( 4 ) فَأَبَانَ فَضِيلَتَهُ عَلَى سَائِرِ الشُّهُورِ بِمَا جَعَلَ لَهُ مِنَ الْحُرُمَاتِ الْمَوْفُورَةِ ، وَ الْفَضَائِلِ الْمَشْهُورَةِ ، فَحَرَّمَ فِيهِ مَا أَحَلَّ فِي غَيْرِهِ إِعْظَاماً ، وَ حَجَرَ فِيهِ الْمَطَاعِمَ وَ الْمَشَارِبَ إِكْرَاماً ، وَ جَعَلَ لَهُ وَقْتاً بَيِّناً لَا يُجِيزُ جَلَّ وَ عَزَّ أَنْ يُقَدَّمَ قَبْلَهُ ، وَ لَا يَقْبَلُ أَنْ يُؤَخَّرَ عَنْهُ .
(4) پس برتریاش را بر ماههای دیگر، بر پایۀ احترامات زیادی که برایش قرار داد و فضیلتهایی که بین مردم مشهور است، آشکار ساخت؛ پس آنچه را در ماههای دیگر حلال بود، برای بزرگداشت این ماه، حرام کرد؛ و خوراکیها و آشامیدنیها را محض گرامیداشت آن، ممنوع فرمود؛ و بر آن وقتی واضح و روشن قرار داد و آن نهمین ماه از ماههای قمری است که حضرتش -جلّوعزّ- اجازه نمیدهد از آن وقت معین، پیش افتد؛ و نمیپذیرد که از آن پس افتد.
مشاهده شرح های این فراز
( 5 ) ثُمَّ فَضَّلَ لَيْلَةً وَاحِدَةً مِنْ لَيَالِيهِ عَلَى لَيَالِي أَلْفِ شَهْرٍ ، وَ سَمَّاهَا لَيْلَةَ الْقَدْرِ ، تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ، دَائِمُ الْبَرَكَةِ إِلَى طُلُوعِ الْفَجْرِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْكَمَ مِنْ قَضَائِهِ .
(5) سپس یکی از شبهایش را، بر شبهای هزار ماه، برتری داد و آن را شب قدر نامید؛ فرشتگان و روح در آن شب، به دستور پروردگارش، برای تعیین سرنوشتها و آوردن هر خیر و برکتی و حساب هر کاری، نازل میشوند. شبی است آکنده از سلامت و رحمت، برکتش تا سپیدهدم بر هر کس از بندگانش که بخواهد، از طریق قضایش که محکم و استوار کرده، پیوسته و دائمی است.
مشاهده شرح های این فراز
( 6 ) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ فَضْلِهِ وَ إِجْلَالَ حُرْمَتِهِ ، وَ التَّحَفُّظَ مِمَّا حَظَرْتَ فِيهِ ، وَ أَعِنَّا عَلَى صِيَامِهِ بِكَفِّ الْجَوَارِحِ عَنْ مَعَاصِيكَ ، وَ اسْتِعْمَالِهَا فِيهِ بِمَا يُرْضِيكَ حَتَّى لَا نُصْغِيَ بِأَسْمَاعِنَا إِلََى لََغْوٍ ، وَ لَا نُسْرِعَ بِأَبْصَارِنَا إِلَي لَهْوٍ
(6) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و شناخت برتری این ماه و بزرگداشت احترامش را و خودداری از آنچه که در این ماه ممنوع کردی، به ما الهام فرما؛ و ما را به روزه داشتن این ماه و حفظ انداممان از گناهانت و به کار گرفتن آنها در آنچه که تو را خشنود میکند، یاری ده؛ تا با گوشمان به گفتار لغو گوش نکنیم و با چشممان به تماشای لهو نشتابیم؛
مشاهده شرح های این فراز
( 7 ) وَ حَتَّى لَا نَبْسُطَ أَيْدِيَنَا إِلَى مَحْظُورٍ ، وَ لَا نَخْطُوَ بِأَقْدَامِنَا إِلَى مَحْجُورٍ ، وَ حَتَّى لَا تَعِيَ بُطُونُنَا إِلَّا مَا أَحْلَلْتَ ، وَ لَا تَنْطِقَ أَلْسِنَتُنَا إِلَّا بِمَا مَثَّلْتَ ، وَ لَا نَتَكَلَّفَ إِلَّا مَا يُدْنِي مِنْ ثَوَابِكَ ، وَ لَا نَتَعَاطَى إِلَّا الَّذِي يَقِي مِنْ عِقَابِكَ ، ثُمَّ خَلِّصْ ذَلِكَ كُلَّهُ مِنْ رِئَاءِ الْمُرَاءِينَ ، وَ سُمْعَةِ الْمُسْمِعِينَ ، لَا نَشْرَكُ فِيهِ أَحَداً دُونَكَ ، وَ لَا نَبْتَغِي فِيهِ مُرَاداً سِوَاكَ .
(7) و تا جایی که دستهایمان را به جانب حرامی نگشاییم و با گامهایمان به سوی ممنوعی نرویم و شکمهایمان، جز آنچه را حلال کردی، در خود جای ندهد؛ و زبانمان، جز به آنچه تو گفتهای، گویا نشود؛ و عمل و وظیفهای، جز آنچه ما را به ثواب تو نزدیک میکند، متحمّل نشویم؛ و جز آنچه ما را از کیفر تو نگاه میدارد، عهدهدار نشویم. آنگاه همۀ اینها را از ریای ریاکاران و شهرتطلبی شهرت طلبان، خالص و پاک فرما؛ به گونهای که کسی را جز تو در اعمالمان شریک نکنیم و مقصد و منظوری در آن اعمال غیر تو نطلبیم.
مشاهده شرح های این فراز
( 8 ) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ قِفْنَا فِيهِ عَلَى مَوَاقِيتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِي حَدَّدْتَ ، وَ فُرُوضِهَا الَّتِي فَرَضْتَ ، وَ وَظَائِفِهَا الَّتِي وَظَّفْتَ ، وَ أَوْقَاتِهَا الَّتِي وَقَّتَّ
(8) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و ما را در این ماه، بر اوقات نمازهای پنجگانه، با آدابی که برای آنها مقرّر کردی و واجباتی که جهت آنها واجب فرمودی و شروطی که محض آنها مقرّر نمودی و اوقاتی که تعیین کردی، آگاه ساز.
مشاهده شرح های این فراز
( 9 ) وَ أَنْزِلْنَا فِيهَا مَنْزِلَةَ الْمُصِيبِينَ لِمَنَازِلِهَا ، الْحَافِظِينَ لِأَرْكَانِهَا ، الْمُؤَدِّينَ لَهَا فِي أَوْقَاتِهَا عَلَى مَا سَنَّهُ عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فِي رُكُوعِهَا وَ سُجُودِهَا وَ جَمِيعِ فَوَاضِلِهَا عَلَى أَتَمِّ الطَّهُورِ وَ أَسْبَغِهِ ، وَ أَبْيَنِ الْخُشُوعِ وَ أَبْلَغِهِ .
(14) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و چنانچه در هر شب از شبهای این ماه رمضانمان، بندگانی هستند که بخششت آنها را آزاد میکند و گذشت و چشمپوشیات آنان را میبخشد، پس ما را از آن بندگان محسوب کن و ما را برای ماه رمضانمان، از بهترین اهل و اصحاب قرار ده.
مشاهده شرح های این فراز
( 15 ) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ امْحَقْ ذُنُوبَنَا مَعَ امِّحَاقِ هِلَالِهِ ، وَ اسْلَخْ عَنَّا تَبِعَاتِنَا مَعَ انْسِلَاخِ أَيَّامِهِ حَتَّى يَنْقَضِيَ عَنَّا وَ قَدْ صَفَّيْتَنَا فِيهِ مِنَ الْخَطِيئَاتِ ، وَ أَخْلَصْتَنَا فِيهِ مِنَ السَّيِّئَاتِ .
(15) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست و با محو شدن هلالش، گناهانمان را محو کن؛ و با سپری شدن روزهایش، گناهان را از وجود ما برکن؛ تا ماه رمضان در حالی از ما بگذرد که وجودمان را از خطاها پاکیزه و از بدیها خالص و آراسته، فرموده باشی.
مشاهده شرح های این فراز
( 16 ) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ إِنْ مِلْنَا فِيهِ فَعَدِّلْنَا ، وَ إِنْ زُغْنَا فِيهِ فَقَوِّمْنَا ، وَ إِنِ اشْتَمَلَ عَلَيْنَا عَدُوُّكَ الشَّيْطَانُ فَاسْتَنْقِذْنَا مِنْهُ .
(16) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست؛ و چنانچه ما در این ماه، از حق و عدالت و بندگی و طاعت منحرف شویم، به دایرۀ عدل و درستی برگردان؛ و اگر از راه هدایت به گمراهی افتیم، استوارمان ساز؛ و اگر دشمنت شیطان، بر ما چیره شود، از کید و مکرش ما را رهایی بخش.
مشاهده شرح های این فراز
( 17 ) اللَّهُمَّ اشْحَنْهُ بِعِبَادَتِنَا إِيَّاكَ ، وَ زَيِّنْ أَوْقَاتَهُ بِطَاعَتِنَا لَكَ ، وَ أَعِنَّا فِي نَهَارِهِ عَلَى صِيَامِهِ ، وَ فِي لَيْلِهِ عَلَى الصَّلَاةِ وَ التَّضَرُّعِ إِلَيْكَ ، وَ الْخُشُوعِ لَكَ ، وَ الذِّلَّةِ بَيْنَ يَدَيْكَ حَتَّى لَا يَشْهَدَ نَهَارُهُ عَلَيْنَا بِغَفْلَةٍ ، وَ لَا لَيْلُهُ بِتَفْرِيطٍ .
(17) خدایا! این ماه را با بندگیمان، برای حضرتت پُر کن؛ و اوقاتش را به طاعتمان، برای وجود مبارکت زینت ده و در روزش، ما را به روزه داشتن و در شبش، ما را به نماز و زاری به درگاهت و فروتنی به پیشگاهت و خواری در برابرت، یاری فرما؛ تا روزش به غفلت ما از روزه و شبش به کوتاهی ما از عبادت، گواهی ندهد.
مشاهده شرح های این فراز
( 18 ) اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنَا فِي سَائِرِ الشُّهُورِ وَ الْأَيَّامِ كَذَلِكَ مَا عَمَّرْتَنَا ، وَ اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ، وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ ، أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ، وَ مِنَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَ هُمْ لَهَا سَابِقُونَ.
(18) خدایا! ما را در دیگر ماهها و دیگر ایّام تا زمانیکه زندهمان میداری، چنین قرار ده؛ و هم چنین ما را از بندگان شایستهات مقرر کن؛ آنان که بهشت را به ارث میبرند و در آن جاوداناند و از اموال خود در راه خدا میبخشند و عمل شایسته انجام میدهند، در حالی که دلهایشان از اندیشۀ بازگشت به سوی پروردگارشان ترسان است؛ و از کسانی قرار ده که به سوی خیرات میشتابند و نسبت به آن، از دیگران پیشی میگیرند.
مشاهده شرح های این فراز
( 19 ) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، فِي كُلِّ وَقْتٍ وَ كُلِّ أَوَانٍ وَ عَلَى كُلِّ حَالٍ عَدَدَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى مَنْ صَلَّيْتَ عَلَيْهِ ، وَ أَضْعَافَ ذَلِكَ كُلِّهِ بِالْأَضْعَافِ الَّتِي لَا يُحْصِيهَا غَيْرُكَ ، إِنَّكَ فَعَّالٌ لِمَا تُرِيدُ .
(19) خدایا! بر محمّد و آلش درود فرست، در همه وقت و در همه دم و در هر حال، به شمارۀ درودی که فرستادهای، بر هر که درود فرستادهای و چندین برابر همۀ آنها، به چندین برابری که جز تو نتواند آنها را بشمارد؛ همانا تو آنچه را بخواهی، انجام میدهی.
هدایت شده از معاونت تبلیغ مازندران
20.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا دیر نشده باید برگشت به اسلام
بجای نماز میگن :مدیتیشن
بجای روزه میگن :رژیم فست کردن.
به آیه ۸سوره زلزال میگن :کارما.
به آیه ۱۲ سوره فتح میگن : قانون جذب.
تمام المان های عرفان های نوظهورشون کپی ناقصی از احکام و قوانین اسلامه.
بعد خودشون رو هم به روز و روشن فکر می دونن.
مراقب باشید در این جریانات ترویج سکولاریسم و دینداری مدرن به هوای حلقه های عرفانی، وارد حلقه های شیطانی نشید.
و در آخراینکه اعتقاد معنوی به یک نیروی ماورایی و متافیزیکی
که می خواهندخارج ازنیازهای ما بشریت وخارج از مناسبات این دنیا، میخواهند جهان ما رو مدیریت کنند
مثل یوگا و مانترا و چاکرا وانرژی درمانی وفنگ شوئی و قانون جذب وشعور کیهانی
خدای درون، جهان موازی، مدیتیشن ،خود دوستی معنوی، کارما، تائی چی، تائوی فیزیک، تناسخ و ...
راه درستی برای پر کردن خلا های معنوی ما نیستند
صاحب اثر:مهران محمدی
#هنر_و_تبلیغ_نوین
#معاونت_تبلیغ_مازندران
📢 کانال رسمی معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه استان مازندران
https://eitaa.com/joinchat/1840644277C74401933d0
شهابالدین حائری شیرازی کیست؟
شهاب الدین حائری شیرازی به یکی از مهمترین آقازادههای مسئولان نظام تبدیل شده که علیه راه پدر شوریده است. تا این لحظه همچون تمام نمونههای مشابه، با حائری هم مماشات شده است؛ چنانچه ابتدای کار با مهدی خزعلی فرزند آیتالله خزعلی هم مماشات میشد. فعلا حکم حبس تعریزی سه ساله (که البته این مجازات تبدیل خواهد شد) و مسدود کردن کانال تلگرامی او، برای ساکت کردنش کافی تشخیص داده شده اما آیا او با همین تهدید، سکوت خواهد کرد یا مصممتر از این حرفهاست؟

رویداد۲۴ میثم سعادت: هفته گذشته حجتالاسلام «شهابالدین حائری شیرازی» فرزند مرحوم آیتالله حائری شیرازی امام جمعه پیشین شیراز در کانال تلگرامی خود نوشت «۴آذرماه ۱۴۰۲ به دادگاه ویژه روحانیت شیراز مراجعه نمودم تا رای صادر شده به بنده حضورا ابلاغ شود. بابت اتهام نشراکاذیب علیه آیتالله خمینی به تحمل دوسال حبس و پرداخت پانزده ملیون تومان و الزام به اعاده حیثیت از طریق روزنامههای کثیرالانتشار محکوم شدم.
او همچنین نوشت «محکومیت دیگر بنده بابت اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام بود که به تحمل یک سال حبس محکوم شدم. همچنین دادگاه حکم به منع فعالیت در فضای مجازی به مدت سه سال و مسدود نمودن کانال تلگرامیام را به عنوان وسیله ارتکاب جرم نموده است.»
حاشیههای شهاب الدین حائری شیرزای
در میان فرزندان آیت الله حائری، شهاب الدین از دیگران مشهورتر است. او داماد احمد توکلی چهره اقتصادی اصولگرا است اما بر خلاف پدر و پدرزن، مسیر متفاوتی را در سیاست پیش گرفته است. او یکبار در انتخابات خبرگان هم کاندیدا شد و به گفته خودش «به اصرار پدر کاندید شدم در امتحان کتبی و شفاهی شرکت جستم به اذعان آیتالله شب زندهدار در امتحان کتبی اجتهادی اول شدم وبه اذعان کمیسیون تشخیص اجتهاد شورای نگهبان مجتهد تشخیص داده شدم.»
شهابالدین در دولت قبل به مرور تبدیل به یک چهره همسو با دولت روحانی شد تا جایی که در دفاع از FATF از پیشنهاد رفراندوم دفاع کرد و نوشت «مگر مردم انقلاب نکردند و قدرت را به امانت به حاکمان نسپردند؟ مگر همین مردم هشت سال خون وآسایش خود را برای بقاء انقلاب و میهن ندادند؟ چرا از نظر خواهی از ایشان در امور مهم نظیر افایتیاف واهمه داریم؟»
او سال ۹۸ هم نوشت که از امامت مسجد عزل شده است: «چند روز پیش پدر خانمم دکتر احمد توکلی گفت کار واجبی با شما دارم. آمدند منزل وگفتند از امور مساجد غرب تهران گفته اند با توجه به مطالبی که بنده مطرح مینمایم دیگر باید مسجد را تحویل دهم. این است وضع آزادی نقد در مملکت ما! وبه این میزان یک مجتهد میتواند از آزادی نقد واصلاح برخوردار شود!»
او سال ۹۸ به تخطئه پیروزی اصولگرایان در انتخابات مجلس پرداخت و در سال ۱۴۰۰ نیز در زمره افرادی بود که محمدجواد ظریف را برای نامزدی در انتخابات ترغیب میکرد. «رای بالای دکتر ظریف در زمانه فعلی که تقریبا همه بهصورت نسبی به ضرورت حل وفصل منازعات بینالمللی پی بردهاند پیام روشنی، هم برای اصحاب قدرت داخل وهم برای طرفهای خارجی دارد که امید میرود به بهبود اوضاع کمک نماید. به میدان آمدن دکتر ظریف علیرغم همه ناامیدیها، حرکت وموجی تاریخساز را در مردم ایجاد نموده وآینده روشنی را برای ایران رقم خواهد زد»
روشنکفری دینی حائری شیرازی اختلاف با بیت امام
ماجرای شکایت سیدحسن خمینی از شهابالدین حائری به سخنانی از حائری درباره آغاز جنگ باز میگردد. حائری شیرازی در مصاحبهای که با دیدارنیوز داشته گفته بود آیتالله خمینی پیش از آغاز جنگ ایران و عراق سخنان تحریکآمیز زده است.
ماجرا از این قرار بود که اسفند ماه سال ۱۴۰۱ حائری در کانال خود با اشاره به گفته «یکی از دوستان که از همکاران سیدمحمد خاتمی در وزارت ارشاد بود و عین مطلب را از مرحوم دعایی در مجلسی که او و سید محمدخاتمی و بعضی دیگر بودند شنیده است» و با عنوان اینکه «نام ایشان محفوظ است» نوشت که ایران در شروع جنگ مقصر است و با نقل خاطره ابراهیم یزدی، از سخنان تحریکآمیز آیتالله خمینی درباره عراق بعد از انقلاب انتقاد کرده بود.
سایت جماران وابسته به سیدحسن خمینی در اینباره نوشته «خود حائری شیرازی اذعان میکند که «مرحوم دعایی آن خاطرات را تکذیب کرده» و با این حال بدون هیچ مستندی مینویسد که ظاهرا مرحوم دعایی مجبور به تکذیب این خاطره شده که قبلا خود ناقل آن بوده است»
بعد از این ماجرا موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی اعلام کرد بنا به مسئولیت قانونی خود با طرح شکایت از شهابالدین حائری خواهد خواست در دادگاه نسبت به ادعای خود پاسخگو باشد و بعد از آن «محمود نادری» داماد سیدمحمود دعایی درباره نقش دعائی در انتقال پیام صدام حسین به آیتالله خمینی، اعلام کرد «این موضعگیریها با استناد به مواضع و سخنان نماینده ولی فقیه در موسسه اطلاعات نادرست و سناریویی برای تخریب وجهه بنیانگذار جمهوری اسلامی است.»
او به سایت جماران گفته بود «مرحوم دعائی فقط یکبار صدام را هنگام دادن استوار نامه ملاقات کرده است. همچنین مرحوم دعائی رو در رو از ابراهیم یزدی بابت ذکر خاطره غیرواقعی گلایه کرد و تاکید داشت که علت اصلی حمله صدام به ایران، جبران حس تحقیر تاریخی در قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر بود که با هدف از بین بردن این قرارداد، صورت گرفت.»
همین موضوع باعث شکایت موسسه نشر آثار امام به نمایندگی سیدحسن خمینی از حائری شیرازی شد. البته حائری گفته «موسسه نشر آثار امام بیاخلاقی کرد و گفت من گفتهام امام آغازگر جنگ بوده، در حالیکه من گفتهام امام سخنان تحریکآمیز زده است. من کلیشه روزنامه ۲۹ فروردین ۵۷ روزنامه کیهان را گذاشتهام که امام گفته ارتشیان عراق قیام کنید و سخنان تحریکآمیز دیگر گفته بودند.»
حائری همچنین نقدهای تندی علیه سیدحسن خمینی مطرح کرد و وضعیت او را به وضعیت «نوفل لوشاتو»ی آیتالله خمینی تشبیه کرد که آنجا ایشان سخن از هرگونه آزادی میزد و میگفت همه باید آزاد باشند و گفته بود الان که در قدرت نیست اجازه نمیدهد کسی درباره تاریخ حرف بزند و حتی تاریخ را تحریف میکند و شکایت میکند! حال اگر قدرت به دستش بیفتد، معلوم نیست چه خواهد کرد.
آغاز انتقادات حائری شیرازی از آیتالله خامنهای
انتقادات از آیتالله خمینی البته نه آغاز کار بود و نه پایان کار. شهابالدین حائری شیرازی اگرچه انتقاداتی از ایتالله خمینی دارد، اما عمده انتقادات او از نحوه رهبری آیتالله خامنهای است. این سخنان در مناظره او با حجتالاسلام علی ذوالعلم و پس از آن گفتوگو با مهدی نصیری به اوج رسید و پس از آن سخنان بود که نام شهابالدین حائری شیزازی به عنوان فرزندی که علیه راه پدر شوریده، مطرح شد.
انتقادات حائری در مدت اخیر آنقدر زیاد شده که از رهبری تا سیاستهای کلی و قوانین کشور و شورای نگهبان را پوشش میدهد. نکته عجیب اینجاست که انتقادات او به گونهای است که گویا خود را خارج از دایره حاکمیت تعریف میکند چراکه نقدهایش آنقدر صریح و تند است که تقریبا رسانههای داخلی امکان انتشار آن را ندارند و عمدتا در بستر شبکههای اجتماعی منتشر میشود.
انتقادات شهابالدین تا جایی ادامه یافته که حتی بعضی اعضای خانواده نیز ناچار شدند از او اعلام برائت کنند. مثلا تابستان امسال خواهر او در صفحه اینستاگرام خود نوشت «سالها بود که شهابالدین نقدهای ریز و درشتی به کل سیستم و شخص رهبری و نهادهای زیر مجموعه ایشان داشت و معمولاً پدر از لحن کلامش در بیان انتقادات دلخور میشدند و او هم به اصرار، این فعل را وظیفه خود میدانست. پدر مخالف نقد نبود، اما به نحوه بیان آن وزن قابل توجهی میداد. خلاصه نمیدانم چرا بحث به اینجا رسید که شهابالدین ناغافل از حس و حال زیارت خود در سفر یکماه گذشته به مشهد مقدس گفت: «زمان ورود به حرم سلام را که خواندم حسی به قلبم متبادر شد که امام از من رو برگرداندند. هر چه تلاش میکردم حس زیارت نمیآمد که از قلبم گذشت نیت کنم علناً از شخص رهبری انتقاد نکنم و در همان لحظه گویی امام رضا (ع) به من رو برگرداندند» با شنیدن این خاطره پدر سرش را بوسید و با عمق جان گفت خدا خیرت بدهد.»
شهابالدین حائری شیرازی نخستین آقازادهای نیست که در سیاست ایران مسیری متفاوت از پدر برگزیده است. در میان مراجع تقلید رسم سپردن امور به فرزندان ذکور بسیار رواج داشت و چون با اموری مثل «سهم امام»، «دادن شهریه به طلاب» و «فرستادن مبلغ به مناطق مختلف» سروکار داشتند، عمدتا به دلیل کهولت سن یا نداشتن وقت کافی، فرزندان ذکور خود را مسئول رسیدگی به این امور میکردند و طبیعتا این فرزندان وفادارتر و قابل اطمینانتر از افراد دیگر بودند تا افراد غیر بخواهند سر از کار گردش مالی و حساب و کتاب آنها در بیاورند، به همین دلیل بود که معمولا فرزندان ارشد ذکور مراجع تقریبا همه کاره آنها بودند و در اغلب نمونهها آنها نیز همان راهی را انتخاب کردند که پدر انتخاب کرده و به کسوت روحانیت درآمدند.
معمولا چون آقازادهها هویت خود را پدر میگرفتند، به صورت تام حامی سیاستها و افکار پدر میشدند و ازدواجهای آنها نیز به صورت پیوندهایی برای تحکیم روابط سیاسی انجام میشد و کمتر دیده شده که فرزند ذکور منتقد پدر شود یا راهی را برگزیند که در مسیر متفاوت از پدر باشد. شهابالدین حائری شیرازی اما از نمونههایی است که اگرچه منتقد پدر نشده (هویت خود را همچنان حفظ کرده) اما مسیری را انتخاب کرده که هویت تازهای برای خود درست کند. از از یکسو لباس روحانیت را از تن درآورده و از دیگر سو ساختارهای اساسی نظام و در برخی مواقع شخص نخست نظام را هدف قرار داده و به تندترین شکل آنها را نقد میکند.
تا این لحظه همچون تمام نمونههای مشابه با حائری هم مماشات شده است؛ چنانچه ابتدای کار با مهدی خزعلی فرزند آیتالله خزعلی هم مماشات میشد اما مشخص نیست مسیری که فرزند یکی از مهمترین روحانیون جمهوری اسلامی برگزیده تا کجا میتواند ادامه یابد و در کدام نقطه ورق برخواهد گشت! چه اینکه حد انتقاد در جمهوری اسلامی مشخص است! بیشتر از آن مجازاتهای تلخی به همراه دارد.
تا این لحظه حکم حبس تعریزی سه ساله (که البته این مجازات تبدیل خواهد شد) و مسدود کردن کانال تلگرامی او، برای ساکت کردنش کافی تشخیص داده شده اما آیا او با همین تهدید، سکوت خواهد کرد یا مصممتر از این حرفهاست؟
هدایت شده از سیاسی
♨️معماری بی نظیر اصفهان
مسجد جامع اصفهان
مسجد هارونیه
مسجد شیخ لطف الله
و مسجد امام
در یک خط و زاویه دید ساخته شده!
🇮🇷#کانال_سیاسی
🇵🇸@siyasichanel
هدایت شده از پایگاه مقاومت بسیج طلاب محمدرسولالله مدرسه علمیه محمدیه قائمشهر
2.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سالن وزارت کشور شده رسما فحشا خونه
پیام مخاطب :
یارو (لئو روخاس ) از کشور زیر پونز تو نقشه اکوادور امده ایران تو ماه مبارک رسما دارن هنجار شکنی میکنن ۲ روزه اجرا کردن فردا هم برقرار هست بلیط هاش پیش پیش فروش رفته . باید کنسلش کنن .
ماه مبارک که این باشه خدا به دادمون برسه جلوش گرفته نشه خواننده زن هم میاد و تک خونی و کم کم حرکات موزون و...
کاری کنیم
@AtashBeEkhtiar_Qom
آقای وزیر کشور ، آقای اسکندر مؤمنی ، یک نفر رو بفرست ببین خبر درست است اگر خبر درست باشه کاری نکنی قیامت با همینها محشور میشوی .
خلاصه پرسش
چرا خداوند در "الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیبْلُوَکُمْ أَیکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ..."، مرگ را مخلوق دانسته است؟ و مقصود از این خلق چیست؟
پرسش
چرا خداوند در "الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیبْلُوَکُمْ أَیکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ..."، مرگ را مخلوق دانسته است؟ و مقصود از این خلق چیست؟
پاسخ اجمالی
در این که چرا خداوند در قرآن کریم از "مرگ" با تعبیر خلق و آفرینش یاد نموده است، مفسران می گویند؛ "مرگ" اگر به معناى فنا و نیستى باشد مخلوق نیست؛ چرا که خلقت به امور وجودى تعلق مى گیرد، اما حقیقت مرگ انتقال از جهانى به جهان دیگر است، و این قطعاً یک امر وجودى است که مى تواند مخلوق باشد. لذا پرسش از این که چرا خداوند می فرماید من مرگ و حیات را آفریده ام، مگر مرگ هم آفریدنى است؟ بی مورد به نظر می رسد؛ زیرا که از تعالیم قرآن برمى آید که مرگ به معناى عدم حیات نیست، بلکه به معناى انتقال است. و انتقال امرى است وجودى که مانند حیات خلقت پذیر است.
علاوه بر این حتی، اگر مرگ را امر عدمى هم بگیریم، همان طور که عامه مردم نیز چنین مى پندارند، باز خلقت پذیر است؛ زیرا این عدم با عدم هاى صرف فرق دارد و مانند کورى و تاریکى، عدم ملکه است که بهره ای از وجود دارد.
پاسخ تفصیلی
در این که چرا خداوند در آیه: "الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیبْلُوَکُمْ أَیکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ..."،[1] از مرگ تعبیر به خلق و آفرینش نموده است، مفسران می گویند؛ "مرگ" اگر به معناى فنا و نیستى باشد مخلوق نیست؛ چرا که خلقت به امور وجودى تعلق مى گیرد، اما مى دانیم که حقیقت مرگ انتقال از جهانى به جهان دیگر است، و این قطعاً یک امر وجودى است که مى تواند مخلوق باشد.[2]
کلمه "حیات" در مورد چیزى به کار مى رود که آن چیز حالتى دارد که به جهت داشتن آن حالت داراى شعور و اراده شده است. و کلمه "موت" به معناى نداشتن آن حالت است. اما از تعالیم قرآن برمى آید که این واژه معناى دیگرى به خود گرفته، و آن عبارت از این است که همان موجود داراى شعور و اراده، از یکى از مراحل زندگى به مرحلهاى دیگر منتقل می شود. قرآن کریم مجرد این انتقال را "موت" خوانده است. چنان که از آیه "نَحْنُ قَدَّرْنا بَینَکُمُ الْمَوْتَ ... نُنْشِئَکُم فِی ما لا تَعْلَمُونَ".[3] این معنا استفاده مى شود.
بنابر این پرسش از این که چرا در آیه مورد بحث فرموده: "خدا موت و حیات را آفریده"، مگر مرگ هم آفریدنى است؟ بی مورد به نظر می رسد؛ چرا که همان گونه که گفته شد، از تعالیم قرآن برمى آید که مرگ به معناى عدم حیات نیست، بلکه به معناى انتقال است. و انتقال امرى است وجودى که مانند حیات خلقت پذیر است.
علاوه بر این، اگر مرگ را امر عدمى هم بگیریم، همان طور که عامه مردم نیز چنین مى پندارند، باز خلقت پذیر است؛ زیرا این عدم با عدم هاى صرف فرق دارد و مانند کورى و تاریکى، عدم ملکه است که بهره ای از وجود دارد.[4]
بنابر این، مرگ و زندگی دو امر وجودى از باب عدم و ملکه هسنتد؛ زیرا مرگ بر چیزى صدق می کند که لایق حیات باشد و بشود آثار حیاتى بر وى بروز و ظهور نماید؛ مانند کورى در مقابل بینایى. انسان و حیوانى را کور می گویند که بینایی خود را از دست داده و فاقد چشم گردیده اند، اما سنگ و چوب و... را کور نمی گویند.
به بیان دیگر، در نظام عالم مکوّنات و مادّیات، مرگ مقدمه حیات است، چنانچه مشاهده می شود هر موجود زندهاى از مرده بیرون می آید که موت و حیات متعاقب یکدیگر و دنبال هم، این نظام بدیع و ترتیب زیبای آفرینش را تشکیل می دهند. از نطفۀ مرده، حیوان و انسان پدید می آید. از جماد، نبات، از نبات حیوان، از حیوان انسان به وجود می آید. نیز انسان از حیوان مرده تغذیه نموده و بر زندگانى خود ادامه می دهد.
به بیان سوم، هر فعلیتى مسبوق به جهت قابلى است؛ یعنى هیچ موجود مادّى به کمال و فعلیت خیر خود نمی رسد، مگر پس از آن که جهات قابلى و استعدادى آن تکمیل شود و آن جهت قابلى به منزلۀ مردن و کمالى که بر آن مترتب می گردد به منزله حیات است، پس قوّه و جهت قابلى در مقابل یکدیگر یکى از مصادیق موت و حیات به شمار می رود. تکامل آدمى از اوّل تکوین و ظهور وجود تا آخرین مراتب سیرش که از فعلیت اخیر وى به شمار می آید، على الدّوام از قوّه به فعل می آید و این موت و حیاتى است دنبال یکدیگر.[5]
به قول مولوى در مثنوی:
از جمادى مردم و نامى شدم وز نما مردم ز حیوان سر زدم
مردم از حیوانى و آدم شدم پس چه ترسم کى زمردن کم شدم
حمله دیگر بمیرم از بشر تا بر آرم از ملایک بال و پر
وز ملک هم بایدم جستن ز جو کلّ شیئى هالک الّا وجهه
بار دیگر از ملک قربان شوم آنچه اندر وهم ناید آن شوم
چون عدم گردم عدم چون ارغنون گویدم کانّا الیه راجعون[6]
برخی از عرفا نیز معتقدند که مرگ و زندگی، دو عرض از عوارض اند و هر دو مخلوق خدا می باشند و اصل و حقیقت حیات نسبت به عارف، حیاتِ تجلیه، و اصل موت، موت استتار است و در دنیا تجلیه و استتار دنبال هم و متعاقب یکدیگرند تا وقتى که حجب مرتفع شود و معارف آنان به مرتبه شهود و عیان برسد که پس از آن دیگر حجابى باقى نماند و وقتى حجب برداشته شد، دیگر موت و مرگى براى آنان نیست و زنده هستند به زندگانى جاودان و داراى حیات ابدی اند، چنانچه در باره شهداء فرمود: "بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یرْزَقُونَ".[7]، [8]
[1] ملک، 2.
[2] طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 349، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق.
[3] واقعه، 60.
[4] المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 349.
[5] امین، سیده نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 14، ص 7- 8، نهضت زنان مسلمان، تهران، 1361 ش.
[6] مولوی، مثنوی معنوی، دفتر سوم .
[7] آل عمران، 169.
[8] مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 14، ص 9.
چگونگی آماده شدن برای مرگ از زبان علی(ع)
قیل لأمیر المؤمنین(ع): ما الاستعداد للموت؟
قال: أداء الفرائض، واجتناب المحارم، والاشتمال علی المکارم، ثمّ لا یبالی وَقَع علی الموت أم وَقع الموتُ علیه؛
از امير المؤمنين(ع) سؤال شد:آمادگى براى مرگ چيست؟ فرمودند: انجام فرائض، ترك محرّمات و دارا بودن اخلاق خوب و چنين فردى برايش فرق ندارد كه او به سراغ مرگ برود يا مرگ به سراغ او بيايد.(1)
***
- قیل لأمیر المؤمنین(ع): ما الاستعدادُ للموت؛
حال که به یاد مرگ افتادیم و میخواهیم خودمان را برای عبور از این دروازه خطرناک، آماده کنیم چگونه (این کار را بکنیم؟): حضرت در جواب فرمود: سه چیز است، اگر اینها را رعایت کنید، آماده عبور از این مرحله خطرناک میشوید.
1) اداءُ الفرائض: انجام واجبات، واجبات فقط نماز و روزه و واجبات مالی نیست، واجباتِ اجتماعی مانند امر به معروف و نهی از منکر، اهتمام به امور مسلمین و... هم واجب است.
2) واجتنابُ المحارم: از محرّمات هم اجتناب کنید! محرمّات غالباً کارهایی هستند که هوای نفس و غرائز انسان را به آن میکشاند؛ شهرتطلبی، لذتطلبی، راحتطلبی و... از جمله چیزهایی است که ما را به سمت محارم میکشاند. مکرراً از اساتید اخلاق شنیدهایم که راه اصلی و کار اصلی، اجتناب از محرّمات است. والّا اگر اجتناب از محرمات نشد، فرائض که هیچ، نوافل را هم انسان بجا بیاورد، نتیجه مطلوب نخواهد گرفت.
3) والاشتمالُ علی المکارم: انسان به مکارم اخلاق مشتمل بشود، مکارمی مانند: صبر، شکر، محبت، رافت و امثال این مکارم را در خودش جمع کند.
- ثمّ لا یبالی وَقَع علی الموت أم وَقع الموتُ علیه؛
کسی که این سه فصل را توانست تامین بکند، دیگر اهمیت نمیدهد که او به سراغ مرگ برود یا مرگ سراغ او بیاید.
شرح حدیث در ابتدای درس خارج فقه، 1393/10/16
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1) الأمالی صدوق، ج1، ص110
* پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب
هدایت شده از کانال علامه حسن زاده آملی
✍مستحبی که برای سالکان واجب است 🔻
🔸 مرحوم علامه رحمة الله علیه:
🔹يكى از مستحبات كه براى سالكين الى الله در حد وجوب است نماز شب است.نماز شب آب حيات است و دل شب ، ظلمات و استادِ سلوك، خضر اين راه، كه اگر كسى از آب حيات نوشيد به سعادت جاويد و حيات ابدى مى رسد.مرا در اين ظلمات آن كه راهنمايى كرد نماز نيمه شب بود و گريه سحرى.
🔹امام صادق (عليه السلام ) مى فرمايند: لَيْسَ مِنْ شيعَتَنا مَنْ لَمْ يَصْل صَلاةَ الليلِ.
كسى كه نماز شب نمى خواند از شيعيان واقعى نيست.
🔹«عزيزان وقت نيست ،دير است !! به انتظار ننشينيد، انسان با 40، 50 سال عمر مى خواهد خودش را براى ابد بسازد، كم كم مزاج جوابت مى كند، البته با مزاج مخالفت هم نكنيد، ثلث آخر شب بسيار خوب است.غذا هضم شده، هوا لطيف گشته، خلوت با شب داشته باشيد كه انس با عالم غيب و ملكوت ببار مى آيد».
📚صراط سلوک
_______________________________________
💠کانال علامه حسنزاده💠
♦️●@alame_Hasanzade●♦️
_______________________________________