eitaa logo
انجمن راویان دفاع مقدس آستانه اشرفیه
214 دنبال‌کننده
340 عکس
380 ویدیو
15 فایل
💠 این سنگر به منظوراطلاع رسانی انجمن راویان دفاع مقدّس آستانه اشرفیه راه اندازی گردیده است : هرگونه پیشنهاد و انتقادات را به آی دی @Dargahi53 ارسال کنند .
مشاهده در ایتا
دانلود
15.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥برادر و همرزم شهید فرامرز خانی نژاد از وصیت شهید می گوید 🌹 هما اکبری رابط زنان دفاع مقدس 🕹انجمن راویان دفاع مقدّس آستانه اشرفیه 🕹 🆔 @anjomanraviyanastaneh
🌹روایت شهید غواصی که سرش را زیر آب کرد تا عملیات لو نرود 💠به نقل از «محمدباقر برزگر»👇👇 (نیرو‌ی غواص باقی مانده از گروهان یک گردان ولیعصر (عج) لشکر۳۱ عاشورا): 🎙یکی از غواصان که جلوتر از من حرکت می‌کرد، شهید «حسن پام» بود. حدوداً ساعت ۱۱ شب، تیر دشمن به سمت چپ او اصابت کرده بود. خون زیادی از زخم‌هایش می‌رفت. من صدای یاحسین (ع) و یا زهرا (س) او را می‌شنیدم. او از طرفی بخاطر دردی که می‌کشید، حضرت زهرا (س) را صدا می‌زد؛ از طرفی هم نگران لو رفتن عملیات بود. البته آن زمان که ما در اروندرود بودیم، نمی‌دانستیم عملیات لو رفته است. آتش ریختن دشمن روی اروندرود هم برایمان دور از انتظار نبود. شدت جراحت و خونریزی شهید پام، طوری بود که نمی‌توانست از اروند زنده بیرون بیاید. او در آن موقعیت برای اینکه عملیات لو نرود، سرش را زیر آب کرد. بعد از چند لحظه دیدم که پیکرش روی آب آمد. در آن شرایط تنها کاری که می‌توانستم انجام بدهم این بود که پیکر را به جایی منتقل کنم تا بعد از عملیات او را به عقب بازگردانم. به همین خاطر او را به نزدیکی سیم‌خاردار‌های خورشیدی بردم و لباسش را به سیم‌خاردار‌ها بستم. شب سوم دی ماه غواصان زیادی از گروهان یک شهید شدند و پیکرشان در آب ماند که یکی از این شهدا «وحید کاوه» بود. یادی از شهدای غواض دست بسته 🕹انجمن راویان دفاع مقدّس آستانه اشرفیه 🕹 🆔 @anjomanraviyanastaneh نشر دهید ‌
🌺 🌹 🍀جعبه های خالی🍀 بعد از یکی از عملیات ها چند تا جعبه ی خالی با خودش آورده بود. زن همسایه که دید به کنایه گفت: «انگار آقای برونسی دستِ پر تشریف آوردند. حتماً یه چیزی واسه بچه هاس». وقتی عصبانیتم رو دید با خنده گفت: «حتماً کسی خانوم ما رو ناراحت کرده!» گفتم: «زن همسایه فکر کرده توی جعبه ها چیزی گذاشتی و آوردی واسه بچه ها». عبدالحسین که سعی می کرد ناراحتی من رو برطرف کنه گفت: «به جای عصبانیت خواستی بگی شما هم شوهرتون رو بفرستید جبهه تا جعبه های بیشتری بیاره!» تا اومدم حرفِ دیگه ای بزنم، حالت پدرانه به خودش گرفت و شروع کرد به دلداری دادن. اون قدر گفت و گفت تا آروم شدم. 🍀مقام معظم رهبری🍀 از هرچیزی که محیط خانواده را متشنج و دچار افسردگی و هیجان های بی مورد نماید، اجتناب کنید.هم زن و هم مرد بنا را بر سازش و همزیستی بگذارند. 🍀🍀🍀🌷🌷🌸🌷🌷🍀🍀🍀 🕹انجمن راویان دفاع مقدّس آستانه اشرفیه 🕹 🆔 @anjomanraviyanastaneh 🍀🍀🍀🌷🌷🌸🌷🌷🍀🍀🍀
dehlavieh.mp3
47.86M
💠 مستند صوتی قطره تشنه ( حاوی روایتگری های متعدد در خصوص یادمان دفاع مقدس مناسب اتوبوس در مسیر راه دهلاویه 🔊 | 📲 پیشنهاد دانلود ... 🕹انجمن راویان دفاع مقدّس آستانه اشرفیه 🕹 🆔 @anjomanraviyanastaneh
fakke.mp3
55.27M
💠 مستند صوتی قطره تشنه ( حاوی روایتگری های متعدد در خصوص یادمان دفاع مقدس مناسب اتوبوس در مسیر راه فکه 🔊 | 📲 پیشنهاد دانلود ... 🕹انجمن راویان دفاع مقدّس آستانه اشرفیه 🕹 🆔 @anjomanraviyanastaneh
🔴 مدیران جهادی ام آرزوست بازداشت مدیرکل برق گیلان به دستور استاندار در اوایل انقلاب روستای شاقاجی در حوالی رشت است آن زمان چهل تا پنجاه خانوار جمعیت داشت. استاندار آنوقت استان گیلان، مهندس علی انصاری یک شب در جمع مردم شاقاجی حاضر و سخنرانی کرد، بعد از سخنرانی مردم روستا دور او جمع شدند و گفتند: آقای استاندار! برق فشار قوی از بالای روستای ما برای معدن سنگرود رد می‌شود، اما ما اینجا برق نداریم فکری به حال ما کنید. استاندار قول داد که این کار را پیگیری کند. فردا رئیس شرکت برق گیلان را به استانداری دعوت کردیم و ماجرا را برایش توضیح دادیم و گفتن چون مشکل شبکه وجود ندارد، این کار عملی است، اما نیاز به اعتباری در حدود۹میلیون تومان دارد و بر اساس آیین نامه نیمی از این مبلغ را باید اهالی بپردازند قضیه را به استاندار گفتیم. مهندس انصاری گفت: مردم آن روستا توان پرداخت چهار و نیم میلیون تومان را ندارند،سهم مردم را ما از استانداری می‌دهیم و این مبلغ را از اعتبارات استانداری در وجه اداره‌ برق چک کشیدند. مدتی از این ماجرا گذشت و اتفاقی نیفتاد. علت را از رئیس اداره برق جویا شدیم. گفت: اعتبارات دولتی تامین نشده است. مهندس انصاری چک دوم را هم کشید و گفت: این هم سهم دولت، هر چه زودتر مشکل برق شاقاجی را حل کنید. مدتی گذشت اما باز هم خبری نشد. رئیس اداره‌ برق بهانه آورد که تیر و کابل و... وجود ندارند. مهندس انصاری از طریق شرکت چوکا، این تجهیزات را تهیه کرد. ولی باز مدتی گذشت و خبری از برق روستا نشد. قضیه را به مهندس گفتند. او ناراحت شد و گفت: اعتبار و کابل و مقره بهانه بود، این آقا مریض است. اتفاقا آن روز آقای ابوالحسن کریمی دادستان گیلان در اتاق مهندس انصاری حضور داشت و متوجه قضایا شد. با ناراحتی گفت: علی رغم فراهم نمودن این مقدمات، از دستور شما سرپیچی کرد جرم است و اگر شما از ایشان شکایت کنید، من به عنوان دادستان ایشان را جلب می‌کنم. گذشت تا آنکه یک روز ما جلسه کمیته برنامه ریزی استان را در اتاق همین رئیس اداره برق داشتیم. شهید محمود قلی پور، فرمانده وقت اطلاعات عملیات سپاه، درحالی که نام کسی را در دست داشت، وارد شد. پرسید: این آقا کیست؟ گفتم: رئیس اداره برق است. گفت: ایشان بازداشت هستند. اینطور شد که مدیرکل اداره برق در اتاق کارش بازداشت شد. کمتر از ۱ ساعت بعد، از دفتر وزیر وقت نیرو زنگ زدند و گفتند با استاندار کار داریم. عباسپور وزیر نیرو بود، علت بازداشت مدیرکل اداره برق را جویا شد. مهندس انصاری موضوع را برایش توضیح داد. مهندس عباسپور گفت: شما ایشان را آزاد کنید من دستور می دهم به آن روستا برق بکشند. ولی مهندس انصاری خیلی سریع پاسخ داد: خیر! اول باید برق روستا وصل بشود، من به عنوان شاکی خصوصی از ایشان شکایت دارم. تا پایان آن شب از دفتر نخست وزیری گرفته تا دفاتر بقیه وزرا بارها با ما تماس گرفتند و درخواست آزادی رئیس اداره برق را کردند. اما مهندس انصاری لحظه ای از نظری که داده بود عقب نشینی نکرد. صبح ساعت ۷ دیدیم هواپیمایی اختصاصی در فرودگاه رشت به زمین نشست. آنها تعدادی از کارشناسان و مسئولین وزارت نیرو، وزارت کشور و ریاست جمهوری بودند که یک راست آمدند استانداری و رفتند به اتاق استاندار. استاندار در حالی که پشت میزش نشسته بود پرسید: چه شده و برای چه تشریف آورده اید؟ پاسخ دادند: آمده ایم بررسی کنیم چرا مدیرکل برق استان را بازداشت کرده اید. مهندس انصاری با دلخوری گفت: من خیلی متاسفم! که می بینم سال‌ها تعدادی از مردم مظلوم، اینجا از نعمت برق در این کشور محروم بودند اما کسی نه با هواپیما، بلکه با الاغ هم نیامد تا به وضعشان رسیدگی کنند، ولی برای یک آدم متمرد و مدیری که از فرمان مافوق خود سرپیچی کرده و فقط یک شب در بازداشت بوده، این همه کارشناس با یک هواپیمای اختصاصی به اینجا می‌آیند، تا به وضعش رسیدگی کنند. واقعا برای این وضع متاسفم آن روز آفتاب غروب نکرده بود، که از روستا تماس گرفتند و اعلام داشتند که برق روستا وصل شده است! بعد از آزادی مدیرکل برق، مهندس انصاری به ایشان گفت: در سطح استان گیلان حق نداری بمانی و حق نداری در هیچ جایی مشغول خدمت شوید، از این استان بروید. منبع: کتاب استاندار آسمانی 💠 ۱۵ تیر، سالروز شهادت مهندس علی انصاری استاندار سابق گیلان، روحش شاد و یادش گرامی هر سه عزیز نامبرده بالا 🚨شهید ابوالحسن کریمی 🚨شهید محمود قلی پور 🚨و شهید علی انصاری جاوید اثر گردیدند. در هر کجا مدیران جهادی منصوب شوند، آنجا آباد خواهد شد . 💠پست ها امانت است باید آنرا به اهلش سپرد(نساء/۵۸) َ 🕹انجمن راویان دفاع مقدّس آستانه اشرفیه 🕹 🆔 @anjomanraviyanastaneh
این ترکش گناهان ۱۵ روزه مرا پاک کرده است .. 🕹شهید وحید رزاقی از دلیر مردان گیلانی لشکر ۲۵ کربلا است که در نوجوانی،با سن و سال کم و با جثه ی نحیف و کودکانه اش به جبهه آمد.اولین بار او را در پادگان شهید بیگلوی اهواز دیدم.شهیدمهدی خوش سیرت، وحید را می شناخت و به من گفت: - «این بچه،قاچاقی وارد اتوبوس شده وبه جبهه آمده است. حواست به او باشد.» 🔹چند روزی نگذشته بود که گردان ما در منطقه جفیر خط پدافندی گرفت و ما هم در آنجا مستقر شدیم.یک روز شهید خوش سیرت با من تماس گرفت و گفت: - «وحید رزاقی در منطقه شما مجروح شده،می ترسم روحیه اش را ببازد، به او سری بزن تا روحیه اش تقویت شود و اگر نیاز بود او را به پشت جبهه منتقل کن. به سرعت رفتم سراغ وحید،تا این که او را پیدا کردم. وقتی او را دیدم، بعد ازسلام و احوال پرسی میخواستم با شوخی و خنده کردن به او روحیه بدهم که گفت: «من امروز ۱۵ روز است که به سن بلوغ رسیده ام و این ترکشی که به من اصابت کرده، گناهان ۱۵ روزه مرا پاک کرده است. شما دعا کنید که خداوند مرا شهید کند. » با حرف های غیرمنتظره ای که از وحید شنیدم.به جای این که من به او روحیه بدهم،روحیه خودم چند برابر شد و برگشتم. بعدها وحید با این روحیه ی ملکوتی اش به شهادت رسیدوآسمانی شد. 💠 از خاطرات سردار حاج علیجان میر شکار فرمانده وقت لشکر دلاور ۲۵ کربلا « کتاب ترکش داغ - عباس روحی » 🕹انجمن راویان دفاع مقدّس آستانه اشرفیه 🕹 🆔 @anjomanraviyanastaneh
12.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفاقتی که الگو شد 🔹رفاقت حاج احمد کاظمی و حاج قاسم سلیمانی نه تنها در زمان جنگ، بلکه در مشکلات پس از جنگ برای مردم ایران الگو شد. 🕹انجمن راویان دفاع مقدّس آستانه اشرفیه 🕹 🆔 @anjomanraviyanastaneh
♦️رکعتي در آتش 🔹مرحله ی مقدماتي عمليات نصر ۴ با موفقيت به پايان رسيده بود. دو روز بعد از طرف قرارگاه مأموریت جديد لشکر قدس (تأمین شهر ماووت ) ابلاغ گرديد. هدايت گردان ابوالفضل (ع ) بر عهده آقا مهدي خوش سیرت بود. با موافقت شهيد املاکي من هم به همراه آقا مهدي براي بررسي بهتر اوضاع به منطقه ی نبرد عزيمت کردم. 🔹وقتي به محل نبرد نزديک شديم، اذان صبح گذشته بود. روي تپه ای در نزدیکی مان، چند سنگر انفرادي با گونی های شني که به فاصله ی کمتر از دو متر از هم احداث شده بودند. 🔹هرکدام وارد يکي از سنگرها شديم. تيمم کرديم و نشسته مشغول نماز شديم. وسط نماز، خمپار های بين سنگر من و آقا مهدي اصابت کرد و موج انفجار باعث فرو ریختن گونی ها شد. من به خيال اينکه خمپاره به سنگر او اصابت کرده است، بدون اراده، نمازم را به هم زدم و سرم را به طرف او برگرداندم. در ميان گرد و غبار و دود ناشي از انفجار، دست های آقا مهدي را ديدم که به آسمان بلند شده بود و قنوت را به آسمانيان هديه می کرد. در حالی که نيمي از سنگر فرو ریخته و ترکش ها در اطراف او زوزه کشان می گذشتند. 🔴حاج قاسم شافعي 🕹انجمن راویان دفاع مقدّس آستانه اشرفیه 🕹 🆔 @anjomanraviyanastaneh
آنان کہ پـاک اسـت می میـرنـد! و آن ها کـہ بی ؛ با ... اللہم اجعل عواقب امورنا خیرا ..🌹 🌹🌹🌹🌹 ┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•ـ 🕹انجمن راویان دفاع مقدّس آستانه اشرفیه 🕹 🆔 @anjomanraviyanastaneh ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
48.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 روایتگری حاج یوسف رهپیما از راویان استان گیلان در یادمان شهدای هویزه در میان دانش آموزان دختر قم در پاییز ۱۴٠۲ ( بخش نخست ) 🕹انجمن راویان دفاع مقدّس آستانه اشرفیه 🕹 🆔 @anjomanraviyanastaneh