از او حمایت می‌کنند و اطلاعاتی از السیسی در اختیار او قرار داده‌اند و به همین دلیل است که «محمد علی» با اطمینان سخن می‌گوید و آمرانه از السیسی می‌خواهد تا کنار رود. @andaki_tamol
کاری رو که صدام با سه بار بمباران #هپکو_اراک نتونست انجام بده، #دولت با #خصوصی_سازی نادرست تونست انجام بده... @andaki_tamol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 اندکی تامل 🌸
📌خاندان #نمازی؛ و شبکه ی #نفوذ 🔰 بخش دوم ۲-۴ 💢 #محمدباقر_نمازی در سال ۱۳۱۵ در ش
📌خاندان ؛ و شبکه ی ❓ 🔰بخش سوم ۳-۴ 💢 محمدباقر نمازی پس از دوران تحصیل با سفارش‌نامه‌ای از پدرش خطاب به علی‌اصغر حکمت که سمت‌هایی همچون و سفیر ایران در را در کارنامه داشت به ایران باز می‌گردد و پس از آن‌که برای اشتغال به ادارات مختلفی مراجعه می‌کند، اولین شغل جدید خود را در کیهان انگلیسی تجربه‌ می‌کند. 💢نمازی از طریق فردی به نام “آذر پورآذر” به سازمان برنامه معرفی می‌شود و در سال ۱۳۳۹ در دفتر اقتصادی سازمان برنامه مشغول به کار می‌شود و پس از مدتی به سمت ریاست دفتر بودجه وزارت آن زمان منصوب می‌شود. 💢با استخدام نمازی در سازمان برنامه و بودجه، منتقد دیروز تبدیل به یکی از خدمتگزاران رژیم پهلوی می‌شود به‌طوری که به‌دلیل خدمات فراوان به رژیم، در سال ۵۴ نشان درجه ۳ همایونی را دریافت می‌کند! 💢محمدباقر نمازی مسئولیت‌های مختلفی را طی می‌کند تا جایی‌که از سال ۵۳ تا سال ۵۷، چهار مسئولیت را با حکم مستقیم محمدرضا عهده‌دار می‌شود. این مسئولیت‌ها عبارتند از: عضویت در هیئت امنای دانشگاه سیستان و بلوچستان، معاون امور سازمان‌های محلی و عدم تمرکز وزارت کشور، استاندار خوزستان و معاونت امور محلی و عمران شهری وزارت کشور! 💢از نکات قابل توجه دوران مسئولیتی نمازی، حادثه‌ی آبادان است که در دوران استانداری او بر خوزستان اتفاق افتاده است. نکته‌ی دیگر، تاریخ انتصاب نمازی به آخرین مسئولیتش است که تنها ۴ ماه پیش از پیروزی انقلاب صورت پذیرفته و به همین جهت برای دست‌بوسی به دیدار شاه رفته است. 💢یکی از مهم‌ترین افراد مرتبط با محمدباقر نمازی همسر اوست. “افتخارالسادات طباطبایی زواره” که خاندان نمازی او را با نام افی نمازی می‌شناسند، از دانشجویان ممتاز دانشگاه تهران در سال ۵۴ بود که به همین دلیل نشانی ویژه از شاه هم دریافت کرده بود. 💢وی پس از ازدواج با نمازی به استخدام سازمان امور استخدامی کشور درآمد و به سرعت مراتب ترقی را طی کرد. افی نمازی در خلال انقلاب به‌همراه دو فرزند خود، سیامک و بابک، از ایران فرار می‌کند و در سال ۵۹ به انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم می‌شود. 💢محمدباقر نمازی پس از پیروزی انقلاب از آنجایی که پیش از انقلاب به مدت دوسال با یونیسف همکاری داشته، از سوی سازمان ملل دعوت به کار می‌شود و طبق ادعای خود به‌طور غیرقانونی و از مرز سیستان و بلوچستان از کشور خارج می‌شود. 💢طبق شواهد موجود، تا سال ۸۹ که دادسرای انقلاب درخواست قطع حقوق نامبرده را می‌کند، از جمهوری اسلامی حقوق دریافت می‌کرده است!! 💢وی پس از خروج از ایران به پاکستان رفته و از آنجا به آمریکا و نزد خانواده خود می‌رود و با قبول تابعیت آمریکا در این کشور ساکن می‌شود تا این‌که در ابتدای دهه‌ی هفتاد دوباره به ایران باز می‌گردد! 💢محمدباقر نمازی پس از فرار از ایران، در اوایل دهه ۷۰ و در دوران دولت سازندگی به ایران باز می‌گردد. این مقطعِ زمانی، همزمان با پایان جنگ و آغاز راهبردهای جدید نظام آمریکا در مواجهه‌ی نرم با جمهوری اسلامی است. 🔘 ادامه دارد... 📚اندیشکده مطالعات یهود @andaki_tamol
#غفلت_سرمنشاء_همه_بدیها... 🍃آیت الله شهید دستغیب : برگشت همه بدبختی ها #غفلت است ، چشم بصیرت که از شنیدن حقایق باز می ماند و دل که از درک واقعیات عاجز می ماند تا به جایی که از چهارپایان پست تر می گردد ، همه در اثر غفلت است . @andaki_tamol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻زیان چندصد میلیاردی غول نفتی 🔹از آن جایی که قرار است این شرکت تا چند هفته دیگر وارد بازار بورس شود، تحلیل‌گران تخمین می‌زنند که ارزش این شرکت با حمله چند روز قبل #انصارالله_یمن تا ۵۰۰ میلیارد دلار افت کرده باشد. 🔻اجبار خانواده‌های ثروتمند #سعودی برای خرید سهام #آرامکو 🔹روزنامه فایننشال تایمز نوشت که دولت سعودی خانواده‌های ثروتمند این کشور را برای خرید سهام شرکت نفتی آرامکو تحت فشار قرار داده است. 🔻پمپ بنزین ها در عربستان با کمبود شدید سوخت مواجه هستند پایگاه القدس العربی: 🔹 از دیگر پیامدهای حمله به تأسیسات نفتی آرامکو، کمبود سوخت در پمپ بنزین ها در شهرهای عربستان است. پمپ بنزین ها با کمبود شدید سوخت مواجه هستند و رانندگان برای تامین سوخت مورد نیاز خودروهای خود، ناچار می شوند مدت زیادی در انتظار باشند. @andaki_tamol
🔰 در میان یاران پیامبراکرم صلی الله علیه واله جوانی بود که در میان مردم به حسن ظاهر شهرت داشت و کسی احتمال گناه در باره‌اش نمی‌داد. روزها در مسجد و بازار، همراه مسلمانان بود، ولی شب‌ها به خانه‌های مردم دستبرد می‌زد. یک بار، هنگامی که روز بود، خانه‌ای را در نظر گرفت و چون تاریکی شب همه جا را فرا گرفت، از دیوار خانه بالا رفت. از روی دیوار به درون خانه نگریست. خانه‌ای بود پر از اثاث و زنی جوان که تنها در آن خانه به سر می‌برد. شوهرش از دنیا رفته بود و خویشاوندی نداشت. او، به تنهایی در آن خانه می‌زیست و بخشی از وقت خود را به نماز شب و عبادت می‌گذراند. دزد جوان با مشاهده جمال و زیبایی زن، به فکر گناه افتاد. پیش خود گفت: « امشب، شب مراد است. بهره‌ای از مال و ثروت ، و بهره‌ای از لذّت و شهوت!» سپس لختی اندیشید. ناگهان نوری الهی به آسمان جانش زد و دل تاریکش را به نور هدایت افروخت. با خود گفت: «به فرض، مال این زن را بردم و دامن عفتش را نیز لکّه‌دار کردم، پس از مدّتی می‌میرم و به دادگاه الهی خوانده می‌شوم. در آن جا، جواب صاحب روز جزا را چه بدهم؟!» از عمل خود پشمیان شد، از دیوار به زیر آمد و خجلت زده، به خانه خویش بازگشت. صبح روز بعد، به مسجد آمد و به جمع یاران رسول خدا صلی الله علیه واله پیوست. در این هنگام زن جوانی به مسجد در آمد و به پیامبر گفت: «ای رسول خدا! زنی هستم تنها و دارای خانه و ثروت. شوهرم از دنیا رفته و کسی را ندارم. شب گذشته، سایه‌ای روی دیوار خانه‌ام دیدم. احتمال می‌دهم دزد بوده، بسیار ترسیدم و تا صبح نخوابیدم. از شما می‌خواهم مرا شوهر دهید، چیزی نمی‌خواهم؛ زیرا از مال دنیا بی‌نیازم.» در این هنگام، پیامبر صلی الله علیه وآله نگاهی به حاضران انداخت. در میان آن جمع، نظر محبت‌آمیزی به دزد جوان افکند و او را نزد خویش فرا خواند. سپس از او پرسید: «ازدواج کرده‌ای؟» – نه! – حاضری با این زن جوان ازدواج کنی؟ – اختیار با شماست. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله زن را به ازدواج وی در آورد و سپس فرمود:«برخیز و با همسرت به خانه برو!» جوان پرهیزکار برخاست و همراه زن به خانه‌اش رفت و برای شکرگزاری به درگاه خدا، سخت مشغول نماز و عبادت شد. زن، که از کار شوهر جوانش سخت شگفت‌زده بود، از او پرسید: «این همه عبادت برای چیست؟! جوان پاسخ داد: «ای همسر باوفا! عبادت من سببی دارد. من همان دزدی هستم که دیشب به خانه‌ات آمدم، ولی برای رضای خدا از تجاوز به حریم عفت تو خودداری کردم و خدای بنده نواز، به خاطر پرهیزکاری و توبه من، از راه حلال، تو را با این خانه و اسباب به من عطا نمود. به شکرانه این عنایت، آیا نباید سخت در عبادت او بکوشم؟!» زن لبخندی زد و گفت: «آری، نماز، بالاترین جلوه سپاس و شکرگزاری به درگاه خداوند است. @andaki_tamol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📜 #حــدیث‌امـــروز ❤️قال امـام علی علیه السلام: هرڪه به #روزى خدا داده رضايت دهــد بر آن چه از دسـت رود اندوه نخــورَد. 📚نهــج البلاغه حڪمت ۳۴۹ @andaki_tamol