فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا کشتی آنجا که خواهد برد اگر ناخدا جامه ازتن درد
8.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما امروز نه باید کم بیاربم 😭نه باید بی خیال😂 باشیم بلکه باید هوشیارو با تدبیرو توکل بخداوند متعال عمل کنیم.
🦋چرا حرم امامان علیهم السلام جلوی "کرونا"را نگرفتند⁉
💠روزی امیرالمومنین علی علیه السلام از کنار دیواری خراب عبور میکردند.وقتی متوجه شدند که دیوار در حال فرو ریختن است از آن فاصله گرفتند.یکی از یاران ایشان سوال کرد مگر شما نمیگویید تا اراده الهی نباشد برگی از درخت نمی افتد پس چرا از ترس ریزش دیوار ازآن فاصله گرفتید⁉امیرالمومنین فرمود:
*من از قدر الهی به قضای الهی پناه میبرم❗
⛱️عزیزان بین قدر الهی وقضای الهی فرق هست.مقدرات در حیطه اختیار انسان است.مثلا خداوند عوامل مرگ را آفریده است مثل مارها وعقربها و سموم و...اما در مقابل آنها عقل را آفرید و در کلام خودش که برای هدایت نازل فرمود مدام به "عقلانیت دستور میدهد"
هیچ فکر کرده اید چرا معجزه پیامبر آخر خداوند کتاب است وآن کتاب هم مدام به تفکر دعوت میکند⁉
یعنی در آخرالزمان مشکلات فقط به اتکاء عقل انسان مرتفع میشود وحتی ایمانها با عقلانیت یا همان بصیرت کامل میگردد.
🦋امروز اگر" الکل " وسیله مبارزه با کرونا ست کاشف آن یک دانشمند *مسلمان* است .بله زکریای رازی پرورش یافته مکتب دینی ست که در دامن مجاهدتهای همین بزرگواران
خفته در بقاع متبرک تبلیغ شد.
👈🏻چه کسی نمیداند پدر علم شیمی کیست⁉بدانید اگر امروز شیمی ابزار مبارزه با بیماری هاست پدرش جابربن حیان یک دانشمند مسلمان است.حتی برخی روایات حاکی ست ایشان شاگرد امام صادق علیه السلام بوده است.
💠امروز گنبدهای طلایی در مقابل کرونا ایستاده اند.اگر چشم باز کنید ابزار مبارزه با کرونا شامل مایعات وموادیست که کاشف آن را همین گنبدها به مقام دانش رساندند.❗
💠عزیزان اگر جهان امروز میداند علم شیمی چیست باید جواب دهد پدر علم شیمی کیست وچگونه تربیت یافت؟
🦋مواظب باشید فریب نخورید که اسلام را مقابل علم نمیشود قرار داد بلکه علم مدیون دین خداست.امروز همه جهان مدیون دینی ست که زکریای رازی را تربیت کرد و او برای مقابله با "کرونا" الکل را به شما هدیه کرد🍃
✨کانال اندیشکده راهبردی (بیان)✨
https://chat.whatsapp.com/GXuudLt8lLVLWfoe6Nydsx
🌹آرام آرام با نبی ۱۱۰
🖇بَه بَه عجب خرماهایی!
علی علیه السلام ظرف خرما را روی زمین گذاشت. دو ظرف کوچک هم آورد که جای هستهها باشد. کنار پیامبر نشست و به ایشان فرمود: «لطفاً بفرمایید! خرمای تازه است، بفرمایید! » پیامبر یک دانه برداشت، هسته آن را درآورد و بعد خرما را در دهان گذاشت. هسته را هم با لبخند در ظرف جلوی علی علیه السلام گذاشت. دانه دوم را برداشت و باز مثل اولی، خرما را خودش خورد و هسته را جلوی علی گذاشت. هر دو آرام و شادمان مشغول خوردن خرما بودند و پیامبر هسته هر دانه را لبخندزنان جلوی علی علیه السلام میگذاشت. کم کم ظرف خرما خالی شد. ظرفی که در جلوی پیامبر بود، خالی بود، ولی ظرفی که جلوی علی علیه السلام بود، پر از هسته خرما بود. پیامبر نگاهی به علی علیه السلام کرد و با لبخند گفت: «علی جان! چقدر شما پرخور هستی؟! چقدر خرما خورده ای! » علی علیه السلام هم لبخند زیبایی زد و گفت: «پرخور کسی است که خرما را با هسته اش میخورد! »
📚 محمد محمدی اشتهاردی، آموزههای اخلاقی رفتاری امامان شیعه، ص ۲۸۱.
🔰 @midanestidaya
🌹🌱🌹🍃🌷🌱🌷🌹
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺
🍃
راضيم به رضای خدا🌹🌱🌹🍃🌷🌱🌷🍃
کشاورزی بود که تنها یک اسب برای کشیدن گاوآهن داشت. روزی اسبش فرار کرد.
همسایه ها به او گفتند:چه بد اقبالی!
او پاسخ داد:راضيم به رضای خدا
روز بعد اسبش با دو اسب دیگر برگشت.
همسایه ها گفتند:چه خوش شانسی!
او گفت:راضيم به رضای خدا
پسرش وقتی در حال تربیت اسبها بود افتاد و پایش شکست.
همسایه ها گفتند:چه اتفاق ناگواری!
او پاسخ داد:راضيم به رضای خدا
فردای آن روز افراد دولتی برای سربازگیری به روستای آنها آمدند تا مردان را به جنگ ببرند اما پسر او را نبردند.
همسایه ها گفتند:چه خوش شانسی!
او گفت:راضيم به رضای خدا
و این داستان ادامه دارد...
همانطور که زندگی ادامه دارد...
وخدا هيچگاه بنده اش را نمی آزارد...
كه او عاشق ترين معشوق است
ازصميم قلب ميگويم:
راضيم به رضای خدا
🌹🌱🍃🌹🌷🍃🌷🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای نخستین آشنایی حاج قاسم سلیمانی با شهید مصطفی صدرزاده از زبان خود ایشان:
من واقعا عاشق مصطفی بودم...
#تلنگر
🍀کشنده ترین نیش،
مال مار و عقرب نیست
🍀بلکه نیش زبانی هست که مستقیم
قلب را میزنـد و اعصاب
و سرنوشت انسان را
دگرگون مےکند..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای نخستین آشنایی حاج قاسم سلیمانی با شهید مصطفی صدرزاده از زبان خود ایشان:
من واقعا عاشق مصطفی بودم...