🔴 #عشق_چمرانی
💠 دو ماه از ازدواج غاده و مصطفی میگذشت که دوستِ غاده مسئله را پیش کشید: « غاده! در ازدواجِ تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد. تو از خواستگارهایت خیلی #ایراد میگرفتی، این بلند است، این کوتاه است... مثل اینکه میخواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد. حالا من متعجبم چطور دکتر را که سرش مو ندارد قبول کردی؟ غاده با #تعجّب دوستش را نگاه کرد، حتی دل خور شد و بحث کرد که مصطفی #کچل نیست، تو اشتباه میکنی. دوستش فکر میکرد غاده #دیوانه شده که تا حالا این را نفهمیده. آن روز همین که رسید خانه در را باز کرد و چشمش افتاد به #مصطفی؛ شروع کرد به خندیدن. مصطفی پرسید: چرا میخندی؟ و غاده چشمهایش از خنده به #اشک نشسته بود، گفت: «مصطفی، تو #کچلی؟ من نمیدانستم!» و آن وقت مصطفی هم شروع کردن به خندیدن و حتی قضیه را برای امام موسی هم تعریف کرد. از آن به بعد آقای #صدر همیشه به مصطفی میگفت: شما چه کار کردید که #غاده شما را ندید؟
🆔 @khanevadeh_313
یه جوری دارن همه کروناییهای دنیا رو به ایران ربط میدن که بعید نیست فردا بگن منشأش خفاش نبوده کله پاچه بوده😕😂
🌷🔆آیا میدانستید اگه به همین یه جمله عمل می کردیم، دنیا گلستان می شد؟!👆
🔰 @midanestidaya
انجمن راویان دفاع مقدس کاشان
امروز پنجشنبه آخر ساله. بیاید یادی بکنیم از حاجی قاسم و همرزمان شهیدش شهیدان مداقع حرم و شهدای دفاع مقدس. وشهدا رو قسم بدیم به مادرشون حضرت زهرا که اول فرج آقا امام زمان. دوم رفع بلاء بخصوص کرونا از تمامی جهان بخصوص کشورو شهرو خانواده مون.یا زهراء🌹🌹🌹🌹
هدایت شده از دهکده سلامتی♥
#ماست_زنیان
💚امام کاظم علیه السلام:
✴️•☜هـــر ڪــس می خـــــواهد
✴️•☜خـــوردن ماســت ضـــــــررش
✴️•☜نـزنـــد روی آن زنـــیان بریـــــزد.
📚الکافی،ج۶،ص۳۳۸
🍑 @tebebagher
#عسل
😴 قبل از خواب
مقدار ۱ قاشق عسل بخورید
🔹 کاهش وزن
پاکسازی کبد
خواب راحت
تقویت سیستم ایمنی
احساس شادابی در صبح
پاکسازی دستگاه گوارش
🍑 @tebebagher
﷽
━━━💠🌸💠━━━
محتاج به لبخند تو ام باز بخند
این خنده ی تو مایه ی جان است مرا
━━━💠🌸💠━━━
@Emamkhobiha🌹
🌸 در عید نوروز با دختر کوچکم به دیدار امام رفتیم!
🔻رهبرانقلاب: یک بار هم من خودم [دخترم را برای زیارت امام] بردم. چهار پنج ساله بود. خانواده ما رفته بودند مشهد و او ماند پیش من برای اینکه بیاید امام را روز عید ببیند.
🔹صبح پا شدیم و سرش را شانه کردیم و مرتبش کردیم و موهایش را به زحمت بافتیم.
🔹یک دستی هم که نمیشود؛ من بافتن موی سر را خیلی خوب بلدم اما با یک دست نمیشود؛ دودستی باید ببافند چون باید موها را سه قسمت کنند.
🔺 به کمک اطرافیان موی سرش را بافتیم و #چادر سرش کردیم و خدمت #امام آوردیم.۸۶/۱۲/۲۶
@Rhabar
اين 👆عكس ٢٨ اسفند ١٣٦٣ در جنوب بصره، گرفته شده است. استخبارات عراق، خبرنگاران را به بازديد صحنه درگيري با ايران، برده است. عكاسي به نام پاولوسكي، عكسي از جسد يك بسيجي جوان مياندازد كه جاودانه ميشود.
همه اين عكس را قبلاً ديدهايم. اما پريشب كه آقا مجيد باز آن را برايم فرستاد، گويي براي اولين بار ديده باشماش.
پسرك آرام خوابيده، مثل هر پسر جواني كه پس از ساعتها تلاش، به خواب سنگيني فرورفته باشد. رنگ چهرهاش نشان ميدهد چند روزيست كه همين جا آرميده. قيافه زيبا و معصومش نشاني از وحشت و درد ندارد. حالت دستهايش شبيه كسي است كه در خنكاي يك سحر بهاري، شيرين ترين قسمت از بهترين خوابهاي عالم را تجربه ميكند.
جورابش نو است. او تنها كسي نيست كه لباس تميز و عطر، براي عمليات كنار ميگذاشت.
كفش به پا ندارد. كوله پشتياش خاليست. فانوسقهاش باز شده. پسر رشيدمان، آنقدر عميق خوابيده بوده كه هرچه داشته، بردهاند و او بيدار نشده است.
ويك دنيا گل وحشي بدن نازنيناش را در برگرفتهاند. بخواب پسرم، بخواب عزيز دلم!
اينجا دور از تو، در وطن، باز بهار آمده. اما ما نه حال و هواي تو را داريم ديگر ، نه باور و آرامشات را. اينجا ديگر كسي نيست كه گلهاي وحشي، هوس بغل كردنش را بكنند. از خواب كه بيدار شوي، ميبيني ما غالباً مردهايم و داريم ميپوسيم. ايكاش يك كم از خوابهاي زيبايي كه ميبيني برايمان حواله كني! يك ذره بركت، يك قبس نور، يك بند ترانه، يك كف دست خوشدلي.
باباجان! هر وقت بيدار شدي، برگرد و زير پر و بالمان را بگير. قربانت بروم. برگرد. برگرد عزيز دلم و بگرد تا "تبّرك عيد" را كه سالهاست گم كردهايم، يك جوري، يك جايي بجوري برايمان.
قد و بالايت را بگردم، آرام جانم! دير نكني ها!
✍محمد حسین کریمی پور