هدایت شده از
✳️منتظران ظهور
#نیایش
❤️خدای خوبم؛
روز میلاد یکی از بهترین بنده های توست
میلاد مولا علی(ع)
ودر آستانه سال جدیدی ایستاده ایم.
🌺خدایا...
به مردم کشورم کمک کن
ودستی به سر و گوش زندگی شان بکش
دردهایشان را درمان باش
و دلهایشان را از همیشه شادتر کن.
کاری کن که سال جدید
برایمان سالِ اتفاقاتِ خوب باشد
بادهای بهاری گرد امید و تعهد و
عشق را همه جا پخش کنند
و ابرها همدلی و مهربانی
بر سر این مردم ببارند.
آنقدر که انسانیت جان دوباره بگیرد.
❤️خدا جونم...
کاری کن که سال پیش رو
بهترین سال زندگی همه مردم شود
سالی که تنها
اشک جاری از چشمها
اشک شوق باشد ...
سالی که همگی خوشبخت باشیم
سالی که دلمان نیاید که تمام شود
خدایاخودت کمک کن.
الهی آمین🌹🌹
روزتون شاد ودر پناه خدا
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
http://eitaa.com/joinchat/2311716878C52740aaed2
فوروارد یادت نشه
هدایت شده از
چه مبارک است
بهاری که
با نام علی می آید
بهار با علی می آید
دست خود در دست مولا
نهاده بهار می آید
می آید تا مژده دهد
آمدن یاررابیاورد🌼🍃
در روز پدر به کعبه سر باید زد
بـر بام نجـف دوباره پر باید زد
در حسرت بوسه بر ضریـح مولا
صد بوسه به دستان پدر باید زد
ولادت
حضرت امام علی (ع)وروز پدر مبارک باد🌼🍃
@emamgharib
هدایت شده از
✳️منتظران ظهور
یاامیرالمؤمنیݩ حـــــــــــیدر✋
شبی از دل صدا کردم علی جان دوستت دارم..
چنین در دل نوا کردم علی جان دوستت دارم
اگر در شادکامی من نکردم یادی از دلبر
گرفتارم صدا کردم علی جان دوستت دارم
اگر چشمان من سوی کسی غیر از شمامیرفت
به عشقت اقتدا کردم علی جان دوستت دارم
اگر یکبار هم یادی نکردم از کس دیگر
ولی برتو وفا کردم علی جان دوستت دارم
اگر نام ترا آقا به سوگند وقسم خوردم
نمازم را به پا کردم علی جان دوستت دارم
اگر لایق نبودم من که نامت رابه لب گویم
چنین من کودتا کردم علی جان دوستت دارم..
همه ایمان من امشب فدای یک نگاهت شد
اگر سیرت فدا کردم علی جان دوستت دارم..
اگر هرجا دل زاری درون سینه ای بشکست
غم دل را روا کردم علی جان دوست دارم..
ز یاد ه خوداگر بردم تمام بعد انسانی
ولی یادت ادا کردم علی جان دوستت دارم
الا یا ایهاالساقی منم (مجنون) درگاهت..
نجف یک شب صداکردم علی جان دوستت دارم..
#ولادت_امام_علی_ع_مبارک_باد
🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃
http://eitaa.com/joinchat/2311716878C52740aaed2
فوروارد یادت نشه
هدایت شده از
✳️منتظران ظهور
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۱۱)
◾️پس از مدتی به عبور گاه باریکی رسیدیم که دو طرف آن را پرتگاههای هولناکی احاطه کرده بودند.
🌹 نیک که گویا منتظر سوال من بود، رو به من کرد و گفت: این پرتگاههای وحشت آور، "درههای ارتداد"هستند که برای رسیدن به کف آن به حساب دنیا، سالها راه است.
🔥در کف آن هم، کورههایی از آتش قرار دارد که نمایی از آتش جهنم است و انسانهایی که درون آن جای گرفتهاند تا قیامت، در عذاب الهی گرفتار خواهند ماند.
⚡️چنان وحشتی به من روی آورد که ناخواسته بر جای نشستم.
در این میان فریادی دره را فرا گرفت. با وحشت صورتم را برگرداندم.
☄شخصی را دیدم که در حال سقوط به ته دره بود. در میان جیغ و فریادهایش که دلم را به لرزه درآورده بود، فریاد شادی گناهش را میشنیدم.
✨نیک که مانند من نظاره گر این صحنه بود، گفت: بیچاره تا اینجا را به سلامت گذراند، اما تا بر پا شدن قیامت، در ته دره خواهد ماند.
🍃با تعجب پرسیدم: چرا؟ گفت: او پس از سالها دین داری، مرتد شده بود. (ارتداد در اسلام به معنی برگشتن از دین اسلام به دین دیگری میباشد)
💥از آن پس در راه رفتن بیشتر دقت میکردم و از ترس سقوط، پای خود را بر جای پای نیک مینهادم. هر چند گه گاه پایم میلغزید، اما سرانجام به سلامت، آن راه صعب و دشوار را پشت سر گذاشتیم.
❄️نیک همچنان به پیش میرفت و من مشتاقانه، اما با دلهره بسیار در پی او در حرکت بودم. وقتی به یک دو راهی رسیدیم، نیک پا به سمت راست نهاد.
⛔️اما ناگهان دست سیاه بزرگی، جلو دهان و چشمهایم را گرفت و به واسطه بوی متعفنی که از او متصاعد بود، دریافتم که این، همان گناه است.
♨️سعی کردم آن دست سیاه و پشم آلود را کنار بزنم و چون موفق شدم با هیکل زشت گناه روبرو گردیدم. وحشت زده خواستم فرار کنم و خود را به نیک برسانم، اما گناه دستانم را محکم گرفت و گفت: مگر قرارت را فراموش کردی؟
❗️با وحشتی که در وجودم بود گفتم: کدام قرار؟! گفت: همانکه در دنیا همراه من میشدی خود قراری بود بین من و تو برای اینکه اینجا هم با هم باشیم.
❎گفتم: من اصلا تو را نمیشناختم. گفت: تو مرا خوب میشناختی اما قیافهام را نمیدیدی، حالا که قوه بیناییات وسیع شده است مرا مشاهده میکنی.
🔆گفتم: خب حالا چه میخواهی؟!
گفت: من از آغاز سفر تا اینجا سایه به سایه دنبالت آمدم، در پرتگاه ارتداد تلاش بسیار کردم که خود را به تو برسانم، اما موفق نشدم.
▪️با عجله گفتم: مگر آنجا از من چه میخواستی.
گفت: میخواستم از آن دره عبورت دهم. با ناراحتی تمام فریاد کشیدم: یعنی میخواستی تا قیامت مرا زمین گیر کنی؟
🔘گفت: نه! میخواستم تو را زودتر به مقصد برسانم، اما مهم نیست، در عوض اکنون یک راه انحرافی آسان میشناسم که هیچ کس از وجود آن آگاه نیست.
🔷گفتم: حتی نیک؟! گفت: مطمئن باش اگر میدانست از این مسیر سخت تو را راهنمایی نمیکرد. دریک لحظه به یاد نیک افتادم که جلوتر از من رفته بود و فکر میکند من به دنبال او در حرکتم. دلم گرفت و به اصرار از گناه خواستم که مرا رها کند.
⚫️ اما این بار در حالیکه چشمانش از عصبانیت چون دو کاسه خون شده بود، با تهدید گفت: یا با من میآیی، یا به اجبار تو را به همان مسیری که آمدی باز میگردانم...🔥
✍ادامه دارد..
http://eitaa.com/joinchat/2311716878C52740aaed2
فوروارد یادت نشه
🌿🌺🌺🌿🌺🌺🌿🌺🌺🌿
📗کتاب سرگذشت ارواح در برزخ/اصغر بهمنی.
با تایید عده ای از علمای حوزه علمیه قم
هدایت شده از
Ali.Fani.Heydar.Mp3.256kbps_p30download.com.mp3
8.15M
#جانم_علیست
عالی اعلا حیدر
والی والا حیدر
حکم تو حکم یزدان
شاه بی همتا حیدر
دست حق جان احمد
همسر زهرا حیدر
🎤 با صدای برادر علی فانی
#ولادت_امام_علی_ع_مبارک_باد
@emamgharib