eitaa logo
انصار الشهدا
86 دنبال‌کننده
950 عکس
313 ویدیو
23 فایل
بالهایم هوس با تو پریدن دارد بوسه بر خاک قدم های تو چیدن دارد من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست و از آن روز سرم میل بریدن دارد ... تاریخ تأسیس ۲۰ فروردین ۱۳۹۷ کانال انصارالشهدا در پیامرسانهای سروش وایتا sapp.ir/ansarshohadaa Eitaa.com/ansarshohadaa
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🕊🌷🕊🌷 #امام_جعفر_صادق_علیه_السلام ما مِن شَهیدِ اِلاّ وَ یُحِبُّ ان یَکونَ مَع الحُسینِ علیه السّلام حتّی یدخُلونَ الجنَّهَ مَعَهُ در روز قیامت هیچ شهیدی جز این نیست که دوست دارد در محضر امام حسین علیه السلام باشد وهمراه همه شهدا در معیّت حضرتش وارد بهشت گردند. 📚کامل الزیارت ، ص ۱۱۱ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺🍃🌺🍃
#الگو_برداری_از_شهدا 📢 #شهید_مدافع_حرم_محمودرضا_بیضایی 🕊🌺 می‌دانستم #شهادتش حتمی است برای همین یکی دو باری از او طلب #شفاعت کردم اما سکوت کرد و هیچوقت از سر شکسته نفسی نگفت «ما لایق نیستیم» یا «ما را چه به این حرفها»، ☝️ #هیچوقت در مورد معنویات حرف نزد، اهل ادا نبود👌 تا جائیکه می‌توانست آدم را می‌پیچاند که حرفی از زبانش راجع به معنویات نکشی، سلوک معنویش بسیار مکتوم بود و از هر حرف یا هر حرکتی که کوچکترین حکایتی از تقوای او داشته باشد همیشه پرهیز کرد. معامله‌ ی خوبی با خدا کرد.🌹 ولادت ۶۰/۹/۱۸ شهادت ۹۲/۱۰/۲۹ #محل_شهادت_سوریه زینبیه #نحوه_شهادت تله_انفجار #انصار_الشهدا @ansarshohadaa🇮🇷
🌹تقدیم به ساحت مقدس امام رضا(علیه السلام)🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 اللهم صل علیٰ عليِ بْنِ موسَی الرِضَاالمرتضیٰ الاِمام التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض ومَن تَحتَ الثَّريٰ الصِّديقِ الشهیدصَلاةً كَثيرةً تامَّةً زاكيةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة كَأَفْضَل ما صَلَّيْتَ عَلى أَحَدٍمِن اَوْليائِك. صلوات الله علیک و علی آبائك وأوﻻدك..... 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 💐اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد.💐 "التماس دعا"
🍃🌺🍃 استاد_پناهیان : 💢 مناجات با خدا در سحرگاهان بیش از آنکه فرصتی برای خداشناسی باشد، فرصتی برای خودشناسی است. 💢 انسان وقتی با خدا خلوت می‌کند انگار با خود خلوت کرده است و هنگامی که خود را در ارتباط با خدا قرار می‌دهد، گویی با خودش رابطه صمیمانه‌تر و عمیق‌تری برقرار کرده است. نماز_شب @ansarshohadaa🇮🇷 *┄┄┄••❅💞❅••┄┄┄* 🍃🌺🍃
هدایت شده از توییتا
3.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‏میدونی حاج احمد متوسلیان کیه؟ اگر نمی دونی خوب نگاه کن استاد رائفی پور توضیح میده ‏صهیونیست ها بدانند. اسرائیل بداند روزی نیست که کینه و نفرت ما نسبت به شما بیشتر نشود. روزی نیست که آمادگی ما برای ریشه کن کردن نسل کثیفتان بیشتر نشود اسیر باشد یا شهید،بدانید هزاران هزار احمد متوسلیان در راهند که تا شر شما را از سر جهان کم نکنندبی‌خیال نمی‌شوند. "محمدمهدی دهقان نژاد" @twiita
#حرف_آخر استخوان و پیکر می‌آورند... از مردان مرد روزگارمان! تا روشن شود برایمان که لبیک گفتن به ندای امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، یعنی سر به کف گرفتن! و مرد میدان بودن... مبادا جا بمانی.... #شهید_علی_جمشیدی #شهید_سعید_کمالی #انصار_الشهدا
انصار الشهدا
🌺جانبازی در آغوش شهید 🌺 مرحله دوم عملیات فتح المبین بود. سال 61 . در این علمیات قرار بود سایت های 4و 5 آزاد شود. آن روزها، اهواز در تیررس دوربردهای عراقی ها بود. اتفاقاً شبی كه عملیات شروع شد، شب جمعه بود. ما را بردند دعای كمیل. بعد از دعا، مسیری را كه طی كردیم تا به منطقه عملیاتی برسیم، پیاده بردند تا دشمن متوجه ما نشود. آن شب از ساعت 11 تا 3 صبح فردایش پیاده روی كردیم. در داخل شیاری، مار را صف كردند. فكر می كنم حدود پنجاه متری با دشمن فاصله داشتیم. ساعت حدود 4:30 صبح بود كه عملیات آغاز شد. عملیات كه آغاز شد، دشمن امانمان نداد، توپ و خمپاره بود كه زمین و زمان را پر از دود و آتش كرده بود. آن روز با حمله عاشقانه ای كه بچه ها كردند، 3 خاكریز دشمن را پی درپی و بدون مقاومت گرفتند، به خاكریز چهارم كه رسیدیم، كار كمی سنگین شد. مقاومت دشمنان عجیب شده بود، از طرفی هم آ نها از زمین و هوا و با هر امكاناتی كه تصورش را بكنی به میدان آمده بودند، تا به خیال خود، پیروز آن مرحله از جنگ باشند. هوا گرگ و میش و ساعت حدودهای 6:30یا 7 صبح بود. چشمم به گلوله آتشینی افتاد كه با سرعت به طرف من می آمد، بلافاصله تصمیم گرفتم دراز بكشم. قبل از اینكه تمام بدنم بر روی زمین آرام بگیرد، بخشی از آن گلوله به من اصابت كرد و به پشت افتادم روی زمین. خون بود كه توی هوا می پیچید و به سر و صورتم می ریخت. بخش های زیادی از بدنم داغ شده بود. یكی از رزمنده ها هم تركش خورده بود و كنارم دراز كشیده بود. من جایی افتاده بودم روی زمین كه نمی توانستم به درستی وضعیت خودم را ببینم. فكر می كردم خونی كه به هوا پاشیده، از رزمند های بوده كه در كنارم افتاده است. از او پرسیدم: برادر رزمنده چی شده؟ من در آن لحظه كاملاً گرم بودم و هیچی متوجه نمی شدم. او هم كه می دانست چه اتفاقی افتاده، از دلش نمی آمد كه ماجرا را مستقیم به من بگوید. گفت:« خودت نگاه كن » و دستش را زیر سرم گذاشت و بلند كرد تا خودم ببینم. كمی بلند شدم. مسیر نگاهم را اول انداختم به بدن او. ولی وقتی مسیر خون را كه پی گرفتم، رسیدم به پای راست خودم. دیدم پای راستم، تقریباً از زانو به پایین نیست، خواستم پایم را تكانی بدهم كه تكة گمشده اش را ببینم، احساس كردم پایم كاملاً بی حس است و انگار اصلاً جزو بدنم نیست. دوست رزمنده ام پرسید: «چی شده ؟» گفتم: « پایم نیست، اما چرا اصلاً درد ندارم ؟» در همین حال و روز بودم كه علی اكبر خمسه - كه در عملیات بعدی شهید شد- از راه رسید و بالای سرم نشست. سرم را روی دامانش گذاشت. شروع كرد به پاك كردن صورتم و بوسه زدن بر آن. گفت: «مرا می شناسی ؟ » گفتم : « راستش، درست نمی توانم ببینم. » گفت: «اشكال ندارد، ناراحت نباش . » من دیگر نمی توانستم جوابش را بدهم. در حالی كه اشك هایش به سر و صورتم می ریخت، شنیدم كه می گوید: «راضی باش به رضای خدا. داداشم » خوش به سعادتت، ای كاش این محبت در حق من می شد. راوی: جانباز سعیدی منبع: ماندگاران ، حسن شكیب زاده ،نشر شاهد ،1390. @ansarshohadaa🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جانے ڪه در وصفِ اوستـ|✨ توصیفـ نمےخواهد حالَشـ...✌🏻 #فـدایۍ سیــدعلے #انصار_الشهدا
هدایت شده از انصار الشهدا
در #خان‌طومان چهار نفر ازتکفیری‌ها محاصره‌اش میکنند، آنقدرشجاع بود که 3 نفرشان رابه درک واصل میکند و یک نفر ازترس فرار میکند. به شهیدان سالخورده و منتظر قائم علاقه خاصی داشت #شهید_میثم_علیجانی شهدا را یاد کنید با ذکر صلوات #انصار_الشهدا @ansarshohadaa🇮🇷
هدایت شده از همّت
یادش بخیر شهید می گفت : ما‌ در قِبال‌ تمام‌ کسانی که راه کج‌ می‌روند هستیم‌ و حق‌ نداریم‌ با آنها‌ کنیم از کجا معلوم‌ که ما‌ در اینها نقش‌ نداشته باشیم؟ @ansarshohadaa🇮🇷