هدایت شده از پایگاه مقاومت بسیج طلاب محمدرسولالله مدرسه علمیه محمدیه قائمشهر
#پرسه_در_فضای_مجازی
🔰 کامبیز اکنون در مرحله انکار است و به زودی وارد مرحله پذیرش خواهد شد
🔸در دوران مدیریت روحانی طلا ۱۲۰۰٪، ارز ۱۰۰۰٪، مسکن ۸۰۰٪ و خوراک ۶۰۰٪ رشد کرد، تورم رقم تاریخی ۷۰٪ را نشان داد، رشد اقتصادی پس از ۶۰ سال دوباره منفی شد و در نهایت با محبوبیت ۷٪ صندلی ریاست جمهوری را ترک کرد! کامبیز اکنون در مرحله انکار است و به زودی وارد مرحله پذیرش خواهد شد.
👤 علیرضا سلیمانی
@Kayhan_online
آیا میشود جایزه جهانی نوبل پررویی و وقاحت هم ترتیب داد این بیشرفها
با بیعرضگیشان مردم و کشور را دارند به قهقراء میبرند با کمال پررویی و وقاحت به دولت خدوم و توانمندی را که بعد از فاجعه دولت لیبرال توانست در همه عرصههای برق و گاز و واکسن کرونا اوضاع را سامان بدهد ، متهم میکنند
واقع مصداق اتمّ و اکمل این ضربالمثلاند که :
دزد پر رو یا پر زور یقه صاحبخانه را میگیرد. بیشرف هم حدی دارد ندارد ؟
هدایت شده از پایگاه مقاومت بسیج طلاب محمدرسولالله مدرسه علمیه محمدیه قائمشهر
در مملکت فاطمه، مقتدا خامنه ايست
فرمانده كل قوا خامنه ايست
ديروز اگر عزيز مصر يوسف بود
امروز عزيز دل ما خامنه ايست
کانال امام خامنهای🔻
@khamenei_velayat
هدایت شده از جهاد تبیین ۸
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
🌹دلنوشتهای برای رهبر عزیز و مقتدرمان
🖌خیلی ها نمیدانند شما تمام بازی ایران و کره در جام ملتهای ۱۹۹۶ را دیده ای و برای موفقیت تیم ملی زیر لب ذکر میگفتی و با گلهای علی دایی خوشحالی میکردی!
👌حتی وقت خوابتان بود که بازی ایران و امریکا در جام جهانی ۹۸ فرانسه را دیدی و با گل استیلی خوابتان پرید و تا آخر تماشایش کردید!
👌۳ ساعت و ۳۰دقیقه وقت گذاشتید و فیلمسینمایی محمد رسول الله(ص) مجیدی مجیدی را با کارگردانش دیدید و بعد از پایان گفتید:
کاش میتوانستم دوباره تماشایش کنم!
👌شب کریسمس به خانه شهدای ارامنه می روید، از شیرینی و میوه هایشان میخورید.
👌شما بعد از انتخابات ۸۸ با امثال سیدمهدی شجاعی جلسات خصوصی میگذاشتید و هنرمندان را هنرمندانه نسبت به اتفاقات توجیه میکردید.
👌از فیلم مارمولک بدتان نیامد و دستور توبیخ ندادید، کارگردانش را در آغوش کشیدید.
👌بیش از ۱۲۰۰ رمان خوانده اید، و کتابخانه تان هیچ کتابی بدون حاشیه نویسی ندارد.
👌حلقه ازدواج پسرتان، انگشتر عقیق خودتان بود که کوچک کردن اندازه اش برای داماد، فقط ۱۴ هزار تومان خرج داشت.
👌کاش میدانستند فرزندانتان حتی از املت بیت المال شام دفتر نمیتوانستند بخورند.
👌بیماریتان را در بیمارستان بقیه الله تهران با پزشکان ایرانی معالجه کردید.
👌نوه تان در بیمارستان رسالت تهران بدنیا آمد.
👌از مجید صالحی تا عادل فردوسی پور،حسن جوهرچی تا رامبد جوان، امین تارخ تا حسام نواب صفوی، محمدعلی کشاورز تا داوود رشیدی، برای گفتگو با همه وقت گذاشته اید.
👌موسیقی و و ردیف های آوازی و سازهای ایرانی را خوب میشناسید، اهل شعرید، سینما شناسید، تندخوان و اهل مطالعهاید، والیبال بازی میکردید و حواستان به شطرنج آرین غلامی هم هست.
👌سریال پایتخت و عمو پورنگ را دنبال میکردید، جلال آل احمد و شریعتی میخوانید، اندیشه های سید قطب را ترجمه میکنید.
👌با لباس مبدل بین خرابه های بم قدم میزنید.
👌اجازه نمیدهید خبرنگاری با کفش روی فرش چادر زلزله زدگان کرمانشاه برود
👌اتومبیل حامل و محافظان را نگه میدارید تا به داماد و عروس نسبتا بد پوشش در خیابان تبریک ازدواج بگویید،
👌با دختر کوهنورد جوان که سگش را در آغوش گرفته با محبت از احکام نگه داری حیوانش سخن میگویید،
👌 دانشجویان را برای بیان صریح ترین مواضع دعوت میکنید و بیش از ۶ ساعت پای حرفهایشان مینشینید.
👌رهبر ۸۱ ساله ای که ساعت ۵ صبح کارش را شروع می کند وساعت ۱۱ شب میخوابد تا نیمه شب برای تهجد بیدار بشود.
👌سخنرانی طولانی می کند با کمترین تپق و اشتباه!
👌با هر قشری با اطلاعات تخصصی سخن میگوید.
👌هر روز گزارشات مردمی را میخواند و از اوضاع زندگی مردم شخصاً تحقیق میکند.
👌به کوه می رود، جنس غیر ایرانی در خانه شان پیدا نمیشود.
👌هنوز اثاث خانه شان همان جهیزیه قدیمی همسرشان است.
مایحتاج منزل را اهل خانه از جنوب شهر تهیه میکنند!
👌از حضرات آیات بهجت و بهاءالدینی تا حسن زاده آملی و فاطمی نیا و حتی پوتین و کوفی عنان و دکوئیار و بانکی مون شیفته و واله شما شدهاند!
👌حق دارند اینهمه دشمنی میکنند با شما و نامتان!
👌شما هیبت شاهان و رهبران عالمرا به چالش کشیده اید!
👌با آن دمپایی وصله دار، عینک قدیمی با پَدِبینیِ شکسته و همانآستین قبای نخ نما شده!
👌با این همه سادگی، از تنگه باب المندب تا تنگه هرمز از یمن تا آذربایجان از کشمیر تا زاریا در نیجریه از بوسنی تا ونزوئلا از ضاحیه تا پاراچنار!
زیر سایه همان قبای با پارچه زبده رضوی ایرانی است که لایه پس دوز پایینش را باز کرده اید تا اندازه استفاده شما بشود.
👌میرحسین و رهنورد را از طلاق نجات داده اید!
فرزندانتان را به ختم همسر امجد میفرستید!
برای وفات دختر کوچک سید مهدی شجاعی پیام میدهید
بر پیکر هاشمی نماز میخوانید.
جوانمردانه از دولت کم محبوبیت حمایت میکنید!
حال فرزندان اردوغان را به اسم کوچکمیپرسید
و هزار حرف نگفتنی دیگر...
👌شما غیر رسمی ترین رهبر دنیایید
باهوش، مقتدر، صبور، مهربان، حکیم.
تو میر عشقی، عاشقان بسیار داری.
تو رهبری، با جانِ عاشق کار داری...
سلامتی رهبر عزیزمان
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
@jahadetabeen8
هدایت شده از خط آتش
#مردم آن درصد اندکی نیستند که کشف حجاب کردهاند و شما به خاطر آنان مقابل حکم خدا ایستادهاید، مردم همان زن و مرد و پیر و جوانی هستند که نگران #دین و #دنیای خویش هستند که با ورود مفسدین اقتصادی به هیئت دولت و ... بیشتر در معرض خطر قرار گرفته است!
@khate_atash
هدایت شده از ستاد خبری ۱۱۴ استان قم
⚠️موارد مشکوک را اطلاع دهیم
🔻اقامتگاههای مشکوک
🔹مکانهایی که تعداد افراد زیادی در آن محل سکونت یا تردد دارند و از خانه بیرون نمیآیند و یا در ساعات خاصی تردد دارند.
🔹وسایل نقلیه بیش از حدمعمول اعم از خودرو و موتورسیکلت در منزل با پلاکهای متعلق به مناطق مرزی پارک شده است.
🔹مکانهایی که افراد متعدد و متفاوت در آنجا مشاهده و تردد دارند و بعضا اتباع مجرد در خانههای تکاتاقه زندگی میکنند.
🔹ساختمانهای نیمهساز که شبها تعداد بیشتر از دو نفر در آن بهعنوان نگهبان و یا ... حضور دارند.
🔹اقامتگاههایی که در آنها نشانهای از زندگی بلندمدت نظیر نبود یخچال، گاز، آنتن، تلویزیون، و... وجود ندارد.
🔹افرادی که با اصرار زیاد و قیمت غیرمتعارف و بالاتر از حد منطقه قصد اقامت دائم یا موقتی در خانهای دارند.
🔹دامداریها و سولههای ضایعاتی که غالبا اتباع در آنجا اقامت دارند.
🔹سکونتگاههایی که آثار حفر چاه، صدای حاصل از اقدامات ساختمانی غیرمعمول و یا حجم نخالههای غیرمعمول در آنجا دیده میشود.
🇮🇷 ستاد خبری ۱۱۴ سپاه استان قم
@qom025114
هدایت شده از پایگاه مقاومت بسیج طلاب محمدرسولالله مدرسه علمیه محمدیه قائمشهر
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_خبر_چه_سنگینه_نریمانی.mp3
زمان:
حجم:
5.57M
خبر چه سنگینه
خبر پر از درده
غم رفیقامون بیچارمون کرده
#شهید_سید_حسن_نصرالله💔
#سید_المقاومه
هدایت شده از پایگاه مقاومت بسیج طلاب محمدرسولالله مدرسه علمیه محمدیه قائمشهر
8.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 انتشار برای نخستینبار؛ تصاویر منتشرنشده از لحظه پیداشدن بالگرد سانحهدیده شهید رئیسی و شهدای خدمت
شنبه، ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴.
@khabarbabol
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره ابراهیم- آیه ۴۴
وَ أَنذِرِ النَّاسَ یَوْمَ یَأْتِیهِمُ الْعَذَابُ فَیَقُولُ الَّذِینَ ظَلَمُواْ رَبَّنَآ أَخِّرْنَآ إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ نُّجِبْ دَعْوَتَکَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَ لَمْ تَکُونُواْ أَقْسَمْتُم مِّن قَبْلُ مَا لَکُم مِّن زَوَالٍ
ترجمه
و مردم را از روزى که عذاب به سراغ شان خواهد آمد بترسان. پس کسانى که ظلم کرده اند، خواهند گفت: پروردگارا! ما را تا مدّت کوتاهى مهلت ده، تا دعوت تو را اجابت نماییم و از پیامبران پیروى کنیم (به آنان گفته مى شود) آیا شما نبودید که پیش از این سوگند یاد مى کردید که هرگز براى شما زوال و فنایى نیست؟
با توجّه به آیه قبل، ابتدا به نظر مى رسد که این آیه نیز درباره قیامت است، ولى جمله «اخّرنا الى اجل قریب نُجب دعوتک ...» بیشتر،این معنا را به ذهن مى آورد که آیه درباره عذاب الهى در دنیاست، زیرا تأخیر عذاب و اجابت دعوت خداوند و پیروى از پیامبران، مربوط به دنیاست نه قیامت.
در قیامت نیز تقاضاى بازگشت به دنیا وجود دارد که آیات آن، مکرّر در قرآن آمده از جمله:
الف: «فهل الى خروج من سبیل» آیا براى خارج شدن از هلاکت راهى هست؟
ب: «فارجعنا نعمل صالحا» ما را به دنیا برگردان تا عمل صالحى انجام دهیم.
ج: «ربّنا اخرجنا نعمل صالحا» پروردگارا! ما را از دوزخ خارج کن تا کار خوب انجام دهیم.
پیام ها
۱- هشدار و تهدید، از راه ها و شیوه هاى تربیت وهدایت گمراهان است. «وانذر»
۲- هشدارهاى قرآن، مربوط به همه مردم است. «انذر الناس»
۳- مجرمان روزى پشیمان مى شوند، امّا فرصت هاى از دست رفته باز نمى گردد.«اخرّنا...»
۴- هنگام نزول عذاب الهى، راه فرار و توبه بسته مى شود. «اولم تکونوا...»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
عارف قزوینی » تصنیفها »
شمارهٔ ۵ - برای افتخارالسلطنه - دختر ناصرالدین شاه
افتخار همه آفاقی و منظور منی
شمع جمع همه عشاق به هر انجمنی
به سر زلف پریشان تو دلهای پریش
همه خو کرده چو عارف به پریشان وطنی
ز چه رو شیشۀ دل می شکنی؟
تیشه بر ریشۀ جان از چه زنی؟
سیم اندام ولی سنگ دلی
سست پیمانی و پیمان شکنی
اگر درد من به درمان رسد چه میشه؟
شب هجر اگر به پایان رسد چه میشه؟
اگر بار دل به منزل رسد چه گردد؟
سر من اگر به سامان رسد چه میشه؟َ
سر من اگر به سامان رسد چه میشه؟َ
گر عارف «نظام السلطان» شود چه میشه؟
ز غمت خون می گریم بنگر چون می گریم
ز مژه دل می ریزد ز جگر خون می آید
افتخار دل و جان می آید
یار بی پرده عیان می آید
***
تو اگر عشوه بر خسروپرویز کنی
همچو فرهاد رود در عقب کوه کنی
متفرق نشود مجمع دلهای پریش
تو اگر شانه بر آن زلف پریشان نزنی
ز چه رو شیشۀ دل می شکنی؟
تیشه بر ریشۀ جان از چه زنی؟
سیم اندام ولی سنگ دلی
سست پیمانی و پیمان شکنی (سست پیمانی و پیمان شکنی)
به چشمت که دیده از صورتت نگیرم
اگر می کشی و گر می زنی به تیرم
تو سلطان حسن و من کمترین فقیرم
گزندم اگر ز سلطان رسد چه میشه؟
گزندم اگر ز سلطان رسد چه میشه؟
ز غمت خون می گریم
بنگر چون می گریم
ز مژه دل می ریزد
ز جگر خون می آید
به سر کشتۀ جان می آید
خون صد سلسله جان می ریزد
ترجمه های نهج البلاغه
سید علی نقی فیض الاسلام
سید جعفر شهیدی
محمد دشتی
محمدتقی جعفری
مصطفی زمانی
علی اصغر فقیهی
عمران علیزاده
حسین استاد ولی
عبدالمحمد آیتی
حسین انصاریان
ناصر مکارم شیرازی
نهج البلاغه موضوعی دانلود نسخه اندروید نرم افزار نهج البلاغه کتاب شناسی موسسات و مراکز گالری تصاویر
چهره ها
مترجمین / حافظین / مروجین
محققین / شارحین
اخبار
رونمایی از پوستر نخستین جشنواره سراسری راه روشن
واکنش متفاوت آیتالله جوادی آملی به ریزش «متروپل» آبادان
برگزاری مسابقات قرآن کریم و نهج البلاغه
بررسی مبانی امنیت اجتماعی در نهج البلاغه
1 / 54 بعد
عمرى كه خدا از فرزند آدم پوزش را مى پذيرد شصت سال است.
مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت
شناخت شناسیمعارف نهج البلاغهمقالاتدانستنی های نهج البلاغهمعرفی منابع مکتوب
خانه > دانستنی های نهج البلاغه (اصحاب) > صعصعة ابن صوحان عبدىّ
صعصعة ابن صوحان عبدىّ
صعصعه فرزند صوحان فرزند حجر و کنیه اش «ابوطلحه » یا«ابوعمرو» بود و نسبتش با پانزده واسطه، به «عبدالقیس » ازبزرگان قبیله «ربیعه » می رسید و از همین جهت به او «صعصعه بن صوحان عبدی » گفته اند.
اولین کسی که از این طایفه اسلام آورد، عمرو بود که به دستوریکی از روسای این قبیله به نام «منذربن عائذ» خدمت پیامبر(ص)رسید، تا از میزان علم آن حضرت آگاهی یابد. او پس ازشرفیابی به خدمت رسول خدا(ص)، مسلمان شد و در برگشت، ماجرا رابرای «منذر» بیان کرد. او نیز مسلمان شد و پس از چندی منذرخود به محضر پیامبر(ص)آمد. رسول خدا به او فرمود:
«ای اشج!(نام دیگر منذر)دو صفت در توهست که خداوند آن دو رادوست دارد: حیا و حلم.»
این طایفه عموما در کوفه زندگی می کردندصعصعه نیز اهل کوفه بود و در یکی از محله های اطراف آن روزگارمی گذراند.
خاندان
مطالعه حالات چهار فرزند صوحان(زید، عبدالله، سیحان وصعصعه)فضایی آکنده از عشق علی(ع)در این خاندان را به تصویرمی کشد. تنها در جنگ جمل، سه برادر (صعصعه، زید، سیحان)حضورداشتند و سیحان پرچم داربود. وقتی او به شهادت رسید، زید پرچم را به دست گرفت و چون شهید شد، صعصعه پرچم را برافراشته نگاه داشت.
فصاحت و بلاغت خصوصیت دوم این خاندان بود. دانشمندان تاریخ،عنوان «خطبا» را از ویژگی های این خانواده دانسته اند.
ویژگیها
1- صحابی خاص علی(ع)
امام صادق(ع)فرمود:
«هیچ یک از همراهان علی(ع)حق آن حضرت را نشناخت، مگر صعصعه و یاران صعصعه. »
2- خطیب
دانشمندان تاریخ و رجال، وی را به فصاحت و بلاغت و استادی درفن سخن ستوده اند و به او عنوان «خطیب » داده اندعلی(ع)نیز در نهج البلاغه در مورد او می فرماید:
«هذا الخطیب الشحشح...»
«این خطیب ماهر و توانا...»
ابن ابی الحدید می گوید: این عبارت را علی(ع)در مورد صعصعه بن صوحان فرموده است و همین افتخار برای او بس که علی(ع)او را به مهارت در سخن و فصاحت در لسان بستاید.
شعبی(از فقیهان و شاعران بزرگ قرن اول)می گوید: من فن خطابه وسخنرانی را از صعصعه بن صوحان آموختم. و جاحظ، دانشمند لغت ونحو(متوفای 255)می گوید: صعصعه از فصیح ترین مردم بود.
جالب آن که «عبدالملک بن مروان » که با علی(ع)و اصحابش خصومت داشته در باره صعصعه می گفت: «انه احضرالناس جوابا» ؛او حاضر جواب ترین مردم بود.
قبل از آغاز نبرد نهروان، سفیر علی(ع)بود و برای سخن گفتن باکوردلان خوارج، حضرت او را به سوی ایشان فرستاد.
3- شاعر
سرودن اشعار، یکی دیگر از ویژگی های صعصعه به شمار می رود. نمونه آن، منظومه ای است که در رثای مولایش علی(ع) سرود. ترجمه بخشی از آن بدین شرح است:
برادرم! پس از تو با چه کسی انس گیرم و درد دلم را نزد که بازگو نمایم؟
غم های روزگار یکی پس از دیگری برگرده تو جمع شد و اینک بارفتن تو آن غمها منتشر شد.
اگر مرگ اجازه سخن گفتن را بدهد، از مشکلاتی که نزد خود دارم،به تو شکوه می کنم.
با چشمی پربار بر تو اشک می ریزم، هرچند که اشک ریختن من سودی ندارد.
این اندوه برای من کافی است که خاک قبر تو را با دست تکان می دهم.
زمانی که زنده بودی، برای من موعظه ها داشتی و اینک برای زندگان موعظه های بیشتر داری.
چه قدر مشتاق هستم که لحظه ای به سوی من بازگردی.
آیا قبر خبر به زائران علی(ع)می دهد که نور چشم آنان را درآغوش کشیده است؟
ای مرگ! از من چه می خواهی؟ آنچه از آن می ترسیدم، انجام شد.
ای مرگ! اگر فدا قبول می کردی، جانم را قربان امیرالمومنین می کردم.
آری روزگار بافقدان یارم من را از خود طرد کرد؛ از این رواست که آن را مذمت می کنم و از آن شکایت دارم...
4- شجاعت
مقاومت وی در برابر انحرافهای بعضی از مدعیان خلافت از جمله معاویه، حضور در سه جنگ بزرگ(جمل، صفین و نهروان)که گاه سمت فرماندهی را بر عهده داشت، گویای شجاعت او است.
5- مورد اعتماد
علی(ع)چاهها، قنوات و اموال زیادی برای محرومین وقف کرد. هنگامی که وقفنامه می نوشت، عده ای را شاهد می گرفت و صعصعه بن صوحان از جمله آن شاهدان بود.
6- آشنایی با معارف اهل بیت علیهم السلام
روزی علی(ع)در مورد خروج دجال و اوصاف او سخنانی فرمود و درضمن آن بیان داشت: قاتل دجال همان است که عیسی(ع)پشت سرش نمازمی گذارد. یکی از حاضران به نام «نزال بن سبره » به صعصعه گفت: مقصود از این فرد کیست؟ صعصعه پاسخ داد: کسی که عیسی(ع)به اواقتدا می کند، دوازدهمین فرزند از عترت پیامبر(ص)است و نهمین فرزند از فرزندان حسین(ع)و او خورشیدی است که از مغرب این جهان، از بین رکن و مقام، طلوع خواهد کرد و زمین را از وجودظالمان پاک و عدالت را آنچنان حاکم خواهد کرد که هیچ کس بردیگری ظلم نکند.
7- تبعید
او در مقابل انحراف از سنت پیامبر(ص)و بی عدالتی ها آرام نمی گرفت؛ از این رو، حاکمانی که سخنانش را تاب نمی آوردند، راهی جز تبعید او نداشتند. صعصعه دوبار تبعید شد، زمانی توسط عثمان از کوفه به شام و زمانی دیگر به دستور معاویه از کوفه به بحرین.
علامه امینی ماجرای تبعید و محل آن را بدین گونه نوشته است:
«پس از آنکه عثمان، ولیدبن عقبه را از فرمانداری کوفه عزل کرد و سعید بن عاص را برآن سرزمین حاکم قرار داد، به وی دستورداد تا با مردم کوفه مدارا کند. از این جهت، سعید با بزرگان وقاریان این شهر جلساتی ترتیب داد و حاضران در این مجالس افرادی همچون؛ مالک اشتر، زید بن صوحان، صعصعه بن صوحان و... بودند؛اما در یکی از این گفتگوها بر سر مساله ای اختلاف درگرفت و همه به سعید اعتراض کردند. سعید بن عاص این ماجرا را به عثمان گزارش کرد و نوشت: با وجود مالک اشتر و دوستانش که اساتیدمعروف قرآن و مشتی ابله هستند، من در کوفه از عهده کوچکترین کاری برنمی آیم. عثمان در جواب دستورداد: آنان را به شام تبعیدکن!
پس از استقرار آنها در شام، خبر به معاویه رسید که عده ای ازاهل دمشق با مالک اشتر و دوستانش می نشینند و به گفتگومی پردازند. معاویه نامه ای به عثمان نوشت: که گروهی را نزد من فرستاده ای که شهر خود را دچار آشوب کرده اند و اینک از آن می ترسم که مردم تحت اطاعت مرا به نافرمانی وادارند. عثمان دستور داد، که آنان را به حمص(یکی از شهرهای نزدیک دمشق)تبعیدکند. پس از مدتی عثمان دستور داد آنان را به کوفه بازگرداند؛اما مدتی نگذشت که عثمان برای مرتبه دوم آنان را به حمص تبعیدکرد.»
8- رهبری قوم
در باره صعصعه نوشته اند: «وکان سیدا من سادات قومه » ؛ اویکی از بزرگان قوم خود بود.
با پیامبر(ص)
در این که صحابی پیامبر(ص)به چه کسی گفته می شود، نظریه های گوناگونی وجود دارد. چنانچه صحابی آن حضرت را کسی بدانیم که ازایشان حدیث نقل کرده، یا در غزوات شرکت داشته است، صعصعه جزواصحاب نخواهد بود؛ زیرا وی در آن زمان خردسال بود. ابن عبدالبرو ابن اثیر(دو تاریخ نگار معروف)می گویند: او در زمان پیامبر(ص)مسلمان بود، ولی آن حضرت را ندید؛ زیرا در آن زمان خردسال بود.
در کنار علی(ع)
صعصعه به عنوان یاری صادق، همواره درکنار امیرمومنان(ع)حضورداشت.
دیدگاه متقابل
اصبغ بن نباته می گوید: صعصعه بن صوحان مریض شد. به همراهی علی(ع)برای عیادت وی به منزلش رفتیم. او که در بستر بیماری افتاده بود، با دیدن حضرت بسیار خوشحال شد. علی(ع)به او محبت فراوان کرد؛ اما موقع خدا حافظی، فرمود: ای صعصعه! این دیدارتکلیف من بود؛ مبادا آن را موجب فخر و مباهات بر دیگران قراردهی!
صعصعه پاسخ داد: نه، یا امیرالمومنین! بلکه آن را اجر وذخیره آخرت می دانم.
علی(ع)فرمود: به خدا قسم من تو را کم هزینه(برای نظام اسلام)اما پرتلاش می بینم.
صعصعه پاسخ داد: به خدا قسم شما در نظر من، بسیار آگاه به خداوند هستی و او در نظر شما بزرگ است. شما نیز نزد پروردگارت جایگاهی بلند داری و اهل حکمت و نسبت به مومنان، مهربان و رحیم هستی.
امام علی بن موسی الرضا(ع) نیز در ملاقاتی که با احمدبن محمد بن ابی نصر بزنطی، داشتند، از صعصعه تجلیل زیادی کرد و به همین داستان اشاره فرمود.
جنگهای پیاپی
در جنگ جمل، بعد از آنکه زید و سیحان(دوبرادر صعصعه)به شهادت رسیدند، صعصعه خود پرچم لشگر را به دست گرفت و در جنگ صفین،بعد از آنکه معاویه جلوی جریان آب را بست، علی(ع)صعصعه را برای گفتگو نزد معاویه فرستاد و فرمود: به او بگو: ما مسیر خود راطی می کنیم و دوست نداریم قبل از آنکه حجت را تمام کنیم، آغازگرجنگ باشیم؛ پس از اطراف آب کنار روید تا ببینیم سرنوشت ما وشما به کجا می انجامد، در غیر این صورت، جناح پیروز، آشامنده آب خواهد بود.
صعصعه این پیام را رسانید. معاویه رو به همراهان خود کرد واز آنها نظر خواهی کرد. چند تن از یاران او همچون: ولید بن عقبه و عبدالله بن سعد(برادر رضاعی عثمان)گفتند: اینان عثمان را تشنه کشتند، اکنون باید تشنه به قتل برسند. آنگاه بحث سختی بین معاویه و طرفدارانش از یک سو و صعصعه از سوی دیگر درگرفت.
در جنگ نهروان نیز امیرمومنان(ع)صعصعه را برای گفتگو باخوارج فرستادآنها به صعصعه گفتند: اگر علی موضع ما را می داشت، آیا تو بااو همراه بودی؟ پاسخ داد: آری.
گفتند: برگرد؛ زیرا تو بی دین و مقلد هستی صعصعه در پاسخ گفت: وای بر شما! آیا پیروی نکنم از کسی که خدا دستور اطاعت از او را داده است؟! آیا رسول خدا(ص)وقتی جنگ شدت می گرفت، علی(ع)را برای فرونشاندن آتش نبرد نمی فرستاد؟! کجامی روید و از چه کسی روی برمی گردانید؟! «عن القمرالباهر؟ والسراج الزاهر؟ و صراط الله المستقیم؟» از ماه درخشان و چراغ روشن و راه مستقیم خداوند رو می گردانید؟! خدا شما را نابودکند. عقلهای شما فاسد شده است. آیا امیرمومنان و وصی رسول خدا(ص)را هدف گرفته اید؟! هوای نفس، شما را در ضرر آشکاری فروبرده و شیطان، شما را از حق دور کرده است.
در این موقع «عبدالله بن وهب راسبی » (یکی از خوارج)جواب داد: ای پسرصوحان! سخن بسیار گفتی و به مولای خود بگو: ما به حکم خدا با وی نبرد خواهیم کرد.
صعصعه پاسخ داد: گویا می بینم به زودی در خون خود غوطه ورخواهی شد و مرغان هوا انتظار فرود آمدن برجسد تو را می کشند ودر این هنگام کسی به فریاد شما نخواهد رسید. راسبی گفت: به مولایت بگو: ما دست بردار از او نیستیم؛ مگر آنکه اقرار به کفرخود نماید، یا از گناهش توبه کند که خداوند توبه پذیراست.
وقتی صعصعه پاسخ و ماجرا را به علی(ع)گزارش کرد، حضرت فرمود: ای پسرصوحان! اخبار این گروه قبلا به من اطلاع داده شده است. نه دروغ می گویم و نه دروغ برای من نقل شده است. آنان روز سختی درپیش دارند. آنگاه سرمبارک و دستهایش را به آسمان بلند کرد و سه مرتبه فرمود: پروردگارا! شاهد باش...
عیادت علی(ع)
پس از ضربت شمشیر ابن ملجم که علی(ع)در بستر بیماری افتاد،صعصعه بن صوحان به عیادت حضرت آمد؛ اما به علت وخامت حال ایشان، کسی اجازه ملاقات نداشت. از این جهت، صعصعه گفت: از طرف من به امیرمومنان علی(ع)بگویید: رحمت خداوند برتوباد ای امیرمومنان! درحال حیات و بعد از آن، چرا که خدا در نزد توبزرگ و آگاهی تو نسبت به او زیاد است. لحظه ای بعد پاسخ حضرت رابرایش بازگفتند که: خدا تو را رحمت کند که کم هزینه و پرفایده هستی.
تشییع علی(ع)
صعصعه بن صوحان از جمله کسانی بود که در نیمه های شب، درتشییع پنهانی جنازه مطهر امیرمومنان علی(ع)شرکت کرد. وقتی حضرت را دفن کردند، نزدیک قبر آمد. یک دست بر قلب خود گذاشت و بادست دیگر مشتی از خاک قبر برداشت و بر سرش ریخت و گفت:
«پدر و مادرم فدای تو یا امیرمومنان! گوارا باد برتو که پاکیزه به دنیا آمدی. شکیبایی ات زیاد و جهادت بزرگ بود.
تجارت سودمند انجام دادی و به پیشگاه خالق خود قدم گذاشتی وخداوند با بشارتهایش تو را گرامی داشت و در جوار پیامبر(ص)جای گرفتی و از جامهای بهشتی، از دست آن حضرت، سیراب شدی.
از خدا می خواهم به ما توفیق دهد که راه تو را ادامه دهیم وبه ما دوست داشتن دوستانت و دشمن شمردن دشمنانت را عنایت کند وما را در زمره اولیای تو قرار دهد.
به مقامی رسیدی که هیچ کس به آن نمی رسد؛ زیرا در راه خداجهاد و قیام کردی تا این که سنت پیامبر(ص)زنده شد و فتنه هاخاموش گردید.
بهترین درودهای من برتوباد که مومنان به وسیله تو پیروز شدندو نشانه های راه هدایت به وسیله تو روشن بود.
اول کسی که باایثار جان و مال ندای پیامبر(ص)را اجابت کرد،تو بودی. با ذوالفقارت در مواقع ترس از او حمایت کردی.
خداوند دژهای ستمکاران و کافران و مشرکان را به وسیله تودرهم شکست. تو اهل گمراهی را نابود ساختی. گوارا باد بر تو که علم و یقین و جهادت از همگان بیشتر بود.
به خدا قسم، زندگی تو کلید هرخوبی و بسته شدن همه بدی ها بود؛ولی امروز در شرها باز و راه خیرها بسته شد.
اگر مردم سخنان تو را می پذیرفتند، نعمت های خداوند از همه جابر آنان سرازیر می گردید، ولی آنان دنیا را بر آخرت ترجیح دادند.»
بعد از این سخنان، صعصعه و همراهانش به شدت گریستند و به امام حسن و امام حسین(علیهما السلام)و سایر فرزندان علی(ع)تسلیت گفتند.
اندرز به حاکمان
ابن عبدالبر(متوفای 463)می گوید: زمانی ابوموسی اشعری یک میلیون درهم از بیت المال برای عمر فرستاد تا بین مسلمانان قسمت کند. او این مال را تقسیم کرد؛ ولی مقداری از آن زیادآمد. مسلمانان در مورد مصرف آن اختلاف کردند. عمر به میان مردم آمد و اعلام کرد: ای مردم! این مقدار از بیت المال را در چه موردی مصرف کنیم؟