هدایت شده از ✅ گلچین سیاسی و اجتماعی
سید حسن نصرالله تمام عمرش در حال مجاهدت بود
حتی در ۸سال دفاع مقدس کنار نیروهای کشورمون علیه بعثی ها جنگید
🇮🇷 گلچین سیاسی عضو شوید👇
🆔@golchinsyasy
هدایت شده از پایگاه مقاومت بسیج طلاب محمدرسولالله مدرسه علمیه محمدیه قائمشهر
لطفا با دقت بخوانید و توجه کنید.
اطلاعاتی که به درد همه میخورد.
خوب به این اسمها نگاه کنید.
لسوتو،
بابادوس،
کومور،
موریس،
نائورو،
پالائو،
پاپوآ گینه نو
سَن مارینو،
سنت کیتس و نویس،
ساموآ،
سائوتومه،
سیشل،
سوازیلند،
تونگا،
تووالو،
وانواتو،
مالاوی،
کیپ ورد،
جیبوتی،
بنین،
بلیز،
آنتیگوا باربادو،
جزایر سلیمان،
جزایر فارور،
جزایر مارشال،
موریتانی
و بسیاری دیگر ...
اینها اسامی بخشی از کشورهایی هستند که زیر ۱۰۰ سال عمر داشته و زیر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت دارند و کاملا برنامه ریزی شده و با سیاست های پلید آمریکا تشکیل شده و اینک عضو سازمان ملل هستند و هر کدام یک حق رای دارند.
میدانید یعنی چه؟
از سال ۱۹۴۵ که سازمان ملل با حضور ۵۱ کشور تشکیل شد، تا کنون کشورهای زیادی با هدایت آمریکا ، اصطلاحاً مستقل شدهاند و اعضای سازمان ملل را به چیزی در حدود دویست عضو (۲۰۰ کشور) رساندهاند .
جالب اینجاست که به یکباره شما میشنوید که بالای ۱۵۰ کشور در سازمان ملل ایران را به نقض حقوق بشر متهم کردهاند!
یا میگویند جامعه جهانی نگران برنامههای هستهای ایران است!
اما کسی نمیگوید این جامعه جهانی کیست و چگونه تشکیل شده است؟
کسی نمیگوید که اکثر این کشورها جمعیتشان به ۳۰۰ هزار نفر هم نمیرسد !
بطوری که جمعیت ۱۰ کشور روی هم رفته کمتر از یکی از شهرکهای کوچک شهرستانهای ایران نیست .
جمعیت کشورهای دست نشانده آمریکا
۱. واتیکان زیر ۱،۰۰۰ نفر
۲. نائور کمتر از ۱۱،۰۰۰ نفر
۳. تووالو - کمتر از ۱۲,۰۰۰ نفر
۴. پالائو - بیشتر از ۱۸,۰۰۰ نفر
۵. سن مارینو - کمتر از ۳۴,۰۰۰ نفر
۶. لیختن اشتاین - کمتر از ۳۹,۰۰۰ نفر
۷. موناکو - کمتر از ۴۰,۰۰۰ نفر
۸. سنت کیتس و نویس - کمتر از ۵۴,۰۰۰ نفر
۹. جزایر مارشال - کمتر از ۶۰,۰۰۰ نفر
۱۰. دومینیکا - کمتر از ۷۲,۰۰۰ نفر
و ...
جمعیت ۱۲۶ کشور عضو سازمان ملل فقط هفتاد میلیون نفر هست، که بله قربان گوی آمریکا هستند و برای محکومیت ایران رای میدهند .
خوب توجه کنید
۱۲۶ کشوری که در سازمان ملل آمریکا درست کرده و ۱۲۶ رای دارند.
مساحت تمامی این کشورها به اندازه ایران نمیشود.
حالا فهمیدید کدام دنیا ما را به نقض حقوق بشر محکوم می کند؟
#جهاد_تبیین
#روشنگری
#سازمان_ملل
#حقوق_بشر_آمریکایی
هدایت شده از بصیرت افزایی
5.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
♻️ آخرین نوشتهٔ شهید سید هاشم صفیالدین، ساعاتی قبل از شهادتش خطاب به امام زمان عجالله تعالی فرجه
🍂باما از بسیاری ازکانالهابی نیازمیشوید
خاک قدومتان توتیای چشمانمان🍂
♾@basirat_afzae♾
هدایت شده از پایگاه مقاومت بسیج طلاب محمدرسولالله مدرسه علمیه محمدیه قائمشهر
💥 تذکر بسیار مهم رهبری به دولت با استناد به آیهای از قرآن ،
مثل اینکه این آیه برای امروز نازل شد ، ببینید :
تذکر سنگینی که رهبری به پزشکیان فرمودند.
حتی به دولت روحانی طی ۸ سال فتنهگری نداده بودند!
آیه اول سوره ممتحنه
«تُسِرُّونَ إِلَيْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ»
نباشید
یعنی پنهانی به دشمن اظهار دوستی نکنید!!
🔻 آیا میدانید:
شأن نزول آيهای که رهبری در مورد پزشکیان و ظریف قرائت فرمودند چه بوده است؟؟؟؟
این آیه درباره «حاطب بن ابى بلتعه» نازل شده
پس از شکستن پیمان صلح حدیبیه از طرف کفار مکه، رسول خدا تصمیم گرفت به مکه لشکرکشی کند و مکه را فتح کند.
📍رسول خدا صلی الله علیه و آله قصد داشتند، ناگهانى وارد مکه شوند و آنجا را فتح کنند و به همین علت دستور فرموده بود ندکسى از مدینه بیرون نرود تا جاسوسها نتوانند اخبار ببرند.
حاطب به سوى اهل مکه نامه نوشت و در متن نامه، آنان را از حمله ناگهانى پیامبر به مکه باخبر ساخته بود.
📍خداوند موضوع نامه حاطب را به وسیله وحى به رسول خویش خبر داد. بعد از وحى مزبور رسول خدا صلی الله علیه و آله على علیه السلام و زبیر را خواست و فرمود: از مدینه بیرون بروند و کنیز سیاهى را که به طرف مکه روان است و نامه حاطب را به همراه دارد، دستگیر نمایند.
على علیه السلام و زبیر رفتند و کنیز را یافتند و نامه را از وى خواستند، کنیز منکر گردید. او را جستجو کردند، چیزى نیافتند. زبیر گفت: برگردیم، على علیه السلام فرمودند:
📍رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: نامه نزد اوست باید از او بگیریم لذا على علیه السلام جلو آن کنیز آمد. فرمود: یا نامه را بدهد و یا با شمشیر گردن او را خواهد زد. کنیز ترسید به ناچار به آنحضرت گفت: روى خود را برگرداند تا نامه را بدهد. وقتى که على علیه السلام برگشتند.
📍 نامه را از مخفیگاه خود (بعضی گفته اند از لای موهایش) بیرون آورد و به على علیه السلام داد. آن حضرت همراه زبیر برگشتند و نامه را به رسول خدا صلی الله علیه و آله دادند.
پیامبر از حاطب علت این خیانتش را پرسیدند؟
📍حاطب که مسلمان و از اهل بدر بود گفت به خاطر حفظ اهل و عیالش که در مکه ساکن هستند دست به همچنین خیانت بزرگی زده است.
🔴 رعایت قانون ممنوعیت بکار گیری افراد دو تابعیتی ویا افرادی که یکی از اعضای خانواده درجه یک و دو آنان تابعیت کشور بیگانه دارند، چقدر لازم و ضروری به نظر می رسد، که متاسفانه اجرای این قانون به مدد و همکاری قوه قضاییه تا کنون معطل مانده است.
❌ رهبری واضح تر ازین نمی توانند بگویند. در بسیاری از مواقع ایشان کدهایی را به کمک آیات قرآن بیان می نمایند.
🌷🆔
هدایت شده از پایگاه مقاومت بسیج طلاب محمدرسولالله مدرسه علمیه محمدیه قائمشهر
2.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرق و ادیان
شناخت وهابیت
منو بهداشت و سلامت
سلامت خانواده
شما اینجا هستید:
خانه 
سخنرانی مکتوب 
رمضان 
سخنرانیها 
سخنرانی مکتوب روز پانزدهم ماه مبارک رمضان/ آثار و برکات انفاق
سخنرانی مکتوب روز پانزدهم ماه مبارک رمضان/ آثار و برکات انفاق
یش منبر روز پانزدهم ماه مبارک رمضان/ آثار و برکات انفاق
بسم الله الرحمن الرحیم
«مَثَلُ الَّذینَ ینْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ کمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی کلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یضاعِفُ لِمَنْ یشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ»[۱]
مناسبت: میلاد امام حسن (ع)
ایجاد انگیزه[۲]
عید است و یا نیمۀ ماه رمضان است؟ از هر دو بگویم که هم این است و هم آن است
عیدی که به ماه رمضان داد تجلی ماهی که در آن روی خداوند، عیان است
ریزد دُر مدح حسن از درج دهانها یا نام دلانگیز حسن، نقل دهان است
این بضعۀ پیغمبر و این یوسف زهراست این جان جهان جان جهان جان جهان است
در بین امامان به کرامت شده مشهور یک گوشه ز بیتالکرمش باغ جنان است
با چشم خیالش منگر فوق خیال است در حق گمانش نشمر فوق گمان است
گر پایۀ قدرش نگری فوق گمانها ور مدّت عمرش نگری کلّ زمان است
در خال و خطش هر چه بخوانید و ببینید از بوسـۀ پیغمبـر اسـلام نشــان است
با توجه به مناسبتی که در آن به سر میبریم، به جاست که از کرم و سخاوت کریم اهلبیت (ع) سخن گفته شود صفتی که بارزترین ویژگی امام مجتبی (ع) میباشد و بهترین سرمشق برای دوستداران اوست.
آن حضرت به بهانههای مختلف، همه را از خوان کرم خویش بهرهمند میساخته و آنقدر بخشش میکرد تا شخص نیازمند بینیاز میشد، زیرا بر اساس تعالیم اسلام، بخشش باید به گونهای باشد که فرهنگ گدایی را ریشهکن سازد و در صورت امکان، شخص را از جرگه نیازمندان بیرون کند.
سخاوت و انفاقهای امام حسن مجتبی (ع) زبانزد و دارای اشتهار تاریخی و نمونههای فراوانی از آن ضبط و ثبت شده است. بنابر مستندات تاریخی، آن حضرت دو مرتبه همه ثروت خود را در راه خداوند خرج کرد و سه مرتبه همه اموال خود را در راه خدا، به دو نیم تقسیم نموده؛ نیمی را برای فقرا و نیمی را برای خویش نگه داشتند.[۳]
حال با توجه به شعار سال، آیا میتوان گفت که انفاقات و صدقات اقدامی عملی در تحقق شعار اقتصاد مقاومتی است یا خیر؟ آیا دستگیری از محرومان و مستضعفان جامعه تاثیری در رونق اقتصادی کشور دارد؟ اگر مردم کشور ایران این سیره حضرت را الگو قرار دهند چه آثار و برکاتی در زندگیشان به دنبال خواهد داشت؟ در صورتی که شخصی از این سیره امام حسن مجتبی (ع) الگو نگیرد و انفاق نکند، چه پیامدهایی زندگی او را تهدید میکند؟
متن و محتوا
مقوله انفاق از جمله مفاهیم ارزشمندی است که در آموزههای دینی به خصوص آیات قرآن کریم، مورد توجه و عنایت ویژهای قرار گرفته است. قرآن کریم با تعابیر گوناگونی انسانهای مؤمن و پرهیزگار را به انفاق و رسیدگی به امور انسانهای فقیر و مستضعف، توصیه و سفارش نموده است.[۴]
البته انفاق اختصاص به امور مالی نیست، بلکه انفاقهای غیر مالی نیز نوع دیگری از انفاق هستند. در روایات آمده: اگر راه عبور و مرور مردم را باز نگه داری و سد معبر را از بین ببری نوعی انفاق است، اگر کسی از تو آدرسی را بپرسد و تو او را به درستی راهنمائی کنی؛ انفاق است، عیادت از مریض، امر به معروف و نهی از منکر و حتی جواب سلام دادن نیز انفاق است.»[۵]
آثار و برکات انفاق
این سبک ارزشمند اگر رعایت شده و به آن عمل شود، آثار و کارکردهای فراوانی در عرصههای فردی و اجتماعی، مادی و معنوی و ... در پی خواهد داشت که برخی از آنها عبارتاند از:
الف) آثار دنیوی
۱. افزایش رزق و روزی
باتوجه به آیات و روایات، انفاق و کمکهای مالی به نیازمندان اگر برای رضای خدا باشد، باعث خیر و برکت و گشایش رزق و روزی خواهد شد.
خداوند متعال میفرماید: «مَثَلُ الَّذینَ ینْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فی سَبیلِ اللَّهِ کمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی کلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یضاعِفُ لِمَنْ یشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ[۶]؛ مثل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند که در هر خوشه، یکصد دانه باشد و خداوند آن را برای هر کسی بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر میکند و خدا (از نظر قدرت و رحمت)، وسیع، و (به همه چیز) داناست.»
در این آیه خداوند کسانی را که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند به دانهای تشبیه کرده که در زمین حاصلخیزی رشد و نمو میکند، به هفت خوشه تبدیل شده و در هر خوشه صد دانه جای میگیرد.
به تعبیری انفاق هفتصد برابر پاداش دارد و این ثوابها از خزانه غیب الهی میآید که گسترهاش را کسی درک نمیکند؛ البته آنچه در این آیه، مورد تشبیه واقع شده، اختلافی است، برخی آن را مال انفاق کننده گرفتهاند و برخی دیگر همچون «آیت الله مکارم شیرازی»، آن را شخص انفاق کننده گرفتهاند که کمال و شخصیت و ارزشهای انسانی او چند برابر میشود.[۷] اما هرچه انفاق خالصانهتر باشد علاوه بر داشتن نفع مادی برای نیازمند، سود معنوی و رشد پاکتر و بیشتری برای انفاق کننده دارد.
البته در آیه فوق میتوان هر دو برداشت را داشت و رشد مال و افزایش در رزق و روزی صدقه دهنده را نیز مشبه گرفت. مؤید این نظر، روایت پیامبر (ص) است که فرمودند: «تَصَدَّقُوا فَإِنَّ الصَّدَقَةَ تَزِیدُ فِی الْمَالِ کثْرَةً وَ تَصَدَّقُوا رَحِمَکمُ اللَّه[۸]؛ صدقه بدهید، زیرا صدقه مال را افزایش میدهد. صدقه بدهید، خدا شما را رحمت کند.»
برای روشن شدن این مطلب میتوان به این مثال نیز توجه کرد: آبخوریهای مرغداریها به گونهای است که هر وقت آب آن مصرف شود، آب جاری میشود لذا هرچه جوجههای بیشتری به آن نوک بزنند، آب بیشتری در کاسه جمع میشود. در مورد انفاق هم وضع به همین منوال است، انسان به هر مقدار که نان خور دور او باشد، روزی بیشتری نصیبش میشود، اما اگر سفرهاش را بست و جلوی مصرف را گرفت، روزی هم بند میآید.[۹]
سه روز بود که در خانه حضرت علی (ع) غذایی پیدا نمیشد. حضرت فاطمه (س) پیراهن خود را به امام علی (ع) تقدیم کرد تا آن را بفروشند. آن حضرت پیراهن را به شش درهم فروختند. در میانه راه، فقیری درخواست کمک کرد. امیرالمؤمنان (ع) آن شش درهم را به او بخشیدند.
پس از این جریان، مردی ناشناس، سوار بر شتر در برابر حضرت ظاهر شد و عرض کرد: ای ابوالحسن! این شتر را از من خریداری کن. علی (ع) فرمود: من پول خرید شتر را ندارم؛ اما مرد ناشناس اصرار کرد که حاضر است آن شتر را به صد درهم و به نسیه بفروشد، امام (ع) قبول کرد و شتر را به نسیه خرید. در مسیر راه، با مرد عربی روبرو شد. از امام علی (ع) خواست تا شتر را به او بفروشد. علی (ع) قبول کرد و آن مرد عرب شتر را به صد و شصت درهم خرید.
امیر مومنان (ع) هنوز به خانه نرسیده بودند که مرد اولی را دوباره ملاقات کرد، صد درهم او را پرداخت و به خانه آمد. شصت درهم باقی مانده را به حضرت زهرا (س) تقدیم کرد و سپس فرمود: شش درهم را با خدا معامله کردم و در برابر آن، خداوند شصت درهم به من عطا کرد. پیامبر اسلام (ص) که شاهد جریان بودند تبسمی نموده و فرمودند: آن مرد ناشناس اول، حضرت جبرئیل امین و مرد ناشناس دوم حضرت میکائیل بود.[۱۰]
خداوند متعال با اشاره به عواقب شوم بیتوجهی به بندگانش، در سوره قلم داستانی را بیان میفرماید: «مردی هر سال هنگام برداشت میوه باغ خود، فقرا را بینصیب نمیگذاشت. فرزندان او پس از مرگش راه دیگری پیش گرفتند و برای فرار از چشمان ملتمس فقرا بنا گذاشتند تا سحرگاه میوهها را جمعآوری کنند. سحرگاه موعود که فرا رسید، با باغی مواجه شدند که صاعقه آنرا به خاکستر تبدیل کرده بود و به فرموده قرآن: «فَأَصْبَحَتْ کالصَّرِیمِ[۱۱]؛ پس آن باغ سرسبز، هم چون شب سیاه و ظلمانی شد.»
چون تیشه مباش و جمله برخود متراش چون رنده ز کار خویش بی بهره مباش
تعلیم ز اره گیر در کار معاش چیزی سوی خود میکش و چیزی میپاش[۱۲]
با تضمینی که خداوند برای انفاق بیان فرموده، آیا جای شک و تردید برای ما باقی میماند تا از معامله با خدا سرباز زنیم؟
۲. تعادل اقتصادی بین قشرهای مختلف
از جمله معضلات بزرگ اجتماعی در هر عصری، فقر، محرومیت و نظامهای طبقاتی است که در سایه شوم تبعیض و بی عدالتی رشد و نمو مینماید و بر روابط انسانها سایه افکنده، مشکلات فراوانی را در سطح جامعه به وجود میآورد. انفاق به معنی عام آن، از جمله ابزاری است که میتواند تا حدود زیادی بر روابط اقتصادی انسانها و اقشار مختلف جامعه، تأثیر داشته و تعدیل ایجاد نماید و فاصلههای طبقاتی را کمتر نموده و یا به کلی نابود سازد.
با توجه به نقش انفاق و رسیدگی به امور نیازمندان، خدای سبحان خطاب به ثروتمندان جامعه میفرماید: «وَ لا یأْتَلِ أُولُوا الْفَضْلِ مِنْکمْ وَ السَّعَةِ أَنْ یؤْتُوا أُولِی الْقُرْبی وَ الْمَساکینَ وَ الْمُهاجِرینَ فی سَبیلِ اللَّهِ[۱۳]؛ آنها که از میان شما دارای برتری [مالی] و وسعت زندگی هستند نباید سوگند یاد کنند که از انفاق نسبت به نزدیکان و مستمندان و مهاجران در راه خدا دریغ نمایند.»
اگر ثروتمندان جامعه، بخشی از سرمایه خود را برای سر و سامان دادن به زندگی فقرا و نیازمندان اختصاص داده و صرف کنند، علاوه بر اجر و پاداش معنوی، به خود و حفظ ثروت خویش نیز کمک کرده و جلوی بخش عمدهای از ناامنیها را که زائده و مولود فقر و تهی دستی است، خواهند گرفت.
افراد خلافکار اگر از لحاظ اقتصادی تأمین شوند، اکثرشان دست از خلاف کاری برداشته و سر در خط قانون خواهند نهاد و مثل بقیه به زندگی عادی و معمولی بازخواهند گشت.
بنابراین انفاق، قبل از آن که به حال محرومان، مفید باشد، به نفع ثروتمندان خواهد بود، زیرا تعدیل ثروت، حافظ ثروت است.
قرآن یکی از آثار مهم صدقه را ایجاد و گسترش امنیت در جامعه میداند. کسانی که در راه خدا انفاق میکنند، این فرصت را به دیگر اعضای جامعه میدهند تا از نظر مادی و معنوی به یکدیگر نزدیک شوند، چرا که گسترش تضادهای طبقاتی و افزایش آن، زمینه را برای ایجاد بحران داخلی فراهم میآورد و دشمن را برای هجوم ترغیب میکند.
خداوند میفرماید: «وَ أَنْفِقُوا فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیدیکمْ إِلَی التَّهْلُکةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُحْسِنینَ[۱۴]؛ در راه خدا انفاق کنید و با دستان خویش، خود را به هلاکت نیاندازید و نیکی کنید به راستی که خدا نیکوکاران را دوست دارد.»
نقل شده امام حسن مجتبی (ع) به همراه امام حسین (ع) و عبدالله بن جعفر، به زیارت خانه خدا رفتند. در راه برای رفع تشنگی و گرسنگی به چادر صحرایی پیرزنی پناه بردند که شیر تنها گوسفندش را که تمام سرمایه زندگیاش بود، برای رفع تشنگی آنها و گوشتش را بعد از سر بریدن برای سیر شدن به ایشان داد. بعد از سالها که خشکسالی شد. این پیرزن به همراه همسرش به مدینه هجرت کردند و پیرزن مشغول گدایی شد. امام حسن (ع) او را دید و شناخت. آن حضرت دستور داد تا اموال فراوانی از جمله هزار مثقال طلا به او بدهند و امام حسین (ع) نیز همین مقدار به او کمک کرد.[۱۵]
در این جریان زمانیکه امام حسن و امام حسین (عل) نیازمند آشامیدنی برای رفع عطش بودند، پیرزن به آنها کمک کرد و در زمان خشکسالی، این بزرگواران به پیرزن کمک کردند و این امر سبب تعادل واقع شدن بین این دو گروه شد.
فیض کاشانی هم در شعر زیبایی اشاره به این بحث دارد:
بیا تا مونس هم، یار هم، غمخوار هم، باشیم انیس جان غم، فرسوده بیمار هم، باشیم
شب آید، شمع هم، گردیم و بهر یکدیگر سوزیم شود چون روز، دست و پای هم، در کار هم باشیم
دوای هم، شفای هم، برای هم، فدای هم دل هم، جان هم، جانان هم، دلدار هم باشیم
به هم، یک تن شویم و یک دل و یک رنگ و یک پیشه سری در کار هم، آریم و دوش بار هم باشیم[۱۶]
۳. آرامش روحی و روانی
دغدغه اصلی انسانها در طول تاریخ، رسیدن به آرامش بوده است، تلاش آنان از ابتدای خلقت تا حال، متوجه این اصل بوده که چه تدبیری بیندیشند تا بتوانند آرامش را برای خود و نزدیکان خویش فراهم سازند.
خدای سبحان میفرماید: «الَّذینَ ینْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیهِمْ وَ لا هُمْ یحْزَنُون[۱۷]؛ آنها که اموال خود را، شب و روز، پنهان و آشکار، انفاق میکنند، مزدشان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسی بر آنهاست و نه غمگین میشوند»
در آیه دیگری میخوانیم: «وَ مَثَلُ الَّذینَ ینْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ کمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُکلَها ضِعْفَینِ فَإِنْ لَمْ یصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ[۱۸]؛ و (کار) کسانی که اموال خود را برای خشنودی خدا و تثبیت (ملکات انسانی در) روح خود، انفاق میکنند، همچون باغی است که در نقطه بلندی باشد و بارانهای درشت به آن برسد، (و از هوای آزاد و نور آفتاب، به حد کافی بهره گیرد) و میوه خود را دو چندان دهد (که همیشه شاداب و با طراوت است.) و خداوند به آنچه انجام میدهید، بیناست.»
در این آیه نیز خداوند در مثالی زیبا انفاق کنندگان را همچون باغ خودشان خرم و زندهدل معرفی کرده و انفاقشان تا این اندازه پر ثمر است.
انگیزه این افراد از صدقه دادن، رشد کمالات نفسانی همچون ایثار، سخاوت، نوعدوستی و... است که به منظور تقویت هرچه بیشتر گامهایشان انجام میشود. برخی از مفسران جمله «وَ تَثْبیتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ» را به آرامش تفسیر کردهاند که پس از انفاق برای انفاق کننده و سپس برای انفاق شونده و به طور کلی برای جامعه حاصل میشود؛ بنابراین انفاق کنندگان واقعی کسانی هستند که تنها به خاطرخشنودی خدا و پرورش فضائل انسانی و تثبیت این صفات در درون جان خود و همچنین پایان دادن به اضطراب و ناراحتیهایی که بر اثر احساس مسئولیت در برابر محرومان در وجدان آنها پیدا میشود اقدام به انفاق میکنند.[۱۹]
روزی شخصی به خدمت امام حسن (ع) آمد و عرض کرد: ای فرزند امیرالمؤمنین (ع)! من دشمن بیرحم ستمکاری دارم که حرمت پیران را نگه نمیدارد و بر خردسالان رحم نمیکند. حضرت چون این سخن را شنید فرمودند: بگو دشمن تو کیست تا انتقام تو را از او بگیرم! گفت: دشمن من تهیدستی و پریشانی است. حضرت لحظهای سر به زیر افکند، سپس خادم خود را طلبید و فرمودند: آنچه از مال نزد ما مانده است، حاضر کن. او پنج هزار درهم آورد، حضرت همه آن درهمها را به او داد و او را سوگند داد که هر وقت که این دشمن بر تو ستم کرد، شکایت او را پیش من بیاور تا من دفع ستم او از تو بکنم.[۲۰]
آثار اخروی انفاق
۱. آمرزش گناهان
همه انسانها به جز انبیاء و اولیای الهی، در زندگی خود، دچارخطا و لغزش شده و گناهان کوچک و بزرگی را مرتکب میشوند، از جمله ابزاری که باعث میشود انسان آثار گناه و خطاهایش را از بین ببرد، حتی آن را تبدیل به حسنات نماید، انفاق و بخشش در حق بندگان خدا و خدمت به مخلوقات الهی است.[۲۱]
در سوره مائده میخوانیم: «أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً لَأُکفِّرَنَّ عَنْکمْ سَیئاتِکمْ وَ لَأُدْخِلَنَّکمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ فَمَنْ کفَرَ بَعْدَ ذلِک مِنْکمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیلِ[۲۲]؛ به خدا قرض نیکو بدهید [در راه او، به نیازمندان کمک کنید]، گناهان شما را میپوشانم [میبخشم] و شما را در باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است، وارد میکنم؛ اما هر کسی از شما بعد از این کافر شود، از راه راست منحرف گردیده است.»
۲.خیر و سعادت ابدی
عمدهترین اثر انفاق و رسیدگی به امور نیازمندان واقعی، خیر وسعادت ابدی و حسن عاقبت و فرجام نیکی است که نصیب انسانهای خیّر و نیکوکارخواهد شد.
در قرآن آمده: «وَ الَّذینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیةً وَ یدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةَ أُولئِک لَهُمْ عُقْبَی الدَّار[۲۳]؛ کسانی که بهخاطر ذات (پاک) پروردگارشان شکیبایی میکنند و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنها روزی دادهایم، در پنهان و آشکار، انفاق میکنند و با حسنات، سیئات را از میان میبرند پایان نیک سرای دیگر، از آن آنهاست ... (همان) باغهای جاویدان بهشتی که وارد آن میشوند و همچنین پدران و همسران و فرزندان صالح آنها و فرشتگان از هر دری بر آنان وارد میگردند ... (و به آنان میگویند): سلام بر شما به خاطر صبر و استقامتتان! چه نیکوست سرانجام آن سرا (ی جاویدان)
روزی حضرت محمد (ص) شیطان را در مسجد الحرام دید ، پیش او رفت و گفت : ای ملعون چرا ناراحتی ؟ شیطان گفت : از دست تو و امت تو ناراحتم . حضرت فرمود : چرا از من ناراحتی ؟ شیطان گفت : که چون این همه تلاش می کنم که مردم را گمراه کنم ولی تو در قیامت از آنها شفاعت می کنی و تمام زحمات مرا به هدر میدهی به خاطر همین با تو دشمنم و از تو بدم می آید .
حضرت فرمود : از دست امتم چرا ناراحتی ؟ شیطان گفت : امت تو خصوصیاتی دارند که امت های دیگر ندارند .
اول : وقتی به هم میرسند سلام می کنند ، که سلام اسم خداست . من از این اسم می ترسم .
دوم : وقتی همدیگر را می بینند به یکدیگر دست می دهند و تا دست هایشان از هم در نیامده گناهانشان بخشیده می شود .
سوم : وقتی می خواهند غذا بخورند« بسم الله » می گویند ، و من دیگر نمی توانم غذا بخورم و گرسنه میمانم.
چهارم : بعد از غذا « الحمد الله » می گویند .
پنجم : وقتی اسم تو می آید بلند بلند صلوات ختم می کنند ، و آنقدر صواب آن زیاد است که من فرار میکنم .
ششم : وقتی می خواهند کاری کنند « انشاء الله » می گویند و من دیگر نمی توانم در کارهایشان مداخله کنم و آنها را بر هم بزنم .
هفتم : صدقه می دهند . وقتی صدقه می دهند همه گناهانشان بخشیده می شود و هم هفتاد نوع بلا را از خود دور می کنند .
به همین دلیل حضرت محمد (ص) فرمودند : « وقتی که انسان دستش را در جیب می برد که پولی را صدقه دهد هفتاد شیطان دست او را می گیرند تا او را منصرف کنند و نگذارند که او صدقه دهد . »
هشتم : آنان که قرآن می خوانند و در خانه ای که قرآن خوانده می شود جایی برای من نمی ماند چون در آن خانه ملائک رفت و آمد دارند .
نهم : مرا زیاد لعنت می کنند و وقتی مرا لعنت می کنند یک زخم در بدن من می افتد و تا زمانی که همان شخص را به گمراهی نکشانم آن خوب نمی شود .
دهم : آنهایی که گناه میکنند سریع توبه میکنند و زحمات مرا به هدر می دهند .
رقه: ورق: برگ. مفرد آن ورقه است.
رطب: رطب: تر.
يابس: خشك.[۱]
تفسیر آیه
تفسیر نور
اثنی عشری
روان جاوید
اطیب البیان
برگزیده تفسیر نمونه
سایر تفاسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ وَ يَعْلَمُ ما فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُها وَ لا حَبَّةٍ فِي ظُلُماتِ الْأَرْضِ وَ لا رَطْبٍ وَ لا يابِسٍ إِلَّا فِي كِتابٍ مُبِينٍ «59»
و گنجينههاى غيب، تنها نزد خداست و جز او كسى آن را نمىداند و آنچه را در خشكى ودرياست مىداند، و هيچ برگى از درخت نمىافتد جز آنكه او مىداند و هيچ دانهاى در تاريكىهاى زمين وهيچ تر وخشكى نيست، مگر آنكه (علم آن) در كتاب مبين ثبت است.
جلد 2 - صفحه 474
نکته ها
«مَفاتِحُ»، يا جمع «مِفتَح» به معناى گنجينه و خزانه است، يا جمع «مِفتاح» به معناى كليد است، ولى معناى اوّل مناسبتر است. «1»
كلمهى تر و خشك، كنايه از همهى چيزهايى است كه مقابل همند، مثل مرگ و حيات، سلامتى و مرض، فقر و غنا، نيك و بد، مجرّد و مادّى. اين مطلب در آيهى «وَ كُلَّ شَيْءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ» «2» نيز بيان شده است.
شايد مراد از سقوط برگها، حركات نزولى و مراد از دانههاى در حال رشد زير زمين، حركات صعودى باشد. «3»
پیام ها
1- دليل آنكه عذاب عجولانهاى كه كفّار تقاضا مىكنند فرا نمىرسد، علم خداوند به اسرار هستى است. ما تَسْتَعْجِلُونَ ... وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ
2- احكام الهى بر اساس آگاهى او بر غيب و شهود است. «إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ- وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ»
3- دامنهى علم غيب، گستردهتر از علوم عادّى است. (زيرا قرآن درباره آن تعبير انحصارى دارد.) «لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ»
4- بر خلاف كسانى كه مىگويند خداوند تنها به كليّات علم دارد، خداوند به همه چيز دانا و از همهى جزئيّات هستى آگاه است. پس بايد مواظب اعمال خود باشيم. ما تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ ...
5- جز خداوند، هيچكس از پيش خود علم غيب ندارد. «وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ»
6- در جهان، مركزيّتى براى اطلاعات وجود دارد. «فِي كِتابٍ مُبِينٍ»
«1». تفسير الميزان.
«2». يس، 12.
«3». تفسير فى ظلال القرآن.
جلد 2 - صفحه 475
7- نظام هستى، طبق برنامهى پيش بينى شدهاى طراحى شده است. «كِتابٍ مُبِينٍ»