*سحرونه📿🌙*
می گفت:
"اسیر بازی دنیا نشیم!
بخندیم به این بازی و
با صاحبِ بازی معامله کنیم؛
که معاملهای سراسر سود است"
پن: آری شهدا دنيا و دنياييان را لايق خود نيافتند و وجود خاكی خود را در بازار معامله با خدايشان سودا كردند و از فرش به عرش پرگشودند...
#علمدار_جبههها
#شهید_حاج_حسین_خرازی
#فرمانده_لشکر۱۴_امامحسین
#زندگی_بـــه_سـبـک_شــهــدا
*سحرونه📿🌙*
💠 تسلیم شیطان و هوس های زود گذر نشوید که شأن انسان اجلّ از این مسائل پست هست. که او دشمن انسان است و کسی که پیروی از دشمن خود بکند، به دامش می افتد و به هلاکت می رسد
🔹 مردم، مگرکاروان شهدا رانمیبینید؟پس چرا به این کاروان نمی پیوندید؟مگر مقام شهدا را باورندارید؟مگرنمیخواهید نجات پیدا کنید؟بعضی انگار خوابند چنان بیخیالندکه انگار معادی در کار نیست!
ا🌱🌿🌷🌹🌷🌿🌱
وقتی خبر شهادت فرزند را به پدر دادند، دست به درگاه الهی برداشت و گفت :«بار الهی! این قربانی را از ما بپذیر » عمران قبل از شهادت به مادرش توصیه کرده بود: اگر به شهادت رسیدم بلند گریه نکنید و اگر جنازه ام آمد شیرینی پخش کنید و مجلس مرا با شادی برگزار نمایید و اگر جنازه ام به دستتان نرسید هر فاتحه ای که برای شهدا بخوانید به من هم می رسد.
#شهید_عمران_پستی
#زندگی_بـــه_سـبـک_شــهــدا
*سحرونه📿🌙*
یک شب قبل از عملیات «والفجر »4 بود. در یکی از خانه های سازمانی پادگان «الله اکبر » اسلام آباد بودیم.
به خانه که آمد، کاغذی را به من نشان داد. سیزده نفری می شدند، اسامی همسنگرانش را نوشته بود، اما جلوی شماره چهارده را خالی گذاشته بود. پرسيدم: «اینها چیه؟ »
گفت: «لیست شهداست. »
گفتم: «کدام شهدا؟ » گفت: «شهدای عملیات آینده ».
گفتم: «از کجا میدانی؟ » 🤔
گفت: «ما میتوانیم بچه هایی را که قرار است شهید بشوند از قبل شناسایی کنیم. »
گفتم: «علم غیب دارید؟ »
گفت: «نه، شواهد این جوری نشان میدهد. صورت بچه ها، حرف زدنشان، کارهایی که میکنند، درد دلهایشان، دل تنگی هایی که دارند، کلی علامت می بینیم. »😊
گفتم: «این که سیزده تاست، چهاردهمی کیست؟ » گفت: «این یکی را شما باید دعا کنی قبول بشود حاج خانم »
منظور حاجی را فهمیدم. اما چرا من؟ چه طور می توانستم برای او آرزوی رفتن کنم. من حاجی را بی اندازه دوست داشتم.💔
راوی: ژیلا بدیهیان – همسر شهید محمد ابراهیم همت🌹
#شهید_محمدابراهیم_همت
#زندگی_بـــه_سـبـک_شــهــدا
*سحرونه📿🌙*
مرتضی میگفت:
من به جايی برسم كه خدا من را با انگشتش نشان دهد و بگويد اين مرتضی را كه میبينيد
عاشقش شده و خونبَهايش را با شهادت دادم!!
من هم شوخی میكردم و میگفتم بنشين تا خداعاشقت شود
میگفت فاطمه
آخر میبينی خدا چه جور عاشقم میشود!
من از مرتضی دعای شهادت نديدم.
میگفتم: تو خودت را برای خدا میگيری
میگفت: بله اين قشنگ است كه خدا بگويد از تو خوشم آمده، بيا پيش خودم...
ان شاءالله به جايی برسيم كه خدا بيايد سراغمان
چنان دلبری كنيم كه خدا بگويد اين برای من است... )
#شهیدمرتضیحسینپور🌸
#زندگی_بـــه_سـبـک_شــهــدا