فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ
#فرازی_از_وصیت_نامہ
●خداوند ای عزیز
من سالها از کاروانی به جا ماندهام و پیوسته کسانی را به سوی آن روانه میکنم، اما خود جاماندهام، اما تو میدانی هرگز نتوانستم آنها را از یاد ببرم.
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی 🌷
جای خالے بعضے نبودن ها با هیچ بودنے پر نمےشود ...😔
سردار عزیزم..
امسال نبودی
و ما نسل امام ندیده
و #چهاردهخرداد را نچشیده، #سیزدهدِی را دیدیم
و چشیدیم طعم تلخ داغ را...
هجران را...
یتیمی را...
و...
طعم تلخ نبودنی که با هیچ بودنے پر نمےشود ...
#سردار_شهیدم❤️
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌷
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
و من گاهی نه صورتت
نه چشمانت که دلم میخواهد،
صدایت را ببینم...😔
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#صبحتون_شهدایی🌷
#مسافر_خان_طومان
●همسر شهید سعيد کمالی: پیکر همسرم پس از تفحص به کشور بازگشته و اکنون در معراج شهدای تهران است اما ما هنوز سعید را ندیدیم.
●همسر این شهید گفت: در دیداری که با حاج قاسم داشتیم به او گفتم: «ببخشید سردار می تونم یک سئوال بپرسم؟ گفت: بله.پرسیدم: از شهدای خانطومان خبری نیست، پیکر همسرم و چند شهید دیگر هنوز برنگشته، و با حالت مستأصل گفتم: بالاخره برمی گردن ؟! حاجی دوباره چند لحظه سکوت کرد و بعد سه مرتبه گفت: میان، میان، میان.
●مادر همسرم مجدد گفت: پسرم دوست داشت گمنام باشد، شاید خودش اینجور می خواهد و برای همین برنمی گردد. سردار گفت: آقا سعید به خاطر دل همسرش هم شده برمی گرده»
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_سعید_کمالی🌷
#مسافر_خان_طومان
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
▫️#شهید_مصطفی_صدرزاده فرمانده ای داشت به نام #شهید_حاج_حسین_بادپا
▫️میگفت اون موقعی که داشتیم میرفتیم پای کار برای عملیات من رفتم پشت تویوتا و حاج حسین هم رفت پشت فرمون.. به من گفت سید ابراهیم بیا جلو! گفتم بابا چندتا بزرگتر اونجاهستن من خوب نیست بیام جلو.. قبول نکرد و گفت بهت میگم بیا جلو! گفت منم رفتم جلو و از بزرگترا هم عذرخواهی کردم..☝️
▫️از این جا به بعد این داستانی که میخوام بگم رو #شهید_حاج_حسین_بادپا برای مصطفی گفت و مصطفی هم برای من تعریف کرد..❗️
▫️#شهید_مصطفی_صدرزاده گفتش شهید بادپا میگفتش که من از قدیم که با حاج قاسم سلیمانی و شهید یوسف الهی (فرمانده لشگر کرمان، اون عارفی که الان #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی رو کنارش در کرمان دفن کردن) میگفت #شهید_محمدحسین_یوسفالهی منو یک بار زمان جنگ بابت موردی تنبیهم کرد و بهم گفت میری سر کانال فلان جا بشین تحرکات دشمن رو یک ماه مینویسی و میاری! میگفت دوسه روز اول رو دقیق مینوشتم که دشمن چه تحرکات مثلا تدارکاتی و لجستیکی و نظامی داره.. ولی یه موقع هایی هم ازخستگی زیاد خواب میموندم و نمیرفتم و از رو شیطونی همون قبلی هارو مینوشتم و پاکنویس میکردم!
خلاصه سرماه که شد رفتم به #شهید_یوسف_الهی نشون دادم گفتم که گزارشمو آوردم! 😊
اونم ی نگاهی به نوشته هام کرد و گفت شما این صفحات رو خواب موندی و نرفتی ولی نوشتیش..❗️آقا منو میگی.. دیدم دقیق زده توو خال! بعد بهم گفت که به خاطر این کارت شهید نمیشی برو! 😔
میگفت تا الآن که الآنه حسرت شهادت، با این همه عملیات وسابقه به دلم مونده! جنگ تموم شد و بعد از سالها اومدیم سوریه و این عملیات و اون عملیات بازم خبری نشد! 😢
میگفت اخیرا خواب شهید یوسف الهی رو دیدم که بهم اجازه شهادت دادو گفت توو این عملیات توهم میای نگران نباش! اینا همه رو داره توو ماشین به مصطفی میگه! میگفت حواستون خیلی جمع باشه که شهدا نظاره گر تمام اعمال ما هستن! 💔
شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده🌹
شهید مدافع حرم حاج حسین بادپا🌹
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
(خاطرهای_ناب_از_حاج_قاسم)
🍂زدیم #بغل. وقت نماز بود.
گفتم: «حاجی قبول باشه.»🌸
گفت: «خدا قبول کنه انشاءاللّه.»
نگاهم کرد. گفت: «ابراهیم!»
نگاهش کردم.ــ نمازی خوندم که در طول عمرم توی جبهه هم نخوندم.
🍃ــ حاجآقا شما همه نمازهاتون قبوله.☺️قصهاش فرق میکرد. رفته بود کاخ کرملین. قرار داشت با پوتین. تا رئیسجمهور روسیه برسد وقت اذان شد. حاجی هم بلند شد. اذان و اقامهاش را گفت❗️. صدایش پیچید توی سالن.
🍂 بعد هم ایستاد به نماز. همه نگاهش میکردند. میگفت در طول عمرش همچین لذتی از نماز نبرده بوده.
پایان نماز پیشانیاش را گذاشت روی مهر. به خدای خودش گفت:
☘«خدایا این بود کرامت تو، یه روزی توی #کاخ کرملین برای نابودی اسلام نقشه میکشیدند، حالا منِ قاسم سلیمانی اومدم اینجا نماز خوندم.» ✌️
✍راوی: ابراهیم شهریاری
منبع: سلیمانی عزیز، انتشارات حماسه
یاران، صفحه ۱۰۹
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌷
#ما_ملت_امام_حسینیم
@anjomaneravian
هدایت شده از جنت المهدی۳۱۳
🔶شب جمعه؛نثار شادی ارواح طیبه ی همه ی شهدا🌷
خصوصأسپهبد#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی و همرزمانش وامام شهدا، اموات و ذوی الحقوق فاتحه ای قرائت نمایید.همراه با صلوات بر محمد و آل محمد
🍀اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالعَنْ أعْدَاءَهُم 🍀
🌻اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ🌻
🔶کانال جنت المهدی۳۱۳👇••🇮🇷••
╭━═━⊰🍃🌻🍃⊱━═━╮
@jannatolmahdi313 🌼
╰━═━⊰🍃🌻🍃⊱━═━╯
هدایت شده از جنت المهدی۳۱۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی:
@jannatolmahdi313
چرا وقتی یک کسی مثل مالک شهید میشود امیرالمومنین(علیه السلام) اینقدر متاثر میشوند
🌿 امیرالمومنین(علیه السلام) فرمودند میشه مثلش پیدا کرد
🌱 امیرالمومنین(علیه السلام) فرمودند امکان داره زنها کسی مثل مالک را متولد کنند
🌿 وقتی این انسانها بروند علی تنها میشود این امام معصوم
#کانال_علمی_فرهنگی_مذهبی_سیاسی #اجتماعی_جنت_المهدی۳۱۳👇••🇮🇷••
تشریف بیاورید.
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
╭═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╮
🌸 @jannatolmahdi313 🌸
╰═━═━⊰❀❀🌷❀❀⊱━═━═╯
حاج قاسم در وصف او گفت:
در همهی عملیات ها ؛
هر جا کار قفل میشد
کازرونی کلید دست ما بود
او " کلید لشکر " بود.
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_حاج_مهدی_کازرونی
#سالروز_شهادت 🌷
#کلام_شهدا
« هرکدام از شما یک شهــید را دوست خود بگیرد و سیره عملی و سبڪــ زندگـــــی او را بڪار ببندید ببینید چطــور رنگ و بوی شهدا را به خود میگیرید و خدا به شما عنایت میکند.»
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌷
@anjomaneravian
#فرازے_از_وصیت_نامہ :
خدایا
در دفاع از دینت
دویدم، جهیدم، خزیدم
گریستم، خندیدم
خنداندم و گریاندم
افتادم و بلند شدم
کریم حبیب، به کَرَمت دل بسته ام...
#مکتب_سلیمانی
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
@anjomaneravian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 بی بی گفت: ما پیروزیم
🌷خاطره #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی از #شهید_محمدحسین_یوسف_الهی :
🔵یک روز با حسین به سمت آبادان میرفتیم. عملیات بزرگی درپیش داشتیم...
من خیلی ناراحت بودم. به حسین گفتم:
چندتا عملیات انجام دادیم اما هیچ کدام آن طور که باید موفقیتآمیز نبود. این یکی هم مثل بقیه نتیجه نمیدهد.
گفت: برای چی؟
گفتم: چون این عملیات خیلی سخته و بعید میدانم موفق بشویم.
گفت: اتفاقا ما در این کار موفق و پیروز هستیم.
گفتم: حسین دیوانه شدهای. در عملیاتهایی که به آن آسانی بود و هیچ مشکلی نداشتیم نتوانستیم کاری از پیش ببریم آنوقت در این یکی که کلا وضع فرق میکنه واز همه سختتر است. موفق میشویم!
حسین خندهای کرد و با همان تکه کلام همیشگیاش گفت:
حسین پسر غلامحسین به تو میگویم که ما در این عملیات پیروزیم.
میدانستم که او بیحساب حرفی را نمیزند. حتما از طریقی چیزی که میگوید ایمان و اطمینان دارد.گفتم:
یعنی چه از کجا میگویی؟
گفت: بالاخره خبر دارم.
گفتم: خب از کجا خبر داری؟
گفت: به ما گفتند که ما پیروزیم.
پرسیدم: کی به تو گفت؟
جواب داد: حضرت زینب(س).
دوباره سوال کردم در خواب گفت یا در بیداری؟
با خنده جواب داد: تو چهکار داری. فقط بدان بی بی گفت که شما دراین عملیات پیروز خواهید شد و من به همین دلیل میگویم که قطعا موفق میشویم...