12.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻جوان ها بیشتر از پیر ها نیاز به یاد مرگ دارند!
🎙استاد عالی
➥@ansuiemarg_ir
✨فریاد رسی امیرالمومنین از دوستدارانش در سه جا
🌸حارث هَمْدانی: نیمروزی نزد امیر مؤمنان(ع) رفتم. فرمود: چه چیز تو را بدین جا کشانده است؟ عرض کردم: به خدا قسم که محبّت به تو.
فرمود: اگر راست بگویی، بی گمان در سه جا مرا خواهی دید: زمانی که جانت به این جا رسد و با دست خود به حنجره اش اشاره کرد و هنگام گذشتن از صراط و در کنار حوض [کوثر].
📚الدعوات ، ص۲۴۹ ، ح۶۹۹
➥@ansuiemarg_ir
🌹ماجرای جالب تجربهگری که حضرت زهرا (س) را زیارت کرد و ایشان او را شفا داد!
همه چیز از دوازده روز بعد از زایمان شروع شد. زمانی که فرزندم به دنیا آمد روز به روز ضعیف تر شدم و حالم بدتر شد. صبح روز دوازدهم با کمک پدر و مادرم رفتیم بیمارستان. کاملاً بی حال شده بودم. نزدیک ورودی اورژانس که قرار گرفتم احساس کردم یک نفر شبیه خودم زودتر از من وارد بیمارستان شد. خیلی تعجب کردم من زودتر از پدر و مادر و بدنم که روی تخت بود به بیمارستان وارد شده و همه جا گشت و گذار می کردم. دکتر اورژانس مرا معاینه کرد و گفت: اینکه زنده نیست سطح هوشیاری خیلی پایینه، چهار یا پنج درصد هوشیاری داره کاری از دست ما بر نمی یاد. بعد یکی دیگر از پزشکان بیمارستان را صدا کردند و... اما من در حالی که خیلی شاد و خوشحال بودم با سلامتی کامل به اطراف میرفتم یکباره احساس کردم نوری بسیار شدید و مهربان تمام اطراف مرا احاطه کرد. این وجود نورانی و مهربان مانند ابری زیبا اطراف مرا پر کرد و گویی مرا در آغوش خود گرفت بعد با مهربانی سه بار نام مرا صدا زد و گفت زهرا... اینقدر در این صدا مهربانی نهفته بود که عاشق و حیران به دنبال صاحب صدا میگشتم، من مبهوت مهربانی او شده بودم که مرا به سوی آسمانها سیر دادند. با آن وجود مهربان به جایی رفتیم که بسیار زیبا بود با هیچ چیزی از دنیا نمی توانستم آنجا را مقایسه کنم. من بهشت موعود را به چشم خود دیدم. وقتی وارد باغهای آنجا شدم خاک آنجا مانند زعفران و مشک خوش بو و زیبا بود. تمام گلها و برگها با نوایی بسیار زیبا ذکر میگفتند. چه حس آرامش بخشی بود. چیزی شبیه ارابه های قدیمی اما بسیار زیبا و تمیز و قشنگ در مقابل ما توقف کرد. یک نفر از ارابه پیاده شد و خیلی به من احترام گذاشت و گفت سوار شوید. به خودم نگاه کردم لباسی شبیه حریر با رنگ آبی روشن بر تن داشتم. من لحظات زیبایی را میگذراندم یکباره با خودم گفتم عجب جایی آمدم من چه مقامی دارم من وارد بهشت شدم و حق من بود. دیگر بیرون نخواهم رفت، اما چه خیال خامی... سریع مرا به جای دیگری بردند خیلی سریع جایی بردند که یک نفر گرفتار عذاب بود. مردی مهم که درگیر عذاب بود. از آنچه در اطرافم اتفاق می افتاد وحشت کردم. جوانی که همراه من بود گفت: مراقب باش عاقبت شما مانند این فرد نشود او هم میتوانست مانند شما در بهشت الهی ساکن باشد اما فریب شیطان را خورد و عاقبت او جهنم شد. پرسیدم او کیست گفت: عابد و زاهدی از بنی اسراییل به نام برصیصا که هرگز فکر نمی کرد جایگاهش جهنم باشد. اما شیطان او را گمراه کرد و...
دوباره کنار بدنم در بیمارستان برگشتم. شوهرم گریه میکرد گوشی تلفنش را کوبید روی زمین و داد میزد و اشک میریخت. زیر دستگاه بودم تیم پزشکی كاملاً قطع امید کرده بود. من در آن حال یاد فرزند ۱۲ روزه ام افتادم، او را میدیدم و دلم برایش میسوخت. چند ساعتی بود که من بیهوش زیر دستگاه بودم. یکباره به داخل بدن خودم رفتم احساس کردم جوانی بسیار زیبا پایین پای من ایستاده آنقدر چهره اش جذاب بود که محو جمالش شدم. او پشت سر پدرم ایستاده و یک سیب سرخ زیبا و خوش بو در دست داشت مطمئن بودم فرشته مرگ است. نمیخواستم بمیرم هنوز اعمالم درست نبود. از خدا خواستم زنده بمانم. گفتم: خدایا به من فرصتی بده تا اشتباهاتم را جبران کنم. یکباره چیزی به ذهنم رسید. خدا را به حق حضرت زهرا (س) قسم دادم. بلافاصله دیدم خانم مهربانی که صورتش را نور مطلق میدیدم بالای سرم آمدند و مرا نوازش کردند. بعد با دستان زیبا و ظریف خود از داخل ظرف کوچک و طلایی رنگی که در دست داشت چند قاشق سمنو به من دادند. البته احساس کردم سمنو بود. من آن را خوردم و یکباره بدنم تکان خورد. خانم فرمودند: «ما تو را شفا دادیم.» از جا بلند شدم و با تعجب به اطرافم نگاه کردم، حالم خوب بود. پدر و مادرم پرستار را صدا کردند. او هم پزشک را خبر کرد پزشک بیمارستان پس از معاینات اولیه به مادرم گفت این شبیه معجزه است این خانم اصلاً هوشیاری نداشت. ما آماده بودیم که دستگاه ها را قطع و گواهی فوت صادر کنیم...
📘کتاب بازگشت
➥@ansuiemarg_ir
577.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃 روایتی #تلنگرآمیز از امام المتقین (ع)
➥@ansuiemarg_ir
🔎نگاه میکروسکوپی خدا به خوبیهای ما در روز قیامت!
🌷چه خوب که خدا ما را #حسابرسی خواهد کرد؛ خدا دلسوز ماست و کوچکترین امتیازهای ما را میبیند و از کمترین خوبی وجود ما که به چشم هیچ کس نمیآید #قدردانی میکند.
🌷روز قیامت روز تعجب انسانهای با صفا از این همه ریزبینی خدا در دیدن خوبیهای آنها خواهد بود؛ تعجبی لذتبخش که بدون #شرمساری هم نیست.
✍علیرضا پناهیان
➥@ansuiemarg_ir
#انس_با_قرآن
🔹انس با قرآن دل های ما را با معارف قرآن آشناتر خواهد کرد.
قرآن کتاب حکمت است، کتاب علم است، کتاب حیات است.
(مقام معظم رهبری)
🔸صفحه ۵۳۸ قرآن کریم🌷
➥@ansuiemarg_ir
5.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻آیا درگذشتگان به منزل و اهلشان سر میزنند؟!
🎙استاد محمدی
➥@ansuiemarg_ir
امیرالمومنین علیهالسلام:
‼️در شگفتم از آن کسی که خانه نابود شدنی را آباد میکند امّا... جایگاه همیشگی را از یاد برده است!
📗 نهجالبلاغه ، حکمت۱۲۶
➥@ansuiemarg_ir
🕋 فردی که بعد از مرگش امام زمان (عج) به نیابتش حجّ او را انجام داد!
یکی از علما از قول آیت الله حکیم میگوید: با شخصی بسیار دوست بودم. با هم قرار گذاشتیم هر کدام زودتر از دنیا رفت به خواب دیگری بیاید و از آن سوی عالم بگوید. دوست من از دنیا رفت و حدود یک سال گذشت و به خواب من نیامد. پس از آن بود که او را دیدم و گفتم قرار بود زود به خوابم بیایی؟ گفت: هنگامی که من مردم به من گفتند: تو بر آیین یهود و مسیحیت مردی! با تعجب گفتم چرا؟ گفتند: چون حج واجب به گردن داشتی و توان آن را داشتی و انجام ندادی. بسیار ناراحت شدم اما به خاطر کارهای خوبم توفیق زیارت اهل بیت علیهمالسلام را پیدا کردم. من دست به دامن حضرت زهرا سلام الله علیها شدم. آن بزرگوار سفارش مرا به حضرت مهدی (عج) نمود، امام حج مرا به گردن گرفت تا در سال آینده به جا آورد. من وقتی آزاد شدم که حج من توسط امام زمان (عج) انجام شد.
📘کتاب نسیمی از ملکوت
➥@ansuiemarg_ir
12.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻چه کسی از آن دنیا آمده تا بگوید عالم برزخ و قیامت وجود دارد؟!
🎙استاد محمدی
➥@ansuiemarg_ir