جزئیات سوزاندن 4 تن از برادرانمان
توسط عناصر کافر و ملحد کومله در مهاباد
ضد انقلابیون در دو روز پیش جنایت تازه ای آفریدند و چهار عضو جهاد سازندگی مهاباد رادر راه انجام وظیفه و خدمت به برادران کرد به شهادت رساندند ، جزئیات این حادثه بشرح زیر است .
چهار برادر عضو جهاد سازندگی مهاباد بنامهای حاج حسین کاظمی ، عبدالرحمان نصرآبادی ، سید محمود آثاری کارکنان اداره مخابرات کرج و محمد سلیمی فرد دانشجو از جهاد زنجان در ساعت 8 صبح روز یکشنبه برای وصل تلفنهای داخل شهر و خدمت به مردم مهاباد به سمت کافوی مخابرات حرکت می کنند و مهاجمین از خلوتی شهر استفاده کرده و سر راه آنها به کمین می نشینند .
در ساعت یک ربع به 9 مانده برادران به مقصد می رسند و همینکه از ماشین پیاده می شوند مهاجمین آنان را برگبار می بندند و هرچهار نفر مجروح می شوند. پس از آن برادران را به داخل وانت برده و با قنداق تفنگ آنان را شکنجه داده و در پایان با ریختن بنزین بروی آنان بدنهای نیمه جانشان را زنده زنده در آتش می سوزانند .
درهمین گیر و دار برادران گروه ضربت سپاه در حالیکه منافقین مشغول رقص و پایکوبی بودند وارد می شوند و در طی یک درگیری مسلحانه موفق می شوند، اجساد برادران شهید را از دست ضد انقلابیون خارج و به سپاه منتقل کنند .
47.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔼مستند🌹 شهید سید محمود آثاری
🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
چهل و دو سال گذشت
#شهید_احمد_بیابانی_پرکشید
کسی که با انقلاب امام ، عاقبتش به شهادت ختم شد..
تصویر بالا عکس یادگاری #شهید_احمد_بیابانی با مقام معظم رهبری در #جبهه_غرب_کشور
شهادت : 22 اردیبهشت سال 1361
محل شهادت : #دشت_ذهاب
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
42 سال قبل
#شهید_احمد_بیابانی_پرکشید
کسی که با انقلاب امام عاقبتش به شهادت ختم شد..
احمد رو از دوران کودکی میشناختم
من مدرسه مهدوی میرفتم اون مدرسه توی کوچه کاشانی نزدیک میدون شهرری بود
خونه ما توی خیابون آردایران بود که الان به نام شهیدان شیر محمدی است
صبح که میخواستم مدرسه برم توی پیاده روی خیابون با دیدن احمد بیابونی مسیر رو عوض میکردم و یا بدو رد میشدم و ظهر هم که از مدرسه میومدم احمد رو توی خیابون میدیدم. ما که بچه بودیم اون هیبت رو میدیدیم ترس میکردیم .قد بلند ،شلوار لی ،موهای فرفری و پیراهن مانتی گل قرمز که اون روزها میگفتند این مانتی گلها ضد قمه است و لات ها میپوشند که توی دعوا قمه نخوردند...
منزل مادری احمد تقریبا انتهای خیابون بود و تا به خونه برسه اوضاع خیابون خوب نبود من یکی دو دفعه دعواهاش رو دیدم بودم آخه بعد از ظهر ها مغازه لحاف دوزی محله مون شاگرد بودم و احمد از مقابل اون مغازه راهش رو به سمت خونشون کج میکرد...سرکوچه یک زمین خاکی بود که مصالح ساختمونی توش انبار شده بود و چند تا سگ هم داشت که بچه هایی مثل من خیلی میترسیدند و شنیده بودیم که یک سگ اونجاست که چهارتا چشم داره... احمد چند بار اینجا دعوا کرد و دست به تیغ شد و از پس همشون براومد... البته به کاسب ها احترام میگذاشت.
این احمد بیابونی بود تا انقلاب شد و بعد از انقلاب اون احمد قدیم نبود... یواش یواش همراه شد و وقتی هم اومد مردونه اومد پای کار....
تا اینکه ناامنی های غرب کشور شروع شد و احمد با چندتا جوون دیگه راهی شدند...
چندین بار رفت و برگشت... اون روزها در جنوب عملیات شده بود و همه سرگرم تشییع شهدای #عملیات_بیت_المقدس بودند که خبری در محل پخش شد که احمد بیابونی هم به شهادت رسیده ..اونایی که خبر رو شنیدند بلافاصله میگفتن: خوشبحالش عاقبت بخیر شد.
تشییع شهید احمد همه ی شهرری رو به خیابون آردایران کشوند. پیکر نیمه سوخته ی احمد ، روی دستان مردم شهرری تا حرم حضرت عبدالعظیم(ع) تشییع شد و در قطعه 26 گلزار شهدای تهران در خاک آرام گرفت
روحش شاد باشه...
خدا عاقبت ما رو هم ختم به شهادت کنه..مثل احمد
(جعفرطهماسبی)
🔷 #شهید_احمد_بیابانی (قطعه 26 ردیف 25 شماره 51)روز 22 اردیبهشت ماه سال 61 به همراه #شهید_محسن_حاجی_بابا فرمانده جبهه غرب (قطعه 26 ردیف 29 شماره 52)و #شهید_عباس_شوندی (قطعه 26 ردیف 25 شماره 50) در حال شناسایی منطقه #دشت_ذهاب ، مورد هجوم دشمن بعثی قرار میگیرند و با اصابت تیر مستقیم تانک دشمن به خودروی اونها به شهادت رسیده و پیکرشان در آتش میسوزد.
@alvaresinchannel