#انس_با_قرآن
🔹انس با قرآن دل های ما را با معارف قرآن آشناتر خواهد کرد.
قرآن کتاب حکمت است، کتاب علم است، کتاب حیات است.
(مقام معظم رهبری)
🔸صفحه ۵۳۰ قرآن کریم🌷
➥@ansuiemarg_ir
4.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛏ با کلنگ گناه، گِل خود را از اهلبیت جدا نکنیم!!
🎙شیخ حسین انصاریان
➥@ansuiemarg_ir
💎 نَفَس های ارزشمند!
مولی امیرالمؤمنین علیهالسلام:
🔸این نَفَسهای تو، یکایک أجزای عمر تو است، پس آنها را جز در راه اطاعتی که تو را به خدا نزدیک کند صرف نکن.
📚 شرح غرر ، ج۲ ، ص٢٧٦
➥@ansuiemarg_ir
📿 نماز اول وقت راه گشایش گره های دنیا و آخرت...
آیت الله حق شناس نقل میکردند: موقعی که در قم ساکن بودم یکی از جوانان تهرانی که با من در ارتباط بود نامهای نوشت. او گفت میخواهند مرا برای سربازی ببرند شما دعا کنید تا شاید از آن خلاص شوم. من هم به حرم حضرت معصومه (س) رفتم و برای نجات او دعا کردم. شب بود که خواب آن جوان را دیدم به اتاقم آمده بود و بی تابی میکرد و سینه می زد و حسین حسین می گفت. خواب خود را برای آیت الله بهجت نقل کردم. ایشان فرمودند برای این شخص بیشتر دعا کن، او گرفتار است. من هم بیشتر برای او دعا کردم تا این که شبی به من گفتند: ما گرفتاری و رفتن به سربازی را از رو بر میداریم به شرط آنکه او نماز بخواند و هرگاه در نماز خواندن کوتاهی کند دوباره او را مبتلا میکنیم! پس از بیدار شدن از خواب بسیار تعجب کردم و دستوری که شنیده بودم را در نامه برای او نوشتم. آن جوان در جواب من با تعجب نوشت شما از کجا فهمیدید که من نماز نمیخوانم؟! حتی والدین من نیز از آن موضوع اطلاع ندارند.
مرحوم آیت الله حق شناس به موضوع نماز بسیار اهمیت میداد به خصوص نماز اول وقت. او راه حل بسیاری از گرفتاری ها را توجه به نماز اول وقت میدانست. شخصی برای ساخت پنجره به منزل ایشان آمده بود اما خیلی در هم و ناراحت بود. حاج آقا از ایشان سؤال کرد چرا ناراحتی؟ او هم گفت از منزل مجاور ما دزدی شده و به من تهمت زدند. من باید فردا به دادگاه مراجعه کنم. حاج آقا با لبخندی بر لب گفت: داداش جون مشکلی نیست شما به نماز اهمیت می دهید؟ او هم گفت: بله. حاج آقا گفت شما قول بدهید نمازتان را اول وقت بخوانید مطمئن باشید گرفتار نخواهید شد. ایشان میگفت روز بعد به دادگاه رفتم. شاکی هم آماده بود اما قاضی دیر کرد. وقتی صدای اذان پخش شد یاد حرف حاج آقا حق شناس افتاده و به نمازخانه نماز اول وقت را به جماعت خوانده و برگشتم. دیدم قاضی پشت میز خودش نشسته شاکی مرا نشان داد و گفت خودش است. جلو رفتم و سلام کردم جناب قاضی پرسید کجا بودی؟ گفتم صدای اذان آمد، رفتم نماز خواندم و آمدم. نگاه معنادار به من کرد و پرونده را باز کرد و آن را خواند و به شاکی گفت به چه دلیل این آقا را متهم کردی؟! چیزی که اینجا نوشته هیچ دلیلی برای اتهام نیست. وقتی شاکی دلیل قانع کننده ای نداشت، قاضی پرونده را امضا کرد و مرا تبرئه نمود و به شاکی گفت: کسی که به نماز اول وقت اهمیت میده دزدی نمی کنه.
آیت الله حق شناس در یکی از منبرها میگفت: یک آقای فرش فروش که اهل نماز اول وقت بود به بنده گفت: یک کسی برای خریدن فرش وارد مغازه بنده شد. گفتم: وقت نماز است. گفت: من وقت ندارم مسافرم و می خواهم بروم. هر چه اصرار کردم دیدم نمیشود و گول شیطان را خوردم و یک قدری که از نماز اول وقت گذشت، دیدم همین آقای مشتری که خیلی شیفته این معامله بود گفت: من باید قدری فکر بکنم و از خرید منصرف شد!! آنجا فهمیدم که شیطان هم دنیای مرا گرفت و هم نماز اول وقت مرا.
🗝 بعد حاج آقا به یک حدیث قدسی اشاره کرد که پروردگار می فرماید: «چرا برخی ها نماز را تند میخوانند؟! مگر رفع حوائج او و قضای حاجات او در دست کسی غیر از من است؟!»
📘کتاب نسیمی از ملکوت
➥@ansuiemarg_ir
10.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚠️ عملی که کوتاهی در آن باعث گرسنگی و تشنگی هنگام مرگ، تنگی و تاریکی قبر و حساب سخت در قیامت میشود!!
🎙 حجتالاسلام حسینی قمی
➥@ansuiemarg_ir
🔻چرا با اینکه سوالات قبر ساده است و حتی از قبل می دانیم چه می پرسند، باز هم برخی در جواب سوالها درمانده می شوند؟!
🔸نکته در اینجاست که ما چون نحوه جوابگویی به این پرسشها را با امتحان های دنیایی و سوالات آزمونهای این دنیا مقایسه می کنیم به خیالمان ساده می آید.
سوالات امتحانات دنیایی از محفوظات و معلومات ذهنی است لذا کسی که خوب مطالعه کرده جواب می دهد، اما سئوالات عالم قبر از محفوظات و معلومات ذهنی نیست، بلکه پاسخ آنها وابسته به این است که این عقایدی که از آنها سئوال می شود چقدر در جانت و دل و قلبت رسوخ کرده و چقدر آنها را باور داشته ای؟
✍ استاد عالی
➥@ansuiemarg_ir
#انس_با_قرآن
🔹انس با قرآن دل های ما را با معارف قرآن آشناتر خواهد کرد.
قرآن کتاب حکمت است، کتاب علم است، کتاب حیات است.
(مقام معظم رهبری)
🔸صفحه ۵۳۱ قرآن کریم🌷
➥@ansuiemarg_ir
4.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ آیا در برزخ و بهشت هم ازدواج و زاد و ولد مثل دنیا وجود دارد؟!
🎙استاد محمدی
➥@ansuiemarg_ir
🍃 ماجرای کسی که با یک صله رحم ۱۵ سال به عمرش اضافه شد!!
🔸در روایت داریم که کسی خدمت حضرت امام صادق (علیه السلام) رسید حضرت به او نگاهی کردند و لبخندی زدند، گفت آقا برای چه به من نگاه می کنید و می خندید؟
🌱 حضرت فرمودند: امروز چه کار نیکی انجام داده ای و به اینجا آمدی؟ گفت: کار خاصی نکردم. داشتم می آمدم پسر عمویم که با من خیلی دشمنی هم دارد و از من هم بدگویی می کرد را دیدم که خیلی مبتلا شده و زندگی اش سخت شده است؛ من قسمتی از هزینه سفرم را به او دادم. حضرت فرمودند: پانزده سال به عمرت اضافه شد!
🗝 بعضی از اعمال مثل صله رحم عمر را زیاد می کند و قطع رحم عمر را به سرعت کوتاه می کند.
✍ استاد عابدینی
➥@ansuiemarg_ir
🌹اتفاقات بعد شهادت از زبان شهید محمود پیربداغی!!
به مقتل محمود رسیدیم شب شده بود. خیلی آنجا گریه کردم. خیلی دلم گرفته بود. چه توفیقی را از دست دادم. من اگر تلاش میکردم میتوانستم با کاروان شهدا همراه باشم اما نفهمیدم خواب هستم یا ... اما محمود در مقابلم ایستاده بود سلام کردم و با خوشحالی گفتم بی معرفت کجایی؟ با همان لبخند همیشگی گفت: من بی معرفت نیستم تو خیلی تغییر کردی تو همانی نیستی که با او قرار گذاشتم معنویات تو خیلی تغییر کرد ... گفتم محمود از شهادت برایم بگو کجا رفتی؟ چه شد؟ مکثی کرد و گفت: زمانی که گلوله به من اصابت کرد و روی زمین افتادم احساس کردم در کنار پیکرم ایستاده ام دو فرشته از سوی خدا آمدند و گفتند نگران هیچ چیزی نباش میخواهیم به بهشت برویم من همراه آنها رفتم در آسمان شاهد بودم که دیگر شهدا هم مانند من به بالا می آیند. ما به جایی رسیدیم که ملائک الهی دسته دسته به استقبال ما آمدند. یکی از ملائک رو به من کرد و گفت بهشت برزخی شما با قصرها و حوریه ها و نعمتهای فراوان منتظر شماست. بعد با دست اشاره کرد و جایی را نشان داد. زیبا بود. آنقدر که قابل توصیف نیست اما به آن ملک گفتم: ما اگر بهشت میخواستیم اگر دنبال قصر و باغ و حوریه بودیم که همان تهران میماندیم. به ما بگویید مولای ما حسین (ع) کجاست مادر ما حضرت زهرا (س) کجاست؟ بقیه شهدایی که مانند من تازه به آسمان آمده بودند همین عبارات را تکرار کردند. یکی از ملائک گفت: همه شهدای قبل از شما نیز همین را گفتند. شما همگی مثل هم هستید. بعد اشاره کرد که از آن سمت بروید. ما وارد جایی شدیم که با هیچ یک از فضاهای دنیایی قابل مقایسه نیست. شهدا همگی جمع بودند بالای مجلس چیزی شبیه منبر قرار داشت. آقا ابا عبدالله (ع) برفراز منبر بود و تمامی شهدا محو جمال مولایشان بودند. در کنار ایشان حضرت علی اکبر و حضرت عباس (ع) ایستاده بودند و با ورود هر شهید به استقبالش میرفتند. بعد ادامه داد یکی از زیباترین صحنه ها زمانی است که حضرت عباس (ع) به استقبال شهدا میرود و آنها را در آغوش می گیرد. آقا و مولای ما حضرت اباعبدالله (ع) سخن میگفتند و همه غرق در عظمت و جمال ایشان بودند. بعد هم آقا به ما میفرمودند: برای من از خاطرات جبهه بگویید. هر بار یکی از شهدا برای آقا صحبت میکند، دیروز نوبت من بود من برای آقا از شلمچه گفتم. بعد هم به مولایمان عرض کردم خیلی از رفقای ما همراه با ما بودند اما شهید نشدند برخی هم نتوانستند یا نشد که با ما در جبهه باشند. مولا و آقای ما فرمودند: «اگر در مسیر شما ثابت قدم باشند آنها نیز بقیه شهدای من هستند.»
📘کتاب بازگشت
➥@ansuiemarg_ir