eitaa logo
انجمن راویان دفاع مقدس کاشان
500 دنبال‌کننده
29.9هزار عکس
33.6هزار ویدیو
107 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
〽️ پیاز بدلیل داشتن گوگرد سبب افزایش رشدموی سر و بدلیل داشتن آهک دندانها رامحكم میكند و سبب استحكام استخوانبندی بدن کودک میشود ❗️ ساقه پیازچه منبع آهن است در کوکو بریزید 🍑 @tebebagher
🍹 طب سنتی مصرف خاکشیر را برای پاکسازی کبد توصیه می‌ کند هر روز صبح ۲ قاشق غذاخوری خاکشیر رو در ۲ لیوان آب بجوشانید ❗️ ناشتا میل کنید و تا نیم ساعت چیزی نخورید. 🍑 @tebebagher
چطور لباس‌‌ها رو کرونازدایی کنیم؟ 🧺 وقتی از بیرون اومدید، لباس‌هاتون رو کنار در آویزون کنید و اجازه بدین تا یک روز بمونه. نیازی نیست که هر روز لباس‌هاتون رو بشورین. 🧺 زمانیکه لباس‌تون رو از تن درمیارید، تکون ندین. چون ممکنه ویروس کرونا بر روی لباس باشه و با تکوندن در هوا پخش بشه. 🧺 اگر کسی خواست با لباس بیرون روی مبل بشینه، بهتره روی مبل یک پارچه نخی بندازین و یا صبر کنین که پارچه یک روز بمونه و یا بشوریین. 🧺 باید توجه کنین که همه شوینده‌های استاندارد در بازار ویروس رو از بین می‌برن، پس لباس یا پارچه رو تو دمای همیشگی و با پودر و مایع شست‌وشوی معمولی بشورین و اسیر تبلیغات مایع شست‌وشوی ضدویروس نشین. 🍑 @tebebagher
:مهمانی بزرگ بعد از مدت ها پدر و مادرم قرار بود بیان خونه مون ... علی هم تازه راه افتاده بود و دیگه می تونست بدون کمک دیگران راه بره ... اما نمی تونست بیکار توی خونه بشینه ... منم برای اینکه مجبورش کنم استراحت کنه ... نه می گذاشتم دست به چیزی بزنه و نه جایی بره ... بالاخره با هزار بهانه زد بیرون و رفت سپاه دیدن دوستاش ... قول داد تا پدر و مادرم نیومدن برگرده ... همه چیز تا این بخشش خوب بود ... اما هم پدر و مادرم زودتر اومدن ... هم ناغافلی سر و کله چند تا از رفقای جبهه اش پیدا شد ... پدرم که دل چندان خوشی از علی و اون بچه ها نداشت ... زینب و مریم هم که دو تا دختر بچه شیطون و بازیگوش ... دیگه نمی دونستم باید حواسم به کی و کجا باشه ... مراقب پدرم و دوست های علی باشم ... یا مراقب بچه ها که مشکلی پیش نیاد ... یه لحظه، دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم ... و زینب و مریم رو دعوا کردم .... و یکی محکم زدم پشت دست مریم... نازدونه های علی، بار اولشون بود دعوا می شدن ... قهر کردن و رفتن توی اتاق ... و دیگه نیومدن بیرون ... توی همین حال و هوا ... و عذاب وجدان بودم ... هنوز نیم ساعت نگذشته بود که علی اومد ... قولش قول بود ... راس ساعت زنگ خونه رو زد ... بچه ها با هم دویدن دم در ... و هنوز سلام نکرده ... - بابا ... بابا ... مامان، مریم رو زد ..
:تنبیه عمومی علی به ندرت حرفی رو با حالت جدی می زد ... اما یه بار خیلی جدی ازم خواسته بود، دست روی بچه ها بلند نکنم... به شدت با دعوا کردن و زدن بچه مخالف بود ... خودش هم همیشه کارش رو با صبر و زیرکی پیش می برد ... تنها اشکال این بود که بچه ها هم این رو فهمیده بودن ... اون هم جلوی مهمون ها ... و از همه بدتر، پدرم ... علی با شنیدن حرف بچه ها، زیر چشمی نگاهی بهم انداخت ... نیم خیز جلوی بچه ها نشست و با حالت جدی و کودکانه ای گفت ... - جدی؟ ... واقعا مامان، مریم رو زد؟ ... بچه ها با ذوق، بالا و پایین می پریدن ... و با هیجان، داستان مظلومیت خودشون رو تعریف می کردن ...و علی بدون توجه به مهمون ها ... و حتی اینکه کوچک ترین نگاهی به اونها بکنه ... غرق داستان جنایی بچه ها شده بود ... داستان شون که تموم شد ... با همون حالت ذوق و هیجان خود بچه ها گفت ... - خوب بگید ببینم ... مامان دقیقا با کدوم دستش مریم رو زد ... و اونها هم مثل اینکه فتح الفتوح کرده باشن ... و با ذوق تمام گفتن ... با دست چپ ... علی بی درنگ از حالت نیم خیز، بلند شد و اومد طرف من ... خم شد جلوی همه دست چپم رو بوسید ... و لبخند ملیحی زد ... - خسته نباشی خانم ... من از طرف بچه ها از شما معذرت می خوام ... و بدون مکث، با همون خنده برای سلام و خوشامدگویی رفت سمت مهمون ها ... هم من، هم مهمون ها خشک مون زده بود ... بچه ها دویدن توی اتاق و تا آخر مهمونی بیرون نیومدن ... منم دلم می خواست آب بشم برم توی زمین ... از همه دیدنی تر، قیافه پدرم بود ... چشم هاش داشت از حدقه بیرون می زد ... اون روز علی ... با اون کارش همه رو با هم تنبیه کرد ... این، اولین و آخرین بار وروجک ها شد ... و اولین و آخرین بار من...
سلامتی آقا امام زمان عج و سلامتی رهبر عزیزم سید علی خامنه ای و شفای بیماران و دفع بلا از مسلمین بخصوص شیعیان علی ابن ابیطالب صلوات بر محمد ص و آل محمد 🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆 🔆 🔆 🔆 🌸🍃 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ 🍃 وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🍃 🌸 🗓 امروز چهار شنبه صدمرتبه# یا حی یا قیوم ۱۱ تیر ۱۳۹۹ ۹ ذی القعده ۱۴۴۱ ۱ جولای ۲۰۲۰ صبح چهار شنبه همهء دلاوران عزیز انجمن راویان دفاع مقدس بخیرو ختم بشهادت ان شاالله🌷
🌷⛅️《دعای عصر غیبت》⛅️🌷 ✅دعایی که در زمان غیبت باید بسیار خوانده شود 🌹زراره مي گويد به عليه السلام عرض کردم قربانت گردم، اگر من زمان غيبت ولي عصر را درک کردم چه عملي انجام دهم؟ 🌹حضرت فرمودند مداومت کن بر اين دعا 🔅اللهُمَّ عَرِّفنیِ نَفْسَکَ، 🔅فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفنی نَفْسَکَ لَمْ اَعرِفْ رَسُولَکَ، 🔅 اَللهُمَّ عَرِّفنی رَسُولَکَ، 🔅فاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعرِّفْ حُجَّتَکَ، 🔅 اللهُمَّ عَرِّفنی حُجَّتکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَْم 🔅تُعَرِّفنی حُجَّتکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینیِ . 📚 اصول کافي،ج1،ص337 💎 دعای غریق 💎 ♡دعای تثبیت ایمان دراخرالزمان♡ 🔅یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ🔅 🔺یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ 🔺 🔅 ثَبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک🔅 《🚩انهم یرونه بعیداونراه قریبا ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻 🌷انجمن راویان دفاع مقدس کاشان👇🇮🇷 ••※[🌷∷∷※∷∷🌷]※•• @anjomaneravian ••※[🌷∷∷※∷∷🌷]※•• ┄┄┄┅═✧❁❁✧═┅┄┄┄
_قران 🔸️•<[قَد اَفلَحَ مَن زَکاها وقَد خابَ مَن دَساها ]>• 🔸️{هرکس نفس خود را از بدی کند ، رستگار میشود؛🖇🌿 🔸️و هرکس نفس خود را با و آلوده بسازد، نومید و میشود !}♡⚘ 📖 سوره شمس آیه ۹ و۱۰
✍️رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) : 🌷 بر هر مسلمانی است که هر روز صدقه بدهد عرض شد : کسی که مال ندارد چکارکند ؟ حضرت فرمودند : 🖌 برداشتن چیزهای آسیب رسان از ســر راه صـدقـه است. نشان دادن راه به کسی صدقه است .عیادت بیمــار صدقه است .امر به معروف صدقه است . نهی از منکر صدقـه است .و جـواب سـلام دادن صدقه است . 📚 بحارالانوار ، ج ۷۵ ، ص ۵۰
یک نفر معتقد به مسئله‌ی مهدویّت، در سخت‌ترین شرایط، دل را خالی از نمیداند و میداند که این دوران تاریکی، این دوران ظلم، قطعاً سپری خواهد شد.
ما یار توییم اهـل تـوییم اهـل بهـشتیم هـر ڪس ڪہ تو را دوست ندارد بہ جهـنم . . . ❤️ ۶۶