9.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 در آخرالزمان یکی از هدفهای اصلی شیطان، خانوادههاست.
صمیمیت را در خانواده بیشتر کنید. پیوندها را قویتر کنید. خانه و خانواده یکی از مقدسترین سنگرهایی است خداوند متعال آن را دوست دارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 بخشیدن هفتاد هزار گناه در مقابل بخشیدن یک خطای همسر
🎤 حجتالاسلام کرمی
💌
سید مهدی بهشتی نیا:
لیدر اغتشاشات دانشگاه شریف، همان لیدر کروناهراسی و قرنطینه شهرها با نمودارهای جعلی از آب درآمد...
جناب شریفی زارچی هستن (مدیر اپلیکیشن ماسک و لیدر اغتشاشات داعشجویی)
اعتراف میکنه که بدون هماهنگی ۴۳ تا شهر رو سیاه کردیم....
و وزارت بهداشت و ستاد کرونا رو به این نتیجه رسوندیم که این شهرها رو قرنطینه کنن!
بعد از اون ۴۳ تا ۲۰ تا رو که وضعیتشون بهتر شده بود رو نمودار کردیم دادیم به رئیس جمهور و مجوز قرنطینه ۱۶۰ شهر دیگه رو گرفتیم😳😳😳
✍ میگه فکر کردیم و لاکداون به ذهنمون رسید
حتی واژه اش رو هم حاضر نیست فارسی بگه که ما باور کنیم تقلیدی نبوده!!!
بله! همین قرنطینه هم با بررسی و تحقیق به ذهنتون نرسید بلکه فقط رفتید از دستورات دشمن کپی گرفتید...
قرار نیست حتما جاسوس و نیروی دشمن باشی! کافیه در پوشش تحقیقات و علم دقیقا همون خواسته دشمن رو بعنوان راهحل به مسئولین ارشد نظام توصیه کنی و در کشورت پیاده کنی
پ ن : اون زمان که اعتراض و انتقاد میکردیم به ستاد کرونااا متهم به ضدولایت میشدیم اینا اونجا ولایتمداری میکردن😊
اغتشاشات امروز و ماجرای زیست مجازی و عواقبش یکی از نتایج دروغهای اون روزهاست...
با اینکه حقایق داره روشن میشه برخی از خودیها هنوز دست از آزار ما برنمی دارند...
لیدر اغتشاشات دانشگاه شریف هستن ایشون
📚تاجر خرمایی که هرگز ضرر نمی کند
حکایت چنین است که ...
تاجری دمشقی همیشه به دوستانش می گفت که من در زندگی ام هرگز تجارتی نکرده ام که در آن زیان کنم حتی برای یک بار !
دوستانش به او می خندیدند و می گفتند که چنین چیزی ممکن نیست که حتی یکبار هم ضرر نکرده باشی ...
تا اینکه یکبار تاجر آنها را به مبارزه طلبید تا به آنها نشان دهد که راست می گوید .. او از دوستانش خواست که چیزی محال و نشدنی از او بخواهند تا او انجام دهد ..
دوستانش به او گفتند : اگر راست می گویی به عراق برو و خرما ببر و بفروش و در این امر موفق شو زیرا که آنجا خرما مثل خاک صحرا زیاد است و کسی خرمای تو را نمی خواهد .. تاجر قبول کرد و خرمایی که از عراق آمده بود را خریداری کرد و به طرف بغداد راهی شد ..
آورده اند که در آن هنگام خلیفه عراق برای تفریح و استراحت به طرف موصل رفته بود .. زیرا موصل شهری زیبا و بهاریست که در شمال عراق قرار دارد و به خاطر طبیعت زیبایش اسم دوبهاره را رویش گذاشته اند زیرا در سرما وگرما همچون بهار است
دختر خلیفه گردنبند خود را در راه بازگشت از سفر گم کرده بود ، پس گریه کنان شکایت پیش پدرش برد که طلایش را گم کرده است .. خلیفه دستور به پیدا کردنش داد .. وبه ساکنان بغداد گفت هرکس گردنبند دخترش را بیابد پس پاداش بزرگی نزد خلیفه دارد و دختر خود را به او خواهد داد ..
تاجر دمشقی وقتی به نزدیکی بغداد رسید مردم را دید که دیوانه وار همه جا را می گردند ... از آنها سؤال کرد که چه اتفاقی افتاده است ؟!
آنها نیز ماجرا را تعریف کردند و بزرگشان گفت : متاسفانه فراموش کردیم برای راه خود توشه و غذایی بیاوریم و اکنون راه بازگشت نداریم تا اینکه گردنبند را پیدا کنیم زیرا مردم از ما سبقت می گیرند و ممکن است گردنبند را زودتر پیدا کنند ..
پس تاجر دمشقی دستانش را به هم زد و گفت : من به شما خرما می فروشم ...
مردم خرماها را با قیمت گرانی از او خریدند ...و او گفت : هاااا ... من برنده شدم در مبارزه با دوستانم ...
این سخن به گوش خلیفه رسید که تاجری دمشقی خرماهایش را در عراق فروخته است !!
این سخن بسیار عجیب بود زیرا که عراق نیازی به خرمای جاهای دیگر نداشت !
بنابراین خلیفه او را طلبید و ماجرا را از او سؤال کرد ؛
پس تاجر گفت :
هنگامی که کودکی بودم، یتیم شدم و مادرم توانایی کاری نداشت ، من از همان کودکی کار می کردم و به مادرم رسیدگی می کردم ، و نان زندگی مان را در می آوردم .. در حالیکه پنج سال داشتم ... و کارم را ادامه دادم و کم کم بزرگ شدم تا به بیست سالگی رسیدم ..
و مادرم را اجل دریافت ... او دستانش را بلند کرد و دعا کرد که خداوند مرا موفق گرداند و هرگز روی خسارت و زیان را نبینم در دین و دنیایم .. و ازدواج مرا از خانه حاکمان میسر گرداند و خاک را در دستانم به طلا تبدیل کند ...
دراین هنگام که دعاهای مادر را برای خلیفه تعریف می کرد ناخودآگاه دستش را در خاک برد و بالا آورد و مشغول صحبت کردن بود که خلیفه گردنبند دخترش را در دست او دید !
خلیفه تبسمی کرد ، تاجر که آنچه در دستش بود را احساس کرد فهمید چیزی غیر از خاک را برداشته به دستان خود نگاه کرد دانست که این گردنبند دختر خلیفه است پس آن را برگرداند و دانست که از دعای مادرش بوده است ...
اینچنین بود که برای اولین بار خرما از دمشق برای فروش وارد عراق شد .. و او نیز داماد خلیفه گشت !!
سبحان الله از دعای مستجاب مادر که چنین زندگی فرزند را می سازد ... خداوندا برّ و نیکی به والدین را به ما عطا کن .
💄از ماتیک های رنگی تا تاکتیک های جنگی
🔹اسب های تروا را بشناسید که داخل خانواده ها شدند و از درون خانه همچون سلول های خفته ناگهان مروج خشونت شدند. ما میخواهیم از این مصادیق به تکنیک های #جنگ_هیبریدی پی ببریم.
✅
احسنت بر طراح این کاریکاتور
حقیقت محض در قالب تصویر
➺ @Twitter_eita
12.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توصیه می شود حتما ببینید و منتشر کنید. تا ابلهانی که شعار مرگ بر دیکتاتور می دهند بفهمند چقدر نادان و نمک نشناسند. و چگونه آلت دست دشمن شده اند.