eitaa logo
آن سوی مرگ
101.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
1 فایل
🌱در این کانال می‌خواهیم یاد مرگ باشیم تا نسبت به دلبستگی‌های دنیا بی‌رغبت و در مسیر بندگی سبک‌بال و زنده‌دل شویم. سفارش ختم صلوات: @khatm_ansuiemarg تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1542980287Ce13ea53958
مشاهده در ایتا
دانلود
💐حضرت امام رضا علیه السلام خواندن این دعا را در روز های پایانی ماه شعبان توصیه فرمودند: 🌹اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ 🌷خدایا اگر در آنچه از ماه شعبان گذشته ما را نیامرزیده‌ای در باقیمانده این ماه ما را مورد رحمت و غفران خودت قرار بده 🤲 🔸وسائل‌الشیعة ، ج ۱۰ ، ص ۳۰۱ ➥@ansuiemarg_ir
🌏 (قسمت بیست و پنجم) 🔻من از خوشحالی خود را به قدم‌های مبارک حضرت عباس علیه السلام انداختم و را بوسیده و اشک شوق می‌ریختم. حضرت فرمودند: اگر چه باید در برزخ با زاد و توشه خود این را طی نمایید و شفاعت ما آخر کار و در قیامت است اما مدد های باطن ما با شماست و از امثال شما که بارها تشنه در راه برادرم بوده‌اید و اقامه عزای کرده‌اید، دستگیری می‌کنیم. 🔻در این میان می‌دیدم کم سن کنار ابوالفضل علیه‌السلام نشسته و مثل خورشید می‌درخشد که طاقت دیدار نورانیت او را ندارم و بسیار و بزرگواری دارد و ابوالفضل علیه‌السلام نسبت به او با أدب و فروتنی سخن می‌گوید. از اطرافیان حضرت پرسیدم، گفت: گویا علیه السلام است دلیل بر این هم آن خط سرخی بود که مثل طوق در زیر گلوی دیده میشد. 🔻در جلال و جمال او بودم مرا به قدری مجذوب نمود که توانایی در من نماند که از او نظر بردارم و زیاد نگاه نمودن به بزرگان هم خلاف باشد. و چون جلال و عظمت او نگاه را می‌راند و جمال و زیبایی‌اش نگاه را می‌خواند در بین این دو عمل واقع شدم بدنم بشدت می لرزید که نمی‌توانستم خودداری کنم. 🔻حضرت علی اصغر علیه السلام توجه به من فرمود؛ گویا مرا فهمید و خلعتی فرستاد به دوش من انداختند و من که این لطف را از ایشان دیدم، از آن اضطراب تسکین یافت و فهمیدم محبت طرفینی است و نظر به آن زیبا بی دردسر شد. ♨️ ادامه دارد... 📚 کتاب سیاحت غرب ❌ کپی داستان فقط با ذکر لینک کانال مجاز می‌باشد.@ansuiemarg_ir
پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله: 🔻به دنبال گناه، کار نیک انجام بده تا آن را محو کند. 📚نهج‌الفصاحة ، ص۱۶۳ ➥@ansuiemarg_ir
♦️باور به قیامت 🌹«اگر انسان باورش آمد که یک مبدئی است برای این عالم و یک بازخواستی برای انسان هست، در یک مرحله بعد مردن فنا نیست، مردن انتقال از یک نقص به کمال است، اگر انسان این را باور کند، این انسان را نگه می دارد از همه چیزها، از همه لغزش ها» 📚 معاد از دیدگاه امام خمینی ، ص۸ ➥@ansuiemarg_ir
🔹هر روز یک صفحه قرآن 🔸صفحه ۴۷۹ قرآن کریم🌷 ➥@ansuiemarg_ir
🌺 حساب و کتاب دقیق! 🔸ایستاده بودم و مات و مبهوت به اعمالم نگاه میکردم، انگار هیچ اراده ای از خودم نداشتم هیچ کار و عملم قابل دفاع نبود. فقط نگاه می کردم. یکی آمد و دو سال های من را برد دیگری آمد و قسمتی از کارهای خیر مرا برداشت. بعدی... 🔸بلا تشبیه شبیه یک که هیچ اراده ای ندارد و فقط نگاه میکند من هم فقط نگاه میکردم چون هیچ گونه دفاعی در مقابل نمیشد کرد. در دنیا انسان هر چند مقصر باشد اما در دادگاه از خود میکند و با گرفتن وکیل و... خود را تا حدودی از اتهامات تبرئه میکند. 🔸اما اینجا مگر میشود چیزی گفت؟! فقط نگاه میکردم حتی آنچه در انسان بوده برای همه نمایان است چه رسد به انسان برای همین هیچ کس نمی تواند بی دلیل از خود دفاع کند. 📚سه دقیقه در قیامت ➥@ansuiemarg_ir
🌏 (قسمت بیست و ششم) 🔻هادی گفت بیا برویم به ﷼منزل خود استراحتی کنیم و یا در میان این باغات تفریحی کرده باشیم، تذکره که امضا شده (پارچه و ردایی از ابریشم با بافت طلا و نقره) هم که گرفتی. با خود گفتم این بیچاره بخاطر اینکه که مدل او ورای مدل عقل انسانی است ندارد و نمی‌داند که من چنان علاقه مند به این مجلس و اهل آن هستم که توانایی ندارم. 🔻ناگهان حضرات برخاستند و بر اسبهای خود شدند و اسب ها پرواز نموده از این شهر بیرون رفته و به مقام والای خود رهسپار شدند. من دست را گرفته با حسرت تمام رو به منزل آمدیم هر چه نظر کردیم آن نمایشی که اول داشتند دیگر نداشتند و آن به آنها از هم گسیخته گردید. گفتم خوب است فردا حرکت کنیم گفت: ممکن است تا ده روز در اینجا کنیم گفتم ده دقیقه هم مشکل است من هیچ راحت نیستم مگر این که به او برسم و یا به او باشم. 🔻گفت: چه پر طمعی تو، مگر ممکن است در این از حدود خود تعدی کردن، اینجا دار دنیای جهالت آمیز نیست که حیف و میلی رخ دهد و میزان سرمویی خطا کند. بله تفضّلاتی که دارند گاهی توجهی به دوستان کنند اما هوس‌ های بی ملاک اصلا اینجا نیست. دلم فرو ننشست ولی چاره ای نداشتم جز سکوت و هادی هم به غیر آن منطق منطقی نداشت پس فرو بستم تا منتظر باشم و ببینم خدا چه می‌خواهد. ♨️ ادامه دارد... 📚 کتاب سیاحت غرب ❌ کپی داستان فقط با ذکر لینک کانال مجاز می‌باشد.@ansuiemarg_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟠 مواد مذابی که بخاطر اسراف روی بدن تجربه‌گر می‌ریختند!!! 🎥 زندگی پس از زندگی ➥@ansuiemarg_ir
🔥چگونه می‌توان گناه کرد؟! «آیا ممکن است کسی وجود و خلود در نار را احتمال دهد، با این حال مرتکب خلاف شود؟ آیا می توان گفت کسی متعال را حاضر و ناظر دانسته، خود را در محضر ربوبی مشاهده کند و احتمال دهد که برای و کردار او جزایی باشد، حساب و عقابی باشد و در این دنیا هر ای که می گوید، هر قدمی که برمی دارد، هر عملی که مرتکب می شود، ثبت و ضبط گردیده، ملائکة الله او هستند و تمام اقوال و اعمال او را ثبت می کنند؛ در عین حال از ارتکاب اعمال خلاف باکی نداشته باشد؟» 📚معاد از دیدگاه امام‌خمینی ره ➥@ansuiemarg_ir
🔹هر روز یک صفحه قرآن 🔸صفحه ۴۸۰ قرآن کریم🌷 ➥@ansuiemarg_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اگر شیطان از بهشت رانده شد پس چگونه توانست حضرت آدم را که در بهشت بود گمراه کند؟! 🎙با بیان زیبای استاد محمدی ➥@ansuiemarg_ir
🌏 (قسمت بیست و هفتم) 🔻برگشتیم به منزلمان و گفت: ما ده روز در اینجا مهلت داریم برای تهیه توشه بیش از پیش زیرا که در وادی‌السلام ادامه راه خیلی قوی هستند و وحشت بعد از این زیاد است و توشه تو کم است. باید در این نیز به منزل دنیوی بروی، امید است که از تو یادی بنمایند که اسباب ادامه راهت فراهم گردد. 🔻گفتم: «مگر تو نگفتی که در اراضی هستیم و ایمن از همه چیزیم اما وادی السلام هم دارد، این هم حرف شد؟ فقط غرض تو معطلی من است که دیر تر راه بیافتیم و به و محبوبم برسم. رفیق باوفا بی‌وفا شده‌ای؟» گرفت... وادی السلام یعنی اول بدبختی من. 🔻هادی گفت: « من؛ وفای من مقتضی دوراندیشی تو است و تو نمی دانی که راه تو چگونه است؛ راه باریکی است از کنار وادی السلام که وصل به اراضی برهوت پر از آتش و عذاب است و سیاه تو در این چند منزل پرتلاش در صدد تو است و با اندک لغزشی در اراضی برهوت خواهی افتاد و من هم نمی‌توانم به آن اراضی داخل شوم، میترسم عوض این که ده روز که نمی‌خواهی باشی در آن اراضی پر عذاب، ده ماه محبوس بمانی.» 🔻گفتم: «میخواهی بگویی که پل روز قیامت به استقبال ما آمده و چنین چیزی نمی‌شود.» گفت: «بله راه این چند منزل همان پل صراط است و جز این که بمانی و توشه برداری چاره ای نیست و قبل از اینکه گرفتار شوی باید چاره ای کرد.» ♨️ ادامه دارد... 📚 کتاب سیاحت غرب ❌ کپی داستان فقط با ذکر لینک کانال مجاز می‌باشد.@ansuiemarg_ir
خداوند در حدیث قدسی می‌فرماید: 💞 ای فرزند آدم! مرا در روزهای خوشی یاد کن، تا در روزگار گرفتاری، تو را اجابت کنم. 📚 بحارالانوار ، ج۱۴ ، ص۳۷ ➥@ansuiemarg_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥 تونلی که از گناهان تجربه‌گر ساخته شده بود! 🎥 زندگی پس از زندگی ➥@ansuiemarg_ir
♨️ در بند معصیت! ⛓ دیدید بعضی‌ها می‌خواهند دو رکعت نماز صبح بخوانند انگار یک کوه پشت آنها افتاده؟! گناه زیاد سنگینی می‌آورد، هر چه آنها را صدا می‌کنید انگار بختک روی آنها افتاده؛ اینها اثرات گناهان بسیار است. ✍آیت الله مجتهدی (ره) ➥@ansuiemarg_ir
🔹هر روز یک صفحه قرآن 🔸صفحه ۴۸۱ قرآن کریم🌷 ➥@ansuiemarg_ir
🌷بسم الله الرحمن الرحیم🌷 دعای روز اول ماه مبارک رمضان 🔸اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ وَ قِیَامِی فِیهِ قِیَامَ الْقَائِمِینَ وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ وَ هَبْ لِی جُرْمِی فِیهِ یَا اِلَهَ الْعَالَمِینَ وَ اعْفُ عَنِّی یَا عَافِیاً عَنِ الْمُجْرِمِینَ. 🔹خدایا روزه مرا در این روز مانند روزه روزه‌داران حقیقی قرار ده و اقامه نمازم را مانند نمازگزاران واقعی مقرر فرما و مرا از خواب غافلان هوشیار ساز و هم در این روز جرم و گناهم را ببخش ای خدای عالمیان و از زشتیهایم عفو فرما ای عفو کننده از گناهکاران عالم. ➥@ansuiemarg_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ ببینید چه رحمت بزرگی در همین روز اول ماه مبارک رمضان به بنده می‌رسد! 🎙@ansuiemarg_ir
امام رضا علیه السلام: 💎 مَن كَفَّ فيهِ غَضَبَهُ كَفَّ اللّهُ عَنهُ غَضَبَهُ يَومَ القِيامَةِ 💞 هر كس در آن (ماه رمضان)، خشم خود را نگه دارد، خداوند نيز روز قيامت، خشمش را از او نگه خواهد داشت. 📚بحارالأنوار ، ج96 ، ص341 ➥@ansuiemarg_ir
🌏 (قسمت بیست و هشتم) 🔻خواهی نخواهی در شب رفتم به سر منزل خود دیدم عیالم شوهری اختیار نموده و اولادم نیز شده‌اند. نا امید شدم و دلم به درد آمد که چرا آدم به فکر خود نیست و همه اوقات خود را صرف هوس‌ها و خواهش‌های زن و بچه می‌کند، عجب دنیا دار و جهالت است. 🔻ناگهان دیدم در خانه روبرو پسر و دختری تازه از نبیره های من نشسته و میوه می‌خورند و صحبت می‌کنند تا آن که یکی گفت: همین را حاج آقا کاشت و الان زیر خاک‌ است. دیگری گفت: او الان در بهشت بهتر از این انگورها میخورد خدا کند در بچگی چقدر با ما شوخی میکرد. دیگری میگفت راستی راستی ما را دوست داشت گاهی پول میداد و ما را میکرد خدا خوشحالش کند. دیگری گفت: «حالا شب جمعه است خوب است هر کدام یک سوره برایش بخوانیم من هل اتی میخوانم تو هم سوره دخان بخوان.» 🔻من چقدر خوشحال شدم و برایشان دعای نمودم و پرواز کردم آمدم دیدم که هادی اسب را آورده و خورجینی نیز روی اسب بسته و مهیای حرکت است. گفتم این از کیست؟ گفت: ملکی آورد و گفت در یک طرف آن هدیه‌ای است از حضرت زهرا که در اثر تلاوت سوره که منسوب به اوست فرستاده است و در طرف دیگر هدیه ای است از علی بن ابیطالب ال که در اثر سوره «هل اتی» که منسوب به اوست فرستاده است و کرده‌اند که از راه دورتر از برهوت حرکت کنیم که سموم آن ما را نگیرد. سوار اسب شدم و سفرمان دوباره شد. ♨️ ادامه دارد... 📚 کتاب سیاحت غرب ❌ کپی داستان فقط با ذکر لینک کانال مجاز می‌باشد.@ansuiemarg_ir