✅ اگر در شب قدر برای امام زمان علیه السلام دعا کنیم...
مرحوم محمد تقی موسوی اصفهانی در کتاب مکیال المکارم در ذیل روایات مشابهی مینویسد:
«ای کسی که در رسیدن به آنچه از خداوند میخواهی رغبت داری، آیا مؤمنی را میشناسی که ایمانش کاملتر، یقینش بیشتر، و نزد خداوند محبوبتر و بلند مرتبهتر از مولایت، صاحب الزمان علیه السلام، باشد؟
پس برای مولایت زیاد دعا کن تا خداوند به برکت این دعا، دعایت را مستجاب سازد.»
📚 مکیال المکارم، ج ۱،ص ۳۶۰
#حدیثنا
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
✨ما را دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
🔴دفاع نکردن از حق معصومین !!!!!
🔴روزی عقربی یکی از دوستان امیرالمومنین عليه السلام را نیش زد ، و سریعا نزد امیرالمومنین عليه السلام آمد...حضرت به او فرمود:
بر اثر این نیش نمی میری برو، او رفت و پس از مدتی آمد و عرض کرد : یاامیرالمومنین بر اثر آن نیش عقرب دوماه زجر کشیدم.
حضرت به او فرمود: میدانی آن عقرب چرا تو را نیش زد؟
عرض کرد: خیر.
حضرت فرمودند : چون یک بار در حضور تو سلمان را به خاطر دوستی ما مسخره کردند و تو هیچ نگفتی و از سلمان دفاع نکردی این نیش عقرب بخاطر آن است.
مستدرک الوسایل جلد ۱۲ صفحه ۳۳۶
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
✨ما را دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
قال امیرالمومنین (علیهالسلام):
الْعِزُّ مَعَ الْيَأْسِ
عزت، با قطع امید از مردم، به دست میآید.
تصنیف غرر/ حدیث ۹۲۴۰
#حدیثنا
✨ما را دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
☸️ کلامی در مورد «ابلهی» و «خامی»!
🔸آن امام به حق، ولیِّ خدا
کاسدالله غالبش نامی
🔸دو کس او را به جان بیازردند
یکی از ابلهی یکی خامی
🔸هر دو را نام عبد رحمان است
آن یکی ملجم این یکی جامی
📚 شاعر این شعر میرحسین میبدی شافعی مذهب است. اشاره او به «عبدالرحمن بن ملجم» قاتل امیرالمومنین و همچنین «عبدالرحمان جامی» شاعر معروف است که اشعاری سرزنش آلود درباره حضرت ابوطالب پدر امیرالمومنین علیه السلام دارد.
#تبرّی
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
✨ما را دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
4_6017286951638403675.mp3
12.97M
سخنان شهید آیت الله اسلامی.
هر بلایی سر اسلام و بشریت آمده ریشه اش سقیفه است،فضائل امیرالمومنین علیه السلام
#فضائل
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
✨ما را دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
قال امیرالمومنین علیهالسلام:
اتَّقُوا دَعْوَةَ الْمَظْلُومِ فَإِنَّهُ يَسْأَلُ اللَّهَ حَقَّهُ وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ أَكْرَمُ مِنْ أَنْ يُسْأَلَ حَقّاً إِلَّا أَجَابَ
از نفرین مظلوم بپرهیزید، زیرا او حق خود را از خدا میخواهد و خدای سبحان کریم تر از آن است که حقی را از او بخواهند، مگر آن که اجابت کند و پاسخ دهد.
تصنیف غرر/ حدیث ۱۰۳۴۹
#حدیثنا
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
✨ما را دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
يوم أبوالفضل استجار به الهدى
والشمس من كدر العجاج لثامها
مرحوم ملا علی تبريزی خيابانی نقل میكند: سيد فاضلی از علماء عرب نقل نمود كه چون حاج محمد رضا اُزری رحمه الله در قصيدهی خود به اين مصرع رسيد:
يوم أبوالفضل استجار به الهدي
(روز عاشورا روزی بود كه حضرت حسين (عليه السلام) به ابوالفضل پناه برد)
بيت را تمام نكرده به همين حال ماند.
امام حسين (عليه السلام) را در خواب ديد كه تشريف آوردند و فرمودند: آنچه گفته ای صحيح است، من به برادرم ابوالفضل پناه بردم، و مصرع دوم را حضرت خود انشاء فرمود:
والشمس من كدر العجاج لثامها
(آنوقت من پناه بردم كه آفتاب از تيرگی غبار معركه كربلا نقابی پيدا كرده بود).
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
✨ما را دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
ْ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْفَحَّامِ عَنِ الْمَنْصُورِيِّ عَنْ عَمِّ أَبِيهِ عَنِ الْإِمَامِ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِيِّ عَنْ آبَائِهِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عليهم السلام قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه و آله يَقُولُ مَنْ أَدَّي لِلَّهِ مَكْتُوبَةً فَلَهُ فِي أَثَرِهَا دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَةٌ قَالَ الْفَحَّامُ رَأَيْتُ وَ اللَّهِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام فِي النَّوْمِ فَسَأَلْتُهُ عَنِ الْخَبَرِ فَقَالَ صَحِيحٌ إِذَا فَرَغْتَ مِنَ الْمَكْتُوبَةِ فَقُلْ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ اللَّهُمَّ بِحَقِّ مَنْ رَوَاهُ وَ بِحَقِّ مَنْ رُوِيَ عَنْهُ صَلِّ عَلَي جَمَاعَتِهِمْ وَ افْعَلْ بِي كَيْتَ وَ كَيْت.
از وظايف مؤمنين در زمان غيبت،دعا براي فرج آنحضرت مي باشد.
امام عسکري عليه السلام از امير مؤمنان عليه السلام نقل مي كنند :
هر كه نماز واجب خدا را انجام دهد، پس از نماز، يك دعاي مستجاب براي او هست.
پس شايسته است مؤمن كامل كه امام زمانش را از جان و فرزندانش عزيزتر مي داند، آن دعاي مستجاب را در باره آن حضرت قرار دهد .
📚مكيال المكارم
#جمعه
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
✨ما را دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
ماجراي خواندني احمد بن ابي نصر بزنطي
✅احمد بن ابي نصر بزنطي مي گويد : من ابتدا واقفي مذهب بودم؛ بعد ، مستبصر شدم. روزي از امام رضا (علیه السلام)تقاضا كردم وقت مناسبي تعيين بفرمايد تا شرفياب حضور گردم و مسائلم را مطرح كنم. اين گذشت تا روزي من در خانهام نشسته بودم ، در زدند. ديدم خادم امام مركب مخصوص امام را آورده تا مرا خدمت امام ببرد. با خوشحالي تمام سوار شدم و شرفياب گشتم. مسائلي را مطرح كردم و بهرهها بردم تا شب شد.همان جا نماز مغرب و عشا را با امام (علیه السلام) خواندم. بعد، غذا آوردند و پس از صرف غذا خواستم برخيزم براي رفتن. فرمود: دير وقت شده و منزل شما هم دور است، صلاح اين است كه همين جا استراحت كني. من هم كه از خدا مي خواستم خدمت امام (علیه السلام) باشم، اطاعت كردم و ماندم.
به خادمشان گفتند : رختخواب مخصوص خودم را بياور، براي احمد بن ابی نصر پهن كن. من در اين موقع به فكر فرو رفتم و از ذهنم گذشت كه معلوم مي شود من آدم بسيار بزرگواري هستم كه امام اينگونه با من رفتار ميكنند ؛ امام(علیه السلام) مركب مخصوص خود را براي من فرستاده و مرا به خانهاش آورده و با من هم غذا شده و بعد، رختخواب مخصوص خودش را در اختيار من گذاشته است،عجب ! اين منم كه چنين بزرگوارم ؟امام نيم خيز شده بود تا برخيزد و به اتاق خود برود. ديدم نشست.
فرمود: احمد، قصّهاي برايت بگويم. وقتي صعصعة بن سوهان، از اصحاب جدّم اميرالمؤمنين (علیه السلام) مريض شد، اميرالمؤمنين (علیه السلام)به عيادت او رفت و كنار بسترش نشست و دست بر پيشاني او گذشت و او را مورد ملاطفت قرار داد.
🌺بعد، وقتي خواست برخيزد، فرمود: صعصعه، نكند اين آمدن من به عيادتت را مايهي امتياز خود از برادران ايماني ات بشماري. اين تكليف ديني من بود كه انجام دادم. امام رضا (علیه السلام)اين قصّه را گفت و برخاست و در واقع، با اين عمل، هم آگاهي خود را از مافي الضّمير من نشان داد، كه نمونهاي از علم غيب بود، هم به من پند داد و مرا از بيماري عُجب و خودپسندي شفا بخشيد.
بحارالانوار،جلد49،صفحهي48،حديث48
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
✨ما را دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
اللهم العن قتلة امیرالمؤمنین
ان شاالله فردا افطار، موکب برقراره
#قدم_به_دیده
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
✨ما را دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
تولید انگشتر کفیل
🌺 خدا رحمتت کند!
آقای حاج حسن بهاری، از دوستان نزدیک مرحوم حاج شیخ مصطفی خبازیان گوید:
حدود یک ماه قبل از فوت مرحوم خبازیان بود که شبی آن مرحوم به من زنگ زد که یک تاکسی بگیر بیا با هم به حرم حضرت رضا مشرف شویم. بنده یک تاکسی گرفتم و دنبال ایشان رفتم. وقتی مرحوم خبازیان داخل ماشین کنار من نشست، گفت: مطلبی به شما می گویم که تا زنده هستم به کسی نقل نکنی!
گفتم: چشم. فرمود: ذکری جهت تشرف به محضر حضرت بقیةالله الاعظم (عج) از آیة الله سید محمود مجتهد سیستانی گرفتم. البته ایشان استخاره کردند که ذکر را بدهند و خوب آمد. من هم چهل روز با آدابی که فرمودند ذکر را در منزلم واقع در کوی فرهنگ خواندم و دیروز روز چهلم بود.
کسی در منزل نبود و من در سرداب مشغول ذکر بودم. درب ورودی را بسته و اتفاقاً قفل کرده بودم که ناگهان دیدم دونفر، یک پیرمرد نورانی و یک جوان عرب وارد شده و سلام کردند.
به محض ورود، اوّل تمام اعضا و جوارحم خشک شد و از کار افتاد. با خود گفتم: درب که قفل است، پس این بزرگواران از کجا وارد شدند؟ و تازه متوجه شدم که زبانم از کار افتاده است و حتّی جهت احترام نتوانستم از جای خود برخیزم و به همان حالت که بر روی سجاده رو به قبله مشغول ذکر بودم، خشکم زده بود.
پیرمرد گفت: آقا، بقیةالله می باشند، جواب سلام را بده و من که زبانم از کار افتاده بود، مانند یک انسان گنگ و با اشاره سر به زحمت جواب دادم و از گوشه چشم، جلالت و عظمت حضرتش را نظاره گر بودم. نور از گریبان مبارکش تمام صورت را گرفته بود. پیرمرد گفت: آقا امام زمان می فرمایند: تو اَسوَد ما هستی، خدا رحمتت کند. و بعد از لحظه ای بلند شده و تشریف بردند.
تا به خودم آمدم و به درب خروجی مراجعه کردم، دیدم درب منزل قفل می باشد. تا اذان مغرب گریه کردم تا آنجا که مهر نمازم به گل مبدّل شد و با مهری دیگر نماز مغرب را خوانده با همان حال به منزل استادم آیة الله سید محمود مجتهد سیستانی رفتم.
داستان را برایشان نقل کردم و از ایشان پرسیدم اسود لقب کدام بزرگوار بوده است؟! ایشان فرمود: اسود، لقب مقداد است و شما نمره بیست از آقا امام زمان گرفته اید. استاد پرسید: امام زمان (عج) چیز دیگری نفرمودند؟!
گفتم: چرا. پیرمرد گفت که: آقا می فرمایند خدا رحمتت کند.
تا این جمله را گفتم، استاد با دست محکم بر پای خود زدند و دیگر چیزی نفرمودند.
مرحوم خبازیان درتاریخ ۱۶ شعبان سال ۱۴۱۳قمری مطابق با سال ۱۳۷۱ شمسی هنگام بازگشت پس از مجالس نیمه شعبان شهر تهران عازم مشهد بود كه بر اثر سانحه هوائی و سقوط هواپیمای مسافربری به معبودش پیوست.
جناب سید جواد مجتهد سیستانی (پسر مرحوم آیة الله سیستانی) می گوید:
درگذشت و رحلت این مدافع ولایت علوی و سرباز راستین ولیّ عصر (عجّ) آنچنان در روح و جان مرحوم پدرم اثر گذاشت که برای مدتی هر شب به من می فرمودند: نفسم تنگ شده، من را بیرون ببر، با اینکه آن شبها، شبهای سرد زمستان بود. این غم آنچنان فشاری بر مرحوم والد وارد کرده بود که نفسشان تنگ می شد و از غصه فقدان این مدافع ولایت، به بیماری فشار خون نیز مبتلا شدند.
#داستان_و_عبرت
اللّهم عجّل لولیک الفرج
اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما
✨ما را دنبال کنید👇
https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04