هدایت شده از خط آتش
💠 جناب مؤمنی یكی از شاگردان جناب شیخ رجبعلی خیاط میگفت:
🔴 من دستم زخم شده بود، خدمت جناب شیخ رفته بودم
شیخ گفت: مؤمنی دستت چه شده؟
گفتم: با آهن بریده
گفت: میدانی چرا اینطور شده؟
برای اینكه دختر كوچولویت را دعوا كردی و توی اتاق انداختی و به مادرش گفتی: تا من نگفتم بیرون نیاید؟
آقای مؤمنی میگفت: من با تعجب به جناب شیخ گفتم، من او را نزدم!
جناب شیخ گفت: اگر زده بودی كه بدتر میشد!
بعد اضافه كرد: حالا میروی یك چادر كوچولو با اسباب بازی برایش میخری تا او دستهای كوچكش را بالا كند و بگوید:
ای خدا! من از سر تقصیرات پدرم گذشتم!
من هر وقت به یاد این موضوع میافتم و یا آن را برای كسی تعریف میكنم،
بعض گلویم را میگیرد و خطاب به پدرم میگویم بابا كجا بودی كه طفل سه ساله امام حسین (ع) را در كربلا سیلی زدند؟
@khate_atash
4.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدر لذت بردم خدایا بهش عزت بده در این دوران خفقانی که سلبریتی ها درست کردن اینطور وارد میدان شده
خداوکیلی نامردی هست اگه ازش حمایت نشه
تا میتونید این ویدئو رو همه جا پخش کنید
#مهران_رجبی
صفحه اصلیاخبار استاد انصاریان
تاریخ انتشار : 12 آبان 1398 ساعت 09:24 صبح
هشت باب بهشت و هفت باب جهنّم از منظر مفسّر قرآن

دارالعرفان/ مفسرّ و مترجم برجسته قرآن کریم هشت باب بهشت و هفت باب جهنّم را تشریح کرد.
به گزارش روابط عمومی و اموربین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، اندیشمند فرزانه استاد حسین انصاریان در بخشی از جلد 12 کتاب ارزشمند «تفسير و شرح صحيفه سجاديه» آوردهاند؛ وقتى خبر به رسول گرامى اسلام(ص) رسيد كه عثمان بن مظعون بعد از مرگ فرزندش دچار غصّه و اندوه شده و از شدّت غموغصه در خانه، خودش را محبوس كرده و فقط مشغول عبادت شده، حضرت رسول(ص) نزد عثمان آمد و فرمود: «اى عثمان! خداوند براى ما رهبانيّت و گوشهگيرى را ننوشته است. رهبانيّت امّت من در جهاد است. اى عثمان! از براى بهشت هشت در است و از براى جهنّم هفت در، آيا تو را خوشحال نمىكند كه از درى از آن وارد نشوى مگر اينكه پسر خود را در پهلو و كنارت ببينى كه دست به دامن تو زده است و خود را شفيع تو به سوى پروردگارت قرار دهد»1.
از اين حديث مشخص مىشود كه هميشه رحمت خداوند بر غضب او غلبه دارد ازاينرو بهشت هشت دَر و جهنّم هفت دَر دارد.
البته براى بهشتىشدن بايد به احاديث نگاشته شده بر هشت دَر بهشت و هفت دَر جهنّم توجّه و عمل نمود كه پيامبر(ص) براى ما نقل مىفرمايد: «چون در شب معراج مرا به آسمانها بردند، من بهشت را ديدم كه داراى هشت در بود و بر فراز هر درى چهار كلمه نوشته بود، كه هر كلمه آن از تمام دنيا و آن چه در دنياست براى كسى كه بداند و عمل كند، بهتر است».
باب اوّل بهشت
1- بر بالاى در اول نوشته بود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ لِكُلِّ شَىْءٍ حِيْلَةٌ وَحِيْلَةُ الْعَيْشِ ارْبَعُ خِصالٍ: الْقَناعَةُ وَبَذْلُ الْحَقِّ وَتَرْكُ الحِقْدِ وَمُجالَسَةُ اهْلِ الْخَيْرِ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. براى هر چيزى راهى و چارهاى است و راه وصولِ به راحتى و عيش، چهار صفت است: قناعت، بذل كردن حق، ترک كينه و همنشينى با اهل خير.
باب دوّم بهشت
2- بر بالاى در دوّم نوشته شده است: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ لِكُلِّ شَىْءٍ حِيْلَةٌ وَحِيْلَةُ السُّرُورِ فِى الْآخِرَةِ ارْبَعُ خِصالٍ: مَسْحُ رُئُوسِ الْيَتامى وَالتَّعَطُّفُ عَلَى الْأَرامِلِ وَالسَّعى فى حَوائِجِ الْمُؤْمِنينَ وَالتَّفَقُّدُ لِلْفُقَراءِ وَالْمَساكِينِ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمّد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. براى هر چيزى راهى و چارهاى است، و راه وصول به سرور و خوشحالى در آخرت چهار صفت است: دست كشيدن بر سر يتيمان، عطوفت بر بيوه زنان، كوشش در برآوردن نيازهاى مؤمنان و تفقّد از فقيران و مسكينان.
باب سوّم بهشت
3- بر بالاى در سوم نوشته بود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ لِكُلِّ شَىْءٍ حِيْلَةٌ وَحِيْلَةُ الصِّحَّةِ فِى الدُّنْيا ارْبَعُ خِصالٍ: قِلَّةُ الْكَلامِ وَقِلَّةُ الْمَنامِ وَقِلَّةُ المَشْىِ وَقِلَّةُ الطَّعامِ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. براى هر چيزى راهى و چارهاى است و راه وصول به سلامتى در دنيا چهار صفت است: كم گفتن، كم خوابيدن، كم راه رفتن و كم خوردن.
باب چهارم بهشت
4- بر بالاى در چهارم نوشته بود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيُكْرِمْ ضَيْفَهُ وَمَنْ كانَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيُكْرِمْ جارَهُ وَمَنْ كانَ يُؤْمِن بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيُكْرِمْ والِدَيْهِ وَمَنْ كانَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيَقُلْ خَيْراً اوْ يَسْكُتْ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمّد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، بايد ميهمان خود را گرامى بدارد و كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، بايد همسايه خود را گرامى بدارد و كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، بايد به پدر و مادر خود احترام بگذارد و كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، بايد يا كلام خوب و گفتار خوب بگويد يا ساكت باشد.
صفحه اصلیاخبار استاد انصاریان
تاریخ انتشار : 12 آبان 1398 ساعت 09:24 صبح
هشت باب بهشت و هفت باب جهنّم از منظر مفسّر قرآن
هشت باب بهشت و هفت باب جهنّم از منظر مفسّر قرآن
دارالعرفان/ مفسرّ و مترجم برجسته قرآن کریم هشت باب بهشت و هفت باب جهنّم را تشریح کرد.
به گزارش روابط عمومی و اموربین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، اندیشمند فرزانه استاد حسین انصاریان در بخشی از جلد 12 کتاب ارزشمند «تفسير و شرح صحيفه سجاديه» آوردهاند؛ وقتى خبر به رسول گرامى اسلام(ص) رسيد كه عثمان بن مظعون بعد از مرگ فرزندش دچار غصّه و اندوه شده و از شدّت غموغصه در خانه، خودش را محبوس كرده و فقط مشغول عبادت شده، حضرت رسول(ص) نزد عثمان آمد و فرمود: «اى عثمان! خداوند براى ما رهبانيّت و گوشهگيرى را ننوشته است. رهبانيّت امّت من در جهاد است. اى عثمان! از براى بهشت هشت در است و از براى جهنّم هفت در، آيا تو را خوشحال نمىكند كه از درى از آن وارد نشوى مگر اينكه پسر خود را در پهلو و كنارت ببينى كه دست به دامن تو زده است و خود را شفيع تو به سوى پروردگارت قرار دهد»1.
از اين حديث مشخص مىشود كه هميشه رحمت خداوند بر غضب او غلبه دارد ازاينرو بهشت هشت دَر و جهنّم هفت دَر دارد.
البته براى بهشتىشدن بايد به احاديث نگاشته شده بر هشت دَر بهشت و هفت دَر جهنّم توجّه و عمل نمود كه پيامبر(ص) براى ما نقل مىفرمايد: «چون در شب معراج مرا به آسمانها بردند، من بهشت را ديدم كه داراى هشت در بود و بر فراز هر درى چهار كلمه نوشته بود، كه هر كلمه آن از تمام دنيا و آن چه در دنياست براى كسى كه بداند و عمل كند، بهتر است».
باب اوّل بهشت
1- بر بالاى در اول نوشته بود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ لِكُلِّ شَىْءٍ حِيْلَةٌ وَحِيْلَةُ الْعَيْشِ ارْبَعُ خِصالٍ: الْقَناعَةُ وَبَذْلُ الْحَقِّ وَتَرْكُ الحِقْدِ وَمُجالَسَةُ اهْلِ الْخَيْرِ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. براى هر چيزى راهى و چارهاى است و راه وصولِ به راحتى و عيش، چهار صفت است: قناعت، بذل كردن حق، ترک كينه و همنشينى با اهل خير.
باب دوّم بهشت
2- بر بالاى در دوّم نوشته شده است: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ لِكُلِّ شَىْءٍ حِيْلَةٌ وَحِيْلَةُ السُّرُورِ فِى الْآخِرَةِ ارْبَعُ خِصالٍ: مَسْحُ رُئُوسِ الْيَتامى وَالتَّعَطُّفُ عَلَى الْأَرامِلِ وَالسَّعى فى حَوائِجِ الْمُؤْمِنينَ وَالتَّفَقُّدُ لِلْفُقَراءِ وَالْمَساكِينِ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمّد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. براى هر چيزى راهى و چارهاى است، و راه وصول به سرور و خوشحالى در آخرت چهار صفت است: دست كشيدن بر سر يتيمان، عطوفت بر بيوه زنان، كوشش در برآوردن نيازهاى مؤمنان و تفقّد از فقيران و مسكينان.
باب سوّم بهشت
3- بر بالاى در سوم نوشته بود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ لِكُلِّ شَىْءٍ حِيْلَةٌ وَحِيْلَةُ الصِّحَّةِ فِى الدُّنْيا ارْبَعُ خِصالٍ: قِلَّةُ الْكَلامِ وَقِلَّةُ الْمَنامِ وَقِلَّةُ المَشْىِ وَقِلَّةُ الطَّعامِ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. براى هر چيزى راهى و چارهاى است و راه وصول به سلامتى در دنيا چهار صفت است: كم گفتن، كم خوابيدن، كم راه رفتن و كم خوردن.
باب چهارم بهشت
4- بر بالاى در چهارم نوشته بود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيُكْرِمْ ضَيْفَهُ وَمَنْ كانَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيُكْرِمْ جارَهُ وَمَنْ كانَ يُؤْمِن بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيُكْرِمْ والِدَيْهِ وَمَنْ كانَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيَقُلْ خَيْراً اوْ يَسْكُتْ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمّد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، بايد ميهمان خود را گرامى بدارد و كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، بايد همسايه خود را گرامى بدارد و كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، بايد به پدر و مادر خود احترام بگذارد و كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، بايد يا كلام خوب و گفتار خوب بگويد يا ساكت باشد.
باب پنجم بهشت
5- بر بالاى در پنجم نوشته بود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولِ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ مَنْ ارادَ انْ لايُظْلَمَ فَلايَظْلِمْ وَمَنْ أَرادَ أَنْ لايُشْتَمَ فَلا يَشْتِمْ مَنْ ارادَ انْ لايُذَلَّ فَلا يُذِلَّ وَمَنْ ارادَ انْ يَسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى فِى الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ فَلْيَقُلْ: لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمّد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است.
كسى كه بخواهد به او ظلم نشود، بايد خود او ظلم نكند، و كسى كه بخواهد به او فحش ندهند، بايد خود او فحش ندهد، و كسى كه بخواهد ذليل و پست نشود، بايد كسى را ذليل و پست نكند، و كسى كه بخواهد به دستگيره محكم و استوار در دنيا و آخرت چنگ زند بايد بگويد: لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ.
باب ششم بهشت
6- بر بالاى در ششم نوشته بود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ مَنْ ارادَ انْ يَكُونَ قَبْرُهُ وَسيعاً فَسيحاً فَلْيَبْنِ الْمَساجِدِ وَمَنْ ارادَ انْ لاتَأْكُلَهُ الْدِيْدانُ تَحْتَ الْارْضِ فَلْيَسْكُنِ الْمَساجِدَ وَمَنْ احَبَّ انْ يَكُونَ طَرِيّاً مُطِرَّاً لايَبْلَى فَلْيَكْنُسِ الْمَساجِدَ وَمَنْ احَبَّ انْ يَرى مَوْضِعَهُ فِى الْجَنَّةِ فَلْيَكْسُ الْمَساجِدَ بِالْبُسْطِ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمّد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. كسى كه دوست دارد قبرش وسيع و گشاد باشد، مساجد را بنا كند و كسى كه دوست دارد او را كرمها در زمين نخورند، در مساجد بسيار بماند، و كسى كه دوست دارد پيوسته جسدش پاک و تازه بوده و نپوسد و كهنه نشود مساجد را جاروب كند، و كسى كه دوست دارد جايگاه خود را در بهشت ببيند مساجد را با فرش بپوشاند.
باب هفتم بهشت
7- و بر بالاى در هفتم نوشته بود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ بَياضُ الْقَلْبِ فى أَرْبَعِ خِصالٍ: عَيادَةُ الْمَريضِ وَ اتِّباعُ الْجَنائِزِ وَ شِراءِ الْأَكْفانِ وَ رَدُّ الْقَرْضِ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمّد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. سفيدى و روشنايى دل در چهار صفت است: عيادت كردن از مريض و تشييع كردن جنازه و خريدن كفن براى خود و اداى قرض خود.
باب هشتم بهشت
8- بر بالاى درب هشتم نوشته بود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ مَنْ ارادَ الدُّخُولَ مِنْ هذِهِ الْأَبْوابِ فَلْيَتَمَسَّكْ بِارْبَعِ خِصالٍ: السَّخاءُ وَحُسْنُ الْخُلْقِ وَالصَّدَقَةُ وَالْكَفُّ عَنْ اذى عِبادِ اللَّهِ تَعالى»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمّد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. كسى كه دوست دارد از اين درها وارد بهشت شود بايد به چهار خصلت متمسّک گردد: سخاوت، حسن صفحه اصلیاخبار استاد انصاریان
تاریخ انتشار : 12 آبان 1398 ساعت 09:24 صبح
هشت باب بهشت و هفت باب جهنّم از منظر مفسّر قرآن
هشت باب بهشت و هفت باب جهنّم از منظر مفسّر قرآن
دارالعرفان/ مفسرّ و مترجم برجسته قرآن کریم هشت باب بهشت و هفت باب جهنّم را تشریح کرد.
به گزارش روابط عمومی و اموربین الملل مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان، اندیشمند فرزانه استاد حسین انصاریان در بخشی از جلد 12 کتاب ارزشمند «تفسير و شرح صحيفه سجاديه» آوردهاند؛ وقتى خبر به رسول گرامى اسلام(ص) رسيد كه عثمان بن مظعون بعد از مرگ فرزندش دچار غصّه و اندوه شده و از شدّت غموغصه در خانه، خودش را محبوس كرده و فقط مشغول عبادت شده، حضرت رسول(ص) نزد عثمان آمد و فرمود: «اى عثمان! خداوند براى ما رهبانيّت و گوشهگيرى را ننوشته است. رهبانيّت امّت من در جهاد است. اى عثمان! از براى بهشت هشت در است و از براى جهنّم هفت در، آيا تو را خوشحال نمىكند كه از درى از آن وارد نشوى مگر اينكه پسر خود را در پهلو و كنارت ببينى كه دست به دامن تو زده است و خود را شفيع تو به سوى پروردگارت قرار دهد»1.
از اين حديث مشخص مىشود كه هميشه رحمت خداوند بر غضب او غلبه دارد ازاينرو بهشت هشت دَر و جهنّم هفت دَر دارد.
البته براى بهشتىشدن بايد به احاديث نگاشته شده بر هشت دَر بهشت و هفت دَر جهنّم توجّه و عمل نمود كه پيامبر(ص) براى ما نقل مىفرمايد: «چون در شب معراج مرا به آسمانها بردند، من بهشت را ديدم كه داراى هشت در بود و بر فراز هر درى چهار كلمه نوشته بود، كه هر كلمه آن از تمام دنيا و آن چه در دنياست براى كسى كه بداند و عمل كند، بهتر است».
باب اوّل بهشت
1- بر بالاى در اول نوشته بود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ لِكُلِّ شَىْءٍ حِيْلَةٌ وَحِيْلَةُ الْعَيْشِ ارْبَعُ خِصالٍ: الْقَناعَةُ وَبَذْلُ الْحَقِّ وَتَرْكُ الحِقْدِ وَمُجالَسَةُ اهْلِ الْخَيْرِ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. براى هر چيزى راهى و چارهاى است و راه وصولِ به راحتى و عيش، چهار صفت است: قناعت، بذل كردن حق، ترک كينه و همنشينى با اهل خير.
باب دوّم بهشت
2- بر بالاى در دوّم نوشته شده است: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ لِكُلِّ شَىْءٍ حِيْلَةٌ وَحِيْلَةُ السُّرُورِ فِى الْآخِرَةِ ارْبَعُ خِصالٍ: مَسْحُ رُئُوسِ الْيَتامى وَالتَّعَطُّفُ عَلَى الْأَرامِلِ وَالسَّعى فى حَوائِجِ الْمُؤْمِنينَ وَالتَّفَقُّدُ لِلْفُقَراءِ وَالْمَساكِينِ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمّد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. براى هر چيزى راهى و چارهاى است، و راه وصول به سرور و خوشحالى در آخرت چهار صفت است: دست كشيدن بر سر يتيمان، عطوفت بر بيوه زنان، كوشش در برآوردن نيازهاى مؤمنان و تفقّد از فقيران و مسكينان.
باب سوّم بهشت
3- بر بالاى در سوم نوشته بود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ لِكُلِّ شَىْءٍ حِيْلَةٌ وَحِيْلَةُ الصِّحَّةِ فِى الدُّنْيا ارْبَعُ خِصالٍ: قِلَّةُ الْكَلامِ وَقِلَّةُ الْمَنامِ وَقِلَّةُ المَشْىِ وَقِلَّةُ الطَّعامِ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. براى هر چيزى راهى و چارهاى است و راه وصول به سلامتى در دنيا چهار صفت است: كم گفتن، كم خوابيدن، كم راه رفتن و كم خوردن.
باب چهارم بهشت
4- بر بالاى در چهارم نوشته بود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيُكْرِمْ ضَيْفَهُ وَمَنْ كانَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيُكْرِمْ جارَهُ وَمَنْ كانَ يُؤْمِن بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيُكْرِمْ والِدَيْهِ وَمَنْ كانَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَلْيَقُلْ خَيْراً اوْ يَسْكُتْ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمّد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، بايد ميهمان خود را گرامى بدارد و كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، بايد همسايه خود را گرامى بدارد و كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، بايد به پدر و مادر خود احترام بگذارد و كسى كه ايمان به خدا و روز قيامت دارد، بايد يا كلام خوب و گفتار خوب بگويد يا ساكت باشد.
باب پنجم بهشت
5- بر بالاى در پنجم نوشته بود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولِ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ مَنْ ارادَ انْ لايُظْلَمَ فَلايَظْلِمْ وَمَنْ أَرادَ أَنْ لايُشْتَمَ فَلا يَشْتِمْ مَنْ ارادَ انْ لايُذَلَّ فَلا يُذِلَّ وَمَنْ ارادَ انْ يَسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى فِى الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ فَلْيَقُلْ: لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمّد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. كسى كه بخواهد به او ظلم نشود، بايد خود او ظلم نكند، و كسى كه بخواهد به او فحش ندهند، بايد خود او فحش ندهد، و كسى كه بخواهد ذليل و پست نشود، بايد كسى را ذليل و پست نكند، و كسى كه بخواهد به دستگيره محكم و استوار در دنيا و آخرت چنگ زند بايد بگويد: لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ.
باب ششم بهشت
6- بر بالاى در ششم نوشته بود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ مَنْ ارادَ انْ يَكُونَ قَبْرُهُ وَسيعاً فَسيحاً فَلْيَبْنِ الْمَساجِدِ وَمَنْ ارادَ انْ لاتَأْكُلَهُ الْدِيْدانُ تَحْتَ الْارْضِ فَلْيَسْكُنِ الْمَساجِدَ وَمَنْ احَبَّ انْ يَكُونَ طَرِيّاً مُطِرَّاً لايَبْلَى فَلْيَكْنُسِ الْمَساجِدَ وَمَنْ احَبَّ انْ يَرى مَوْضِعَهُ فِى الْجَنَّةِ فَلْيَكْسُ الْمَساجِدَ بِالْبُسْطِ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمّد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. كسى كه دوست دارد قبرش وسيع و گشاد باشد، مساجد را بنا كند و كسى كه دوست دارد او را كرمها در زمين نخورند، در مساجد بسيار بماند، و كسى كه دوست دارد پيوسته جسدش پاک و تازه بوده و نپوسد و كهنه نشود مساجد را جاروب كند، و كسى كه دوست دارد جايگاه خود را در بهشت ببيند مساجد را با فرش بپوشاند.
باب هفتم بهشت
7- و بر بالاى در هفتم نوشته بود: «لا الهَ الَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ عَلىٌّ وَلىُّ اللَّهِ؛ بَياضُ الْقَلْبِ فى أَرْبَعِ خِصالٍ: عَيادَةُ الْمَريضِ وَ اتِّباعُ الْجَنائِزِ وَ شِراءِ الْأَكْفانِ وَ رَدُّ الْقَرْضِ»؛ خدايى به جز خداى يگانه نيست و محمّد(ص) فرستاده او و على(ع) ولىّ خدا در زمين است. سفيدى و روشنايى دل در چهار صفت است: عيادت كردن از مريض و تشييع كردن جنازه و خريدن كفن براى خود و اداى قرض خود.