eitaa logo
‌〖سفـࢪه‌آسمانے!‌‌‌〗
626 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
992 ویدیو
72 فایل
هو‌المحبوب(((:🍃 السلام‌علیڪ‌یابقیہ‌اللّٰھ‌فی‌ارضه . . سر‌راهت‌در‌انتظار‌م‌برده‌هجرت‌صبر‌و‌قرارم جز‌ظهورت‌ای‌گل‌زهرا‌به‌خدا‌حاجتی‌ندارم !'
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ‌
✳️منتظران ظهور 💠✨داستان کوتاه پند آموز✨💠 لقمان حكیم پسر را گفت: امروز طعام مخور و روزه دار، و هرچه بر زبان راندی، بنویس. شبانگاه همه آنچه را كه نوشتی، بر من بخوان. آنگاه روزهات را بگشا و طعام خور. شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود، خواند. دیروقت شد و طعام نتوانست خورد. روز دوم نیز چنین شد و پسر هیچ طعام نخورد. روز سوم باز هرچه گفته بود، نوشت و تا نوشته را بر خواند، آفتاب روز چهارم طلوع كرد و او هیچ طعام نخورد. روز چهارم، هیچ نگفت. شب، پدر از او خواست كه كاغذها بیاورد و نوشته‌ها بخواند. پسر گفت: امروز هیچ نگفته‌ام تا برخوانم. لقمان گفت: پس بیا و از این نان كه بر سفره است بخور و بدان كه روز قیامت، آنان كه كم گفته‌اند، چنان حال خوشی دارند كه اكنون تو داری. 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2311716878C52740aaed2 فوروارد یادت نشه
هدایت شده از ‌
🌼 امام‌صادق(ع)فرمودند: کسی که مایل است جزء یاران حضرت مهدی(عج) قرار گیرد باید منتظر باشد و درحالی که منتظر است، با تقوا و اخلاق نیکو عمل کند. 📚 بحارالانوار،ج۵۲،ص۱۴۰ @emamgharib
هدایت شده از ‌
✳️منتظران ظهور 🌸شهیدی که بدنش با اسید هم از بین نرفت🌸 ❤️✨مجروح که شد، به اسارت دشمن در آمد و همانجا به شهادت رسید. بعثی ها او را دفن کردند و شانزده سال بعد، هنگام تبادل جنازه ‌ی شهدا با اجساد عراقی، جنازه محمدرضا شفیعی و دیگر شهدای دفن شده رو بیرون می ‌آورند تا به گروه تفحص شهدا تحویل دهند. اما جنازه محمد رضا سالم مانده، سالمِ سالم... ❤️✨صدام گفته بود این جنازه این طور نباید تحویل ایرانی‌ ها داده بشه. اونو سه ماه زیر آفتاب سوزان گذاشتند، اما تفاوتی نکرد، رو پیکرش آهک و اسید پاشیدند ولی باز هم بی‌ تأثیر بود.. ❤️✨مادرش و یکی از همرزم هاش که همیشه باهاش بود و کامل می شناختش می گفت می دونین برا چی جنازه ش سالم موند؟ 💙✨گفت راز سالم موندن جنازه ش چند چیزه: 👌 اهتمام جدی به نماز شب داشت 👌 دائماً با وضو بود و مداومت بر غسل جمعه داشت 👌 هیچوقت زیارت عاشورایش هم ترک نمی‌ شد 👌 هر وقت برای امام حسین (ع) گریه می ‌کرد، اشک ‌هایش رو به بدنش می ‌مالید ❤️✨مادرش هم میگفت: به امام زمان (عج) ارادت خاصّی داشت و هر وقت به قم می ‌اومد، رفتن به جمکران را ترک نمی ‌کرد.. 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2311716878C52740aaed2 فوروارد یادت نشه
هدایت شده از ‌
💠آیت الله بهجت ره: 💟شب جمعه صد مرتبه سوره قدر را بخوانید و هدیه کنید به امام زمان علیه السلام که این عمل در صفا و جلاء دادن قلب اثر بسیار زیادی دارد. @emamgharib
هدایت شده از ‌
🍃❀✿❀🍃🌼🍃❀✿❀🍃 ❃ فوائد علائم و نشانه‌های ظهور برخی از این فوائد عبارت‌اند از: ۱. این نشانه‌ها جنبه تشریفاتی‌ دارند و خداوند متعال مَقدم آن حضرت را با این نشانه‌ها گرامی می‌دارد، و بیانگر عظمت آن حضرت و اهمیت اهداف بلند اویند. ۲. اعلام خطر به دشمنان اسلام و ایجاد رعب ووحشت در دل آنان. ۳. مژده و ... @emamgharib
هدایت شده از ‌
👤 #ظهور_منجی_هندو در آخرین دوره! ▪ #دوره_اول: تقوای کامل بین مردمان وجود داشت و هیچ کس از وظیفه اش شانه خالی نمی کرد؛ مردم محتاج کار و تلاش نبوده، میوه های زمین تنها با خواهش به دست می آمد. بدخواهی، تکبر، فریب، ظلم، رنج... نبود، فقط خدا را پرستش می کردند. ▪ #دوره_دوم: از میزان تقوا یک-چهارم کاسته شد. مردمان این زمان، پیرو حقیقت و راستی بودند و کارهای نیک انجام می دادند. اهل مراسمات مذهبی و نذورات بودند. آنها هیج احتیاجی به ریاضت نداشتند. ▪ #دوره_سوم: نیمی از تقوا کاسته شد! در مدل انجام مراسمات مذهبی، بسیار با هم متفاوت بودند. در اثر افول نیکی، تنها عده ی کمی پیرو حقیقت باقی ماندند! بیماری ها و بلاها بر آنها حمله ور شد! ▪ #دوره_چهارم: فقط یک چهارم از تقوا باقی ماند! پیروی از اعمال نیک، شعایر مذهبی و قربانی نمودن ها ترک شد! بلاها، بیماریها، سختی ها، عیوب، گرسنگی، بدبختی و ترس فراگیر شد! افول اخلاقی عموم مردم، آنها را پَست ساخت... که در پایان همین دوره «موعود هندو» ظهور خواهد کرد. 📓 اوپانیشاد، ص۷۷۲-۷۷۴ 📔 منجی در ادیان، شاکری، ص۲۱۸ @emamgharib
هدایت شده از ‌
🔍 #ویژگیهای_موعود_هندو اندیشه ی منجی در آئین هندو، به هیچ وجه «قوم مدار» نیست و کاملا جهان شمول است. بنابر پیش بینی ها، او همچون قهرمانی نیرومند بر اسب سفید قیام می کند. بر تمام نیروهای بشر پیروز می شود. همه ی دزدان و شریران را نابود می سازد. او در صورت یک غول با سر اسب، ظاهر می شود و وقتی مأموریتش تمام شد به درون جنگلی مسرّت بخش فرا خواهد رفت... تا خلقت دوباره آغاز گردد. 📓 سالتور، ۲/۶۵۵ 📖 مورین، مسون، ۳۷۴، هربرت۲۱۹ 📔 منجی در ادیان، زواردهی، ص۲۱۹ @emamgharib
هدایت شده از ‌
✳️منتظران ظهور 🔴داستان تشرف آیت الله سیّد شهاب‌الدین مرعشی نجفی(ره) در سرداب مقدس خدمت حضرت صاحب الزمان(عج) 🌺حضرت آیت الله مرعشی نجفی(ره): 🍃شب به نیمه رسیده بود و خواب به چشمانم نمی‌آمد و درگیر فکر و خیال شده بودم. با خود گفتم: «شب جمعه شایسته است که به سرداب مقدس بروم، زیارت ناحیه مقدسه را بخوانم و حاجات خود را از آن حضرت بخواهم. با آن که کمی خطرناک است و امکان دارد از ناحیه کسانی که دشمنی قلبی با اهل بیت پیامبر(ص) و شیعیان دارند مورد تعرض واقع شوم. هر چند که بهتر است با چند نفر از همراهان به آنجا بروم ولی این موقع شب شایسته نیست باعث اذیت دوستانم بشوم و اگر تنها بروم بهتر امکان درد و دل با آقا را دارم.» با این افکار از جایم برخاستم، وضو گرفتم و به آهستگی از حجره خارج شدم. شمع نیم سوخته‌ای که به روی طاقچه راهرو بود را در جیب گذاشتم و به سمت سرداب مقدس راه افتادم. همه جا تاریک بود و سکوت مرگباری را در سرتاسر مسیر احساس می‌کردم. قبل از ورود به سرداب مقدس، لحظه‌ای ایستادم و درنگی نمودم. درب سرداب را به آهستگی به داخل هل دادم و پا به داخل گذاشتم و با احتیاط از پله‌ها پایین رفتم. انعکاس صدای پایم، مرا کمی به وحشت انداخت. به کف سرداب که رسیدم شمع را روشن کردم و مشغول خواندن زیارت ناحیه مقدسه شدم. بعد از مدت کمی صدای پای شخصی را شنیدم که از پله‌ها پایین می‌آمد. صدای پاهایش درون سرداب می‌پیچید و فضای ترسناکی ایجاد می‌کرد. خواندن زیارت ناحیه را رها کردم و رویم را به سمت پله‌ها برگرداندم. مرد عرب ژولیده و درشت هیکلی را دیدم که خنجری در دست داشت و از پله‌ها پایین می‌آمد و می‌خندید؛ برق چشمان و دندان‌ها و خنجرش، ترس مرا چند برابر کرد و ضربان قلبم را بالا برد. دستم از زمین و آسمان کوتاه بود و عزرائیل را در چند قدمی خود می‌دیدم. احساس می‌کردم لب‌ها و گلویم خشک شده‌اند؛ عرق سردی بر پیشانی‌ام نشسته بود و نمی‌دانستم چکار کنم. پای مرد خنجر به دست که به کف سرداب رسید،‌ نعره زنان به سوی من حمله کرد و در همان لحظه شمع را خاموش کردم و پا به فرار گذاشتم. آن مرد نیز در تاریکی سرداب به دنبال من دوید و گوشه عبای من را گرفت و با قدرت به سوی خود کشاند. در آن لحظه به امام زمان (عج) توسل نمودم و بلند فریاد زدم:  «یا امام زمان!». صدایم درون سرداب پیچید و چندین بار تکرار شد که در همان لحظه مرد عرب دیگری در سرداب پیدا شد و رو به مردم مهاجم فریاد زد: «رهایش کن» و بلافاصله مرد عرب قوی هیکل، بی‌هوش بر زمین افتاد و من نیز که تمام توانم را از دست داده بودم دچار ضعف شدم. در حالی که می‌لرزیدم به زانو درآمدم و به روی زمین افتادم. کمی بعد احساس کردم فردی مرا صدا می‌زند. چشمانم را که باز کردم دیدم شمع روشن است و سرم به زانو مرد عربی است که لباس بادیه نشینان اطراف نجف را بر تن دارد. هنوز در فکر مرد مهاجم بودم، نگاهم را که برگرداندم، دیدم همچنان بی‌هوش در وسط سرداب افتاده است. خواستم برخیزم و بنشینم اما رمق نداشتم. مرد عرب مهربان، چند دانه خرما در دهانم گذاشت که‌ هرگز خرما یا هیچ غذای دیگری با آن طعم و مزه نخورده بود. در حالی که سر به زانوی آن مرد داشتم به من گفت: «خوب نیست در مواردی که خطر تو را تهدید می‌کند ‌تنها به اینجا بیایی، بهتر است بیشتر احتیاط کنی. اگر تعدادی از شیعیان حداقل روزی دوبار به حرم عسکریین مشرف شوند باعث می‌شود که همه شیعیان با آرامش و امنیت بیشتری بتوانند به زیارت بیایند.» سپس در مورد کتاب «ریاض العلماء» میرزا عبدالله افندی گفت: «ای کاش این کتاب ارزشمند پیدا شود و در اختیار اهل علم و دیگر مردم قرار گیرد.» حرف‌هایش که به اینجا رسید، یک لحظه در فکر فرو رفتم که چگونه ممکن است فردی به یک‌باره در این سرداب تاریک ظاهر شود و نام مرا بداند و حتی چطور ممکن است که فردی بادیه نشین، میرزا عبدالله افندی و کتابش را بشناسد؟ و چطور توانست با یک نهیب، آن مرد قوی هیکل را آنگونه نقش بر زمین کند؟. هنوز در این افکار غوطه‌ور بودم که ناگهان متوجه شدم از آن مرد مهربان خبری نیست. به خود آمدم و فریاد زدم: «ای وای، سرم در دامان آقا، مولا و مقتدایم حضرت حجت بن الحسن المهدی(عج) بوده و ساعاتی نیز با او حرف زده‌ام اما او را نشناخته‌ام. غم عالم بر دلم نشست، با دیده‌ای اشکبار، از سرداب به قصد زیارت حرم عسکریین خارج ‌شدم تا بلکه یار را در آن‌جا بجویم در حالی که هنوز مرد غول پیکر مهاجم عرب، بی‌هوش در کف سرداب افتاده بود. 📚کتاب تشرفات مرعشیه،تألیف حسین صبور 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2311716878C52740aaed2 فوروارد یادت نشه
هدایت شده از ‌
┊ ┊ ┊ ┊ ┊ ┊ ┊ 💐 ┊ ┊ 💐 ┊ 💐 💐 اَللّهُمَّ...أَنْجِحْ بِهِ طَلِبَتَنَا بارالها!...درخواستهای ما را به لطف او (امام مهدی(عج)) برآور! O Allah!..make us successful in our requests through him(Imam Mahdi(a.s))! 📚دعاء الافتتاح، مفاتیح الجنان #با_امام_زمان #دعاء_افتتاح @emamgharib 🌸💐🌸
هدایت شده از ‌
❤️ #حسیـــــن_جان ❤️ شب جمعه ست و حسرت يک برگ برات شب جمعه و دلم تنگ تو ای راه نجات باز هم فاصله ها بغض گلوگير شده ست السلام ای شه بی يار و قتيل العبرات ✳️صل الله علیک یا ابا عبدالله @emamgharib
هدایت شده از ‌
💔 #مهدی_جان 💧چشم انتظار ماندم،تا بر شبمــ بتابي❗ 💧اے آنڪہ درحجابٺ درياي نور دارے 💧من غرق درگناهم،ڪي مي ڪني نگاهمــ⁉ 💧برعڪس چشمهايم چشمي صبور دارے شب بخیر تمام سرمایہ زندگیم @emamgharib
هدایت شده از ‌
✨آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست... ✨هرکجا هست،خدایا به سلامت دارش.. 🌷 به رسم هرشب انتظار،برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم به امید ظهورمولای غریبمان.. الهی عظم البلا..⚡️ @emamgharib