eitaa logo
انجمن راویان دفاع مقدس کاشان
561 دنبال‌کننده
32.8هزار عکس
38.2هزار ویدیو
109 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 وصیتنامه دیگر سیدمجتبی نواب صفوی بسم‌الله الرحمن الرحیم وصیت‌نامه این‌جانب سیدمجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی ♦️من از مال دنیا در زندان چیز قابلی ندارم بجز اشیاء مختصری که موجود است و آنها را به خانواده و مادرم بدهید و نشانی منزل مادرم فعلا چون از منزل قبلی خود بیرون رفته‌اند و در منزل برادرشان میباشند به منزل برادر ایشان خیابان امیریه چهارراه گمرک کوچه اسلحه‌دارباشی منزل آقای سیدمحمود صفوی وکیل پایه ۱ دادگستری میباشد. 🕊بیاری خدای توانا سیدمجتبی نواب صفوی ساعت ۳ بعد از نیمه شب ۲۷ دیماه ۱۳۳۴.. https://eitaa.com/anjomaneravian
دنیای عجیبیست ! روزی درب ایی را آتش زدند که سادات را بسوزانند . وامروز جهانی در دست فرزندان حضرت زهرا است ... https://eitaa.com/anjomaneravian
🔰وقتی نواب شربت شهادت به سیدعلی خامنه ای داد 🔰برگی از خاطرات امام خامنه ای درباره نواب صفوی: «نواب صفوی را اولین بار در مشهد بود که شناختم. تصور می کنم سال 1331 یا 1332 بود. شنیدم که او و فدائیان اسلام، وارد مهدیه مشهد شده اند. جاذبه ای پنهانی، مرا به سوی او می کشاند و بسیار علاقه داشتم که نواب را از نزدیک ببینم. یک روز خبر دادند که نواب می خواهد برای بازدید طلاب مدرسه سلیمان خان که ما هم جزو طلاب آن مدرسه بودیم، بیاید. آن روز، مدرسه را با آب و جارو مرتب کردیم. هرگز آن روز از یاد و خاطر من بیرون نمی رود و جزو روزهای فراموش نشدنی زندگی من است. مرحوم نواب آمد. یک عده از فدائیان اسلام هم با او بودند که از روی کلاهشان مشخص می شدند، کلاه های پوستی بلندی سرشان می گذاشتند. آن ها دور و بر نواب را گرفته بودند و او همراه با جمعیت وارد مدرسه سلیمان خان شد. راهنمائیشان کردیم و آمدند در مدرس مدرسه که جای کوچکی بود، نشستند. طلاب مدرسه هم جمع شدند. هوا هم گرم بود. نواب شروع به سخنرانی کرد. سخنرانیش یک سخنرانی معمولی نبود. بلند می شد، می ایستاد و با شعار کوبنده و لحن خاصی صحبت می کرد. من محو نواب شده بودم. خود را از لابه لای جمعیت عبور داده و به نزدیکش رسانده و جلوی او نشسته بودم. همه وجودم مجذوب این مرد شده بود و با دقت به سخنانش گوش می دادم. موقعی که شربت به من داد، گفت: «بخور! انشاءالله که هر کسی این شربت را بخورد، شهید می شود.» او بنا کرد به شاه و به انگلیس بدگویی کردن. اساس سخنانش این بود که اسلام، باید زنده شود، اسلام باید حکومت کند و این هایی که در رأس کار هستند، دروغ می گویند، اینها مسلمان نیستند. من برای اولین بار، این حرفها را از نواب صفوی می شنیدم و آن چنان، این حرف ها در من نفوذ کرد و جای گرفت که احساس کردم دلم می خواهد همیشه با نواب باشم. این احساس را واقعاً داشتم که دوست دارم همیشه با او باشم. بعد گفتند که نواب فردا به مدرسه نواب می رود. من هم به آنجا رفتم تا بار دیگر او را ببینم. گفتند از مهدیه به طرف آنجا راه افتاده است. من راه افتادم و به استقبالش رفتم تا هر چه زودتر او را ببینم. یک وقت دیدم دارد از دور می آید. در پیاده رو، در دو طرفش مردم صف بسته بودند و از پشت سر فشار می آوردند و می خواستند او را ببینند. من هم رفتم و نزدیک او قرار گرفتم جذب حرکات وی شدم. نواب همین طور که راه می رفت، شعار می داد. نه که خیال کنید همین طور عادی راه می رفت. در همان راه، منبری شروع کرده بود، می گفت: «اسلام را حاکم کنیم. برادر مسلمان! برادر غیرتمند! اسلام باید حکومت کند!» از این گونه سخن ها می گفت و با صدای بلند شعار می داد و چون به افرادی می رسید که کروات زده بودند می گفت: «این بند را اجانب به گردن ما انداختند. باز کن برادر!» به کسانی که کلاه شاپو سرشان بود می گفت: «این کلاه را اجانب بر سر ما گذاشته اند برادر!» من می دیدم کسانی را که به نواب می رسیدند و در شعاع صدای او و اشاره دست او قرار می گرفتند، کلاه شاپو را بر می داشتند و مچاله می کردند و در جیبشان می گذاشتند. سخن و کلامش آنقدر نافذ بود. من واقعاً به نفوذ نواب، در عمرم کمتر کسی را دیده ام. خیلی مرد عجیبی بود. یک پارچه حرارت بود. یک تکه آتش. با همین حالت رسیدیم به مدرسه نواب و وارد آنجا شدیم. جمعیت زیادی جمع شده بود. باز من رفتم همان جلو نشستم و چهار چشمی، نواب را می پاییدم. شروع به سخنرانی کرد. با همه وجودش حرف میزد. آن جور نبود که فقط زبان و سر و دست کار کنند. بلکه زبان و سر و دست و پا و بدن همه وجودش حرکت می کرد. شعار می داد و مطلب را می گفت. بعد هم که سخنرانیش تمام شد، چون ظهر شده بود. پیشنهاد کردند نماز جماعت بخوانیم. نواب از آقا سید هاشم درخواست کرد که امامت نماز کنند و او که از همراهان و حامیان نواب بود. نماز را اقامه کرد و یک نماز جماعت حسابی هم آنجا خواندیم. بعد نواب رفت. ما دیگر بی خبر بودیم و اطلاعی نداشتیم تا خبر شهادتش را به مشهد رسید. حدود تقریباً دو سال از سفر نواب به مشهد می گذشت و ما در مدرسه نواب بودیم که خبر شهادتش را شنیدیم. یادم هست که یک جمع طلبه بودیم و چنان خشمگین و منقلب شدیم که علناً در مدرسه شعار می دادیم و به شاه دشنام می دادیم وخشم خودمان را به این صورت، اظهار می کردیم. باید عرض کنم که مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینی، روی همان آزادگی و بزرگ دلی عجیبی که داشت، تنها روحانی مشهد بود که در مقابل شهادت نواب عکس العمل نشان داد و به هنگام درس به مناسبتی، حرف را به نواب صفوی و یارانش برگرداند و از دستگاه انتقاد شدیدی کرد و تأثر عمیق خود را نشان داد. باید گفت که  اولین جرقه های انگیزش انقلاب اسلامی، به وسیله نواب در من به وجود آمد وهیچ شکی ندارم که اولین آتش را در دل ما، نواب روشن کرد.» https://eitaa.com/anjomaneravian
یادمـان باشـد بودن امـروز مـن و ٺـو به خاطر رفٺـن دیروز شهداست..... نام شـما تا به ابد اعتبار عشـق است ... ❤️https://eitaa.com/anjomaneravian
11.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاه کلیدی برای باز کردن همــــه قفـــل هـــای زنــدگــی... شجاعی..https://eitaa.com/anjomaneravian
✍ پیامبراکرم صلی‌الله علیه وآله وسلم: 🔻 مردم! بشارت باد بر شما فرج مهدى عجل‌الله فرجه، چون وعده خدا تخلّف‌پذير نيست و حكم او برگشت ندارد و او حكيم و آگاه است و به‌راستى فتح الهى نزديک است. https://eitaa.com/anjomaneravian
579.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اوضاع مولوی عبدالخبیث بعد از شنیدن حمله به مقر های جیش الظلم در پاکستان 😄😄 https://eitaa.com/anjomaneravian
4.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کنایه ژیلا صادقی مجری برنامه سلام صبح بخیر به زن رضا پهلوی 🔹چند دلار بدم کنارت بشینم؟ 🆔 @moje_siasi
4.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غصه نخور! اینجا همه چیز دست‌گرمی هست ➕یک راه‌حل برای از بین بردن کینه و کدورت نسبت به اطرافیان پناهیان .. https://eitaa.com/anjomaneravian
6.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مناجات جانسوز و خیلی تاثیرگذارعبدالحمیدمولوی 😭😭😭 https://eitaa.com/anjomaneravian