eitaa logo
تولید انگشتر کفیل
10.9هزار دنبال‌کننده
566 عکس
180 ویدیو
2 فایل
انگشتر کفیل تولید و عرضه انگشترهای فاخر و کلکسیونی #دستساز @angoshtarkafil 📍آدرس ما: قــــــم _خیابان ارم، جنب حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، پاساژ کویتیها طبقه دوم پلاک ۲۱۷
مشاهده در ایتا
دانلود
اهانت متوکّل به حضرت هادی علیه السلام و وعده حضرت به کشته شدن متوکّل روایت شده است که در عید فطر آن سالی که متوکّل در آن سال کشته شد ، متوکّل امر کرد که همه بنی هاشم به صورت پیاده از مقابل او عبور کنند ، و منظور او از این دستور آن بود که حضرت هادی علیه السلام در مقابل او راه رود. پس درحالی که متوکّل به یکی از  غلامانش تکیه کرده بود، بنی هاشم و حضرت هادی علیه السلام از مقابل او عبور کردند. در این شرائط بنی هاشم به حضرت عرض کردند: ای سرور ما ، آیا در این عالم کسی نیست که دعایش مستجاب شود و ما را از این فرد رها نماید؟ حضرت به ایشان فرمود: در این عالم ، کسی هست که تکه ای از ناخن او از شتر قوم ثمود گرامی تر است! هنگامی که قومِ ثمود شتر را کشتند ، بچه آن شتر به سوی خدا ناله کرد و خداوند سبحان به آن قوم فرمود: سه روز در خانه هایتان از زندگی بهره برید که وعده خداوند ، حتمی و انجام شدنی است. پس بعد از سه روز متوکّل کشته شد ، و روایت شده است که وی در چهارم شوّال سال 247 به هلاکت رسید. (بحارالأنوار، ج50 ،ص209-210 به نقل از عیون المعجزات) ✅ ماجرای قتل متوکّل متوكل ندیمى داشت بنام «عباده مخنّث». عباده در مجلس متوكل متكّایى روى شكم خود زیر لباسش مى ‏بست و سر خود را كه موهایش ریخته بود، برهنه مى ‏كرد و در برابر متوكل به رقص مى ‏پرداخت و آوازه خوانان هم صدا چنین مى ‏خواندند: «این مرد طاسِ شكم گنده آمده تا خلیفه مسلمانان شود» و مقصودشان از این جمله، اهانت به امیرالمؤمنین علیه السلام بود. متوكل نیز شراب مى‏خورد و می خندید. در یكى از روزها كه عباده طبق معمول به همین كیفیت مسخرگى مى‏كرد، منتصر فرزند متوکل در مجلس حاضر بود. وى از دیدن این منظره ناراحت شد و با اشاره، عباده را تهدید كرد. عباده از ترس ساكت شد. متوكل پرسید: چه شده؟ عباده برخاست و علت را بیان كرد. در این هنگام منتصر بپا خاست و گفت: اى امیرالمؤمنین! آن كسى كه این شخص اداى او را در مى‏آورد و مردم مى ‏خندند، پسر عموى تو و بزرگ خاندان تو است و مایه افتخار تو محسوب مى ‏شود. اگر خود مى ‏خواهى گوشت او را بخورى بخور، ولى اجازه نده این سگ و امثال او از آن بخورند. پس متوكل با تمسخر، به آوازه خوانان دستور داد كه هم صدا این شعر را بخوانند: «غار الفتى لابن عمّه    رأس الفتى فى حِرِ امّه» این جوان به خاطر پسر عمویش به غیرت در آمد. سر این جوان درفلانِ مادرش باد! (کامل ابن اثیر، ج7، ص5-6) به دنبال این قضیه بود كه منتصر با نقشه قبلى با همكارى تركان، پدر را به قتل رساند.(مروج الذّهب، ج4، ص38) ✅ تاریخ هلاکت متوکّل مرحوم شیخ بهایی در توضیح المقاصد ، ومرحوم محدّث قمی در وقایع الایام ، روز سوم شوّال را روز هلاکت متوکل عبّاسی گزارش می کنند.( توضیح المقاصد ، ص26/ وقایع الایام ، ص65) مرحوم محدّث قمی در تتمۀ المنتهی و مرحوم آیۀالله نمازی در مستدرک سفینۀالبحار می نویسند: قتل متوکل ، در سوم یا چهارم شوال سال 247 در سامرا واقع شد.( تتمّۀ المنتهی، ص323/مستدرک سفینۀالبحار، ج6 ،ص65) متوکل حدود 15 سال حکومت کرد و سرانجام در سنّ 41 سالگی به درک واصل شد. اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
یکی از مقامات دنیوی متوکّل عبّاسی حضرت صادق علیه السلام در روایتی شریف، متذکر مقامات دنیوی همه خلفای جور از جمله خلفای اموی و عباسی(نظیر متوکّل) می شوند و می فرمایند: إنَّ لَنَا حَقّاً ، ابتَزَّهُ مِنَّا مَعَادِنُ‏ الاُبَنِ.( رياض الأبرار في مناقب الأئمة الأطهار، ج‏3، ص204) ما حقّی داریم که معدن های اُبنه آن را به فریب از ما گرفته اند. مرحوم سیّد نعمةالله جزائری در کتاب «رياض الأبرار» در ذیل این روایت می نویسد: «این روایت در مورد همه خلفای جور عباسی ، اموی و غیر ایشان از مخالفین عمومیّت دارد. شیخ ما ، صاحب تفسیر نورالثّقلین ، کتابی در اثبات این حالت در همه خلفا واولاد ایشان با دلائل و اسناد تاریخی نگاشته است که در واقع تفصیلِ آن چیزی است که به صورت خلاصه در این حدیث بیان شده است».( رياض الأبرار في مناقب الأئمة الأطهار، ج‏3، ص204) در دعای قنوت حضرت عسکری علیه السلام نیز همین مقامات دنیوی برای همه خلفای جور تبیین شده است: وَ ابْتَزَّ أُمُورَنَا مَعَادِنُ‏ الْأُبَن.( مهج الدعوات ، ص64) ‏ معدن های اُبنه ، به نیرنگ امر امامت ما را تصاحب کردند. ابوالفرج اصفهانی در «الأغانی» به این انحراف متوکّل اشاره می کند.  وی شعری از دعبل خزاعی در هجو متوکّل نقل می کند و به بیماری ابنه در وی اشاره می کند و همین امر را عامل اطاعت متوکّل از غلامان ترک بیان می کند. «و لست بقائل قذعا و لكن لأمر ما تعبّدك العبيد» (الأغاني، ج‏20، ص312) اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
4_5764752920562110224.mp3
3.27M
ابن سکیت را بشناسید! با یکی دیگر از جنایات متوکل آشنا شوید ! اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
ان شاالله، امروز موکب برقراره.
وقتی شوق به زیارت امام حسین علیه‌السّلام تا قلب زنِ خوانندهٔ در خدمتِ لعنه الله نفوذ می‌کند! 👈🏻 محدّث قمی رحمه الله: «ابوالفرج اصفهانی از احمد بن الجعد الوشا روايت كرده است، و او از كسانى است كه ايّام متوكّل ملعون را درك كرده و اين امر را مشاهده نموده، گفته كه: سبب اراده كردن متوكّل محوِ آثار قبر شريف امام حسین علیه السّلام را آن بود كه قبل از خلافت او يكى از زنان خواننده، کنیزان خود را براى متوكّل می‌فرستاد كه براي او تغنّی كنند هنگام شرب خمر او. و اين ادامه داشت تا زمانی كه آن پليد به حکومت رسيد، وقتى نزد آن مغنّيه فرستاد كه کنیزانِ خويش را براى تغنّى بفرستد، گفتند: او به سفر رفته است؛ و اين هنگامِ ماه بود و در آن ايّام به سفر كربلا رفته بود. چون مراجعت كرد، برای دفع خشم متوکّل يكى از كنيزكان خود را براى تغنّى به نزد او فرستاد. متوكّل از آن کنیز پرسيد كه در اين ايّام كجا رفته بوديد؟ گفت: با خانم خود به سفر رفته بوديم. متوكّل گفت: در ماه شعبان به حجّ رفته بوديد⁉️ کنیز گفت: به زيارت قبر حسين مظلوم عليه السّلام. متوكّل از شنيدن اين كلام در غضب شد كه كار قبر حسين عليه السّلام به جايی رسيده كه زيارت او را حجّ گويند، پس امر كرد تا آن زن را بگرفتند و حبس كردند و اموال او را بگرفت.» 📓 تتمة المنتهي، نشر کتابخانه مرکزی، ص٣٩٩ اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
آقا امیرالمومنین‌علیه‌السلام: اصل را باید نگهداشت؛ و از ثمره و سود مال بخشش کرد...! | نهج‌البلاغه،نامه۲۴ اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
آیت‌الله مرعشی نجفی زمانی که در نجف بودیم، یک روز مادرم گفتند: «پدرت را صدا بزن تا تشریف بیاورد برای نهار.» حقیر رفتم طبقه فوقانی؛ پدرم در حال مطالعه خوابش برده بود. ماندم چه کنم، خدایا امر مادرم را اطاعت کنم؟ از طرفی می‌ترسیدم با بیدار کردن ایشان، باعث رنجش خاطر مبارکشان شوم. خم شدم و لب‌هایم را کف پاهای پدر گذاشتم و چندین بوسه زدم تا اینکه[پدرم] به خاطر قلقلک پا بیدار شد و دید من هستم. پدرم، سیدمحمود مرعشی، وقتی این علاقه و ادب و احترام را از من دید، فرمود: شهاب‌الدین تو هستی؟! عرض کردم: بله آقا. دستش را به‌سوی آسمان بلند کرد و فرمود: «پسرم، خدا عزتت را بالا ببرد و تو را از خادمین اهل بیت علیهم السلام قرار دهد». آیت‌الله شهاب الدین مرعشی نجفی می‌فرمود: هرچه دارم از برکت دعای پدرم است. اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
امام حسين عليه‌السلام:  مِن عَلاماتِ أسبابِ الجَهلِ المُماراةُ لِغَيرِ أهلِ الفِكرِ از نشانه هاى نادانى ، جدل با بى فكران است تحف العقول ، ص ۲۴۸ اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
اثر دعای خیر... 🔸مرحوم حاج میرزا حسین نوری که از بزرگ‌ترین محدّثین جهان تشیّع است در کتاب علمی و با قیمت «دارالسلام» نقل می‌کند:  آیت الله میرزا حسین خلیل طهرانی در اوائل طلبگی در شهر قم در مدرسه دارالشفاء به تحصیل اشتغال داشت و از حیث فقر و تهیدستی در سختی و مضیقه بود، به طوری که بعضی شب‌ها را گرسنه می‌خوابید.  شبی در فصل زمستان از مدرسه بیرون رفت تا قدری ذغال تهیه کند، به خانمی برخورد که با دو بچه کوچک کنار کوچه نشسته و با چشم گریان به آنها می‌گوید: . 🔸من به هر کجا رفتم که منزل گرمی از برای شما تهیه کنم ممکن نشد، می‌ترسم امشب در آغوش من از سرما تلف شوید!!  حاج میرزا خلیل می‌گوید از دیدن وضع آن زن زانوهایم از کار افتاد و به دیوار کوچه تکیه دادم، و به فکر فرو رفتم که چگونه جان این زن و بچه‌هایش را از خطر تلف شدن برهانم. . 🔸چون چاره ندیدم فوراً به مدرسه بازگشتم و چند جلد کتاب نفیسی که داشتم به کتاب فروشی بردم و به هر قیمت که او خواست به او فروختم، با پول آن چند مَن ذغال تهیه کردم و به مسافرخانه‌ای که نزدیک مدرسه بود بردم و اطاقی با رختخواب و کرسی گرم در آن مکان تهیه کرده آن زن و بچه‌هایش را به آنجا منتقل کردم، سپس قدری غذای گرم با همان پول خریداری نموده برای آن بندگان خدا بردم و اعلام نمودم تا فردا عصر این اطاق در اختیار شماست، جائی نروید تا باز من به سراغ شما بیایم. . 🔸آنگاه به حجره بازگشتم و مقداری از ذغال را که آورده بودم برای کرسی خود روشن کردم، در این حال دیدم دو نفر با چراغ دستی وارد مدرسه شدند و به نزد من آمده گفتند مریضی داریم که به دل درد سخت مبتلاست، معالجه به او فائده نداده، اکنون از حیاتش ناامید شده به ما گفته یکی از طلاّب را بالای سرش ببریم شاید از برکت قدم و دعای او شفا بگیرد، ما به مدرسه آمدیم دیدیم تمام حجرات چراغش خاموش است مگر حجره‌ی شما، . 🔸تقاضا داریم زودتر به بالین آن مریض بیائید و در حق او دعا کنید، من به اتّفاق آن دو نفر به بالین مریض رفتم و حالش را بسیار سخت دیدم! این حدیث شریف به نظرم آمد که حضرت مجتبی علیه السلام در طفولیّت دچار ناراحتی سختی شد، حضرت زهرا علیهاالسلام او را به نزد پدر برد و از آنجناب چاره خواست، حضرت فرمود قدح آبی بیاورید، چون آوردند چهل مرتبه سوره حمد بر آن خواندند و آب آن را به فرزند دلبندش پاشیدند بلافاصله تب قطع شد، و آثار بهبودی در وی ظاهر گشت، من هم قدح آبی طلبیدم و همان برنامه را اجرا کردم و به اطاقک خود در مدرسه بازگشتم! . 🔸طولی نکشید که باز دیدم آن دو نفر به مدرسه آمدند و وجه قابلی به من دادند و گفتند: از برکت دعای شما مریض ما شفا یافت و این وجه را او برای شما فرستاده، من از آن روز در فکر تحصیل علم طب افتادم، و پس از گذراندن دوره‌ای از علوم طب، مطبی در شهر قم باز کردم و از آن راه ثروت قابل ملاحظه‌ای نصیبم شد، تا این که برای زیارت عتبات به عراق رفتم، جاذبه و معنویّت حضرت مولا مرا وادار به اقامت در نجف کرد. . 🔸در آنجا هم به تحصیل علوم دینیه مشغول شدم و هم با بازکردن مطبّی منظم به مداوای بیماران پرداختم .  ‌. 🔸روزی زنی علویه به مطب آمد و از کسالت خود سخن گفت، من پس از معاینه وی اعلام کردم علاج بیماری تو از اختیار من خارج است، به ناگاه به این حقیقت متوجه شدم که دانش طب من و ثروت دنیائی و مادّی‌ام نتیجه رهانیدن یک زن و فرزندان سرمازده‌اش در قم بود، چرا این زن علویه را ناامید کنم، با تکیه بر فضل حق او را معالجه می‌کنم، دنبالش دویدم و وی را به مطب بازگردانده به او گفتم گرچه علاج بیماری شما برای من خیلی سخت است، ولی امیدوارم بتوانم شما را معالجه کنم گرچه مخارج علاج شما از طرف خودم پرداخت شود، پس از مدتی با خریدن داروهای گران قیمت از پول خودم او را معالجه کردم چون از بیماری سختش به بهبودی رسید به من گفت: من از جبران خدمات تو عاجزم اکنون به حرم جدّم علی علیه‌السلام مشرف می‌شوم و از وی تقاضای عوض دنیا و آخرت برای شما می‌کنم. . 🔸حاج میرزا خلیل می‌فرماید خود من هرگاه به مرض سخت و درد صعب العلاجی دچار می‌شدم دنبال آن علویه می‌فرستادم و پیغام می‌دادم امروز وقت تلافی است، او به حرم می‌رفت و در حق من دعا می‌کرد و من به شفا می‌رسیدم .  پس از فوت حاج میرزا خلیل، آن زن علویه بر سر مزارش می‌آمد و پس از دعا و طلب مغفرت عرضه می‌داشت خدایا مقام حاجی را به من بنمایان! . 🔸پس از مدّتی خواب دید وارد وادی السلام شده و آنجا همانند بهشت عنبر سرشت، همراه با قصرهای عالی است، چشمش به قصری زیبا افتاد، پرسید این قصر از کیست؟ گفتند از حاج میرزا خلیل، نزدیک قصر آمد جوانی را با صورتی بسیار زیبا مشاهده کرد، از او سراغ حاجی را گرفت، آن جوان خوش سیما گفت: حق داری مرا نشناسی من حاج میرزا خلیلم که بر اثر دعای تو و کارهای خیرم به این مقام رسیدم و به تو اعلام می‌کنم که حقّاً خدمت مرا تلاقی کردی!!
قال امیرالمومنین علیه السلام: دَاوُوا الْفَقْرَ بِالصَّدَقَةِ وَ الْبَذْلِ. فقر و نداری را با صدقه و بخشش مداوا کنید.(صدقه دادن،فقر را بر طرف میکند) تصنیف غرر/ حدیث ۷۸۵۴ اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
الإمامُ الحسينُ عليه السلام :  إيّاكَ و ما تَعتَذِرُ مِنهُ ؛ فإنَّ المُؤمِنَ لا يُسيءُ و لا يَعتَذِرُ ، و المُنافِقَ كُلَّ يَومٍ يُسيءُ و يَعتَذِرُ . امام حسين (عليه السلام)  فرمودند : حذر کن از كارى كه از آن پوزش بخواهى؛ زيرا مؤمن نه بدى مى كند و نه پوزش مى خواهد و منافق هر روز بدى مى كند و پوزش مى طلبد. بحار الانوار، ج 78، ص120 اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04
⚫️ سالروز تخریب حرم مطهّر ائمه بقیع علیهم‌ السلام توسط وهابیت جنایتکار را خدمت امام زمان علیه السلام تسلیت عرض می نماییم. ⭕️ غیرت دینی آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی... 🕋 مرحوم آسید ابوالحسن اصفهانی اصلاً به حجّ مشرف نشد! شنیدم درباره علتش می فرموده: - اگر مشرف شوم، باید بتوانم قبور ائمّه بقیع علیهم السلام را کنم و اگر نتوانم این کار را انجام دهم، ضربه بزرگی به تشیع است! 👈🏼 چون می گویند: مرجع عامّ شیعه آمد و نتوانست کاری بکند. (رضوان الله علیه) 📎 "جرعه ای از دریا" اللّهم عجّل لولیک الفرج اللهم العن الجبت و الطاغوت و ابنتیهما ✨ما را دنبال کنید👇 https://eitaa.com/joinchat/4066247196C93ed6e9a04