فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دشمن میخواهد با این تعبیر زشت برد و باخت، بین ملت ما اختلاف بیاندازد
25.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️ چه کسی امیرعبداللهیان را حذف کرد؟!
❌ ماجرا از چند تماس محرمانه شیوخ عرب با وزارت امور خارجه شروع شد ...
🇮🇷کانالهای نشریه عبرتهای عاشورا 🇵🇸
🍃🌸 دعای فرج را بخوانیم به نیت چهارده نور الهی (علیهم السلام)، شهدا و امام شهدا و مومنین عزیز
ان شاء الله خداوند متعال امر فرج را تسریع فرموده و ما را از یاران و سربازان حضرت مهدی(عج) قرار دهد🤲
🌹اللهم عجل لولیک الفرج🌹
🌷 #شهید_حسین_هادی
تاریخ شهادت: ۱۳۶۶/۰۳/۱۴ - فاو
سن هنگام شهادت : ۱۷ سال
✍🏻 بخشهایی از وصیتنامه این شهید عزیز :
✅ خواهرم ، تو با حجاب خود ، حجابي كه پاي آن خون شهداي فراواني ريخته شده ، ادامه دهنده ي راه تمام شهداء ، از جمله اين بنده ي حقير خدا باش
🌸 هدیه به روح مطهر شهید عزیز صلوات
🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#انتشار_اش_با_شما
13.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⁉️شبهه : اگر انقلاب برای ظهور حضرت مهدی بوده،چرا امام خمینی گفته حفظ جمهوری اسلامی از جان امام عصر مهمتر است؟
انتشار حداکثری با شما ✅
📌داستان سگ دزدگیر و مخالفت شهید مدرس
✍زمانی که نصرتالدوله وزیر دارایی بود، لایحهای تقدیم مجلس کرد که به موجب آن، دولت ایران یکصد سگ از انگلستان خریداری و وارد کند.
🔹او شرحی درباره خصوصیات این سگها بیان کرد و گفت:
این سگها شناسنامه دارند، پدر و مادر آنها معلوم است،
نژادشان مشخص است و از جمله خصوصیات دیگر آنها این است که به محض دیدن دزد، او را میگیرند.
🔹مدرس طبق معمول، دست روی میز زد و گفت: مخالفم.
وزیر دارایی گفت: آقا! ما هر چه لایحه میآوریم، شما مخالفید، دلیل مخالفت شما چیست؟
مدرس جواب داد: مخالفت من به نفع شماست، مگر شما نگفتید، این سگها به محض دیدن دزد، او را میگیرند؟
🔹خوب آقای وزیر!
به محض ورودشان ، اول شما را میگیرند. پس مخالفت من به نفع شماست.
نمایندگان با صدای بلند خندیدند و لایحه مسکوت ماند.
🌸🍃🌸🍃
✍یکی از افراد سرشناس مکه، گوسفندانی داشت که هرگاه چوپانِ او شیر آنها را می دوشید و به او می داد، مقدار زیادی آب را با آنها مخلوط می کرد و به دیگران می فروخت.
چوپان که از عمل صاحب گوسفندان بسیار ناخشنود بود،
خطاب به او گفت خیانت نکن که عاقبت بدی را در پی دارد، اما او توجهی نکرد.
🔹روزی گوسفندان در دامنه کوهی حرکت می کردند که ناگهان باران شدیدی شروع به باریدن کرد و سیل بزرگی به راه افتاد و همه گوسفندان را با خود برد.
چوپان بدون گوسفندان به نزد خواجه رفت.
او که چوپان را بدون گوسفندان مشاهده کرد سؤال کرد گوسفندان مرا چه کردی؟
🔹چوپان در جواب گفت آن آب هایی که با شیر مخلوط می کردی جمع گردید و سیلی شد و همه گوسفندان را با خود برد.
منابع:
1. جوامع الحکایات، صفحه 313
2. قصه های شنیدنی حیوانات، محمدرضا اکبری، صفحه 16