🍃قسم به عزّت تو! (که هر چه عزّت است، نزد توست)، اگر مرا از در خانهات برانی و در به رویم ببندی جایی نخواهم رفت؛ هیچ جا. مگر جای دیگری هم هست؟
🍃مینشینم و تا ابد نازت را میکشم، تا در را به رویم باز کنی و من یقین دارم که باز میکنی. آخر دلم گواه است که تو چقدر کریمی.
🍃تو را که شناختم، به کرَم شناختم و میدانم که رحمت تواندازه ندارد که تمام شود.
📚قصّۀ من و خدا
"قصّۀ واژههایی که بوی ابوحمزه گرفتند"
🌴💎🏴💎🌴
#قصّۀ_من_و_خدا
#محسن_عباسی_ولدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#اکولایزر #حرفهای_من_و_خدا
🔅 نگاهی متفاوت و لطیف به یک اسم از أسماء جوشن کبیر ....
سحر بیست و سوم ؛ اسم شریف "یا جامِع"
☆ کاری از واحد #موسیقی مؤسسه منتظران منجی "عج
🌴💎🏴💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوره ی یاسین
اللهم عجل لولیک الفرج مولانا صاحب الزمان (عج)🤲
ان شاالله حاجاتتون روا
التماس دعا🌹
🌴💎🌹💎🌴
إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ
(بی تردید ما از مجرمان انتقام می گیریم)
سوره مبارکه سجده آیه 22
جنایت خون بار رژیم جعلی و گرگ صفت صهیونیستی در حمله هوایی به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق که منجر به شهادت سرلشگر پاسدار شهید محمدرضا زاهدی و سردار محمد هادی حاج رحیمی و دیگر همرزمان آنان شد، بار دیگر خوی ظالمانه و طینت پلید این غده سرطانی را به نمایش گذاشت.
پیروزی های مکرر رزمندگان اسلام و مقاومت غیورانه مردم مظلوم غزه پس از عملیات طوفان الاقصی، سران رژیم حرامزاده صهیونیستی را دچار جنون کرده و گمان می برند با این قبیل جنایات می توانند در صف محکم و بنیان مرصوص رزمندگان دلاور جبهه مقاومت منطقه، خللی ایجاد کنند.
بی تردید شهادت این سرداران رشید اسلام در ایام شب های قدر و ماه مبارک رمضان، خون تازه ای در جان جبهه مقاومت جاری خواهد ساخت و به فضل الهی و برکت خون پاک این شهیدان و تمام شهدای راه حق، رزمندگان دلاور جبهه مقاومت به زودی میخ آخر را بر تابوت این رژیم منحوس و جنایتکار خواهند زد و همانطور که فرماندهی معظم کل قوا حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) در پیامشان فرمودند: این رژیم خبیث به دست دلاورمردان ما مجازات خواهد شد و به حول و قوه الهی آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد.
ضمن محکومیت حمله تروریستی به کنسولگری ایران در دمشق و تبریک و تسلیت شهادت مستشاران ارشد نظامی ایران به محضر حضرت بقیه الله الاعظم (عج)، رهبر معظم انقلاب، ملت شریف ایران و تمام آزادیخواهان جهان و آرزوی علو درجات برای ارواح طیبه این شهدا، از مردم غیور و انقلابی ایران اسلامی دعوت می نماییم که در آخرین جمعه ماه مبارک رمضان همگام با دیگر مسلمانان جهان در راهپیمایی روز جهانی قدس شرکت نمایند و پاسخ درخور و کوبنده ای به اقدامات تروریستی و رذیلانه رژیم نامشروع صهیونیستی دهند.
🔴 بعد رمضان روح شما اکسیر ناب میشود
🔹 آیت الله سید علی آقا قاضی(ره):
🟢 ماه مبارک رمضان ماه ثانیه ها و دقیقه ها است در هر دقیقه می شود حداقل ده مرتبه سوره توحید را خواند که می شود پنجاه آیه و پنجاه مرتبه ختم قران در یک دقیقه چون خواندن یک آیه در ماه رمضان ثواب یک ختم قران را دارد
🌺 سوره ( قل هوالله احد ) را در ماه رمضان دائم بخوانید و ثوابش را به امام زمان (عج) هدیه کنید
بعد #ماه_رمضان روح شما اکسیر ناب میشود
ـــــــــــــــــــــــ
🌀 رسانه باشید و #بازنشر دهید
🌸پیامبر اکرم (ص) فرمودند: اگر كسى در اين ماه يك آيه از قرآن تلاوت كند، ثوابش مثل كسى است كه در غير ماه رمضان يك ختم قرآن كرده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #تلاوت_تصویری
👤 تلاوتی زیبا از استاد دکتر احمد نعینع
📖سوره مبارکه غافر ، آیه ۶۴ تا ۶۸
📎سال ۱۹۸۰ میلادی
#احمد_نعینع
#تلاوت_قرآن
#حدیث
🔸 پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
رمضان ، ماهی است که ابتدایش رحمت ، میانش مغفرت و پایانش آزادی از آتش جهنم است.
📚 بحارالانوار ، ج ۹۳ ، ص ۴۲۳ ، ح ۶
#حکایت_قرآنی
#جزء_اول
🔹 گاو بنی اسرائیل
🔻یکی از افراد بنی اسرائیل کشته شد و بر سر اینکه قاتل کیست نزاع کردن از حضرت موسی (ع) داوری خواستند آن حضرت هم به امر خدا فرمود: ماده گاوی را بکشند.
بنی اسرائیل گفتند آیا ما را مسخره میکنی؟
حضرت گفت: پناه میبرم به خدا که من از نادانان باشم.
آنها بعد از پذیرش کلام حضرت هر بار نشانهای از گاو میپرسیدند ، هرچند حضرت تاکید میکرد همان کاری که خواسته شده را انجام دهید ، گوش بنی اسرائیل بدهکار این حرفها نبود.
بنابراین حضرت گفت: خدا میفرماید: آن گاو نه پیر و از کار افتاده و نه جوان و کار نکرده باشد ، بلکه میانسال باشد.
بار دیگر گفتند: از خدایت بخواه که رنگ آن گاو را برای ما روشن کند.
حضرت گفت: خدا میفرماید: ماده گاوی زرد رنگ و یک دست که هر کس آن را ببیند ، مسرور میشود.
آنان باز هم بهانه تراشیدند و گفتند: از پروردگارت بخواه مشخصات دیگر آن را برای ما روشن کند ؛ چرا که این ماده گاو برای ما مشتبه شده است.
حضرت گفت: خدا میفرماید: گاوی باشد که نه برای شخم زدن تربیت شده باشد و نه برای آب کشیدن جهت کشاورزی ، و ضمناً هیچ عیب و نقصی و رنگ دیگر در آن نباشد.
گفتند: الان نشانههایش کامل شد. گاو را ذبح کردند. حضرت موسی دستور داد دم گاو را به مقتول بزنند و او زنده شد و قاتل را معرفی کرد. (سوره بقره ، آیه ۶۷ تا ۷۳)
#حکایت_قرآنی
#جزء_دوم
🔹 شب هجرت
🔻 مشرکان و کافران مکه نقشه قتل پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را کشیدند و قرار شد شبانگاه که حضرت در بسترش خوابیده ، ۴۰ نفر از قبایل مختلف مکه با هم یورش برده و پیامبر را بکشند.
خدای تعالی حبیبش را از این ماجرا آگاه کرد.
حضرت از امیرالمومنین علی (علیه السلام) سوال کردند که آیا حاضر است به جای ایشان در رختخواب بخوابد آن حضرت بعد از اینکه مطمئن شد در این صورت آسیبی به پیامبر نمیرسد بدون عذر و بهانهای از جان و دل پذیرفته و حاضر شد که جان خود را در راه خدا و حفظ اسلام و پیامبر فدا کند.
شب که فرا رسید مهاجمان به خانه پیامبر حمله کرده و در بستر آن حضرت با وجود مقدس امیرالمومنین علی (علیه السلام) روبرو گشتند و نقشهشان نقش بر آب شد.
آیه ۲۰۷ سوره بقره در این ارتباط نازل شده است:
وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَآءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ
و از مردم كسی [مانند علی بن ابی طالب علیه السلام] است كه جانش را برای خشنودی خدا میفروشد و خدا به بندگان مهربان است.
از جمله فضایل مهم امیرالمومنین (علیه السلام) این است که حاضر شد برای رضای خدا جانش را فدا کند و این ماجرا با عنوان «لیله المبیت» معروف شد.
#لیله_المبیت
#حدیث
#ماه_رمضان
🔸 امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند:
خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را آزمایش کند.
📚 نهج البلاغه ، حکمت ۲۵۲
#حکایت_قرآنی
#جزء_سوم
🔹 مباهله با مسیحیان نجران
گروهی از مسیحیان نجران به محضر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) شرفیاب شده و با حضرت درباره حقانیت اسلام ، آفرینش حضرت عیسی (علیه السلام) و الوهیت خدای تعالی به مباحثه پرداختند. با این حال قانع نشده و قرار بر مباهله گذاشتند تا هر یک ، فرزندان و زنان و کسانی را که مانند جان خویش میدانند همزمان به صحرا برده و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهند.
روز موعود فرا رسید و رسول گرامی اسلام تنها با چهار نفر از عزیزان خویش ؛ یعنی امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) که خردسال بودند و دختر و پاره تنشان حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و امیرالمومنین علی (علیه السلام) برای مباهله به صحرا رفتند.
بزرگ مسیحیان که این صحنه را دید از مباهله دست کشید و به همه اعلان کرد آن حضرت و دین اسلام بر حق است ؛ چرا که او به جای لشکر با نزدیکانش برای مباهله آمده است.
آیه ۶۱ سوره آل عمران در این باره نازل شده است:
فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَآءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَآءَنَا وَأَبْنَآءَكُمْ وَنِسَآءَنَا وَنِسَآءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ
پس اگر کسی درباره آن بندگی و رسالت عیسی (علیه السلام) بعد از آنکه علم آن به تو رسیده است بحث کرد ، پس بگو ما فرزندانمان و شما هم ندانتان و ما زنان خود و شما هم زنان خود و ما جانهای خود و شما هم جانهای خود را دعوت کنیم ، سپس مباهله میکنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار میدهیم.
طبق این آیه امیرالمومنین علی (علیه السلام) جان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است.
52.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #تلاوت_تصویری
👤 تلاوتی از استاد عبدالباسط
📖سوره مبارکه نسا، آیه ۳۶ تا ۴۵
#تلاوت_قرآن
#عبدالباسط_محمد_عبدالصمد
#حکایت_قرآنی
#جزء_چهارم
🔹 ضعف ایمان
🔻 مسلمانان با الطاف الهی در جنگ بدر شکست سختی به مشرکان و کافران مکه دادند. سال بعد آنها تجهیز قوا کرده و برای جنگ با مسلمانان رهسپار مدینه شدند.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) پس از مشورت با مسلمانان ، تصمیم گرفتند در خارج از مدینه در جایی که کوه احد قرار دارد ، با سپاه شرک و کفر روبرو شوند.
هر دو لشکر آرایش جنگی کرده بودند. حضرت تعدادی از جنگاوران را محافظ و مراقب تنگه احد قرار دادند ، تا مانع حمله دشمن از پشت سر و غافلگیری سپاه اسلام شوند. جنگ آغاز شد ، پس از مدتی مشرکان که شکست را حتمی میدیدند پا به فرار گذاشتند و مسلمانان به جای تعقیب آنها به جمع آوری غنایم مشغول شدند ، نگهبانان تنگه که جنگ را تمام شده فرض میکردند بر خلاف دستور پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای جمع آوری غنایم محل استقرار خود را ترک کردند.
پیش بینی آن حضرت محقق شد و مشرکان از پشت سر به مسلمانان یورش آوردند و مسلمانان شکست خوردند. به جز امیر مومنان علی (علیه السلام) و چند نفر دیگر ، بیشتر سپاهیان اسلام به جای دفاع از دین و پیامبرشان پا به فرار گذاشتند. حتی کسانی که بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) ادعای خلافت داشتن نیز فرار کردند و به قول خودشان مانند بز کوهی از کوه بالا رفتند تا زنده بمانند.
در این جنگ ، دندان مبارک پیامبر شکست و امیر مومنان علی (علیه السلام) در حمایت از جان پیامبر زخمهای بسیاری برداشتند.
همچنین تعداد زیادی از مسلمانان از جمله حضرت حمزه (علیه السلام) در این جنگ به شهادت رسیدند. (آل عمران ، ۱۵۱-۱۵۵)
#جنگ_احد
#حکایت_قرآنی
#جزء_پنجم
🔹 غدیر ؛ تجلی ولایت
🔻 سال دهم هجری بود و جمعیت مسلمانان از چند نفر ، به بیش از چند صد هزار نفر رسیده بود و کمتر جایی پیدا میشد که آوازه اسلام به آنجا نرسیده باشد.
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) اعلان عمومی کردند که به حج میروند ؛ حجی که به «حجة الوداع» معروف شد. تعداد شرکت کنندگان در این حج را ۷۰ هزار ، ۱۰۰ هزار ، ۱۲۰ هزار نفر و بیشتر هم نقل کردهاند.
پیامبر پس از اتمام اعمال حج ، در راه بازگشت از مکه کنار برکه غدیر دستور توقف دادند و فرمودند: کسانی که جلوتر رفتهاند ، بازگرداند و کسانی که عقب ماندهاند ، برسند.
برای همه سوال شد مگر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) چه خبر مهمی دارند که همه باید بشنوند؟!
بالاخره مسلمانان جمع شده و از جهاز شتران منبری برای حضرت ساختند.
حضرت خطبه مفصلی درباره توحید ، نبوت ، امامت و ولایت ائمه اطهار تا حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ایراد فرمودند ، بعد دست امیر مومنان علی (علیه السلام) را بالا برده و به عنوان جانشین و ولی مسلمانان و مومنان ، پس از خود معرفی کردند.
دستان پیامبر تا آنجا بالا رفت که سپیدی بدنشان دیده شد و همگان دست علی (علیه السلام) را بر دستان آن حضرت دیدند.
حدیث معروف «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» (هرکس من ولی او هستم ، پس این علی (علیه السلام) ولی اوست) فرازی از خطبه غدیر است.
آن روز ، هجدهم ذیالحجه بود که به روز غدیرخم مشهور شد و مسلمانان به دستور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) سه روز در آنجا توقف نمودند و با امیر مومنان علی (علیه السلام) به عنوان امام و جانشین آن حضرت بیعت کردند ؛ و بعضی از بزرگان اهل سنت هم تبریک گفتند.
فرازهایی از آیه سوم و ۶۷ سوره مائده در این باره نازل شده است:
الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا؛
امروز روزی است که کافران از دین شما مأیوس شدند ، پس از آنها نترسید و از من بترسید. امروز روزی است که دین شما را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام کردم و راضی شدم که اسلام دین شما باشد.
يَآ أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ
ای پیامبر! آنچه را که از جانب خدایت (درباره علی) نازل شده است ، تبلیغ کن ؛ و اگر این کار را نکنی ، رسالت او را تبلیغ نکردهای و خدا تو را از شر مردم حفظ مینماید. خدا مردم کافر را هدایت نمیکند.
#غدیر_خم
#حکایت_قرآنی
#جزء_ششم
🔹 انگشتر ولایت
🔻 مسلمانان در مسجد النبی حاضر و مشغول نماز و عبادت بودند. تنگدستی به امید یاری مسلمانان وارد مسجد شد و با صدای بلند گفت: مسلمانان ! نیازمند و تنگدستم ؛ آیا کسی هست که به من مالی عطا کند تا نیازهایم را رفع کنم؟
اما در شهر پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) در مسجد النبی و در حضور ایشان ، کسی به آن بینوا توجهی نکرد. در این هنگام او دست به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا ! شاهد باش که در مسجد رسولت اظهار نیاز کردم ولی کسی یاریم نکرد.
امیر مومنان علی (علیه السلام) که در گوشهای از مسجد مشغول نماز و در حال رکوع بود با اشاره دست نیازمند را متوجه انگشتری خود که در دست راستش بود کرد ، او به سوی حضرت رفته و انگشتر را از دست ایشان درآورد و رفت.
جبرئیل امین آیه ۵۵ سوره مائده را برای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) که شاهد این ماجرا بود ، آورد و حضرت آن را تلاوت فرمودند:
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ
قطعاً ولی و سرپرست شما ، فقط خدا و رسول او و کسانی هستند که ایمان آوردهاند ؛ همان کسانی که نماز را اقامه میکنند و در حال رکوع زکات میدهند.
#حکایت_قرآنی
#جزء_هفتم
🔹 شیوه تبلیغ یکتاپرستی
🔻 بت شکن معروف و شجاع تاریخ #حضرت_ابراهیم (علیه السلام) برای تبلیغ یکتاپرستی و دعوت به توحید میان بت پرستان و اقوام گوناگون که چیزهای مختلفی را میپرستیدند ، میرفت و با استدلالهای قوی و محکم ، بطلان عقاید آنها را ثابت میکرد.
در میان ستاره پرستان ، چون ستارهای را دید ، گفت: این پروردگار من است ؛ اما وقتی صبح شد و آن ستاره غروب کرد گفت: من خدایی را که غروب میکند ، دوست ندارم.
در میان ماه پرستان وقتی ماه را در افق دید ، گفت: این خدای من است ؛ اما وقتی که ماه غروب کرد ، باز هم از آن بیزاری جست و گفت: اگر خدایا مرا هدایت نکرده بود ، من از گمراهان بودم.
در میان خورشید پرستان هم به همین شیوه عمل کرد. هنگامی که خورشید را در آسمان دید گفت: این پروردگار من است ، چون این از ماه و ستاره بزرگ تر است ؛ اما وقتی خورشید غروب کرد ، با قطعیت گفت: ای مردم من از آنچه که شما شریک خدا قرار میدهید ، بیزارم. قطعاً من در حالی که اعتقادم خالص است ، رویم را به سوی کسی میکنم که آسمانها و زمین را آفریده است و من از مشرکان نیستم.
(سوره انعام ۷۶ - ۸۱)
#حکایت_قرآنی
#جزء_هشتم
🔹 معجزه حضرت صالح
🔻 خدای تعالی برای قوم ثمود پیامبری از جمع خودشان انتخاب کرد و او کسی نبود جز حضرت صالح (علیه السلام).
آن ها از او معجزه و نشانه خواستند تا حقانیت او را ثابت کند. به امر خدا از دل کوه، ماده شتری که حامله هم بود، بیرون آمد. حضرت صالح به قومش گفت: ای قوم! خدا را عبادت کنید که معبودی جز او نیست و دلیل و حجت روشنی از جانب پروردگارتان برای شما آمده است. این شتر از طرف خدا برای شما نشانه است. او را به حال خود رها کنید، تا در زمین خدا بخورد؛ و به او آسیبی نرسانید که عذاب سخت و دردناکی شما را میگیرد. زمانی را به یاد آورید که خدا شما را بعد از قوم عاد جانشین آن ها قرار داد و شما را در زمین مستقر کرد. شما در زمین قصرها و کاخها بنا کردید و در کوهها خانههایی ساختید؛ بنابراین خدای خویش را یاد نمایید و در زمین فساد نکنید.
حضرت تا توانست آنها را نصیحت و به خداپرستی دعوت کرد و عذاب الهی را برایشان یادآور شد؛ اما آنها نه تنها به نصایح او گوش نداده و به او ایمان نیاوردند، بلکه عده اندکی را هم که به او ایمان آورده بودند، تضعیف میکردند.
آن ها نتوانستند نشانه خدا را تحمل کنند، از فرمان خدا سرپیچی کرده و شتر را کشتند و به حضرت صالح (علیه السلام) هم گفتند: اگر تو فرستاده خدا و راستگو هستی، عذابی را که وعده میدادی، برای ما بیاور.
خدا عذابش را نازل کرد، زمین لرزه شدیدی آمد و آن ها را در بر گرفت به طوری که وقتی صبح شد، بدن های بی جانشان در خانههایشان افتاده بود.
حضرت صالح (علیه السلام) از آنها روی برگرداند و گفت: ای قوم! بدون تردید من پیام خدای خویش را به شما رساندم و شما را نصیحت کردم، ولی چه کنم که شما نصیحت کنندگان را دوست ندارید. (سوره اعراف ، ۷۳ - ۷۹)
#حکایت_قرآنی
#جزء_نهم
🔹 بلعم بن باعورا
🔻 در بنی اسرائیل عابد و زاهدی بود که در اثر عبادت زیاد، به او اسم اعظم عطا شده بود.
هر وقت با آن اسم اعظم دعا میکرد، دعایش مستجاب میشد و به مستجاب الدعوة بودن شهرت داشت؛ ولی در نهایت با وسوسههای شیطان گمراه و به سوی فرعون متمایل شد.
زمانی که فرعون در پی حضرت موسی و اصحابش بود، از بلعم خواست دعا کند تا آن ها اسیر او شوند. بلعم هم پذیرفت و با الاغش راه افتاد تا در پی آنان برود و دعا کند؛اما هر بار که الاغش از حرکت باز میایستاد، او را با تازیانه میزد که حرکت کند، تا اینکه الاغ به امر خدا به زبان آمد و گفت: ای بلعم! وای بر تو! آیا مرا میزنی و میخواهی که من هم همراه تو برای نفرین کردن حضرت موسی و مومنان بیایم!؟
بلعم آنقدر حیوان بیگناه را زد تا مرد. پس از آن اسم اعظم بر زبانش جاری نشد و فراموش کرد و حتی دعای او به عکس شد؛ یعنی برای حضرت موسی و بنی اسرائیل دعا میکرد و برای فرعونیان نفرین؛ و زبانش به هم پیچیده بود.
خدای متعال در سوره اعراف آیات(۱۷۵ و ۱۷۶) به بلعم بن باعورا اشاره فرموده و او را به سگی تشبیه کرده است که چه به او حمله کنی و چه او را به حال خودش رها کنی، دهانش را باز و زبانش را بیرون میآورد:
وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِيٓ آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ
و برای آن ها بخوان خبر کسی را که آیات و نشانههای خود را به او ارایه دادیم، ولی او خود را از آن آیات دور کرد و شیطان در پی او افتاد و از گمراهان شد.
وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَٰكِنَّهُٓ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذَٰلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ
و اگر میخواستیم، او را با این آیات بالا میبردیم، ولی او خود را در زمین پای بند کرد و از هوای نفس خود پیروی نمود. پس مثل او مانند مثل سگ است که اگر به او حمله کنی، دهانش را باز میکند و اگر او را به حال خودش بگذاری، باز هم دهانش را باز میکند. آن، مثل گروهی است که آیات ما را تکذیب کردهاند. این داستان را نقل کن؛ شاید آنها تفکر کنند.
#حکایت_قرآنی
#جزء_دهم
🔹 غار ثور
🔻 هجرت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با اتفاقات جالب و عجیبی همراه بود، که یکی از آن ها در حکایت روز دوم گذشت. کفار و مشرکان مکه پس از آگاهی از هجرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) ایشان را تعقیب کرده و برای بازگرداندن آن حضرت جایزه تعیین کردند. هنگام هجرت شبانه، یکی از اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله) که برخلاف میلش با حضرت همراه شد تا به غار ثور رسیده و در آن پناه گرفتند.
مشرکان رد پای آنان را تا غار گرفتند، اما با وجود تار عنکبوت بر دهانه غار و لانه پرندهای در کنار آن، از رفتن به داخل غار منصرف شده و برگشتند.
کسی که در غار همراه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بود بسیار ترسیده بود، اما حضرت به او فرمودند: غمگین و ناراحت نباش؛ قطعاً خدا با ماست.
خدا هم آرامش و سکینه را بر آن حضرت فرو فرستاد. آیه چهلم سوره توبه درباره این جریان نازل شده است:
إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا ثَانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ إِذْ يَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلَيْهِ وَأَيَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَىٰ وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ
اگر شما هم پیامبر را یاری نکنید، خدا او را یاری کرده است. آن زمانی که کافران او را از مکه بیرون کردند و او نفر دوم از دو تن بود، وقتی که هر دو در غار بودند، پیامبر به فردی که همراهش بود میگفت: غمگین نباش قطعاً خدا با ماست. پس خدا آرامش خود را بر پیامبر فرستاد و با لشکرهایی که آن ها را نمیدیدند، او را تقویت نمود و سخن و آیین کافران را پست و پایین، و سخن و آیین خود را عالی و بر حق قرار داد و خدای توانا حکیم است.
#حکایت_قرآنی
#جزء_یازدهم
🔹 سرانجام فرعون
🔻 فرعون ادعای خدایی داشت و هر کس غیر او را میپرستید، مجازات میشد. خدای تعالی حضرت موسی (علیه السلام) را برای هدایت او و نجات بنی اسرائیل فرستاد؛ اما او نه تنها ایمان نیاورد، بلکه به جنگ و نزاع با حضرت و بنی اسرائیل برخاست.
آنها شبانه برای مهاجرت از مصر به سوی دریای نیل حرکت کردند. فرعون مطلع شد و از روی ظلم و دشمنی با سپاهش آنان را تعقیب کرد. با معجزه حضرت موسی(علیه السلام) نیل شکافته شد و بنی اسرائیل از آن عبور کردند. فرعون هم به سپاهش دستور داد تا از نیل عبور کرده و به آنها دست یابند، اما به فرمان خدا آب به هم پیوست و فرعون و سپاهش غرق شدند.
فرعون هنگام گرفتاری در غرقاب گفت: من هم به خدایی که بنی اسرائیل به آن ایمان آوردهاند، ایمان آوردم و از تسلیم شدگانم.
اما خدا خطاب به او میفرماید: الآن ایمان میآوری؛ در حالی که پیش از این عصیان میکردی و از مفسدان بودی!؟ امروز جسم بی جان تو را نجات میدهیم تا نشانه و عبرتی برای بازماندگان و آیندگان باشی و قطعاً بیشتر مردم از نشانههای ما غافلند و توجهی به آن ندارند.
(سوره مبارکه یونس ، آیه ۹۰ تا ۹۲)
#حکایت_قرآنی
#جزء_دوازدهم
🔹 عذاب قوم لوط
🔻 حضرت لوط (علیه السلام) رسولی بود که دین حضرت ابراهیم (علیه السلام) را تبلیغ میکرد. قوم او فطرت خویش را از دست داده و از زنان روی گردان شده بودند. حضرت هر چه آنها را نصیحت و به تقوا دعوت میکرد، نمیپذیرفتند.
خدای تعالی ملائکی را مأمور عذاب آنها کرد. ملائک ابتدا به نزد حضرت ابراهیم که پیامبری اولوالعزم بود، رفته و با اینکه او و همسرش پیر بودند، به او بشارت فرزندی به نام اسحاق را داده و گفتند: ما برای عذاب قوم لوط فرستاده شدهایم.
حضرت ابراهیم که مردی بردبار و دلسوز بود خواست شفاعت کند که ملائکه گفتند: ابراهیم! از خواستهات بگذر که بدون تردید فرمان پروردگارت صادر شده و عذاب حتمی است.
سپس ملائکه به شکل پسرانی زیبا نزد حضرت لوط رفتند. او با دیدن آنان پریشان شد و گفت: امروز روز سختی خواهد بود. قومش هم با دیدن آنها با اشتیاق و سرعت به سراغ حضرت لوط رفتند و آن پسران را از حضرت خواستند.
حضرت لوط آنها را نصیحت کرده و از عذاب الهی ترساند، اما آنها بر خواستههایشان پافشاری میکردند، تا اینکه حضرت گفت: من حاضرم دختران خود را به عقد شما درآورم؛ زیرا آنها برای شما پاکیزه و بهترند. تقوای الهی را پیشه کنید و از خدا بترسید و مرا در مقابل مهمانانم رسوا و خجالت زده نکنید. آیا مرد فهمیده و عاقلی در میان شما وجود ندارد که حرف مرا بفهمد!؟
اما آنها میگفتند ما به دختران تو نیازی نداریم و تو خوب میدانی ما چه میخواهیم.
حضرت لوط که مستأصل شده بود، آرزو کرد: ای کاش برای رویارویی با شما قدرتی داشتم یا به تکیهگاه محکمی پناه میبردم. در این حال، ملائکه حضرت را آرام کرده و گفتند: ما فرستاده خدا هستیم. آنها به تو دست نخواهند یافت. نیمههای شب خانوادهات را از شهر بیرون ببر؛ مگر همسرت که او هم با آنان عذاب و به بلای آنها گرفتار خواهد شد، و هیچ یک از شما پشت سرش را نگاه نکند. قطعاً وعده عذاب صبح است و آیا صبح نزدیک نیست!؟
سرانجام فرمان خدا عملی گشت و شهر زیرو رو شد و بارانی از سنگ پارههای جهنمی و پی در پی بر آن فرود آمد و همه را از بین برد.
(سوره مبارکه هود، آیه ۶۹ تا ۸۳)