eitaa logo
انجمن راویان دفاع مقدس کاشان
561 دنبال‌کننده
32.8هزار عکس
38.2هزار ویدیو
109 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
 ⭐️هر روز با علی علیه السلام(۱۳۱)⭐️ 🌱امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: 💌 هر كه خود را پيشواى مردم خواهد، بايد كه پيش از ادب كردن ديگران به ادب كردن خود پردازد و بايد كه ادب كردن ديگران به كردار باشد، نه به گفتار. كسى كه آموزگار و ادب كننده خويش است، سزاوارتر به تعظيم است، از آنكه آموزگار و ادب كننده مردم است 📚نهج البلاغه حکمت ۷۳ https://eitaa.com/anjomaneravian
📸 دکتر پزشکیان وارد بغداد شد 🔸رئیس‌جمهور ایران طی سفری رسمی و در نخستین سفر خارجی خود از زمان آغاز دوره ریاست جمهوری‌ وارد بغداد شد. https://eitaa.com/anjomaneravian
5.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفیق خوبم برات چهار تا چیزو برات ارزو می کنم نگاه خدا🤲🏻 سلامتی💐 آرامش 🌷 شادی 🌸 https://eitaa.com/anjomaneravian
9.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 کربلا دیدن، آرزوی دیرینه‌ای که دل‌های عاشق سال‌ها برای درک‌اش پر می‌کشید و امری دست نیافتنی می‌نمود و چه کسانی که عمرهایشان قد نداد. اما، اما، ما......        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄ https://eitaa.com/anjomaneravian
خاطرات دوچرخه‌سواری مسیر اربعین: بعد از طی کردن نخلستان های زیبای اطراف کوفه. حاج آقای باغمیرانی گفت که احساس ضعف و بی‌حالی میکنم...( و چون ایشون از آزادگان سرافراز دفاع مقدس بود و ۸سال در زندانهای رژیم بعث اسیر بود خیلی نمی‌توانست مثل ما غذا و میوه و ... بخورد و بدنش به بعضی غذاها حساسیت نشون میداد) بخاطر همین مسئله بود که تصمیم گرفتیم در نزدیکترین محل اتراق کنیم تا وضعیت حاج علی اکبر بهتره بشه😔🤲
به این 👆 موکب رسیدیم که مربوط به خادمین عراق اهل ناصریه بودن . ی مقداری آبلیمو تازه و ... دادیم و استراحت کرد بهتر نشد..😔
حاجی در حال استراحت قبل از رفتن به دکتر😐
تصمیم گرفتیم ببریمش دکتر اورژانس 🚑 ( گاهی در مسیرها مرکزی بود که امکانات سرپایی داشتن) .. رفتیم پیش چند تا از خادمین (مسئول موکب ) جریان بیماری حاجی بهش گفتیم و گفت هازپیتال قریب 🏨 (بیمارستان نزدیکه) دوتا از خادمین سریع اومدن و بما گفتن شما نیاز نیست بیاید ما خودمون میبریمش دکتر و ... من گفتن منم میام 😊.. سریع رفتیم جلو‌موکب ی ماشین شاسی بلند تویوتا 🚙 خوشگل😍 جلو موکب درش باز کرد حاجی علی خواستن بنشوننش جلو که من گفتم نه کولر ماشین اذیتش میکنه ما دوتا نشستیم عقب. اونا دوتا یکی راننده و یکی بغل دستش . حدوداً ۱۰-۱۵ کیلومتری رفتیم رفت داخل ی شهری کوچکی (اسم شهر یادم نیس😏)که ی مرکز درمانی بود با دکتر امکانات نسبتا خوب 👌 سریع رفتیم داخل مطب دکتر ی خانم دکتر جوان 👩‍🦰 🩺 ..ولی محجبه.🧕
دکتر شروع به شرح حال پرسیدن حاجی علی اکبر از من کرد! که من دیدم چیزی متوجه نشدم ‌. سریع به خود حاجی گفتم حواست باشه ببین دکتر چی میپرسه؟ خودت جوابشو بده و بهش بگو‌چته..😊 حاجی هم که خوب عربی بلد بود توضیح داد، و خانم دکتر🧕 به پرستار گفت ببرش رو تخت 🛌 سرم بزنه و سوزن 📌خوب میشه 😂 دوتا سرم و آمپول زدیم الحمدالله 🤲 حاجی خیلی بهتر شد .🟢☑️
از دکتر و پرستارها تشکر گرم کردیم 🙏و خدا حافظی... 😉🖐 اومدیم بیایم بیرون برادر پرستار گفت ی نوع از دارو ما نداشتیم باید برید داروخانه و تهیه کنید برادر راننده عراقی که اونم جوان مودب و باحالی بود گفت 👍 اوکی ( بیشتر عراقی ها وقتی که میخواستن بگن متوجه شدم یا درسته، یا آفرین ، با همین علامت 👍 تمومش میکردن 🤣😅) در عکس پیراهن آبی صاحب ماشین و اون برادر عراقی مارو همراهی و‌کمکمون میکرد😅🙏🌸