پیج مشکلات #ترشیدگی...😁😁😳😂
دختری 28ساله ام 🙈
قدم حدود 179 وزنم 116کیلو
رییس یک شرکتم
پدرم هم خیلی ساپورتم میکنه
ولی خواستگار ندارم😔
میخوام بدونم آیا پسرا
از دخترای #چاق متنفرن؟؟!😳
دلم واقعا عشقم و همسر میخواد
لطفا راهنماییم کنید🙏😔
حالا جواب پسرای همیشه در صحنه
کشورمون 😂😂😆😆😆
بخون دل پیچه میگیری از خنده اخرشههه😂😂
👇👇👇👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/897515520C6fea177c85
اون کامنت شماره 5 نابودم کرد اصن😆😋👆
🔴اگر باتری🔋گوشیت📱زودتر از 24 ساعت تمام میشه حتما این گزینه ها را غیر فعال و این برنامه ها را حذف کنید 🔋🔋😮❗️
⭕️ خودم با انجام این #ترفند باتری🔋 گوشیمو هر 3 روز یکبار شارژ میکنم 😯📱🔋📱👇👇👇👇
😎👇🔋🔋
http://eitaa.com/joinchat/1845624838C8cc8b35009
☝️☝️☝️☝️☝️
⭕️ رمز گوشیتو📱 فراموش می کنی بیا ترفند باز کردنش هست بقیه #ترفندها 👇👇😍👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1845624838C8cc8b35009
✨🌹شیک و باوقار🌹✨
خانوم های عزیز 😊🌹. در این شرایط اقتصادی 😔 کشور به کمکمون نیاز داره:
👈 فقط و فقط موقع نیاز خرید کنیم و تا جای ممکن از تولیدات داخلی 😍
یه کانال براتون آوردم که محصولاتش شیک و خاص هستن😍 . تولید ایران😳.
eitaa.com/joinchat/1786118144Cbc4f22016e
❤️تنوع #عالی و قیمت #مناسب
❤️کیفیت #بالا و هزینه ارسال #کم
😱وااااااای این کانال معرکه ست😍😃
✨✨✨✨✨✨✨
پرطرفدارترین کانال #لباس_کودک ایتا💖💖
📢💥کلی #لباسای شیک _خاااص💥
📢🌷ست های #دخترونه_ پسرونه داره بیا ببین💥💫💫💫
عجله کنید😱😱
قیمتا رو ببنید😳همه به قیمت عمده س😳
👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/192282625C8228fd2345
📢مامان خانما 💁جانمونید👆👆👆👆
ارسال فورررری✈️✈️✈️
با هدف حمایت از #تولید ملی🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
بخش هايى در تاريخ هست كه نميخواهند شما بدانيد!!
تاريخ بدون #سانسور؛ از مصرباستان تا ايران معاصر، را اينجا بخوانيد.
⚠️ بزرگترین #کشتار😱 تاریخ ایران
قطعه #گمشدهای از تاریخ ایران که باعث کشته شدن ۴۰% جمعیت ایران شد😔
📚 eitaa.com/joinchat/1980432395Cf692b1e675
. برخی از جریان های داخلی از بازگو شدن این تاریخ #واهمه دارند😡👆
هدایت شده از تبلیغات گسترده انصار
#داستان_واقعی_پدر_شوهر_و_عروس
✍من #نرگس هستم حدود یکساله با #پدرام ازدواج کردم...
از همون ابتدا متوجه نگاه های مخفی #پدر شوهرم به خودم میشدم...پدر شوهرم از حق نگذریم از شوهرم جذابتر و خشگلتر مونده بود😳
👈یه وقتایی تعجب میکردم اما به روی خودم نمیاوردم...
یه روز پدرام برای ماموریت به عسلویه رفت...یکی زنگ در را زد آیفون را برداشتم دیدم پدر شوهرمه خیلی ترسیدم در را باز کردم و سریع کنار تلفن نشستم و به مادرم زنگ زدم تا خودش را به منزلمان برساند❗️
پدر شوهرم در خانه را باز کرد و وارد شد دو تا نون سنگک دستش بود و گفت چطوری دخترم آمده ام باهات صبحانه بخورم
چه خبر و مشغول صحبت شد
از کارهایش سر در نمیاوردم...
گفتم من صبحانه خورده ام اگر میخواهید برای شما بیاورم...ناگهان.😳😱
#ادامه داستان در لینک زیر بخوانید👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1213988872C808500f015