eitaa logo
انصارالمحرومین
1 دنبال‌کننده
816 عکس
883 ویدیو
11 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از پایگاه مقاومت بسیج طلاب محمد‌رسول‌الله مدرسه علمیه محمدیه قائم‌شهر
مذاکره با رومیان و خیانت آنها❗️ در آغاز پادشاهی خسرو پرویز، امپراتوری روم برای جلب رضایت شاه ایران، صدها صندوقچه طلا و ده‌ها زن زیباروی رومی به عنوان هدیه فرستاد. خسرو پرویز که از این پیشکش‌ها خوشحال شده بود، جشن باشکوهی برگزار کرد. در میان این شادی، بوذرجمهر، وزیر خردمند دربار، به شاه توصیه کرد که سپاهیان ایران را به مرز روم بفرستد. درباریان از این پیشنهاد شگفت‌زده شدند و برخی با تمسخر به او خندیدند. اما خسرو پرویز که به هوش و درایت وزیر خود ایمان داشت، این فرمان را اجرا کرد. هنگامی که لشکر ایران به مرز رسید، سپاه عظیم روم را آماده حمله دید. اما رومیان که انتظار آمادگی ایرانیان را نداشتند، از یورش خود منصرف شدند. خسرو پرویز که به نقشه رومیان پی برده بود، تمام صندوق‌های طلا را تصاحب کرد و مردان و زنان همراه آن‌ها را اعدام نمود. ⚠️پس از این واقعه، پادشاه از بوذرجمهر پرسید: «چگونه این موضوع را پیش‌بینی کردی؟» وزیر خردمند پاسخ داد: «دشمنی که صدها سال دشمن تو بوده، یک‌شبه دوستت نمی‌شود.»❗️قابل توجه غربگدایان واصلاح طلبان مفسد مزدور خائن وطن فروش باسن بوس های ترامپ ،حتما توجه داشته باشید با بوسیدن باسن ترامپ ،ترامپ دوست ما نخواهدشد...لطفا آخرین حلقه نباشید لینک گروه را به نیت ۱۴معصوم به ۱۴نفرازمخاطبان گوشیت و۱۴گروه توایتاارسال کن تا عزیزانمون عضوشوند بسم الله....به‌ بزرگترین گروه مطالبه گران کشوری بپیوندید https://eitaa.com/joinchat/607060724C4e6078d0b5 📛محو کامل اسرائیل غاصب اخراج آمریکا از منطقه
هدایت شده از محسن پور
2.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 جناب قالیباف و جناب نبویان که جلوی ابلاغ قانون عفاف و حجاب را گرفتید اگر نمی فهمی با هشدار رهبر انقلاب لطفا بفهمید اشاره غیرمستقیم رهبری به فایل صوتی افشا شده از 🔷رهبر معظم انقلاب: "وقتی عنصر سیاسی آمریکایی، این قضایا «حجاب» را به تشبیه می‌کند باید بفهمید «خطاب به خواص» قضیه چیست و اگر نفهمیدید حالا بفهمید و صریحاً موضع گیری کنید." ۱۴۰۱/۷/۱۱ ↩️ در فایل صوتی: "حجاب یکی از ستون‌های اصلی جمهوری اسلامی است که اگر آن دیوار را فرو بریزیم باقی کار براندازی آسان خواهد بود." 🔸پ ن : از زمانی روسری از سر افتاد ، مانتو هم افتاد ، پا ، شکم و سینه هم عریان شد . کوتاهی مسئولان در امر حجاب شاید در این دنیا بازخواست نشود اما هر زنی برهنه بیرون بیاید آن مسئول سهل انگار در گناه آن زن شریک است و در فردای قیامت بشدت مجازات می شود محسن پور @mohsenpour
هدایت شده از محسن پور
5.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍️ فرض کنید در زمان امیرالمومنین هستید ایا در صف منافقان بودید یا مومنان مذاکرات امروز مثل مذاکرات صفین است! پس ببین در کدام صف هستی 💬 ‏شمشیر کشیدن که باید با عمروعاص مذاکره کنیم، ‏بعداز اینکه گند زدن، به امام علی گفتن توبه که اجازه دادی مذاکره کنیم! 🔸 پ ن : ‏اما بدونید؛ این‌بار گردن خائنین رو خواهیم شکست! شهید آوینی: جنگ نهایی ما با اسلام امریکایی است چرا که قدمت این اسلام از امریکا بیشتر است @mohsenpour
هدایت شده از پایگاه مقاومت بسیج طلاب محمد‌رسول‌الله مدرسه علمیه محمدیه قائم‌شهر
6.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 📹 قاری خوش‌نفس تانزانیایی 💠 تلاوتی کم‌نظیر از سورۀ مبارکۀ ضحی توسط شادی روح شهدا امام شهدا و شهدای تخریب . پدر بزرگ مادر بزرگ . پدر مادر خواهر برادر وتمامی در گذشتگان وسلامتی همه مریضها
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره یوسف- آیه ۵۱ قَالَ مَا خَطْبُکُنَّ إِذْ رَ وَدتُّنَّ یُوسُفَ عَن نَّفْسِهِ قَلْنَ حَشَ لِلَّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَیْهِ مِن سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَتُ الْعَزِیزِ الَْنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَاْ رَ وَتُّهُ عَن‏نَّفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّدِقِینَ‏ ترجمه (پادشاه به زنان) گفت: وقتى از یوسف کام مى‏ خواستید چه منظور داشتید؟ زنان گفتند: منزه است خدا، ما هیچ بدى از او نمى‏ دانیم. همسر عزیز گفت: اکنون حقیقت آشکار شد من (بودم که ) از او کام خواستم و بى‏ شک او از راستگویان است. «خطب» دعوت شدن براى امر مهم را گویند. «خطیب» کسى است که مردم را به هدفى بزرگ دعوت مى‏ کند. «حصحص» از «حصّه» یعنى جدا شدن حقّ از باطل است. در این ماجرا یکى از سنّت‏ هاى الهى محقّق شده است، که به خاطر تقواى الهى، گشایش ایجاد مى‏ شود. «و مَن یتّق اللَّه یَجعل له مَخرجاً و یرزقه من حیث لایحتسب» هرکس از خدا پروا کند، براى او راه خروج و گشایش قرار مى‏ دهد و از جایى که حسابش را نمى‏ کند، به او روزى مى‏ رساند. پیام ها ۱- گاهى که گره کور مى‏ شود، شخص اوّل کشور باید خود پرونده را بررسى و دادگاه تشکیل دهد. «قال ما خطبکنّ» ۲- افراد متّهم را دعوت کنید تا از خود دفاع کنند. «ما خطبکنّ» حتّى زلیخا نیز حضور داشت.«قالت امراة العزیز» ۳- به دنبال تلخى ‏ها شیرینى ‏ها است. در برابر «اراد باهلک سوءً»، «ما علمنا علیه من سوء» آمده است. ۴- زنان مصر نه تنها بر خطاکار نبودن یوسف اعتراف کردند، بلکه هر نوع بدى و انحرافى را از او نفى کردند. («من سوء» یعنى هیچ عیب و گناهى بر او نیست)* ۵ - حقّ براى همیشه، مخفى نمى‏ ماند. «الآن حصحص الحقّ» ۶- روشن شدن برخى پرونده‏ ها و حقایق نیاز به زمان دارد. «الآن حصحص الحقّ»* ۷- وجدان‏ها، روزى بیدار شده و اعتراف مى‏کنند. «انا راودته» چنانکه فشار جامعه و محیط، گردن کشان را به اعتراف وادار مى‏ کند. (همسر عزیز همین که دید تمام زنان به پاکدامنى یوسف اقرار کردند، او نیز به اعتراف گردن نهاد.) ۸ - عزیز مصر خواست مراوده‏ زلیخا با یوسف‏ (ع) مخفى بماند، ولى خداوند آن را بر همه‏ عالمیان و براى همیشه آشکار کرد تا پاکى یوسف اثبات گردد. «قالت... أنا راودتُه»* ۹- آنگاه که خدا بخواهد، دشمن، خود وسیله‏ نجات و رفع اتّهام مى ‏شود. «انّه لمن الصّادقین»
هدایت شده از روشنگری
4.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 الاکلنگ دانش‌آموزان با لاشۀ هواپیمای آمریکایی در طبس! 🇵🇸 @Roshangari_ir
هدایت شده از پایگاه مقاومت بسیج طلاب محمد‌رسول‌الله مدرسه علمیه محمدیه قائم‌شهر
6.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 خواهشا ببینید و انتشار بدید | شاهکار ظریف مشاور پزشکیان ▪️◾️▪️ ▪️در کتاب خاطرات خانم کلینتون وزير امور خارجه آمریکا در بازار فراوان هست نوشته با انتخاب روحانی ایران را ۲۰ سال عقب راندیم بدون اینکه یک تیر شلیک کنیم....!!! | ـــــــــــــــــــــــ کسانیکه رأی اشتباه دادن ببینند چه خیانتی کردن به مردم و مملکت امام زمان
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره یوسف- آیه ۵۳ وَمَآ أُبَرِّئُ نَفْسِى إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارةُ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبّى إِنَّ رَبِّى غَفُورٌ رَّحِیمٌ‏ ترجمه و من نفس خود را تبرئه نمى‏کنم، چرا که نفس آدمى بدون شک همواره به بدى امر مى‏ کند، مگر آن که پروردگارم رحم کند که همانا پروردگار من آمرزنده‏ى مهربان است. در قرآن براى نفس، حالاتى بیان شده است از جمله: ۱. نفس امّاره که انسان را به سوى زشتى ‏ها سوق مى‏ دهد و اگر با عقل و ایمان مهار نشود، انسان یک باره سقوط مى‏ کند. ۲. نفس لوّامه، حالتى است که انسان خلاف کار خود را ملامت و سرزنش مى‏کند و اقدام به توبه و عذرخواهى مى‏کند. و در سوره قیامت از آن یاد شده است. ۳. نفس مطمئنّه، حالتى است که تنها انبیا و اولیا وتربیت شدگان واقعى آنان دارندودر هر وسوسه و حادثه‏ اى، پیروزمندانه بیرون مى ‏آیند و دلبسته‏ خدایند. یوسف‏ (ع) عدم خیانت و سربلندى خود را در این آزمایش، مرهون لطف و رحم خداوند مى‏ داند و به عنوان یک انسان که داراى طبیعت انسانى است، خود را تبرئه نمى‏ کند. در روایات متعدّد، خطرات نفس مطرح شده و راضى بودن از نفس را نشانه‏ى فساد عقل و بزرگ‏ترین دام شیطان دانسته‏ اند. امام سجاد (ع) در دعاى مناجات الشاکّین، براى نفس پانزده خطر بیان نموده که توجّه به آن مفید است. پیام ها ۱- هرگز خود را به پاکى مستائیم و تبرئه نکنیم. «ما اُبرّء نفسى» ۲- شرط کمال آن است که حتّى اگر همه مردم او را کامل بدانند، او خود را کامل نداند. در ماجراى حضرت یوسف، برادران، همسر عزیز مصر، شاهد، پادشاه، شیطان، زندانیان همه گواهى به کمال او مى‏دهند، ولى خودش مى‏گوید: «ما اُبَرّء نفسى» ۳- خطر هواى نفس جدّى است، آن را ساده ننگرید. «انّ النفس لامّارة بالسوء» در آیه، چهار نوع تأکید بکار رفته است. (انّ، لام تأکید، صیغه‏ى مبالغه و جمله‏ى اسمیه) ۴- انبیا با آنکه معصوم‏اند، اما غرائز انسانى دارند. «انّ النفس لامّارة بالسوء» ۵ - هم از پاکى و عفّت خود در برابر تهمت‏ها باید دفاع کرد و هم به شرور نفس اعتراف نمود و به خدا پناه برد. «انّ النّفس لامّارة بالسوء»* ۶- نفس، خواهش خود را تکرار مى‏کند تا انسان را گرفتار کند. «لامّارة» ۷- نفس انسان به طور طبیعى وغریزى، اگر در مدار لطف حقّ قرار نگیرد، گرایش منفى دارد. «لامّارة بالسّوء» ۸ - تنها رحمت او مایه نجات است. اگر انسان به حال خود رها شود، سقوط مى‏کند. «الاّ ما رحم» ۹- یوسف، تحت تربیت مخصوص خداوند است. کلمه «ربّى» تکرار شده است. ۱۰- مربّى باید رحمت و بخشش داشته باشد. «انّ ربّى غفور رحیم» ۱۱- بخشودگى، مقدّمه‏ دریافت رحمت الهى است. اوّل مى‏ فرماید: «غفور» بعد مى‏فرماید: «رحیم» ۱۲- على‏رغم تمام خطرات، از رحمت او مأیوس نشویم. «غفور رحیم» منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ ۖ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ ۚ كَذَٰلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ ۚ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ بانوی کاخ [چون خود را در برابر یوسفِ پاکدامن، شکست خورده دید با حالتی خشم آلود] به یوسف حمله کرد و یوسف هم اگر برهان پروردگارش را [که جلوه ربوبیت و نور عصمت و بصیرت است] ندیده بود [به قصد دفاع از شرف و پاکی اش] به او حمله می کرد [و در آن حال زد و خورد سختی پیش می آمد و با مجروح شدن بانوی کاخ، راه اتهام بر ضد یوسف باز می شد، ولی دیدن برهان پروردگارش او را از حمله بازداشت و راه هر گونه اتهام از سوی بانوی کاخ بر او بسته شد]. [ما] این گونه [یوسف را یاری دادیم] تا زد و خورد [ی که سبب اتهام می شد] و [نیز] عمل خلاف عفت آن بانو را از او بگردانیم؛ زیرا او از بندگان خالص شده ما [از هر گونه آلودگی ظاهری و باطنی] بود.
هدایت شده از پایگاه مقاومت بسیج طلاب محمد‌رسول‌الله مدرسه علمیه محمدیه قائم‌شهر
⭕️ شما هم موافقید؟ 🔹به تدریج دیدن این صحنه ها در تنها نظام دینی جهان عادی می شود! ▪️جناب آقای رئیس جمهور که از اول موضع خودش را در قبال این صحنه ها و موارد بدتر از آن هم مشخص کرده است! ▪️منتظریم که رؤسای مجلس و قوه قضاییه ، فرمانده پلیس ، ائمه جمعه ، نمایندگان مجلس خبرگان و... موضع حقیقی خود را در قبال جریان رو به گسترش برهنگی زنان در نظام ج.ا بیان کنند! ▪️یا باید مخالفت عملی خود را با این صحنه ها نشان داده و با پیگیری اجرای قوانین موجود،مانع شیوع و عادی شدن برهنگی زنان در کشور امام زمان(عج) شوند و یا این که در کنار پزشکیان و در شمار موافقان این صحنه ها قرار گیرند! ▪️وقتی یک مسئول نظام ج.ا در مخالفت با شیوع فساد و بی حیایی در جامعه قدمی برنمی دارد،مخالفت زبانی او با فساد،فرقی با موافقت ندارد! انقلاب ایران حزب الله به کانال دختران حزب الله بپیوندید @dokhtaranehezbolah
هدایت شده از پایگاه مقاومت بسیج طلاب محمد‌رسول‌الله مدرسه علمیه محمدیه قائم‌شهر
هوالعالم رهبر انقلاب: من توصیه میکنم امسال فعّالان عرصه‌ی فرهنگی به مطالعه‌ی نهج‌البلاغه و آموزش نهج‌البلاغه توجّه ویژه‌ای داشته باشند. ۱۴۰۴/۱/۱ ×× درسهایی از نهج البلاغه حکمت ۳۲۶ ... ++ (و قَالَ علی ع : الْعُمُرُ الَّذِي أَعْذَرَ اللَّهُ فِيهِ إِلَى ابْنِ آدَمَ، سِتُّونَ سَنَة)... عمرى كه خدا از فرزند آدم پوزش و عذر را مى پذيرد شصت سالگی است. ++ این حکمت حول محور سن و سال است، برخی سن ها هستند که خداوند از انسان انتظاراتی دارد، برخی سن ها هستند که زمان تغییر اند، برخی سن ها هستند که دیگر تغییر خیلی سخت است. ++ ذکر این موارد در روایات اهل بیت به عنوان تذکر و توجه بیان شده است تا دوستان اهل بیت بتوانند از عمر بهترین استفاده را کنند و خود را برای رشد و ترقی معنوی آماده کنند. الف: تولد تا هفت سالگی: در روایات در مورد تولد تا هفت سالگی تعابیری آمده است که نشان میدهد فرزند در این دوره باید آزمون و خطا کند، مرحله یادگیری است و سزاوار است والدین در حد متعادل و معقول به حرف او اهمیت بدهند. پیامبر صلی الله علیه واله فرمودند : (الوَلَدُ سَيّدٌ سَبعَ سِنينَ ، و خادِمٌ سَبعَ سِنينَ، و وَزيرٌ سَبعَ سِنينَ )... فرزند هفت سال سرور است،هفت سال خادم و هفت سال وزير و دستيار. هفت سال باید او مورد اکرام و احترام و حرف شنوی قرار بگیرد ولی هفت سال دوم برای او باید یادگیری و مشارکت در امور باشد. باید آرام آرام اموری را به او محول کرد و از او کارهایی در حد سن و سالش خواست. ب: هفت سالگی تا بلوغ: امام صادق علیه السلام فرمود: (دع ابنَكَ يَلعَبُ سَبعَ سِنينَ، ويُؤَدَّبُ سَبعَ سِنينَ )... فرزندت را رها كن تا هفت سال بازى كند و در هفت سال دوم، او را تربيت كن. شروع تربیت عبادی از هفت سالگی است. امام صادق علیه اسلام فرمود: ( إِنَّا نَأْمُرُ صِبْيَانَنَا بِالصَّلَاةِ إِذَا كَانُوا بَنِي خَمْسِ سِنِينَ فَمُرُوا صِبْيَانَكُمْ بِالصَّلَاةِ إِذَا كَانُوا بَنِي سَبْعِ سِنِينَ )... ما فرزندانمان را از 5 سالگی به نماز امر میکنیم ، ولی شما فرزندانتان را از هفت سالگی به نماز امر کنید. امام صادق علیه السلام فرمود : ( إِنَّا نَأْمُرُ صِبْيَانَنَا بِالصِّيَامِ إِذَا كَانُوا بَنِي سَبْعِ سِنِينَ بِمَا أَطَاقُوا مِنْ صِيَامِ الْيَوْمِ )... ما كودكانمان را وقتى به سن هفت سال میرسند به روزه امر میکنیم (فَإِنْ كَانَ إِلَى نِصْفِ النَّهَارِ وَ أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ‌ أَوْ أَقَلَّ فَإِذَا غَلَبَهُمُ‌ الْعَطَشُ وَ الْغَرَثُ أَفْطَرُوا حَتَّى يَتَعَوَّدُوا الصَّوْمَ وَ يُطِيقُوهُ )... نصف روز يا كمتر و يا بيشتر، و هر گاه تشنگى و گرسنگى بر آنان غالب شد افطار كنند، تا بدين ترتيب به روزه گرفتن عادت كنند و توان آن را پیدا کنند. ( فَمُرُوا صِبْيَانَكُمْ إِذَا كَانُوا أَبْنَاءَ تِسْعِ سِنِينَ بِمَا أَطَاقُوا مِنْ صِيَامٍ فَإِذَا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ أَفْطَرُوا)... شما نيز كودكانتان وقتی شدند به آنان دستور دهيد تا هر مقدار از روز را كه مى توانند روزه بگيرند و هرگاه تشنگى بر آنان غلبه كرد روزه شان را باز كنند . البته روایات تا چهار سال هم هست که آنها بیشتر در مورد کلیات دین است مثل آموزش لا اله الا الله ولی عادت دادن به نماز و مشارکت در روزه باید از هفت سالگی باشد. ج: دوران رسیدن به بلوغ: بلوغ دورانی است که خداوند شخص را شایسته این میداند که وظایف و تکالیفی بر او واجب کند. این دوره نیز دوره ای است که انسان باید از آن استفاده درستی داشته باشد و اگر دقت کافی در آن نداشته باشد وزر و وبال این دوران به دوش او خواهد ماند. پيامبر خدا صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند : (إنَّ الصَّبِىَّ لا يَجرِى عَلَيهِ القَلَمُ حَتّى يَبلُغَ)... بر كودك چيزى از تكليف و گناه و ثواب نوشته نمى شود تا آن گاه كه بالغ شود. پیامبر گرامی ص فرمودند : (رُفِعَ القَلَمُ عَنْ ثَلاثَةٍ): قلمِ تکلیف از دوش سه گروه برداشته شده است: ۱- النائِمِ حَتّی‌ یَسْتَیْقِظَ : از خوابیده تا زمانی که بیدار شود، ۲- و عَنِ الَمجْنونِ: از دیوانه تا هشیار گردد. ۳- وعن الصبیان: و از کودک تا آنگاه که به سن بلوغ برسد.. والسلام
هدایت شده از روشنگر
📗 قدر زر زرگر شناسد قدر گوهر ،گوهری روزی طلبه جوانی که در زمان شاه عباس در اصفهان درس می خواند نزد شیخ بهایی آمد و گفت: من دیگر از درس خواندن خسته شده ام و می خواهم دنبال تجارت و کار و کاسبی بروم چون درس خواندن برای آدم، آب و نان نمی شود و کسی از طلبگی به جایی نمی رسد و به جز بی پولی و حسرت، عایدی ندارد. شیخ گفت: بسیار خب! حالا که می روی حرفی نیست. فعلا این قطعه سنگ را بگیر و به نانوایی برو چند عدد نان بیاور با هم غذایی بخوریم و بعد هر کجا می خواهی برو، من مانع کسب و کار و تجارتت نمی شوم. جوان با حیرت و تردید، سنگ را گرفت و به نانوایی رفت و سنگ را به نانوا داد تا نان بگیرد ولی نانوا او را مسخره نمود و از مغازه بیرون کرد. پسر جوان با ناراحتی پیش شیخ بهایی برگشت و گفت: مرا مسخره کرده ای؟ نانوا نان را نداد هیچ، جلوی مردم مرا مسخره کرد و به ریش من هم خندید. شیخ گفت: اشکالی ندارد. پس به بازار علوفه فروشان برو و بگو این سنگ خیلی با ارزش است سعی کن با آن قدری علوفه و کاه و جو برای اسب هایمان بخری. او دوباره به بازار رفت تا علوفه بخرد ولی آن ها نیز چیزی به او ندادند و به او خندیدند. جوان که دیگر خیلی ناراحت شده بود نزد شیخ آمد و ماجرا را تعریف کرد. شیخ بهایی گفت: خیلی ناراحت نباش. حالا این سنگ را بردار و به بازار صرافان و زرگران ببر و به فلان دکان برو و بگو این سنگ را گرو بردار و در ازای آن، صد سکه به من قرض بده که اکنون نیاز دارم. طلبه جوان گفت: با این سنگ، نان و علوفه ندادند، چگونه زرگران بابت آن پول می دهند؟ شیخ گفت: امتحان آن که ضرر ندارد. طلبه جوان با این که ناراحت بود، ولی با بی میلی و به احترام شیخ به بازار صرافان و جواهرفروشان رفت و به همان دکانی که شیخ گفته بود رفت و گفت: این سنگ را در مقابل سد سکه به امانت نزد تو می سپارم. مرد زرگر نگاهی به سنگ کرد و با تعجب، نگاهی به پسر جوان انداخت و به او گفت: قدری بنشین تا پولت را حاضر کنم. سپس شاگرد خود را صدا زد و در گوش او چیزی گفت و شاگرد از مغازه بیرون رفت. پس از مدت کمی شاگرد با دو مامور به دکان بازگشت. ماموران پسرجوان را گرفتند و می خواستند او را با خود ببرد. او با تعجب گفت: مگر من چه کرده ام؟ مرد زرگر گفت: می دانی این سنگ چیست و چقدر می ارزد؟ پسر گفت: نه، مگر چقدر می ارزد؟ زرگر گفت: ارزش این گوهر، بیش از ده هزار سکه است. راستش را بگو، تو در تمام عمر خود حتی هزار سکه را یک جا ندیده ای، چنین سنگ گران قیمتی را از کجا آورده ای؟ پسر جوان که از تعجب زبانش بند آمده بود و فکر نمی کرد سنگی که به نانوا با آن نان هم نداده بود این مقدار ارزش هم داشته باشد با من و من و لکنت زبان گفت: به خدا من دزدی نکرده ام. من با شیخ بهایی نشسته بودم که او این سنگ را به من داد تا برای وام گرفتن به این جا بیاورم. اگر باور نمی کنید با من به مدرسه بیایید تا به نزد شیخ برویم. ماموران پسر جوان را با ناباوری گرفتند و نزد شیخ بهایی آوردند. ماموران پس از ادای احترام به شیخ بهایی، قضیه مرد جوان را به او گفتند. او ماموران را مرخص کرد و گفت: آری این مرد راست می گوید. من این سنگ قیمتی را به او داده بودم تا گرو گذاشته، برایم قدری پول نقد بگیرد. پس از رفتن ماموران، طلبه جوان با شگفتی و خنده گفت: ای شیخ! قضیه چیست؟ امروز با این سنگ، عجب بلاهایی سر من آمده است! مگر این سنگ چیست که با آن کاه و جو ندادند ولی مرد صراف بابت آن ده هزار سکه می پردازد. شیخ بهایی گفت: مرد جوان! این سنگ قیمتی که می بینی، گوهر شب چراغ است و این گوهر کمیاب، در شب تاریک چون چراغ می درخشد و نور می دهد. همان طور که دیدی، قدر زر را زرگر می شناسد و قدر گوهر را گوهری می داند. نانوا و قصاب، تفاوت بین سنگ و گوهر را تشخیص نمی دهند و همگان ارزش آن را نمی دانند. وضع ما هم همین طور است. ارزش علم و عالم را انسان های عاقل و فرزانه می دانند و هر بقال و عطاری نمی داند ارزش طلب علم و گوهر دانش چقدر است و فایده آن چیست. حال خود دانی خواهی پی تجارت برو و خواهی به تحصیل علم بپرداز. پسر جوان از این که می خواست از طلب علم دست بکشد، پشیمان شد و به آموزش علم ادامه داد تا به مقام استادی بزرگ رسید @roshangar6