📸 صبح امروز؛ سلاح "دراگانوف" در دستان امام خامنه ای هنگام سخنرانی. 🔺سلاح تک‌تیرانداز "دراگانوف" سلاح انفرادی است که بیشتر در عملیات‌های تجسسی کاربرد داشته و برای از کارانداختن نفرات شاخص دشمن، در حین عملیات کمین از فاصله دور به کار می‌رود. ♻️ @andishkadehrahmat

📹 #ببینید | آگهی تلویزیونی یک شرکت شوینده در مراکش واکنش‌های مثبت بسیاری را در جهان عرب برانگیخت. در این آگهی مردانی از سنین مختلف روی صندلی می نشینند، سپس به هر یک از آن‌ها دست‌های پینه‌بسته‌ای را نشان می‌دهند و از آن‌ها می‌خواهند تا حدس بزنند که این دست‌ها، متعلق به چه کسی است. یکی می‌گوید دست یک مرد کشاورز است که سال‌ها روی زمین کار کرده، یکی می‌گوید این دست یک مرد میان‌سال است که کار یدی می‌کند، دیگری می‌گوید این باید دست یک سرباز از جنگ برگشته باشد. 👈 بعد به این مردان می‌گویند که این دست‌ها متعلق به چه کسی است: دست مادرشان، خواهرشان، همسرشان یا دخترشان... 🖐 دست‌هایی که از بام تا شام مشغول خدمت‌رسانی به آن‌ها است. دست‌هایی که حتی به آن یک نگاه دقیق هم نکردند. این مردان بغض کرده، به گریه می‌افتند و با شرمندگی اعتراف می‌کنند که در کار خانه کمک نمی‌کنند. لباس‌‌هایشان را گوشه‌ای پرتاب می‌کنند وهرگز ظرف کثیف خود را نمی‌شویند. ✅ آگهی با این جمله‌ تمام می‌شود: یک دست، کافی نیست. اما دست در دست، همه‌چیز آسان‌تر است. 🌼 @andishkadehrahmat

🎥 #ببینید | تمدن نوین اسلامی چگونه ساخته می‌شود؟! عصر #جهاد_کبیر ✳️ @andishkadehrahmat

🔸این پیرمرد با صفا حاج آقا شمقدری و پدر شهیدان شمقدری هستند (تولیت حسینیه خامنه‌ای مشهد) آقا و آقازاده ایشون و پسران شهیدشون هستند، بقیه اداشونو در میارند. صف اول فقط جای همچین بزرگوارانی هست... ♻️ @andishkadehrahmat

سرود : «آقازاده» به امید روزی که همه احیا کننده ی امر به معروف و نهی از منکر باشیم . ♻️ @andishkadehrahmat

روایت یک نسل کشی شبکه های متعدد تلویزیون همزمان دارند راه و روش تست زنی و یادگیری را به روش‌های عجیب که گاه به دلقک بازی شبیه می‌شود، پخش می‌کنند. آگهی‌های تبلیغاتی صدا و سیمای ملی، به پیش دبستانی ها هم رحم نمی کنند" پیش دبستانی ها، اولی ها، دومی ها، سومی ها... کنکوری ها!! بیلبوردها، خیابان را خفه کرده‌اند از انبوه تبلیغات رنگا رنگ که: "دوست دارید دکتر شوید؟" خانواده ها گیج و سراسیمه بچه‌های معصوم و خسته و خوابزده را از این کلاس به آن آزمون و از این جلسه مشاوره به آن کارگاه می‌برند. پدران ، مادران و فرزندان شهر، در نبردی سخت با یکدیگرند که مبادا یکی از برنامه‌های موسسه را از دست بدهند. خانواده‌ها در چالش حیثیتی افتاده‌اند و برای جا نماندن از این رقابت نفس گیر، نفس بچه‌هایشان را گرفته‌اند. بچه‌های معصوم، گیر کرده‌اند وسط این شیادبازی موسسه‌ها و با دل‌هایی همیشه مضطرب، بعد از ظهرهای جمعه را می‌لرزند تا پیامک نتیجه آزمون بنشیند روی موبایل مادر یا پدرشان و ببیند ترازشان چقدر بالا پایین شده است. هنوز از شوک نتیجه آزمون و سرزنش‌های احتمالی والدین بیرون نیامده‌اند که تلفن منزل زنگ می‌خورد و خانم مشاور، طفل بینوا را می‌پیچد به سوالات بی‌شمار... چرا فیزیکت افت داشته، چرا اختصاصی‌ها را بدتر از عمومی‌ها زده‌ای؟ چرا مطابق نامه عمل نکرده‌ای؟ چرا چرا چرا.... طفل بغض می کند، گوشی را می‌گذارد و از همان لحظه غرق می‌شود در تنهایی اتاقش و نبرد حسادت‌آمیزش را با همدوره‌ای‌هایش شروع می‌کند. در همان موقع هم اخبار اعلام می‌کند که فلان قشر دارای فلان سهمیه شدند و روز به روز شانس موفقیت هم از دست می‌رود... سفارش می‌دهد کتاب‌های جدید و قطور موسسه را به قیمت زیاد برایش بخرند. به اندازه کوهی کتاب خریده. کتاب‌های پانصد صفحه‌ای سنگین، با چاپ ریز و پر از تست و فرمول و مسئله. باید همه اینها را بخواند و ساعت بگیرد و تست بزند تا موسسه، فروشش پایین نیاید و بتواند ساختمان‌های بلندتر در مرکز شهرها بسازد و کاخ ثروت خود را روی دل شکسته و تن خسته او و هم نسلانش پی‌بریزد و بالا ببرد. حالا دیگر برای این بچه های معصوم هیچ ساعت خوشی نمانده. سفر، مهمانی، عروسی، تفریح و شادی همه برای او رویا شده است. او حق زندگی ندارد، فقط باید کتاب‌های موسسه را بخواند و کلاس‌های موسسه را برود و آزمون‌های موسسه را بدهد و مشاورهای پرحرف و بی‌خاصیت آنها را تحمل کند تا از قافله رقابت عقب نیفتد و ترازش سیر نزولی نگیرد و احتمالا طعم طعنه و مجازات خانواده را نچشد. این جهنم را موسسات آموزشی و دیگران افروخته‌اند، هیزمش را وزارت آموزش و پرورش حمل می‌کند و صدا و سیما نامردانه در آتشش می‌دمد، فقط بخاطر اینکه جیب‌های گشاد صاحبان موسسات و خودشان پرتر بشود، اگر چه به قیمت نابودی روح و روان طفل‌های معصوم و خانواده‌های بی‌پناهشان... دریغا و حسرتا که بعد از این، ماییم و پزشکان و مهندسان جوان، اما افسرده‌ای که نه معنی لبخند را می‌فهمند و نه یک بیت شعر بلدند و نه فرصت کرده اند یک کتاب بخوانند. 🌻 فرزندانمان را دریابیم هیجانات شان را پرواز دهیم سرکوب نکنیم "زندگی فقط دانشگاه نیست" حواسمان به بلایی که مافیا بر سر فرزندان سردرگم میهن می‌آورد، باشد. ✍ دکتر ایرج بصیری 📡 @andishkadehrahmat

⭕️امام خمینی(ره): با چشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظه‌ای آرامتان نمی‌گذارند. ✴️ @andishkadehrahmat

#خمینی_های_تکثیرشده ✅ اگر قرن بیستم، برای انقلاب شکوهمند اسلامی به قرن امام خمینی(ره) شناخته می‌شود؛ باید گفت قرن بیست و یکم با مدیریت فوق استراتژیک و بسیار حرفه‌ای رهبر معظم انقلاب و پایه‌گذاری ۱۴۰ انقلاب عظیم دیگر در راستای انقلاب ۵۷، قرن امام خامنه‌ای لقب خواهد گرفت.. ان شاءالله 💠 سی‌امین سال زعامت امام خامنه‌ای بر قطب مقاومت، مستضعفان و روشن‌فطران جهان مبارک باد💐 #سی_سال_خامنه_ایسم #قرن_بیست_ویکم_قرن_امام_خامنه_ای @iran1444_ir ✳️ @andishkadehrahmat

📹 ببینید| نماهنگ ابناء الشمس ❤️روایتی از محبت اهالی کوی مقاومت به سیدالقائد 🔸امام خامنه‌ای میان جوانان مقاومت، به «سیدالقائد» شهره‌اند #سی_سال_خامنه_ایسم #قرن_بیست_ویکم_قرن_امام_خامنه_ای @iran1444_ir ♻️ @andishkadehrahmat

#NSA ⚠️ اینترنت یک سازمان نظامیست این خیانته که در ایران دست وزارت ارتباطاته ▫️کاری از کانال جدال احسن با سخنرانی روشنگرانه استاد حسن عباسی ▫️دانشگاه امیرکبیر _97/01/20 @jdale_ahsan ♻️ @andishkadehrahmat

✅ از منظر سالار شهیدان روزی از جانب خداوند تقسیم شده است و حرص باعث بیشتر شدن آن نمی‌شود. ممکن است در ظاهر افرادی با حرص و طمع به ثروتی حرام برسند اما در پس پرده‌ی زندگیشان مجبور به هزینه در اموری می‌شوند که مالشان برکت ندارد. مثلا در روایات آمده است که بلاهای طبیعی و غیر طبیعی مانند بیماری‌های لاعلاج، آتش‌سوزی، دزدی و ... از جمله‌ی اتفاقاتی است که در پی مال حرام می‌آید. ✅ البته این بدان مفهوم نیست که همیشه بلاها به خاطر مال نامشروع هستند، بلکه یکی از دلایل آن‌ها، مال نامشروع ناشی از حرص و طمع است. #اقتصاد_اسلامی ✴️ @andishkadehrahmat

♦️از کودکی همیشه این سوال برایم مطرح بود که :  چرا قطار تا وقتی ایستاده است کسی به او سنگ نمی‌زند...  اما وقتی قطار به راه افتاد سنگباران می‌شود...  این معما برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم  دیدم این‏ قانون کلی زندگی ما ایرانیان است که  هر کسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن‏ است مورد احترام است.  تا ساکت است مورد تعظیم و تبجیل است  اما همین‌که به راه افتاد و یک قدم برداشت نه تنها کسی کمکش نمی‏‌کند ،  بلکه‏ سنگ است که به طرف او پرتاب می‏‌شود  و این نشانه یک جامعه مرده است  ولی یک جامعه زنده باید برای کسانی احترام قائل باشد که :  متکلم هستند نه‏ ساکت، متحرکند نه ساکن، باخبرترند نه بی‏خبرتر. مرتضی مطهری ، کتاب حق و باطل ✅ @andishkadehrahmat