?🤎🌾🖤🤎🌾🖤🤎🌾
▪️✧❁﷽❁✧▪️
✳️ زیارت رجبیه
الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى أَشْهَدَنا مَشْهَدَ أَوْلِيائِهِ فِى رَجَبٍ، وَأَوْجَبَ عَلَيْنا مِنْ حَقِّهِمْ مَا قَدْ وَجَبَ، وَصَلَّى اللّٰهُ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ الْمُنْتَجَبِ، وَعَلَىٰ أَوْصِيائِهِ الْحُجُبِ
،اللّٰهُمَّ فَكَما أَشْهَدْتَنا مَشْهَدَهُمْ فَأَ نْجِزْ لَنا مَوْعِدَهُمْ، وَأَوْرِدْنا مَوْرِدَهُمْ، غَيْرَ مُحَلَّئِينَ عَنْ وِرْدٍ فِى دارِ الْمُقامَةِ وَالْخُلْدِ، وَالسَّلامُ عَلَيْكُمْ، إِنِّى قَدْ قَصَدْتُكُمْ وَاعْتَمَدْتُكُمْ بِمَسْأَلَتِى وَحَاجَتِى وَهِىَ فَكَاكُ رَقَبَتِى مِنَ النَّارِ، وَالْمَقَرُّ مَعَكُمْ فِى دَارِ الْقَرارِ، مَعَ شِيعَتِكُمُ الْأَبْرَارِ، وَالسَّلامُ عَلَيْكُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ
أَنَا سائِلُكُمْ وَآمِلُكُمْ فِيمَا إِلَيْكُمُ التَّفْوِيضُ، وَعَلَيْكُمُ التَّعْوِيضُ، فَبِكُمْ يُجْبَرُ الْمَهِيضُ، وَيُشْفَى الْمَرِيضُ، وَمَا تَزْدَادُ الْأَرْحَامُ وَمَا تَغِيضُ؛ إِنِّى بِسِرِّكُمْ مُؤْمِنٌ ، وَ لِقَوْلِكُمْ مُسَلِّمٌ، وَعَلَى اللّٰهِ بِكُمْ مُقْسِمٌ فِى رَجْعِى بِحَوَائِجِى وَقَضَائِها وَ إِمْضَائِها وَإِنْجَاحِها وَ إِبْراحِها وَبِشُؤُونِى لَدَيْكُمْ وَصَلَاحِها
وَالسَّلامُ عَلَيْكُمْ سَلَامَ مُوَدِّعٍ، وَلَكُمْ حَوائِجَهُ مُودِعٌ، يَسْأَلُ اللّٰهَ إِلَيْكُمُ الْمَرْجِعَ، وَسَعْيُهُ إِلَيْكُمْ غَيْرَ [غَيْرُ] مُنْقَطِعٍ، وَأَنْ يَرْجِعَنِى مِنْ حَضْرَتِكُمْ خَيْرَ مَرْجِعٍ إِلَىٰ جَنَابٍ مُمْرِعٍ، وَخَفْضِ عَيشٍ مُوَسَّعٍ، وَدَعَةٍ وَمَهَلٍ إِلَىٰ حِينِ الْأَجَلِ، وَخَيْرِ مَصِيرٍ وَمَحَلٍّ فِى النَّعِيمِ الْأَزَلِ، وَالْعَيْشِ الْمُقْتَبَلِ، وَدَوامِ الْأُكُلِ، وَشُرْبِ الرَّحِيقِ وَالسَّلْسَلِ ، وَعَلٍّ وَنَهَلٍ لَاسَأَمَ مِنْهُ وَلَا مَلَلَ
وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكَاتُهُ وَتَحِيَّاتُهُ عَلَيْكُمْ حَتَّى الْعَوْدِ إِلَىٰ حَضْرَتِكُمْ، وَالْفَوْزِ فِى كَرَّتِكُمْ، وَالْحَشْرِ فِى زُمْرَتِكُمْ، وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ عَلَيْكُمْ وَصَلَواتُهُ وَتَحِيَّاتُهُ، وَهُوَ حَسْبُنا وَنِعْمَ الْوَكِيلُ.
🟤⚫️🟤⚫️🟤⚫️🟤⚫️🟤
7.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#کلیپ_مهدوی
🎙حجت الاسلام حسینی قمی
🔸دستورالعملی برای سعادت و خوشبختی
👌کوتاه و شنیدنی
👈حتماً ببینید و نشردهید.
#امام_زمان
امام علی(ع) در خطبه هشتاد و دوم نهج البلاغه می فرمایند: «چگونه توصيف كنم سر منزلى را كه ابتداى آن سختى و مشقت است و پايان آن فنا و نيستى، در حلال آن حساب است و در حرامش عقاب، ثروتمندش فريب مى خورد و فقير و گدايش محزون مى گردد. چه بسيار كسانى كه به دنبالش بدوند و به آن نرسند و چه بسيار كسانى كه رهايش سازند و به آنها روى آورد. هر كس با چشم بصيرت و عبرت به آن بنگرد به او بصيرت و بينائى بخشد؟و آن كس كه چشمش به دنبال آن باشد و فريفته آن گردد از ديدن حقايق نابينايش كند!
سيد رضى مى گويد: اگر خوب در اين جمله امام(ع) «و من ابصر بها بصرته» (كسى كه با چشم بصيرت به آن بنگرد بينايش كند) تأمل شود، در آن معنى شگفت آور و مقصود ژرفى يافت خواهد شد كه به پايانش نتوان رسيد، مخصوصا اگر جمله «من ابصر اليها اعمته» (كسى كه منتهى آرزوى خود را دنيا قرار دهد كورش خواهد كرد.) كنار جمله بالا گذارده شود، در اين صورت به خوبى فرق واضحى بين آن دو يافت خواهد شد، فرقى روشن، شگفت انگيز و آشكار!
در حقيقت دو جمله بالا (من ابصر بها بصرته...)اشاره به يك مسئله مهم از جهان بينى اسلامى مى كند و آن اينكه: دنيا و مواهب مادى اين جهان اگر «وسيله» باشند (همان طور كه از جمله «ابصر بها» استفاده مى شود) باعث بصيرت و بينایى و نتيجه هایى انسانى و مردمى است و اگر «هدف» نهایى را دنيا تشكيل دهند باعث كوردلى و گمراهى خواهند شد. (آنچنان كه از جمله «ابصر اليها» استفاده مى شود) در حقيقت تفاوت ميان دنياى مذموم و ممدوح همان چيزى است كه از «اليها» و «بها» استفاده مى شود.
على(ع) فرمودند: در هر که شش خصلت جمع شود هيچ خواسته اى را براى رسيدن به بهشت و هيچ چيز را براى گريز از دوزخ رها نساخته است :1- کسى که خدا را بشناسد و اطاعتش کند 2 - شيطان را بشناسد و نافرمانيش کند 3 - حق را بشناسد و پيرو آن شود 4 - باطل را بشناسد و از آن بپرهيزد، 5 - دنيا را بشناسد و آن را دور بيفکند 6 - آخرت را بشناسد و آن را بطلبد.
مردى به على(ع) عرض کرد: اى اميرالمؤمنين دنيا را براى ما توصيف کن. حضرت فرمود: من برايت چه وصف کنم از خانه اى که هر که در آن تندرست است ايمنى ندارد، و هر که در آن بيمار است پشيمان است و هر که در آن فقير است غمگين است و هر که در آن بى نياز است گرفتار است. در حلال آن حساب و در حرام آن عذاب است. يک بار همين مطلب از على(ع) سؤال شد پس فرمود: سخن به درازا بگويم يا به اختصار؟ راوى عرض کرد: به اختصار، حضرت فرمود: حلال دنيا حساب دارد و حرام آن عذاب دارد.
امام مي فرمايند: همانا دنيا سراي راستي براي راستگويان وخانه تندرستي براي دنياشناسان و خانه بي نيازي براي توشه گيران و خانه پند براي پندآموزان است، دنيا سجده گاه دوستان خدا، نمازگاه فرشتگان الهي، فرودگاه وحي خدا، جايگاه تجارت دوستان خداست که در آن رحمت خدا را به دست آوردند و بهشت را سود بردند چه کسي دنيا را نکوهش مي کند؟ و جداشدنش را اعلام داشته و فرياد زد که ماندگار نيست و از نابودي خود و اهلش خبر داده است؟ و حال آن که دنيا با بلاي خود بلاها را نمونه آورد و با شادماني خود به آنان شادماني رساند. در آغاز شب به سلامت گذشت اما در صبحگاهان بامصيبتي جانکاه بازگشت تا مشتاق کند و تهديد نمايد و بترساند و هشدار دهد. پس مردمي در بامداد با پشيماني دنيا را نکوهش کنند و مردمي ديگر در روز قيامت آنرا مي ستايند دنيا حقایق را يادشان آورد، يادآور آن شدند از رويدادها برايشان حکايت کند او را تصديق کردند و اندرزشان داد، پند پذيرفتند.
امير المؤمنين(ع) مي فرمايند: پس در عزت دنيا بر يکديگر پيشي نگيريد و فريب زينتها و نعمتها را نخوريد و مغرور نشويد و از رنج و سختي آن نناليد و ناشکيبا نباشيد، زيرا عزت و افتخارات دنيا پايان مي پذيرد و زينت و نعمتهايش نابود مي گردد و رنج و سختي آن تمام مي شود و هر مدت و مهلتي در آن به پايان مي رسد و هر موجود زنده اي به سوي مرگ مي رود و بر او مي گريند و ديگري که بازمانده است به او تسليت مي گويند. يکي ديگر بر بستر بيماري افتاده، ديگري به عيادتش مي آيد و ديگري در حال جان کندن است و دنياطلبي در جستجوي دنياست که مرگ او را در مي يابد و غفلت زده اي که مرگ او را فراموش نکرده است و آيندگان نيز راه گذشتگان مي پويند.
مي يابد و غفلت زده اي که مرگ او را فراموش نکرده است و آيندگان نيز راه گذشتگان مي پويند.
به هوش باشيد! مرگ را که نابود کننده لذتها و شکننده شهوتها و قطع کننده آرزوهاست به هنگام تصميم بر کارهاي زشت به يادش آوريد و براي انجام واجبات و شکر در برابر نعمتهاي واحسان بيشمار الهي از خدا ياري خواهيد. حضرت در جاي ديگر مي فرمايد همانا دنيا نهايت ديدگاه کوردلان است که آن سوي دنيا را نمي نگرند اما انسان آگاه نگاهش از دنيا عبور کرده از پس آن سراي جاويدان سراي آخرت را مي بيند. پس انسان آگاه به دنيا دل نمي بندد و انسان کوردل تمام توجه اش دنياست. بينا از دنيا زاد و توشه برگيرد و نابينا براي دنيا توشه فراهم مي کند.
در اين دو روايت حضرت به اين نکته ها اشاره دارند که براي وابسته نشدن به دنيا توجه داشته باشيد که دنيا فناپذير است و ديگر اينکه در هر لحظه از زندگي متوجه مرگ باشد و خود را متذکر شود که بعد از دنيا، آخرت جاويدان است پس توشه اي را از دنيا برگيرد. امام علي(ع) در ارتباط دنيا و آخرت اين چنين مي فرمايند: «انّ الدّنيا والاخرة عدِوان نتفاوتان وسبلان مختلفان فمن احبّ الدّنيا و تولاّها ابغض الاخرة ومادها وهما منزلة المشرق والمغرب وماش بينهما کلّها قرب من واحد بعد من الآخروهما بعد ضّرتان.»
چنين مي فرمايند: «دنيایي که بدون هماهنگي و مسائل ملکوتي و قواعد الهي بدست آمده، به آخرت دو دشمن ناجور و دوراه جدایي از هم هستند، راه بهشت و راه دوزخ، پس کسي که اين گونه دنيا را دوست داشت و به آن دل بست آخرت را دشمن داشته و از دست مي دهد، اين دنيا وآخرت همانند مشرق و مغرب هستنند که روند بين آن دو به هر کدام نزديک شوند از ديگري دور مي گردد با اين اختلافي که اين گونه دنيا و آخرت دارند، دو زن را مي مانند که داراي يک شوهر باشند که هيچ وقت با هم سازگاري ندارند.»
منظور حضرت اين است که اگر انسان از شب و روزش در دنيا به نحو احسنت استفاده کند و در راه عبادت خدا مشغول باشد و به آنچه که در دست خود دارد راضي باشد و چشم به دست خود دارد راضي باشد و چشم به دست ديگران نداشته باشد و از طمع دنيا دوري کند و در زندگي قناعت و سادگي را پيشه کند و حلال خود را حرام نکند و تمام اين کارها را براي رضا و خوشنودي حضرت حق انجام دهد، در آخرت جايگاه والايي دارد. پس اين چنين زندگي کردن است که مي توان گفت که از طريق دنيا به آخرت رسيده و اين دنيا مطلوب است.
امام علي(ع) مي فرمايند: به دنيا به ديد بي اعتنايي که بي ميل به آن هستيد نگاه کنيد زيرا به خدا سوگند به زودي ساکنان زمين نقل مکان مي کنند و آنان که با خوش گذراني با کمال آسايش بسر مي برند به سخت ترين شرايط گرفتار مي آيند. جواني اي که رفته به انسان باز نمي گردد و کسي نمي داند براي آينده چه بر سرش خواهد آمد که منتظر آن باشد. شادي در دنيا با غم آلوده است، نيروي بدن به طرف ضعف و سستي مي گرايد بنابراين فراوان بودن شادي آفرينان شما را مغرور نگرداند زيرا شگفت انگيزان به شما وفا نخواهند کرد. خدا رحمت کند کسي را که فکـر کـنـد و پند بگيرد و بينا شود. آنچه در دنیا وجـود دارد به زودي مثل ايـن است کـه قبل نبوده است و آنچه از آخرت وجود دارد به زودي مثـل باقيها خواهد بود.
اگر معنای زندگی را گم کرده اید بخوانید/با این انگیزه ها زندگی تان را بسازید
افراد زیادی هستند که علی رغم داشتن منابع مادی و امکانات زیاد اما احساس خوشبختی نمی کنند و حتی گاه دست به از بین بردن خود می زنند اما در مقابلش کسانی که شاید شرایط مادی خوبی هم نداشته باشند اما احساس شادی درونی دارند. اینها در چه چیز با هم متفاوت اند؟ پاسخ؛ معنای زندگی است اما این معنا چطور قابل دستیابی است. این گزارش را بخوانید.
به افرادی که دور و برمان زندگی می کنند، چقدر دقت می کنید؟ کدام یک خوشحال تر و کدام عصبی تر و ناراحت تر هستند و مدام شکوه و گلایه می کنند؟ آیا تنها شادی و خوشحالی آنها به مسائل مالی ارتباط دارد یا اگر مشکل مالی هم نداشته باشند باز هم حالشان بد است و اگر با آنها به صحبت و درددل بنشینیم، مدام از زمین و زمان گلایه می کنند و در واقع خودشان هم نمی دانند که چه می خواهند؟
سال ها پیش دوستی داشتم که از نظر شرایط خانوادگی کاملا معمولی بود. دارای چند خواهر و برادر قد و نیم قد و پدری که سخت مشغول کار بود اما این خانواده به شدت خوشحال بودند و زمانی که از او با تعجب پرسیدم شما که شرایط مالی خیلی خوبی ندارید و خیلی مسائل و بحران ها را تحمل می کنید، چه چیز باعث می شود که حال خوبی در زندگی داشته باشید؟ او هم پاسخ داد که من و خانواده ام می دانیم از زندگی چه می خواهیم و این می دانیم چه می خواهیم همان معنای زندگی استٰ؛ همان که امروزه از سوی نوجوانان و جوانانمان گم شده است، همان دلیلی که باعث می شود برخی جوانانی که به لحاظ تحصیلی و مالی آدم های موفقی هستند اما با خودکشی به زندگی خودشان پایان دهند.اینها چه چیزی را در زندگی گم می کنند؟ همان معنای زندگی! اما معنای زندگی چیست؟
به تعبیر روان شناسان ما همان چیزی می شویم که بدان فکر می کنیم. به زبان ساده تر نوع نگرش و افکار با معنای زندگی ما مرتبط است.انسان به طور مرتب و براساس غریزه ذاتی اش هدف گرا است و همیشه یک چیزی را باید دنبال کند ، بنابراین حتی اگر آن را گم کند باز هم در ناخودآگاهش باید دنبالش بگردد چرا که بی هدفی و بی معنایی او را نابود می کند و ارزش زندگی را برایش پایین می آورد و این هم به مراتب در تحقیقات ثابت شده که بی ارزشی و بی معنایی ارتباطی به رفاه مادی و امکانات ندارد، چه بسیار افرادی که از ثروت سرشار بودند اما معنای زندگی شان را گم کردند و بالعکس افرادی که با سادگی در زندگی احساس شادمانی و نزدیکی به هدف داشتند.
براساس نظام قرآنی، کیهان در خدمت انسان است تا در پرتو ارتباط با خدا به کمال مطلوب و سعادت جاودانه برسد، بهعبارت دیگر جهان به شمول سرشت انسان، وی را به سوی خدا میخواند تا زندگیش جهت پیدا کند. از دیدگاه قرآن کریم با ایمان به خدا و انجام اعمال صالح، زندگی معنا یافته و هدف از زندگی که همان دستیابی به ارزشهای والای انسانی و سعادت جاودانه است، محقق میشود. پس می بینیم که براساس جهان بینی دینی و اسلامی، تفاوت نگاه به دنیا با نگاه جهان بینی مادی خیلی متفاوت است و به همین دلیل هم هست کسانی را در مکتب مادی گرایی می بینیم که با اینکه همه چیز از مال دنیا و امکانات دارند باز هم هیچ معنایی از زندگی درک نمی کنند و گویی هیچ ندارند.
*به ندای قلبتان گوش دهید
دکتر«فرزاد طباطبایی»؛ روانشناس درباره روش های یافتن معنای زندگی می گوید: «نخستین گام این است که به ندای قلبتان گوش دهید. گاهی اوقات لازم است همه چیز را رها کنید و تنها به نجوای درونتان گوش دهید، در سکوت، چشمانتان را ببنید و چیزی که احساس می کنید همان معنای زندگی است. سکوت باعث می شود شما صدای قلب خود را بشنوید و به کشف درونی و در واقع همان خودشناسی برسید. اینجاست که می توانید از خود سوالاتی از این دست بپرسید:
-چه چیز باعث خوشحالی شما می شود؟
-چه مکان هایی به شما حس ماجراجویی می دهد؟
-چه چیزهایی شما را آزار می دهد و یا چه کارهایی باعث قطع این آزار می شود؟
-چه چیزهایی در شما حس شک و تردید ایجاد می کند؟
- از چه چیزهایی فرار می کنید؟
حال پاسخ این پرسش ها همان معنای زندگی شما است که کشفش کرده اید. با پاسخ به این پرسش ها هر قدمی که بردارید برایتان معنادار می شود.»
یافتن معنای زندگی آنقدر مهم است که علاوه بر اینکه در قرآن کریم بسیار بدان تأکید شده ، امروزه در غرب نیز علمی به نام «لوگوتراپی» یا «معنادرمانی» ابداع شده و یکی از پزشکان اتریشی که خودش سال ها تحت زندگی در اردوگاه کار اجباری آلمان ها بوده، مبدع این روش است. وی در کتاب خود به نام «انسان و معنای زندگی» می نویسد که چه چیز در جهان ارزش تحمل این همه رنج را دارد. او تأکید می کند که اگر انسان به چرایی زندگی دست یابد، می تواند با هر چگونگی بسازد. امروزه خیلی از روانشناسان برای حل اختلالاتی چون افسردگی، اضطراب، اعتیاد، الکلیسم و ... از معناداری برای مراجعانشان استفاده می کنند تا آنها را به ورای هستی سوق دهند و بتوانند معنای زندگی خود را پیدا کنند.
*راهکارهای دیگر معنایابی در زندگی
دکتر طباطبایی در این باره می گوید: «یکی از تمرین هایی که باعث یادآوری لحظه اکنون در افراد می شود، «ذهن آگاهی» است؛ اینکه به کوچکترین چیزها در زمان حال توجه کنید و از آنها الهام بگیرید. اگر کنار یک دوست نشسته اید، تنها به او توجه کنید.اگر یک میوه می خورید به اجزای آن دقت کنید و اگر به تماشای غروب خورشید نشده اید کاملا آن را لمس کنید، این به معنای ذهن آگاهی است.
نکته دوم اینکه برای خود اهداف مختلف تعیین کنید و آنها را جلوی چشمتان قرار دهید تا برای رسیدن بدان تلاش کنید حتی اگر زمین هم خوردید باز هم اگر هدف داشته باشید، کنار نمی کشید. سوم روحیه مسئولیت پذیری خود را تقویت کنید. یعنی به ارزش های خود پایبند باشید و در برابر خود و دیگران احساس مسئولیت کنید. این تمرین تعهد باعث می شود که کمتر احساس بی معنایی داشته باشید و در نهایت کنجکاوی تان را تقویت کنید یعنی از حالت بی تفاوتی و بی حسی خارج شوید.کمی به ورای اطراف توجه کنید و برای هر چیزی معنا و مفهومی پیدا کنید.»
در نهایت این نکته را در خاطر داشته باشید که هیچ انسانی در درک معنای سفر خود در زندگی شبیه دیگری نیست. هر فردی احساسات متفاوتی دارد و به همین دلیل معنای متفاوتی نیز در زندگی باید بیابد. پس به دنبال معنای حقیقی زندگی خودتان باشید.
غصه نخوردن بخاطر دنیا
امام رضا علیه السلام فرمودند:
قالَ عیسَى بنُ مَریمَ ـ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ ـ لِلحَوارِیین: یا بَنی إسرائیل، لا تَأسَوا عَلى ما فاتَکم مِنَ الدُّنیا کما لا یأسى أهلُ الدُّنیا عَلى ما فاتَهُم مِن دینِهِم إذا أصابوا دُنیاهُم.
عیسى بن مریم ـ که درودهاى خداوند بر او باد به حواریان گفت: «اى بنى اسرائیل! براى از دست دادن چیزى از دنیا افسوس مخورید، چنان که دنیاپرستان هر گاه به دنیایشان مى رسند، براى از دست دادن چیزى از دینشان افسوس نمى خورند.
الکافی: ج ۲، ص ۱۳۷
وصاياي پيامبر اکرم (ص) به حضرت اميرالمومنين (ع) - شادي و نشاط
بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صلي علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. دو ماه قبل بحث ما در مورد نشاط و شادي بود. پيامبر به اميرالمؤمنين فرمود: يا علي بر تو باد دو خصلت را که هميشه از آن دوري کن. «ضجره» يعني دلتنگي، افسردگي و بيحالي. يکي هم کسل بودن. چون اگر دلتنگي و بيقراري بر تو حاکم شود، هيچوقت نميتواني صبر بر کار حق داشته باشي. اگر کسالت بر تو غالب شود، نميتواني حقي را ادا کني. به احترام اين ايام محرم و صفر بحث را قطع کرديم. باز بعد از اين دو ماه پيامبر وصيت به شادي و نشاط دارند. باز ميفرمايد: «من استولي عليه الضجر رحلت عنه الراحة» يا علي! مواظب باش هيچوقت بيقراري و بيحالي و افسردگي به خودت راه ندهي. اگر اين بر انسان غالب شود خوشي و راحتي را از انسان ميگيرد. من بخاطر اينکه دو ماهي فاصله افتاد، و فکر ميکنم جامعه ما به اين بحث نشاط و شادي خيلي نياز دارد. فشردهاي از دو جلسه قبل بگويم. اولاً برعکس اينکه دين ماه دين غم و غصه معرفي شده، اساس دين و محور دين ما بر پايه نشاط و شادي است. کافي شريف باب عقل و جهل ميگويد: هفتاد لشگر جهل و هفتاد لشگر عقل است. شجاعت لشگر عقل است. ترس لشگر جهل است. سخاوت و بخل همينطور، نشاط و شادي لشگر عقل است. آدم عاقل قدرت دارد. انسان عاقل غصههاي بيخود نميخورد. غم و اندوه لشگر جهل است. معلوم ميشود اصالت با شادي و نشاط است. گفتيم: پيغمبر و امامان ما درونشان شاد بود. حتي مقتل خوارزمي ميگويد: حضرت در چهره شمر تبسم کردند. درونشان خيلي آرام و راضي به رضاي خدا بودند. اصحاب امام حسين شب عاشورا شوخي ميکردند. درونشان شاد بود. اميرالمؤمنين(ع) وقتي ضربت خوردند فرمودند: «فزت و رب الکعبه» به پروردگار کعبه رستگار شدم. ساليان سال اميرالمؤمنين آرزوي شهادت داشتند. حضرت وقتي در بستر افتاده بودند، يکي از انسانهاي کم معرفت آمد. گريه ميکرد. حضرت فرمودند: جلوي من بهشت است. من آماده رفتن به بهشت هستم. ظاهرش تلخ است ولي درونش شيرين است. اساس و پايه دين ما بر شادي است. در بهشت غم و اندوه و کسالت نيست. شادي و نشاط صفت اهل بهشت است. غم و غصه و ناله و فرياد صفت اهل جهنم است. نکتهاي که خيلي مهم است اين است که در روايات ما خيلي شديد مذمت حزن و اندوه شده است. در روايات داريم غم و غصه نصف پيري است. آدم را زود پير ميکند. غم و غصه بدن انسان را از بين ميبرد. هم روح را متلاشي ميکند و هم بدن را از بين ميبرد. خدا مرحوم دولابي را رحمت کند. ميفرمودند: هرچه ميخواهيد بخوريد فقط غصه نخوريد. غصه براي دنيا و پول و مدرک نخوريد. در دنيا هرچه از شما گرفتند غصه نخوريد. به شما دادند هم خوشحال نشويد. ميفرمودند: بعداً اينقدر پشيمان ميشويد که براي هيچ غصه خورديد. غصههاي خوب داريم. چرا به کمال نرسيديم؟ به خدا نرسيديم؟ به ملاقات اولياي خدا نرفتيم؟ اينها در دلش شادي است. اينها به خاطر نرسيدن به شادي است. خيلي دليلهاي محکم داريم که شادي و نشاط اساس است و حزن و اندوه مقطعي است و تا ميشود بايد با آن مبارزه کرد. فطرت انسان از شادي و نشاط استقبال ميکند. عقل سليم ميگويد: من ميخواهم خوش باشم. راحت باشم. اين نکته قشنگي است که پيغمبر به حضرت امير سفارش ميکند کسالت و بيقراري و بيحالي را به خود راه نده. اگر انسان اهل هر کاري هست، اهل سير و سلوک است. اهل عبادت است. اهل مطالعه و تحصيل است، اهل ورزش است، با کسالت و بي حالي به مقصد نميرسد. آدم افسرده نه ميتواند کارهاي خوب کند و نه توان مشکلات را دارد...