متخلفان حکمرانی علوی و خاطر مسؤولان متخلف نظام اسلامی را تطهیر و تأمین نکنید!
حجتالاسلام دکتر داوود مهدویزادگان
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه 3 از 4]
5. نگارنده در کلام آقای علیدوست سخن متقنی که در نقد یا رد کلام حاج آقای عالی لحاظ شود مشاهده نکردم. ایشان غیر از اتهامزنی و نسبتهای نامربوط سخن دیگری به میان نیاورده است. ایشان درباره گزارش 30 فساد در دوران حکومت امام علی علیهالسلام چنین استدلال کرده است که « باید توجه کرد که این فسادها، هیچ ربطی به امام نداشته و میراثی بوده که از حاکمان و حاکمیت ناتوان و فاسد قبل به ارث رسیده بود ».
ظاهراً جناب ایشان ( علیدوست ) قایل به ربط نیستند یا سخنان آقای عالی را به دقت نخوانده است که چنین خطاب نامربوطی به ایشان کرده است. در کجای سخن آقای عالی چنین ربطی میان کارگزار فاسد و حکمرانی امام علی برقرار شده که بیمهابا ایشان را به چوب حراج به تراث زدن و جسارت به ساحت مقدس امام علی علیه السلام متهم میکند. مگر برخورد قاطع، روشن، سریع و عبرتآموز حضرت با فاسدان متخلفین انکار شده است که ایشان را به بیان ناقص مساله متهم میکند؟ همین استدلال درست را درباره وضعیت نا مطلوب موجود میتوان به کار بست.
6. وضعیت نابسامان اقتصادی موجود نتیجه اندیشه معیوب و عملکرد بد تکنوکراتها و لیبرالمسلکان بیاصل و نسب ایرانی - همان چپ و راستهای مصدقی - است که هیچ اعتقاد و برداشت صحیحی از توسعه و ترقی ایران ندارند تا چه رسد به تعهد انقلابی. آن وقت، آقای علیدوست این میراث مشئوم را به حساب نظام اسلامی میگذارد و با لحن طعنهآمیز از خطیب انقلابی که در صدد جدا کردن حسابها – حساب نظام از حساب مسئولان و کارگزاران بدکردار - بر آمده میخواهد که برای دفاع از نظام راه دیگری را انتخاب کند: « دفاع از انقلاب و نظام البته با پذیرش برخی کاستیها، خود تحریمی و … راه دیگری دارد که صاحبان احساس تکلیف در اینباره باید به آن بپردازند». خب، ایشان بیآنکه احساس تکلیف کنند بفرمایند آن راه دیگر چیست.
7. آری، همهمان در نیمه شعبان، از حکومت مهدوی خواهیم گفت و فریاد میزنیم که: «یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بعد مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً؟». چون جمهوری اسلامی هیچگاه نگفته و نمیگوید که من نهایت بعثت عدالت هستم و بالاتر از این الگویی نیست.
بلکه میگوید من اراده راه تحقق حکومت مهدوی را کردهام و هر آن عملی که درست به جا آوردهام منسوب به حضرت حجت عج است و هر آنچه که نادرست است، از حکمرانی مهدوی به دور است. آقای علیدوست بهتر میداند که نظریه سیاسی امامیه در عصر غیبت بر اصل تخطئه استوار است و قایل به تصویب نیست.
8. آقای علیدوست این گونه سخنرانیها را سفیدنمایی و عاری از نقد منصفانهای دانسته که نتیجه آن « تامین خاطر دادن به مسئولانی است که هیچ نیازمند به تأمین خاطر نیستند». خب، اگر اینچنین است، سخنشان را ناقص نگذارند نشان دهند که کدام مسؤولی که بانی وضعیت موجود است این گونه سخنرانیها روی دست میگیرد و در رسانههای زردی که برای دفاع از عملکردشان تاسیس کردهاند باز نشر میدهند. آیا آنان بیانیه آقای علیدوست را بیشتر انعکاس میدهند یا اینگونه سخنرانیها را؟
مزید اطلاع ایشان عرض میشود که اتفاقاً این گونه سخنرانیها خاطر مسؤولان وضعیت موجود را که بیش از سه دهه بر امور مسلط بودند نا امن میکند و نگرانیشان را از اراده نظام اسلامی بر محاسبه عملکردشان بیشتر میشود. چون تامین خاطر آنان در این عدم تفکیک حساب مسئولان از حساب نظام اسلامی است. دستگاه رسانهای آنان چنین القا میکنند که دست زدن به حساب کارگزار خلافکار مساوی با دست زدن به حساب نظام و طبعاً مخدوش سازی چهره نظام است.
البته در القای این عدم تفکیک، جریان روشنفکری و مخالف نظام بیشترین نقش را دارند. به همین خاطر، یکی از نتایج مطلوب این گونه سخنرانیها بر خلاف تصور آقای علیدوست، همین جداسازی حسابها است؛ حساب نظام اسلامی از حساب مسئولان ناکارآمد و بدخواه. تمام حرف آقای عالی این است که همانطور که فساد یا تخلف کارگزار امام علی را نمیتوان به حساب حکمرانی علوی گذاشت؛ در جمهوری اسلامی هم اینچنین است. چون نظام اسلامی همانند حکمرانی علوی خواهان فساد و تخلف مالی و اداری نیست.
@rozaneebefarda
متخلفان حکمرانی علوی و خاطر مسؤولان متخلف نظام اسلامی را تطهیر و تأمین نکنید!
حجتالاسلام دکتر داوود مهدویزادگان
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه 4 از 4]
9. چنانکه گفته شد آقای عالی در سخنرانی خود نسبت به عملکرد و کارنامه بد مسئولان و بانیان وضعیت موجود اقتصادی هیچ گونه سفیدنمایی و تامین خاطری نکرده است. اما متأسفانه اگر نیک بنگریم آقای علیدوست در گفتارشان چنین کاری را برای متخلفین آن زمان و این زمان انجام داده است.
ایشان به جای آنکه از برخورد قاطع، روشن، سریع و عبرتآموز امام علی علیه السلام با متخلفان بگوید، سعی در سفیدنمایی و تصغیر تخلفات برخی از کارگزاران حکمرانی علوی دارد. آقای علیدوست ضمن ذکر مواردی از تخلفات که در کتاب شریف نهجالبلاغه و بعضی روایات گزارش شده است، برخی از آنها را ناچیز شمرده است و برخیها را هم بخاطر ضعف سندی رد کرده است.
لذا به زعم ایشان « آن چه این آقایان بیان میکنند یا در اصل خلاف واقع، یا غیر ثابت، یا راست ناقص و یا به قدری آمیخته به مبالغه است که هیچ کم از کذب ناموجه ندارد». تخلفاتی هم که شده اندک و غیر جسیم است.
عجیب از ایشان است که تخلف کارگزار امام علی علیه السلام را « اندک » و « غیر جسیم » میداند. ایشان شأن و منزلت امام علی علیه السلام را که تالی تلو مقام نبوت است تا مرتبه حاکم دنیوی پایین آورده است. کارگزار امام علی علیه السلام بودن افتخار بزرگی است که نصیب هر کسی نمیشود. با این وصف، در حکومت آن حضرت همین کارگزار تخلف بکند! این بدترین خسران برای کسی است که توفیق کارگزاری امام علی علیه السلام را پیدا کند و مرتکب تخلف شود.
مگر نه این است که حسنات الابرار، سیئات المقربین. عثمان بن حنیف از شاگردان و مریدان مقرب امام علی علیه السلام است و حضرت انتظار حتی نشستن بر سر سفرهای که اغنیا بر آن حاضر و فقرا غایب بودند را ندارد. اگر این کار در نظر آن حضرت بزرگ نبود به عثمان بن حنیف تذکر نمیداد.
ولی در نظر آقای علیدوست اندک و غیر جسیم. چون به زعم ایشان صرف نشستن بر سر سفرهای بود که اغنیا بر آن حاضر و فقرا غایب بودند. چطور ایشان تخلف کارگزار امیرالمؤمنین را اندک و غیر جسیم میداند. بلکه همان اندکش زیاد است و جسیم. ایشان این تخلف را برای کارگزار جمهوری اسلامی بزرگ میداند و به همین خاطر دست به قلم شده ولی برای کاگزار حکمرانی علوی غیر جسیم میداند! طبیعی است که این گونه سفیدنماییها از کارگزار متخلف حکمرانی علوی برای کارگزار متخلف جمهوری اسلامی تامین خاطر میآورد نه آن گونه سخنرانیها.
10. متأسفانه اشتباه آقای علیدوست آن است که گمان کرده چون ذکر کارگزار متخلف امام علی علیه السلام موجب تحقیر و تنقیص حکمرانی آن حضرت میشود، پس باید یا سند روایت را تضعیف کرد و یا اگر قابل تضعیف نیست، باید تخلف را ناچیز و تصغیر کرد. در حالی که اگر این گمان درست بود، امام علی علیه السلام عثمان بن حنیف را بخاطر صرف نشستن بر سر سفره اغنیاء توبیخ نمیکرد. آن حضرت این کار را کرد تا بعدها فقیهی نخواهد از روی ارادتورزی غلط، کارگزار متخلفش را تطهیر کند. اینگونه تطهیر کارگزار متخلف حکمرانی علوی اسباب تامین خاطر مسئولان متخلف نظام اسلامی را فراهم می سازد.
بنابر این، خوب است آقای علیدوست که وظیفه خطیر و ظریف دفاع از اهل بیت عصمت و طهارت را بر دوش گرفته است، اَبرو را طوری آرایش نکند که چیزی از چشم باقی نماند! و بُن همان شاخهای را که بر آن نشستهاند، به دست اره نسپارند!
در خاتمه تذکر مشفقانه و ناصحانه آقای علیدوست را به خود ایشان یادآور میشویم که قدری با احتیاط سخن بگویید و بدون هیچ عایدی و نتیجه، ناخواسته نسل امروز را نه فقط با حکومتی که بیهمتا در عدالت بود بلکه با نظام اسلامی که غایتی جز تحقق آن حکومت بی همتا ندارد بدبین نسازید. و السلام.
@rozaneebefarda
آفتاب در مصاف.pdf
3.92M
📚 آفتاب در مصاف
✏️ نویسنده: حضرت آیت الله العظمی سید علی خامنه ای
🇮🇷 ناشر: موسسه انقلاب اسلامی
⏳تاریخ نشر: نامشخص
📄 تعداد صفحات: ۷۲۱
📣 زبان: فارسی
#️⃣ #امام_حسین #عاشورا #تاریخ_تحلیلی #آفتاب_در_مصاف #تسنیم #کتابخانه_مجازی #کتابخانه_دیجیتال
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
تسنیم، بزرگترین کتابخانه علوم اسلامی در بستر ایتا 👈 عضو شوید
🔻رخنهی لیبرالیسم در جبههی انقلاب
🖊 مهدی جمشیدی
۱. برخی نیروهای تجدیدنظرطلب در درون جبههی انقلاب، نسبت به غیرانقلابیها، ملایم و منعطف و مداراییاند اما انقلابیهای اصیل را بهشدت، طرد و نفی و سرکوب میکنند. اگر اینان به انقلابیهای اصیل بگویند «سوپرانقلابی»، اختلاف و انشقاق ایجاد نکردهاند، ولی اگر انقلابیهای اصیل به آنها بگویند «صورتی»، گسستآفرین و وحدتشکن هستند. در واقع، سیئات انقلابیهای اصیل، حسنات اینان است. پس با معیارهای دوگانه و خودخواهانه مواجه هستیم.
۲. تعبیر دقیقتر و زیباتری که میتوان دربارهی اینان به کار برد، «انقلابی نمایشی» است؛ چون انقلابیگریشان، از برخی ظواهر و صورتها فراتر نمیرود و عمق هویتی ندارد. وانمود میکنند که انقلابیاند، اما دچار چرخش و دگردیسی شدهاند.
۳. شاید اولین برچسب را به این جماعت، شهید بهشتی زد که به آنها گفت «نیروهای بینابینی». یعنی هم این طرف هستند و هم آن طرف. آدمهای دوشخصیتی که هنوز تصمیم نگرفتهاند چه باشند.
۴. در دههی اخیر، عدهای رفتند زیر پرچم «اسلام رحمانی». آیتالله خامنهای هم در مقابلشان گفت اسلام رحمانی، همان معارف نشأتگرفته از «لیبرالیسم» است. این هم از برچسب غلیظ ایشان. بعد از مطهری و بهشتی، دیگر چندان اصطلاح «التقاط» را به کار نمیبرند. من اینان را التقاطی میدانم؛ همان «اسلام رحمانی» که ترکیب اسلام و لیبرالیسم است.
۵. برخی از انقلابیها کوشیدند ادای اصلاحطلبان درآورند. شدند کپی کپی. از اصالتها بریدند و به اصیلها گفتند تندرو. البته درباره صورت مشترک و مخرج مشترک داشتنشان با اصلاحطلبان، هیچگاه توضیح ندادند. نرمنرمک چرخیدند.
۶. دربارهی «برجام» و «فضای مجازی» و «حجاب»، مانند خاتمی و اصلاحطلبان فکر میکنند. فقط مشکل اینجاست که برخلاف اصلاحطلبان، تعبیر «حضرت آقا» را هم ضمیمهی استدلالهای اقتباسی خود میکنند.
۷. حاجقاسم را نیز از آن خود میدانند؛ همان کسیکه میگفت دختر شهید، فقط به قصد «هدایت» میتواند با دختر بدحجاب، ارتباط داشته باشد نه به قصد «رفاقت»؛ یعنی حتی رفاقت با اینان را نیز نمیپسندید. نمیدانند سیاست حاجقاسم، «سیاست هدایت» بود نه «سیاست تمایز». هم برجام را تصمیم نظام میدانستند و هم فتوحات منطقهای حاجقاسم را میطلبیدند.
۸. رهبر انقلاب از سه مرحله سخن گفتهاند: خودسازی، جامعهسازی و تمدنسازی. اینان چون در مرحلهی خودسازی، شکست خوردهاند، ارادهی انقلابی ندارند و بهجای جامعهسازی، در پی جامعهسنجی هستند تا مطابق ذائقه، حکومت کنند.
۹. در اغتشاش سال گذشته دیدید که «مواضع دوپهلو» داشتند. هرچه فریاد داشتند بر سر نظام و نوع حکمرانی کشیدند؛ مانند خاتمی. دوگانهی نظام/ مردم را پذیرفته بودند؛ همانند اصلاحطلبان.
۱۰. حداقل یک دهه است که کسانی در درون جبههی انقلاب، التقاطی شدهاند. کلیدواژههایی هم دارند: وحدت/ خلوص، همبستگی/ دوقطبیشدن، عقلانیت/ تندروی، فرهنگ/ امنیت، جذب حداکثری/ طرد، و ... . از همهی اینها روایت غلط دارند.
۱۱. از اصول بریدهاند اما انتظار دارند که همچنان در هستهی مرکزی گفتمان انقلاب باشند. به ما میگویند «تنگنظری» نکنید ولی مسأله این است که خودشان «تجدیدنظر» کردهاند. دایرهی انقلاب و خودی نیز باید متناسب با بازاندیشیهای دورهای آنها گشاد شود؛ چون معیار، اینانند نه ارزشها.
۱۲. به همان معنا که امام خمینی به بازرگان، «برچسب لیبرال» زد، من هم این اصطلاح را به اصولگرایی نسبت میدهم. روح بازرگان در بخش عمده اصولگرایان، حلول کرده است. «اسلام رحمانی»، فصل مشترک اصولگرایان و اصلاحطلبان شده است. اسلام رحمانی، یعنی لیبرالیسم و هر کس به مؤلفههای آن معتقد باشد، دچار التقاط شده است؛ چه اصلاحطلب و چه انقلابی.
۱۳. جالب اینکه میان «بدنه» و «بالاییها»، تفاوت آشکار وجود دارد؛ بدنهی انقلابی که در کف هستند، وفادارند اما هرچه فراتر میرویم و به نخبگان میرسیم، موارد استحاله بیشتر میشوند. گویا وضع اجتماعی (قدرت) و وضع فکری (حقیقت)، تا حدی با یکدیگر نسبت عکس دارند. ازاینرو، جماعت از راه انقلاب بازگشته و به تفکر اصلاحات پیوسته، اکثریت نیستند که «واسازی فکری»ام به «واگرایی اجتماعی» برسد.
۱۴. از هرچه که واسازیشان کند متنفرند؛ مثل همین متن! بیدرنگ، واکنش منفی نشان میدهند و برآشفته میشوند. نگرانند که مبادا نسبتهای فکری و هویتی پنهانشان با اصلاحطلبان آشکار شود. میگویند خودمان هستیم ولی تاریخ اصلاحات میگوید تکرار آنهایند. تجدیدنظرطلبی را از سطر نخست آغاز کردهاند.
۱۵. راه «بازسازی انقلابی» از «واسازی اصولگرایی» میگذرد. اینان برای تداوم قدرت خویش، امکانهای انقلاب را به زنجیر بستهاند و مردم را در انتظار جهش تاریخی، دلسرد کردهاند.
https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
هدایت شده از نوشتههای مهدی جمشیدی
🔻استحالۀ ارزشی، ادعای روشی
🖊 مهدی جمشیدی
۱. بسیاری از منتقدان آیتالله خامنهای در طول سه دهۀ گذشته، بیشوکم در همین مسیری بودهاند که مهدی نصیری چندی است در پیش گرفته است. فضلِ تقدم، از آن او نیست، بلکه حتی استدلالهای او نیز کمترین نشانی از تازگی و طراوت ندارد و جملگی تکراری و اقتباسی هستند. ما تجربۀ چنین مواجهه و تقابلی را داشتهایم و میدانیم این تضاد از چه خاستگاههایی برمیآید و بر چه عناصری تکیه دارد و به کدام نقطه خواهد رسید. او نیز همانند گذشتگان است و گامی بیشتر بر نخواهد داشت و همۀ آنها، در چهارچوب «منطق یکسان» گفتهاند و نوشتهاند. این منطق، آنگونه که هست، بازنمایی نمیشود؛ چون قابلدفاع نیست و از اساس، انکار میشود، اما در عین حال، چنین نیروهایی میکوشند با تغییر «صورت مسأله»، بازی مواجهه را به نفع خود تغییر بدهند و آیتالله خامنهای را در موضع دفاع بنشانند. باید از پشتصحنۀ این قبیل تقابلها گفت و نشان داد که چه طرحی در میان است و غایت و غرض چیست. اگر صورت مسأله به گونهای صحیح و صادقانه بیان شود، باید اینطور قضاوت کرد که نیروهایی همچون نصیری، دچار «استحالۀ ارزشی» شدهاند اما نسبت به آیتالله خامنهای، «ادعای روشی» مطرح میکنند.
۲. استحالۀ ارزشی یعنی کسانی همانند نصیری، در اثر یک سلسله علل و دلایل، بهتدریج از گذشتۀ هویتیِ خویش پشیمان شدند و از راه بازگشتند و ارزشهای دیگری را برگزیدند، اما به این تغییر، تصریح نمیکنند و به جای آن، به واقعیتهای وفادار به هویت اولیه و نخستین میتازند. در واقع، مسألۀ حقیقی، خود آنهاست و آنها هستند که در مقایسه با بنیانهای ارزشیِ انقلاب، «وضع مسألهوار» یافتهاند و دچار امراض فکری و معرفتی شدهاند، اما موذیانه، صورت مسأله را تغییر میهند و تاریخ را وارونه جلوه میدهند تا خود را از موضع متهم برهانند و در موضع شاکی بنشانند. توقع معقول و طبیعی این است که انقلاب بر اساس همان ماهیتِ ارزشیِ آغازینش پیش برود و به اصالتهایش وفادار بماند و در نسبت با موقعیتها، دچار چرخش نشود. ازاینرو، باید انقلابی که چنین خصوصیتی داشته باشد را ستود. با این حال، کسانی جهتگیری دیگری را انتخاب میکنند و روایت عملگرایانه و اقتضایی از انقلاب دارند و با ماهیت آن، معاملۀ عملگرایانه میکنند؛ به گونهای که ارزشهای را نسبی و تاریخی تفسیر میکنند و به هر بهانه، طلب و تمنای عبور از آنها را دارند. برای اینان، «واقعیتها» دارای اصالت هستند نه «آرمانها»، و هر جا که با واقعیتهای متفاوت با آرمانها روبرو شوند، بیدرنگ از آرمانها عبور میکنند. این در حالی است که انقلاب برای شکستن و درهمپیچیدن واقعیتها شکل گرفت و تغییر بنیادین را اراده کرد. نیروهایی که در میانۀ راه، فرسوده و پشیمان میشوند، خط انقلاب را ملامت میکنند و به ارزشهای دیگری رو میآورند؛ با این توجیه که انقلاب از آغاز، چنین بوده و یا انقلاب، دچار خطا بوده و اینک باید جبران کرد. این توجیهها، راههایی برای معقولسازی چرخشها و تذبذبهای نیرویهایی هستند که به انقلاب پشت کردهاند.
۳. اصلیترین خطی که نیروهای ریزشکرده و پشیمان انتخاب میکنند، جایگزینسازی «ادعاهای روشی» با «استحالۀ ارزشی» است؛ به این معنی که هر چند دچار دگردیسی فکری شدهاند و از مسیر و مدار انقلاب بریدهاند، اما طلبکارانه مدعی میشوند که «منطق حکمرانی»، غلط است و انقلاب به بیراهه افتاده است. در واقع، تغییر خودشان را میپوشانند تا صورت مسأله، آنگونه که هست، آشکار نشود و در مقابل، منطق حکمرانی را تخطئه میکنند تا اینطور وانمود کنند که همچنان به همان معیارهای اصیل، باور دارند و این حاکمان هستند که به گذشته، پشت کردهاند. بهاینترتیب، یک روایت تحریفشده صورتبندی میشود که در آن، ضدقهرمان به قهرمان تبدیل میگردد. تمام تجربههای نیروهایی که در طول دهههای گذشته در مقابل آیتالله خامنهای ایستادهاند، از این سنخ بوده است، اما بازنمایی و روایتپردازی، اینگونه نبوده است. مسألۀ ما نیز همین است که واقعیتِ پنهان نگاه داشتهشده را آشکار کنیم و نشان بدهیم که چه کسی به حقایق انقلاب، وفادار مانده و چه کسی از این حقایق، عبور کرده است. حقیقت از رهگذر این «واسازی»، سر بر میآورد. باید مشخص کرد که «ادعاهای روشی»، پوشش فریبدهنده هستند و مسأله، «استحالۀ ارزشی» این نیروهاست، اما چون بیان صریح این دگرگونی، هزینهساز و پُردافعه است، بهناگزیر باید حقیقت را از دیدهها دور کرد و با نقدهای روشی و انکارهای سازوکاری، به جان اصالتهای انقلابی و بنیانهای معرفتی افتاد.
🖇منتشرشده در:
http://fna.ir/3e6dhm
انقلاب اسلامی و اسکاچیل.pdf
155.3K
#اختصاصی
#بربال_قلم
🌗انقلاب اسلامي ايران و نظريه اسكاچپل
✍️ مهدي طاهري شلمزاري
انقلاب اسلامي ايران كه مبتني بر آموزههاي شيعي است، درسال 1357 (1979م) به پيروزي رسيد. ماهيت انقلابي انديشه شيعي، اعتقاد به ظهور منجي موعود(عج) و برپايي حكومتي بر محور عدل و عدالت موجب پويايي تفكر شيعي بوده و سبب گرديده است تا شيعيان از وضع موجود ناراضي بوده و همواره به سوي وضعي مطلوبتر گام بر دارند.
بر اين اساس، سير تاريخي تفكر شيعه حاكي از آن است كه انديشه سياسي شيعه با توجه به وضع و شرايط هر زمان در قالبي خاص ظهور نموده و موجب بقاي سازمان خويش گرديده است.
اگر چه شيعه در طول حيات خويش در دورانهاي مختلف در قالب مفاهيمي همچون تقيه موجوديتش را حفظ نموده است؛ اما وجود مفاهيمي همچون امر به معروف و نهي از منكر، جهاد، ظلمستيزي و دفاع از مباني و اصول اسلام دايره تقيه را محدود ساخته و شيعه را به اقدام عملي ملزم ميسازد. بنابراين نارضايتي و خشم از وضع موجود و آرمان وضع مطلوب آن گاه كه در كنار حس پرخاشگري و ظلمستيزي قرار گيرد، منجر به وقوع تحولي در راستاي نفي وضع موجود و جايگزيني وضعيت مطلوب خواهد شد. در اين ميان آنچه محرك اصلي خواهد بود مكتبي است كه اين انديشه بر اساس آن شكل گرفته است.
❇️ ادامه مطلب در فایل pdf
📚منبع: نشریه معارف 54.
🌐 کانال نشریه معارف| عضو شوید🔻
https://eitaa.com/maarefmags_ir
✍ به قول حسین دارابی: نباید کانالا و گروها همه مطالبشون رو به شاهچراغ تغییر بدن، و صدتا مطلب بزنن
امنیت روانی مردم خیلی مهمتره
صدتا تیم تروریستی تو ماه گذشته دستگیر شدن و صدها عملیات تروریستی طی ماههای اخیر خنثی شده که بخاطر امنیت ذهنی مردم بیان نمیشه.
کلی بمب و مواد منفجره کشف شد که میخواستن هیئات مذهبی رو ببرن روهوا ولی نتونستن، همشون دستگیر شدن. یه اتفاق هم اینطوری رخ میده، دردناکه ولی طبیعیه
کشورهای اطرافمون قوت غالبشون این اتفاقاته، چندروز درمیون اتفاق میفته
امنیت روانی مخاطبان رو بهم نریزیم، کانالهای خبری پوشش میدن اخبارو، کافیه. هرکس علاقه داشت میتونه بره اونجا کامل و لحظه به لحظه اخبار شاهچراغ رو دنبال کنه
یاعلی
10.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان امام خمینی ره در درس ولایت فقیه به سال ۱۳۸۹ قمری/ نجف اشرف.
هدایت شده از ابوالفضل ساجدی
اعترافات دانشمندان بزرگ جهان.pdf
3.12M
📗اعترافات دانشمندان بزرگ جهان
درباره:
1⃣ اثبات وجود خدا
2⃣ حقانیت قرآن و پیامبر اسلام (ص)
3⃣ برتری اسلام
4⃣ خدمات علمي-تمدني مسلمین
📝مولف: خیرالله مردانی
🌷هزینه دانلود: صلوات
🔰@Sajedi_ir
امام صادق(ع)
هرگز کسی که به اندک گناهی کیفر میدهد چشم طمع به آقایی کردن نداشته باشد. بحارالانوار ج ۶۹ ص ۱۸.