eitaa logo
هیئت اندیشه ورز
145 دنبال‌کننده
1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
13 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
6.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
والله العظیم از روز اول جنگ هرگز ناامید نشدم... من میدانم که خدای متعال اراده فرموده که این ملت را به متعالی ترین درجات برساند.. @andishe1357
13.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️🇮🇷 ساخت مشعل‌های هوا مرحله‌ای 👌با آلایندگی کم فناوران نخبه‌ی کشورمون با طراحی و ساخت مشعل‌های هوا مرحله‌ای، انحصار شرکت‌های بزرگ آلمانی، فرانسوی و هلندی رو شکستند. • تامین نیازهای کشور در صنایع پتروشیمی و پالایشی و نیروگاهی • کاهش آلایندگی حتی کمتر از استاندارد‌های زیست محیطی • بی‌نیاز از واردات و ارزآوری ۳۰ درصدی بیشتر بخوانید 📆 ۱۴۰۲/۱۱/۷ 🇮🇷 خـــــ♥️ــوش‌خبـر 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3193438243C5161aeab75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ماهواره هوا کردن، برای مردم نون و آب میشه؟! ببینید👆 📆 ۱۴۰۲ 🇮🇷 خـــــ♥️ــوش‌خبـر 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3193438243C5161aeab75
8.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا حالا شدی?? چه انتظاری از اطرافیان خود داشتی?? اگر کسی سراغت رو نگیره چه حالی بهت دست میده ?? @andishe1357
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 سلام علیکم وقت بخیر با تبریک ایام الله دهه مبارکه فجر و عید بزرگ مبعث 📘کتاب جلسه چهارم زمان: ۱۴۰۲ 🕰ساعت۱۵:۲۰ مکان: منزل مرادیان @andishe1357 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🔻چرا باید «خون دلی که لعل شد» را بخوانیم؟ خون دلی که لعل شد، صرفا کتاب خاطرات خود گفته رهبر انقلاب نیست! این کتاب ویژگی‌های ارزشمندی دارد که آن را از یک کتاب خاطره‌ایِ صرف، متمایز می‌کند. از جمله این ویژگی‌ها: 1. آشناشدن با اصول و مبانی فکری رهبر انقلاب 2. آشناشدن با مدل مطالبه‌گری و عدالتخواهی رهبر انقلاب 3. روایت حوادثی از تاریخ معاصر که تاکنون کمتر از آن‌ها شنیده‌اید 4. آشناشدن با سبک زندگی رهبر انقلاب 5. روایت جملاتی که بین امام خمینی(ره) و آیت الله خامنه‌ای رد و بدل شده و تاکنون نشنیده‌اید! 6. روایت پیش‌بینی‌های دقیق آیت الله خامنه‌ای از آینده ایران! 7. مصوربودن و وجود تصویرگری‌های جذاب در هر فصل جهت خسته‌نشدن خواننده 8. سرشار از درس توکّل و توسّل، دینداری، صبر، مقاومت و ایستادگی، شجاعت، زهد و دنیاگریزی، پرهیز از تجمّل، همسرداری و عشق به خانواده، دلسوزی برای مردم، هوشمندی در برخورد با سختی‌ها، مدیریّت بحران، کار تشکیلاتی، مطالعه و علم‌دوستی و @andishe1357
خواندن این مطلب ۳ دقیقه زمان می برد ( قسمت ۹ ) @andishe1357
[ محمد حسین بعد از چندین بار مجروحیت های شدید دوباره بر اثر انفجار بمب شیمیایی در یک ساختمان در حالی که با چند تن از رزمنده ها خودشان را از منطقه شیمیایی دور می کردند به عقب بر می گردند و مشغول بیرون آوردن بقیه نیرو ها از زیر آوار می شوند ، و همین بائث شیمیایی شدن آنها می شود، کمی بعد هنگام عملیات حالش بدتر می شود و او را همراه چند نفر دیگر به عقب می فرستند . ] 🔸وقتی پسرم خبر داد که محمد حسین در بیمارستان خاتم الانبیا بستری است خانه برایم مثل زندان شد مادرش هم اصرار داشت که همین امروز برای دیدن محمد حسین به تهران برویم این شد که با حاج خانم و دو پسرم، محمدعلی و محمد شریف به طرف تهران حرکت کردیم ، این قدر نگران بودیم که نفهمیدیم مسیر راه کرمان تا تهران را چطور سپری کردیم. دلم هزار راه می رفت و افکار جورواجور ذهنم را خسته کرده بود. از طرفی نگران همسرم بودم چون او بیماری قلبی داشت و بیتابی هایش بیشتر نگرانم می کرد . نزدیک بیمارستان که رسیدیم تصمیم گرفتم طوری برنامه ریزی کنم تا خودم محمد حسین را ندیدم مادرش را بالای سرش نبرم، چون حدس می زدم حالش خیلی وخیم باشد به او گفتم حاج خانم! شما خسته اید و این بیمارستان بزرگ است و ما نمی دانیم او دقیقاً کجا بستری شده، ما می رویم داخل، اتاقش را که پیدا کردیم محمد علی را می فرستم دنبال شما. او قبول کرد ، من و برادر بزرگش رفتیم داخل پرس و جویی کردیم و خودمان را معرفی نمودیم. آنها ما را به یک اتاق که مجروحان شیمیایی در آن بستری بودند راهنمایی کردند از دور دیدم که محمد حسین درون محفظه ای شیشه ای روی تخت خوابیده سر و صورتش به خاطر مواد شیمیایی سوخته بود. نزدیک که شدم فقط با اشاره سلام و علیکی کرد و با برق چشمان نیمه بازش محبتش را به ما رساند. معلوم بود که دیگر رمقی برایش نمانده اشک از چشمان من و برادرش سرازیر شد و ما بیشتر از او بی رمق شدیم کمی بالای سرش ایستادیم که متوجه شدیم او دیگر نفس نمی کشد و با آرامش خاصی جان را به جان آفرین تسلیم کرد. او منتظر بود تا ما را ببیند و برود اول گمان کردیم اشتباه می کنیم ، پرستارها را صدا زدیم. همه دورش جمع شدند و بعد از معاینه شهادت او را تأیید کردند روپوش سفیدی روی او کشیدند و ما را هم به بیرون هدایت کردند. دیگر قدرت راه رفتن نداشتیم، کنار دیواری نشستیم تا حالمان جا بیاید. یک لحظه یادمان آمد که مادرش بیرون منتظر دیدن فرزندش است. نمی توانستیم این خبر را اینجا به او بدهیم مطمئن بودیم بیتابی هایش در طول مسیر هم برای خودش خطرساز است و هم حال ما را دگرگون می کند از بیمارستان که بیرون آمدیم به او گفتم محمدحسین را برای مداوا به خارج از کشور فرستادند. قرار شد او به همراه محمدعلی به کرمان برگردد. من و محمد شریف برای پیگیری کارهای مربوط به انتقال پیکر محمد حسین در تهران ماندیم پیکر مطهر محمّد حسین را با هواپیما به کرمان منتقل کردیم 🔸شهادت محمد حسین حاج خانم را خیلی دگرگون کرد؛ هرچند او سعی می کرد صبر کند، اما دلتنگ او بود. من مطمئن بودم این داغ او را از پای درمی آورد. یک بار نیمه های شب از خواب بیدارم کرد و گفت بلند شو بریم پیش محمدحسین! گفتم : الآن که نصف شب است، بگذار برای فردا. گفت: نه همین الآن برویم من خوابش را دیدم دلم برایش تنگ شده. حدود ساعت دو و نیم شب بود که بلند شدم خودم را آماده کردم و با ایشان به گلزار شهدا رفتیم او سر قبر نشست و انگار که محمدحسین زنده باشد شروع کرد به درد دل کردن و حرف زدن با او آن شب تا صبح سر مزار محمد حسین نشستیم معلوم بود که این فراق برای مادر خیلی سنگین بود و می خواست هر چه زودتر به فرزندش ملحق شود و عاقبت نیز چنین شد 🔸نقل از غلام حسین یوسف الهی پدر شهید @andishe1357
20.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دیدن این کلیپ رو توصیه می‌کنم! ⭕️ تفاوت ایران و ژاپن از زبان کسی که در این کشور زندگی کرده! 🌏 👇 🆔 @takhribchi110
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(2).mp3
3.68M
🔈ختم گویای 🌺 طرح باعلی تامهدی (علیهما السلام) 🔹از حکمت ۲۸۵ تا ۲۹۵ @andishe1357 ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄