eitaa logo
تولید انگشتر کفیل
10.5هزار دنبال‌کننده
614 عکس
188 ویدیو
2 فایل
انگشتر کفیل تولید و عرضه انگشترهای فاخر و کلکسیونی #دستساز @angoshtarkafil 📍آدرس ما: قــــــم _خیابان ارم، جنب حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، پاساژ کویتیها طبقه دوم پلاک ۲۱۷
مشاهده در ایتا
دانلود
ان شاالله فردا موکب حضرت ام‌البنین سلام الله علیها برپاست. قم، چهارمردان، بین کوچه ۶ و ۸ ساعت ۸ صبح
19.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرحوم آیت الله ضیاء آبادی : به مردم برائت را یاد بدهید و دین آنها را تقویت کنید چون مسلمانها و جوانها تا زنده اند باید در فهم برائت محکم شوند چون بعد از مرگ با این دین زندگی میکنند: در حج اگر برائت از مشرکین نباشد حج اصلا قبول نیست آنوقت چطور در دین اگر برائت نباشد دین قبول است⁉️ تبلیغ برائت واجب است، پس با این و آن تعارف نکنید، تا کی میخواهید بدی ها را نگوید تا مردم گمراه شوند؟ تا صد سال دیگر؟ تا کی؟ دروغ میگویند آنهای که میگویند: علی علیه السلام با اولی و سقیفه رفیق بوده است و از آنها تبری نکرده است❗️اینکه بعضی مردم از تبلیغ تبری بدشان می آید بگذارید بدشان بیاید، برای شما دلیل و مجوز نیست که بخاطر بد آمدن عده ای به مردم نگوید که ابوبکر ولایت را غصب کرد و خانه دین را خراب کرد چون أمیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه فریاد میزند که: "پسر ابوقحافه پيراهن خلافت مرا غصب كرده است" آنهای که أمیرالمؤمنین علیه السلام را کنار زدند سبب شدند تا خروج حضرت حجت عجل الله فرجه الشريف کفار بر اموال و ناموس و مملکت مسلمانها مسلط شوند❗️ هجوم توسط قلم های زیبا علیه برائت بسیار شده وظیفه شماست که جلوی آنها بایستید! اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
⭕️ مناظره‌ی امام رضا علیه‌السلام با یحیی بن ضحاک سمرقندی 🔹 عده‌ای از حضرت رضا علیه‌السلام خواهش کردند که در حضور مأمون در مناظره‌ای در مورد امامت شرکت کند. امام پذیرفت، مجلسی تشکیل شد و «یحیی بن ضحاک سمرقندی» برای بحث با ایشان دعوت شد. 🔹 امام فرمود: «بپرس!» او گفت: «شما بپرسید ای پسر رسول خدا تا ما به سؤال شما افتخار کنیم». امام فرمود: «ای یحیی! نظر تو درباره کسی که ادعا می‌کند راستگوست ولی به راستگویان، نسبت دروغ‌گویی می‌دهد، چیست؟ آیا چنین کسی راستگو و پیرو دین حق است یا دروغ‌گو؟» یحیی مدتی به فکر فرو رفت و چیزی نگفت. مأمون گفت: «چرا جواب نمی‌دهی؟» یحیی گفت: «سؤالی از من کرد که نمی‌توانم پاسخ دهم». 🔹 مأمون از حضرت رضا علیه‌السلام پرسید: «منظورتان از این سؤال چه بود؟» امام فرمود: «من از یحیی با کنایه پرسیدم اگر ابوبکر راستگو بوده، پس راویان صادق و راستگو که گفته‌اند ابوبکر بر فراز منبر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله اعلام کرد: «شما مرا امیر خود قرار دادید ولی من بهتر از شما نیستم». باید این سخن هم راست باشد و اگر این سخن ابوبکر راست است می‌گوییم امیر باید از رعیت بهتر باشد، پس ابوبکر امام نیست. 🔹 همچنین از قول ابوبکر نقل کرده‌اند که گفته است: «من شیطانی دارم که مرا وسوسه می‌کند و من گرفتار او هستم»، اگر ابوبکر راستگوست و این سخن هم راست است، پس نمی‌تواند امام باشد چون شیطان نمی‌تواند در امام تصرف کند و نیز از عمر نقل کرده‌اند که گفته است: «امامت ابوبکر یک کار ناگهانی و بدون مقدمه بود که خداوند ما را از شرّ آن حفظ کرد، پس هر کس این کار را تکرار کند، او را بکشید». اگر عمر راستگو بود پس امامت ابوبکر به نظر عمر هم صحیح نبوده و اگر دروغ گفته که خودش برای زعامت و رهبری مسلمین لیاقت ندارد.» 🔹 سخن حضرت که به اینجا رسید مأمون آن‌چنان عصبانی و ناراحت شد که بی‌مقدمه فریادی کشید که همه آن عده متفرق شدند. سپس رو کرد به بنی هاشم و گفت: «مگر‌ من نگفتم حضرت رضا علیه‌السلام را شروع کننده بحث قرار ندهید و علیه او جمع نشوید؟ این‌ها علمشان از علم رسول الله است». ◽️ بحار الأنوار ، ج ۱۰ ، ص ۳۴۸ . مناقب آل‌ أبي طالب ، ج ۲ ، ص ۴۰۴ . اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
امام باقر عليه السلام: الكَسَلُ يُضِرُّ بالدِّينِ و الدُّنيا تنبلى به دين و دنيا زيان مى زند. اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
امیرالمؤمنین عليه السلام: السَّحابُ غِربالُ المَطَرِ، لَولا ذلِكَ لَأَفسَدَ كُلَّ شَيءٍ وَقَعَ عَلَيهِ ابرها غربال كننده باران هستند، اگر چنين نبود، باران هر چيزى را كه بر آن مى باريد، تباه مى كرد قرب الاسناد صفحه۱۳۶ اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
⭕️ وقتی مؤمن الطاق، ابوحنیفه را بیچاره کرد محمّد بن علی بن نعمان بی‌ أبی طریفة بجلی کوفی، ملقب به مؤمن الطاق رحمه الله، یکی از اصحاب امام صادق علیه السلام است. او را صاحب طاق و طاقی و شاه طاق می‌گفته‌اند، این لقب بدین خاطر بود که وی در طاق المحامل کوفه دُکان صرافی داشت. البته از آن جهت که در کار صرافی خبرگی داشت و می‌توانست پول اصل را از تقلبی تشخیص دهد به او شیطان طاق می‌گفتند. البته گفته شده است چون در مناظره‌ای بر ابوحنیفه پیروز شد، ابوحنیفه نخستین کسی بود که او را شیطان طاق نامید، و چون هشام بن حکم این را شنید، نخستین کسی بود که او را مؤمن طاق نامید. وی بسیار با ابوحنیفه بحث داشته و گاهی جوابهایی به او داده که جالب توجه است و گاهی انسان را به خنده شوق وا می‌دارد. حال چند گزارش از گفتگوهای او را می‌خوانیم : 1⃣ ابوحنیفه: آیا به اعتقاد داری؟ مؤمن طاق: بلی. ابوحنیفه: پس پانصد اشرفی به من قرض بده که در رجعت وقتی برگشتم به تو پس می‌دهم. ( تمسخر و کنایه به رجعت) مؤمن طاق‌: قبول دارم، به شرط اینکه برای من ضامنی بیاور که وقتی به دنیا برمی‌گردی به شکل انسان برگردی. می‌ترسم که رجعت تو به شکل غیر انسانی باشد و من تو را نشناسم و نتوانم وجهم را از تو دریافت کنم. (رجال نجاشی، ص ٣٢٦) 2⃣ ابوحنیفه به مؤمن الطاق گـفت: اگر واقعاً علی بن ابی طالب (علیهما السّلام) پس از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) حقّی داشت چرا حقّ خود را مطالبه نکرد؟ مؤمن الطاق با لبخند پاسخ داد: می‌ترسید جنیّان او را بکُشند، همانگونه که سعد بن عباده را کشتند! (بحار الانوار، ج ٤٧، ص ٣٩٩) 👈🏻 سعد بن عباده از بزرگان انصار بود و پس از جریان سقیفه مخالفت خود را با خلافت ابوبکر ابراز کرد و در خلافت عمر نیز بر عقیده خود ماند و خلافت را حق او نمی‌دانست. او در مقام اعتراض به خلافت عمر راهی زمین‌هایش در شام شد اما در بیابان‌های اطراف مدینه در سال پانزده هجری در پنجاه و شش سالگی به دست خالد بن ولید، مأمور عمر کشته شد. اما به منظور پیشگیری از مقابله انصار، بین عامه مردم شایع کردند، او توسط جنیان به قتل رسیده است. 3⃣ پس از شهادت امام صادق علیه السلام، ابوحنیفه به مؤمن طاق گفت: امامِ تو از دنیا رفت. (یعنی دیگر سنگ چه کسی را می‌خواهی به سینه بزنی) وی پاسخ داد: بلی، لیکن امام تو ‌(شیطان) تا روز قیامت زنده خواهد بود. (اشاره به آیه: قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرین اِلی یَوْمِ الْوَقْتِ المَعْلُومِ) رجال الکشی، قم: آل البیت، ج ٢ ص ٤٢٦ 4⃣ یک روز ابو حنیفه با مؤمن طاق در یکی از بازارهای کوفه همراه شد، شخصی فریاد می‌زد چه کسی بچه‌ای که (ضال) گمشده است را دیده است؟ مؤمن طاق گفت: بچه گمشده‌ای را ندیدم؛ ولی اگر پیر (ضال) گمراه می‌خواهی، بیا و ابوحنیفه را بگیر! (بحارالانوار، ج ٤٧ ص ٤٠٠) 5⃣ روزی ابوحنيفه از مومن طاق پرسيد: دربارۀ ازدواج موقّت چه مى‌گويى‌؟ آيا گمان مى‌كنى حلال است‌؟ مؤمن طاق گفت: آرى. گفت: پس چه چيزى مانعت مى‌شود كه به اهل منزلت (كنيزان و زنان و...) دستور دهى كه ازدواج موقت كنند و برايت درآمد كسب كنند؟ مؤمن طاق گفت: تمام كارها مورد رغبت مردم نيست؛ گرچه حلال هم باشد. و مردم شأن و منزلتى دارند كه مى‌كوشند آن را بالاتر برند. امّا اى ابوحنيفه! درباره شراب چه مى‌گويى‌؟ آيا گمان مى‌كنى حلال است‌؟ ابوحنيفه گفت: آرى. گفت: پس چه چيزى مانعت مى‌شود كه زنانت را در دكان‌هاى شراب‌فروشى بگمارى تا برايت درآمدى كسب نمايند؟ ابوحنیفه گفت: تيرى در مقابل تيرى، ولى تير تو کاری بود. (الکافی، ط_الاسلامیه، ج ۵ ص ٤٥٠) اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
امام على عليه السلام: البَدَنُ القانِعُ أغنى مِنَ البَحرِ تنِ قانع، غنى تر از درياست. جامع الأخبار صفحه۳۸۳ اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
🏴 نامه معاویه به محمد بن ابی‌بکر پیرو انتشار نامه یزید به عبدالله بن عمر، نامه مشابهی را مرور می‌کنیم که در آن، معاویه ابوبکر و عمر را زمینه‌سازان حکومت خود معرفی می‌کند. هنگامی که محمد بن ابی‌بکر نامه تندی به معاویه نوشت و از مقابله او با امیرالمومنین علیه‌السلام انتقاد شدید کرد، معاویه نیز پاسخ تندی به او داد. بخشی از آن نامه چنین است: ... من و پدرت با هم در زمان حيات پيامبرمان محمّد، حق على بن ابی‌طالب را بر خود لازم مى‌ديديم و فضل و برترى او را بر خودمان مى‌دانستيم، تا اينكه خداوند او را قبض روح كرد. اولين كسى كه حق او را به زور گرفت، پدر تو[ابوبکر] و فاروقش [عُمر] بودند كه با امر او[علی‌بن‌ابیطالب] مخالفت كردند و بر اين كار ميان خودشان اتفاق‌نظر يافته و كارها را مرتب كردند و سپس او را -على بن ابى طالب- فرا خواندند تا با آنها بيعت كند، اما او آنها را به تأخير انداخت و براى بيعت نزد آنها نرفت. ولى آنها تصميماتى درباره او گرفتند و قصد كار عظيمى كردند...، اما آن دو[ابوبکر و عمر] او [علی‌بن‌ابیطالب] را در كارشان شركت ندادند و هيچ‌گاه او را از اسرارشان آگاه نساختند، تا اينكه بر همين حال مردند. پس از آن، عثمان به اداره امور برخاست و او نيز به شيوه آنها اقتدا جست. اى پسر ابوبكر، احتياط پيشه كن و وجبت را به اندازه انگشتانت بگير و از كسى عيب‌جويى مكن كه پدرت، فراش او را گسترانده است و براى حكومت او مسند چيده است. اگر كار ما درست است، پدرت نخستين كسى است كه بناى آن را نهاد و ما به همان شيوه او اقتدا كرده‌ايم و از عملكرد او پيروى كرده‌ايم؛ و اگر كارهايى كه پدرت و فاروق او بر آنها پيشى گرفتند نبود، اينك ما با كتاب خدا و نص رسول‌خدا مخالفت نمى‌كرديم، بلكه تسليم آنها مى‌شديم و نزد او گرد مى‌آمديم. پس عيب‌جوئيت براى پدرت باشد و به هرچه مى‌خواهى بر او عيب بگير و يا رهايش كن. و السّلام». 📚وقعه صفّین، نصر بن مزاحم (درگذشته قرن ۳)، ص۱۱۹؛ مروج الذهب، ج۳، ص۱۲؛ شرح ابن‌ابی‌الحدید، ج۳، ص۱۸۹. اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
امیرالمؤمنین عليه السلام: ما أفحَشَ كريمٌ قَطُّ انسان بزرگوار، هرگز دشنام ندهد غررالحكم امام صادق عليه السلام: الفُحشُ و البَذاءُ و السَّلاطَةُ مِن النِّفاقِ دشنام گويى و بدزبانى و دريدگى، از [نشانه هاى] نفاق است اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
👥 نقل شده دو نفر از شیعیان در گذرگاهی از بغداد به مجلس بزرگی رسیدند. پرسیدند: این مجلس متعلّق به کیست؟ گفتند: مجلس درس امام اعظم ابوحنیفه است . راوی حکایت می گوید: رفیق من که اسمش فضل بن حسن بود و مردی متعصّب در مذهب شیعه، و در عین حال آدمی بحّاث و با اطلاع از مبانی مذهب بود، گفت: من می روم و با این مرد مباحثه می کنم و تا او را ملزم و مجاب نکنم از این مکان نمی روم. گفتم: این عالم بزرگی است و از عهدۀ بحث با او بر نمی آیی. گفت: من معتقد به مذهب حقم و حق مغلوب نمی شود. وارد مجلس شدیم و نشستیم و در یک فرصت مناسب، فضل از جا برخاست و گفت: ایها العالم، من برادری دارم که رافضی است (یعنی شیعه است) و من هر چه می خواهم به او بفهمانم که ابوبکر بعد از پیامبر اکرم، افضل امّت و خلیفۀ به حق بوده قبول نمی کند و می گوید: علی بن ابیطالب، افضل و خلیفۀ به حق است. شما یک دلیل قاطعی به من یاد بدهید که به او بفهمانم و او را به راه راست بیاورم. ابوحنیفه گفت: به برادرت بگو بهترین و روشن ترین دلیل این است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، همواره در میدان های جنگ، آن دو بزرگوار (ابوبکر و عمر) را کنارخود می نشاند و علی را مقابل نیزه و شمشیر دشمن می فرستاد! و این نشان می دهد که آن دو نفر، محبوب پیامبر بوده اند و چون آن حضرت می خواسته که آنها بعد از خودش جانشین باشند آنها را حفظ می کرد!و چون علی را دوست نمی داشت، طردش می کرد؛ و به میدان می فرستاد تا کشته شود و این بهترین دلیل بر افضلیت ابوبکر و عمر است! فضل گفت: بله من این را به برادرم می گویم. ولی او از قرآن به من جواب می دهد که خداوند فرموده است: «خداوند، مجاهدین را بر قاعدین ونشستگان برتری داده و اجری بزرگ برای آنان آماده است» و به حکم این آیه، علی چون مجاهد بوده افضل از ابوبکر وعمراست که قاعد بوده اند. ابوحنیفه گفت: به او بگو از این بهتر می خواهی که ابوبکر و عمر قبرشان کنار قبر پیامبر و چسبیده به قبر آن حضرت است؛ در حالی که قبر علی از قبر پیامبر دور افتاده و در عراق است! فضل گفت: بله این را هم به برادرم می گویم. امّا او می گوید: آن ها غاصبانه در کنار پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، دفن شده اند! برای این که خداوند فرموده است: « ای مؤمنان بدون اذن و اجازۀ پیامبر، داخل خانه اش نشوید…» و می دانیم که رسول اکرم صلی الله علیه وآله در خانۀ خودش دفن شده و آن دو نفر بدون اذن در خانۀ آن حضرت دفن شده اند و محل دفن ایشان غصبی است. ابوحنیفه که از این گفتگو سخت ناراحت شده بود تأمّلی کرد و سپس با لحنی تند گفت: به این برادر خبیثت بگو آنها غاصبانه در خانة پیامبر صلی الله علیه وآله دفن نشده اند! بلکه عایشه و حفصه که دختران آن دو بزرگوار و همسران پیامبر صلی الله علیه وآله بودند و از پیامبر صلی الله علیه وآله مهریه طلبکار بودند، پدرانشان را در مهریة خودشان دفن کردند! فضل گفت : بله من این مطلب را هم به برادرم گفته ام ، ولی او باز آیه ای برای من می خواند و می گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله به همسرانش بدهکار نبوده است. برای اینکه خداوند فرموده است: «ای پیامبر ما همسران تو را که مهرشان را پرداخته ای برای تو حلال کردیم» طبق این آیه، پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله مهریۀ زن هایش را داده بود و وقتی که از دنیا رفت به زن هایش بدهکار نبوده است. ابوحنیفه اندکی تأمّل کرد و گفت: به این برادرت بگو درست است که همسران پیامبر صلی الله علیه واله مهریّه طلبکار نبوده اند، اما سهم الارث که از ماتَرَک پیامبر داشته اند و ماتَرَک (یعنی آنچه پیامبر اکرم بعد از مرگش از خود باقی گذاشته) نیز همین خانه اش بوده و شرعاً سهمی هم از آن خانه به همسرانش می رسد و چون عایشه و حفصه وارث پیامبر صلی الله علیه وآله بوده اند پدرانشان را در سهم الارث خودشان دفن کرده اند و بنابراین غصبی در کار نبوده است! فضل گفت : بله من این را هم به برادرم گفته ام. ولی او می گوید: شما آقایان سنّی ها مگر نمی گویید: پیامبر ارث نمی گذارد و خودتان حدیث نقل می کنید که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله فرموده است: «ما پیامبران اصلاً ارث نمی گذاریم و هر چه از ما باقی مانده صدقه است» پس طبق گفتة خودتان عایشه و حفصه سهم الارث نداشته‌اند. به همان دلیلی که شما حضرت فاطمه علیها سلام را از فدک محروم کردید و گفتید: پیامبر صلی الله علیه وآله، ارث نمی گذارد آن دو همسر نیز نباید ارث ببرند. آیا دختر از پدر ارث نمی برد اما همسر از شوهر ارث می برد؟! سخن که به اینجا رسید ، ابوحنیفه حسابی از کوره در رفت و با لحنی خشم آلود فریاد کشید: این مرد را بیرون کنید! این خودش رافضی است و اصلاً برادر هم ندارد! 📚 منابع: الفصول المختاره، سيّد مرتضي، ص74 كنز الفوائد، ابو الفتوح كراجكي، ص 135 احتجاج طبرسي، ج2، ص149 اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 @kalamokomnor
پيامبر خدا صلی الله علیه و آله: الدُّنيا دُوَلٌ، فَما كانَ لَكَ مِنها أتاكَ عَلى ضَعفِكَ، وما كانَ عَلَيكَ لَم تَدفَعهُ بِقُوَّتِكَ، ومَنِ انقَطَعَ رَجاؤُهُ مِمّا فاتَ استَراحَ بَدَنُهُ، ومَن رَضِيَ بما رَزَقَهُ اللّهُ قَرَّت عَينُهُ دنيا مى چرخد؛ هر چه از آن براى تو باشد، به تو مى رسد، هر چند ناتوان باشى و آنچه به زيان تو باشد، نمى توانى آن را با نيرويت برانى. هر كس اميدش به آنچه از دست رفته، قطع گردد، بدنش آسوده مى گردد و هر كس به آنچه خدا روزى اش كرده، خشنود شود، چشمش روشن مى شود اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04