*خاطره ای شنیدنی از استاد ادب پارسی "شفیعی کدکنی"* :
جالبه!
چند روزی به آمدن عید مانده بود. بیشتر بچه ها غایب بودند، یا اکثراً به شهرها و شهرستان های خودشان رفته و یا گرفتار کارهای عید بودند؛ اما استاد بدون هیچ تاخیری سر کلاس آمد و شروع به درس دادن کرد ...
بالاخره کلاس رو به پایان بود که یکی از شاگردان خیلی آرام گفت:
«استاد آخر سال است؛ دیگر بس است!»
استاد هم دستی به سر خود کشید! و عینکش را از روی چشمانش برداشت و همین طور که آن را روی میز می گذاشت، خودش هم برای اولین بار روی صندلی جا گرفت.
استاد 50 ساله با آن کت قهوهای سوخته که به تن داشت، گفت:
«حالا که تونستید من را از درس دادن بیاندازید، بگذارید خاطره ای را برایتان تعریف کنم:
من حدوداً 21 یا 22 ساله بودم، مشهد زندگی می کردیم، پدر و مادرم کشاورز بودند، با دست های چروک خورده و آفتاب سوخته، دست هایی که هر وقت آنها را می دیدم دلم می خواست ببوسمشان، بویشان کنم؛ کاری که هیچ وقت اجازه به خود ندادم با پدرم بکنم! اما دستان مادرم را همیشه خیلی آرام، بو می کردم و در آخر بر لبانم می گذاشتم.
استاد اکنون قدری با بغض کلماتش را جمله می کند:
نمی دانم شما شاگردان هم به این پی برده اید که هر پدر و مادری بوی خاصّ خودشان را دارند یا نه؟ ولی من بوی مادرم را همیشه زمانی که نبود و دلتنگش می شدم از چادر کهنه سفیدی که گل های قرمز ریز روی آن نقش بسته بود حس می کردم، چادر را جلوی دهان و بینیام می گرفتم و چند دقیقه با آن نفس می کشیدم...
اما نسبت به پدرم؛ مثل تمام پدرها؛ هیچ وقت اجازه ابراز احساسات پیدا نکردم؛ جز یک بار، آن هم نه به صورت مستقیم.
نزدیکی های عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم، صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیاورم.
از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق هق گریه مردانه ای را شنیدم، از هر پله ای که بالا می آمدم صدا را بلندتر می شنیدم...
استاد حالا خودش هم گریه می کند...
پدرم بود، مادر هم او را آرام می کرد، می گفت: آقا! خدا بزرگ است، خدا نمیگذارد ما پیش بچه ها کوچک شویم! فوقش به بچه ها عیدی نمی دهیم!... اما پدر گفت: خانم! نوه های ما، در تهران بزرگ شده اند و از ما انتظار دارند، نباید فکر کنند که ما...
حالا دیگر ماجرا روشن تر از این بود که بخواهم دلیل گریه های پدر را از مادرم بپرسم، دست کردم توی جیبم، 100 تومان بود، کل پولی که از مدرسه (به عنوان حقوق معلمی) گرفته بودم، روی گیوه های پدرم گذاشتم و خم شدم و گیوه های پر از خاکی را که هر روز در زمین زراعی همراه بابا بود بوسیدم.
آن سال، همه خواهر و برادرام ازتهران آمدند مشهد، با بچه های قد و نیم قد که هر کدام به راحتی، با لفظ "عمو" و "دایی" خطابم می کردند.
پدر به هرکدام از بچه ها و نوه ها 10 تومان عیدی داد؛ 10 تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی به مادر داد.
اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم فروردین، که رفتم سر کلاس.بعد از کلاس، آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود گفت که کارم دارد و باید بروم به اتاقش؛ رفتم، بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ کهنه گوشه اتاقش درآورد و به من داد.
گفتم: این چیست؟
گفت: "باز کنید؛ می فهمید".
باز کردم، 900 تومان پول نقد بود!
گفتم: این برای چیست؟
گفت: "از مرکز آمده است؛ در این چند ماه که شما اینجا بودی بچه ها رشد خوبی داشتند؛ برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند."
راستش نمی دانستم که این چه معنی می تواند داشته باشد؟! فقط در آن موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم: این باید 1000 تومان باشد، نه 900 تومان!
مدیر گفت: از کجا می دانی؟ کسی به شما چیزی گفته؟
گفتم: نه، فقط حدس می زنم، همین.
در هر صورت، مدیر گفت که از مرکز استعلام میگیرد و خبرش را به من می دهد.
روز بعد، همین که رفتم اتاق معلمان تا آماده بشوم برای رفتن به کلاس، آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتن شما استعلام کردم، درست گفتی! هزار تومان بوده نه نهصد تومان! آن کسی که بسته را آورده صد تومان آن را برداشته بود، که خودم رفتم از او گرفتم؛ اما برای دادنش یک شرط دارم...
گفتم: "چه شرطی؟"
گفت: بگو ببینم، از کجا این را می دانستی؟!
گفتم: هیچ شنیده ای که خدا 10 برابر عمل نیکوکاران، به آن ها پاداش می دهد؟!
(مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها – قرآن کریم، سوره انعام، آیه160)
رفتار ما با پدر و مادرمان سرمشق رفتار فرزندانمان خواهد بود.
شادی پدران و مادرانی ک در کنارمان نیستند وباخاطراتشان زندگی میکنیم . 🌹🌹❤
t.me/msfkashan
💎 علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه:
✍ هرگاه در حصار مشکلات و بلاها قرار گرفتید، سیل صلوات راه بیندازید، چراکه این سیل، حتما مشکلات را با خود خواهد برد.
برای دفع بیماری #کرونا از کشور
👇👇👇👇👇👇
#امشب هر کدام 100 #صلوات بفرستیم و این پیام را برای 10 نفر ارسال کنیم.
#التماس_دعا
#سیل_صلوات
#احادیث 👇
http://Eitaa.com/ahadith
شفای هر بیماری به جز مرگ
♥️ #قالَ_رَسُولُ_اللَّهِ(ص):
🌴 إِنَّ هَذِهِ الْحَبَّةَ السَّوْدَاءَ فِيهَا شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ دَاءٍ إِلَّا السَّام.
♥️ #پیامبر_اکرم (ص) فرمود:
🍃 سیاهدانه شفای هر بیماری به جز مرگ است.
📚 مکارم الاخلاق، ص۱۸۵
#احادیث 👇
http://Eitaa.com/ahadith
♻️در #نشر احادیث سهیم باشید♻️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا مارو در مسیر شهداء 🌹قرارمون بده🤲
هدایت شده از عباسعلی خداپناه Khodapanah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم از طرف محمد کریم زاده
⚛ #کنجد
✴️•⇐مروریبر خواصعلمی کنجد⇘
❂↜کاهش کلسترول بالا
❂↜کاهش فشــارخون بالا
❂↜سلامت استخـــــــوانها
❂↜تسکین اســــــــــتئوآرتریت
❂↜مبارزه با استرس اکســیداتیو
🍋 @tebebagher
YEKNET.IR -Mojtaba Ramezani(golchin shohada 33).mp3
3.47M
⏯ #شور احساسی #شهدا
🍃باز تو سینه دل نمیشه بند
🍃رفته تا شلمچه و اروند
🎤 #مجتبی_رمضانی
👌فوق زیبا
#شبتون_شهدایی
🍃🌹🍃🌹
ڪشکول_معنوی👇
JOin 🔜 @kashkoolmanavi ™
📮نشردهید،رسانه فرهنگ شهادت باشید📡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آآی مردم مگه شما امام زمان ندارید؟
چرا متوسل به امام زمان نمیشید؟؟؟؟
♦️انهدام تیم تروریستی در زاهدان
🔹یک تیم وابسته به گروهکهای تروریستی که قصد انفجار بمب مقابل کلانتری 15 زاهدان را داشت منهدم شد
2 نفر عامل بمبگذاری پس از زخمی شدن دستگیر شدند و بمب کارگذاری شده به وزن ۵ کیلوگرم خنثی شد.صداوسیما
🌗کانال #صرفا_جهت_اطلاع ایتا↶
👇🇯🇴🇮🇳 ↯
http://eitaa.com/joinchat/3966500898C9c285872f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وضعیت ایرانی ها این روزا 😂
شادی و نکات مومنانه👇
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
👆👆👆👆
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
ঊঈ✿▫️💭✿ঈঊ
💭تلنگر▫️
مردی به دندان پزشک خود تلفن می کند.
و به خاطر وجود حفره بزرگی در یکی از دندان هایش از او وقت می گیرد . موقعی که مرد روی صندلی دندان پزشکی قرار می گیرد ، دندان پزشک نگاهی به دندان او می اندازد و می گوید: نه یک حفره بزرگ نیست ! خوردگی کوچکی است که الان برای شما پر می کنم .
مرد می گوید: راستی ؟ موقعی که زبانم را روی آن می مالیدم احساس می کردم که یک حفره بزرگ است .
دندان پزشک با لبخندی بر لب می گوید: این یک امر طبیعی است ، چون یکی از کارهای زبان اغراق است.
نگذارید زبان شما از افکارتان جلوتربرود...😊
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
ঊঈ✿▫️💭✿ঈঊ
📚#سه_داستان_زیبای_5_ثانیه_ای
📔روزى روستاييان تصميم گرفتند براى بارش باران دعا كنند در روزيكه براى دعا جمع شدند تنها يك پسربچه با خود چتر داشت. این یعنی #ایمان...
📔كودك يك ساله اى را تصور كنيد زمانيكه شما اورابه هوا پرت ميكنيد او ميخندد زيرا ميداند اورا خواهيد گرفت.
اين يعنى #اعتماد...
📔هر شب ما به رختخواب ميرويم ما هيچ اطمينانى نداريم كه فردا صبح زنده برميخيزيم با اين حال هر شب ساعت را براى فردا كوك ميكنيم.
اين يعنى #اميد...
🌸برايتان "ایمان ، اعتماد و امید به خدا" را آرزو ميکنم
📚حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
#حکایت
یکی از بازاریان که از شاگردان مرحوم شاه آبادی بود، نقل می کرد که ایشان، یک شب در یکی از سخنرانی هایشان، با ناراحتی اظهار داشتند:
« چرا افرادی که در اطراف ایشان هستند، حرکتی از خود در جنبه های معنوی نشان نمی دهند❓
می فرمودند: آخر، مگر شماها نمی خواهید آدم شوید؟ اگر نمی خواهید من این قدر به زحمت نیفتم.»✅
همین فرد می گوید: بعد از منبر، ما چند نفر خدمت ایشان رفتیم و گفتیم که آقا ما می خواهیم آدم بشویم. چه کنیم❓
ایشان فرمودند: من به شما سه دستور می دهم، عمل کنید، و اگر نتیجه دیدید، آن وقت بیایید تابرنامه را ادامه دهیم.✅
۱- مقید باشید نماز را در اول وقتش اقامه کنید.حتی المقدور هم سعی کنید به جماعت خوانده شود.🌺
۲- در کاسبی تان انصاف به خرج دهید. همان اقل منفعت در نظرتان باشد.🌺
۳- از نظر حقوق الهی، گر چه می توانید برای ادای آن تا سال صبر کنید اما شما ماه به ماه حق و حقوق الهی را ادا کنید.🌺
همین فرد می افزاید: من دستورات ایشان را یک ماه اجرا کردم،روزی صدای اذان بلند شد. خود را به مسجد نایب رساندم ،در نماز دیدم که امام جماعت گاهی تشریف دارند و گاهی ندارند.❗️
پس از نماز به ایشان عرض کردم: شما در حال نماز کجا تشریف داشتید؟ نبودید.❗️
ایشان متحیر شد. تعجب کرد و فرمود که معذرت می خواهم. من در منزل ناراحت شدم، لذا در نماز، گاهی می رفتم دنبال آن اوقات تلخی و بعد از مدتی، متوجه می شدم و بر می گشتم. ☝️
این اولین مشاهده ی من بود که در اثر دستورات برایم حاصل شده بود. در اثر التزام من به این سه دستور، دید ما باز شد ولی مشاهدات بعدی من، دیگر قابل بیان نیست.💐
📚عارف کامل
#باماهمراهباشید👇
🆔 @kashkoolmanavi
🌷🔆می دانستید آیا
🔖اگر کسی به رحمت خدا رفت، مستحب است تا سه روز برای او غذا ببرید.
نه اینکه تا چند روز خونهش بمونید و بخورید؛
نه اینکه انتظار داشته باشید، شما رو ببرن رستوران؛
مصیبت وارده با این همه خرج کردن، چند برابر میشه.
🔰 @midanestidaya
🚩🏴 طعنه میزنند که این #روضه ها چه فایده دارد؟
نمیدانند این روضه های ما، #کافر، #مسلمان میکند
سالروز رحلت #حضرت_زینب (س) بر همه #شیعیان و #آزادگان جهان تسلیت باد
به یاد #شهدا ی #مدافع_حرم آن کوه های استوار خداوند در زمین که نگذاشتند دست حرامی به حرم نوه پیامبر برسد.. به حرم یک #زن..
سلام خدا بر #مدافعان_حرم و سیدالشهدای #مقاومت #شهید_سلیمانی 💔🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام و علیک یا ناموس الحسین
دلم گرفته
از روضه های مادر بگیر
تا غربت علی
و تنهایی حسن
و هر آنچه از عاشورا شنیده ای
زینب همه را دید
با چشمان خودش
#اللهم_عجل_الولیک_الفرج
_____________________
⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
4_638526766352171045.mp3
7.18M
•❥◥◤◎﷽◎◢◣❥•
میگفتـ میخوامـ برمـ بشـم...😔
فدای زینبــ س😭
میگفت که:
☘تکلیف شرعی ماها دفاع از انقلابه
☘وظیفه خواهرا توی این نبرد حجابه
🍁 بانفسـ گرم و مخلصانه :
سیدرضـا نریمـانے❣
#شب_شهادت_حضرت_زینب س
هدایت شده از خُدایِ خُوبِ ابراهیم
☘مشکلی داشتم که به شدت ذهنم را مشغول کرده بود. یک شب در عالم رویا جوانی را دیدم که قول داد مشکل من را برطرف کند نامش را که پرسیدم گفت من گمنام هستم.
☘چند روز بعد به طور معجزه آسایی مشکل بزرگ زندگی من حل شد، چند شب بعد همان جوان را در خواب دیدم ک از او تشکر کردم.
ایشان به من گفت حالا که مشکل حل شده، شما هم تلاش کن و قول بده که حجابت را بیشتر از قبل حفظ کنی.
☘مدتی بعد در اینترنت دنبال مطلبی می گشتم، یکباره عکسی را دیدم که چهره اش برایم آشنا بود، سریع عکس را باز کردم این تصویر همان جوانی بود که خودش را گمنام معرفی کرده بود. عکس را که باز کردم دیدم نام آن جوان را نوشته:
"شهیدابراهیم هادی."
✨۳۱۳
🇮🇷@Khoday_khob_ebrahim.💖
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🍃💐🍃💐🍃💐🍃
#طنز_جبهه😂
🔅خاطره ای از زبان یک رزمنده😅
(برادرعلیرضا بختیاری)
شب رفته بودیم برای درگیری......
ما که خوابمان نمی امد ، عراقی ها هم نبایست میخوابیدند....
نیروکم بود وخط هم گسترده ....
باید حالشان را میگرفتیم تا خیال بسرشان نزند .....
هی جایمان را عوض میکردیم و تیراندازی ......
بدبختا فکرمیکردند یک سی ، چهل نفری هستیم ...😂
اگر میفهمیدند همش چهار نفریم همان شبانه میامدند میبردنمان ، پدرمان را هم در می اوردند .......😁
قرار بود دو تا دوتا پست بدهیم تا صبح ...
صبح هم که همه چرت میزدیم هم ما و هم انور آبی ها ....
داشتتم تیراندازی میکردم که جرقه آتش آر پی جی را دیدم ....
خودم را که روی زمین پرت کردم رانم سوخت......
گفتم بعله اخرش نپریدی ملیجک اخر افتادی تومشت، ملیجک ......
قبلش موشک از بالای سرم رد شد و زوزه اش را توی گوشم حس کردم.......
چند متری آنطرفتر خورد ....
بلند شدم خودم را نگاه کردم ...
از خون وخونریزی خبری نبود وراحت هم سر پا ایستادم .....
عجب !!! یعنی رفتم اون دنیا !؟!😍
نخیر اون رفیقم با اون ریختش اصلا شبیه ملائک و یا حوری ها نیست 😁
که اگر اینجوری باشند همینجا گیر عراقی ها بیافتم بهتره.... 😉
با اون ریخت وهیکلش......😍
شروع کردم راه رفتن که سوزش پایم زیاد شد ....🚶♂🚶♂🚶♂
دستی روی رانمکشیدم و یک برجستگی احساس کردم ....😳
داخل سنگرکه رفتم وشلوار را در آوردم متوجه شدم چیزی داخل پایم است....
هر چه زور زدم با ناخنهایم در نیامد ،
سیم چین را از بچه های مخابرات گرفتم و انداختم دورش ...
یک دو سه ...کشیدم به عقب و !!!!
ووووی این چیه ؟!!!! 😱
یک خار تقریبا هشت سانتی رفته بود توی پایم !!! 😱😂
از اون خارهای نخل ها که از ترکش هم بدتر است .....👌
کمی بتادین ریختم روی جای زخم و یک چسب هم حواله اش کردم تا صبح........
صبح رفتم سراغ محلی که افتادم روی زمین.....
سر یک نخل با برگهایش انجا افتاده بود.....
بخودم گفتم جابجایش کنم تا شب دیگه اتفاقی برای کسی نیافته ....
تا برش گرداندم سی ، چهل تا بچه عقرب و یک عقرب زرد ماده زیرش پیدا شد...
من بگی !!! الفرار ...🏃♂🏃♂🏃♂
با این یکی نمیشه شوخی کرد ....😅
خلاصه ولش کردم به امان خدا .....😂
راستی برای مجروحیت با خار درصد نمیدن ؟؟؟؟😁😁😁😁😁😁
--------------------------
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ♥️
🌹🌴یاارحم الراحمین 🌴🌹
سلامتی آقا امام زمان عج و سلامتی رهبر عزیزم سید علی و شفای بیماران و دفع بلا از بلاد مسلمین بخصوص شیعیان علی ابن ابیطالب صلوات بر محمد(ص) و آل محمد
🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆
🍃 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ🍃
🍃 وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🍃
🗓 امروز #۳شنبه
۲۰ اسفندماه 1398
۱۵ رجب 1441
10مارس 2020
صبح همهء دلاوران عزیز انجمن راویان دفاع مقدس بخیرو شادی و ختم بشهادت. ان شاالله تعالی.
میلاد آقا امیرالمومنین حضرت علی علیه سلام و روز پدر خدمت همهء بزرگوان تبریک و تهنیت عرض میکنیم. 🌸یاعلی❤️ یا زهرا🌸
🌹رزق معنوی امروز:ذکریازینب به تعدادبی نهایت🌹
🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى
❤️برای سلامتی آقا❤️
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
💖دعای فرج💖
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي
الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني
فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع)و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیت الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
📖متن دعای هفتم صحیفه سجادیه که رهبر انقلاب خواندن و آنرا به مردم توصیه کردند
عزیزان سعی کنند هر روز بخونند. ضمنا" میتونند صوتی آنرا که در بالاهست🤞 بزارن و بخونند لذتش بیشتره
🔹و كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْكَرْبِ :
يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ، وَ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ الْأَشْيَاءُ. فَهِيَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِي الْمُلِمَّاتِ، لَا يَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا يَنْكَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا كَشَفْتَ وَ قَدْ نَزَلَ بِي يَا رَبِّ مَا قَدْ تَكَأَّدَنِي ثِقْلُهُ، وَ أَلَمَّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ. وَ بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ وَ بِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَهُ إِلَيَّ. فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ، وَ لَا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ، وَ لَا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ، وَ لَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ، وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ. فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِي يَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ، وَ اكْسِرْ عَنِّي سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ، وَ أَنِلْنِي حُسْنَ النَّظَرِ فِيمَا شَكَوْتُ، وَ أَذِقْنِي حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِيمَا سَأَلْتُ، وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِيئاً، وَ اجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً. وَ لَا تَشْغَلْنِي بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِكَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِي يَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَيَّ هَمّاً، وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى كَشْفِ مَا مُنِيتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِيهِ، فَافْعَلْ بِي ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ، يَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِيمِ.
🔹ترجمه دعای هفتم:
اي آنكه گرهِ كارهاي فرو بسته به سر انگشت تو گشوده ميشود، و اي آن كه سختيِ دشواريها با تو آسان ميگردد، و اي آن كه راه گريز به سوي رهايي و آسودگي را از تو بايد خواست.
سختيها به قدرت تو به نرمي گرايند و به لطف تو اسباب كارها فراهم آيند. فرمانِ الاهي به نيروي تو به انجام رسد، و چيزها، به ارادهي تو موجود شوند،
و خواستِ تو را، بي آن كه بگويي، فرمان برند، و از آنچه خواستِ تو نيست، بي آن كه بگويي، رو بگردانند.
تويي آن كه در كارهاي مهم بخوانندش، و در ناگواريها بدو پناه برند. هيچ بلايي از ما برنگردد مگر تو آن بلا را بگرداني، و هيچ اندوهي بر طرف نشود مگر تو آن را از دل براني.
اي پروردگار من، اينك بلايي بر سرم فرود آمده كه سنگينياش مرا به زانو درآورده است، و به دردي گرفتار آمدهام كه با آن مدارا نتوانم كرد.
اين همه را تو به نيروي خويش بر من وارد آوردهاي و به سوي من روان كردهاي.
آنچه تو بر من وارد آوردهاي، هيچ كس باز نَبَرد، و آنچه تو به سوي من روان كردهاي، هيچ كس برنگرداند. دري را كه تو بسته باشي. كَس نگشايد، و دري را كه تو گشوده باشي، كَس نتواند بست. آن كار را كه تو دشوار كني، هيچ كس آسان نكند، و آن كس را كه تو خوار گرداني، كسي مدد نرساند.
پس بر محمد و خاندانش درود فرست. اي پروردگار من، به احسانِ خويش دَرِ آسايش به روي من بگشا، و به نيروي خود، سختيِ اندوهم را درهم شكن، و در آنچه زبان شكايت بدان گشودهام، به نيكي بنگر، و مرا در آنچه از تو خواستهام، شيرينيِ استجابت بچشان، و از پيشِ خود، رحمت و گشايشي دلخواه به من ده، و راه بيرون شدن از اين گرفتاري را پيش پايم نِه.
و مرا به سبب گرفتاري، از انجام دادنِ واجبات و پيروي آيين خود بازمدار.
اي پروردگارِ من، از آنچه بر سرم آمده، دلتنگ و بيطاقتم، و جانم از آن اندوه كه نصيب من گرديده، آكنده است؛ و اين در حالي است كه تنها تو ميتواني آن اندوه را از ميان برداري و آنچه را بدان گرفتار آمدهام دور كني. پس با من چنين كن، اگر چه شايستهي آن نباشم، اي صاحب عرش بزرگ.