eitaa logo
‌〖سفـࢪه‌آسمانے!‌‌‌〗
621 دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
992 ویدیو
72 فایل
هو‌المحبوب(((:🍃 السلام‌علیڪ‌یابقیہ‌اللّٰھ‌فی‌ارضه . . سر‌راهت‌در‌انتظار‌م‌برده‌هجرت‌صبر‌و‌قرارم جز‌ظهورت‌ای‌گل‌زهرا‌به‌خدا‌حاجتی‌ندارم !'
مشاهده در ایتا
دانلود
°°°°°°°‌○🌟○🌼○🌼○🌟○°°°°°°° 🤲اللهم...فَافْعَلْ ذَلِكَ بِي وَ بِجَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ‏ حَتَّى نَنْظُرَ إِلَى وَلِيِّ أَمْرِكَ ظَاهِرَ الْمَقَالَةِ وَاضِحَ الدَّلاَلَةِ هَادِياً مِنَ الضَّلاَلَةِ شَافِياً مِنَ الْجَهَالَةِ 🔹 يا الله! پس اين لطف را در حق من و جميع اهل ايمان بفرما  تا ما جمال مبارك ولى امر تو را به چشم ببينيم و با سخن آشكار و دلالت واضح ما را از راه ضلالت و گمراهى به طريق هدايت آورد! 🤲O Allah! So do this favor on me and the believers that we see Your Wali Amr(Imam Mahdi(a.s))! In this way should His command become apparent and his guidance should become clear. He is one who brings out from misguidance to guidance. 📚دعاء «زمن الغیبة»، الصحیفه المهدیه °°°°°°°‌○🌟○🌼○🌼○🌟○°°°°°°° @emamgharib
‌〖سفـࢪه‌آسمانے!‌‌‌〗
✳️منتظران ظهور 🌸سه دقیقه در قیامت(قسمت ۱۴) 📘از دیگر اتفاقاتی که در آن بیابان مشاهده کردم این بود
✳️منتظران ظهور 🌸سه دقیقه در قیامت(قسمت ۱۵) 🍃اوایل ماه شعبان بود که راهی مدینه شدیم. یک روز صبح در حالی که مشغول زیارت بقیع بودم متوجه شدم که مأمور وهابی دوربین یک پسر بچه را که می خواست از بقیع عکس بگیرد را گرفته. ♦️جلو رفتم و به سرعت دوربین را از دست او گرفتم و به پسربچه تحویل دادم. 🍀بعد به انتهای قبرستان رفتم در حال خواندن زیارت عاشورا بودم که به مقابل قبر عثمان رسیدم. 💥همان مامور وهابی دنبال من آمد و چپ چپ به من نگاه می کرد. یکباره دستم را گرفت و به فارسی و با صدای بلند گفت: چی میگی؟داری لعنت می کنی؟ گفتم:نخیر دستم را ول کن! 💠 اما او داد میزد وبقیه مامورین را دور خودش جمع کرد. یکدفعه به من نگاه کرد و حرف زشتی را به مولا امیرالمومنین زد. 🔴من دیگر سکوت را جایز ندانستم، یکباره کشیده محکمی به صورت او زدم . چهار مامور به سر من ریختند و شروع به زدن کردند. 🔆 یکی از مامورین ضربه محکمی به کتف من زد که درد آن تا ماه ها مرا اذیت می کرد. چند نفر جلو آمدند و مرا از زیر دست آنها خارج کردند و فرار کردم. ♻️اما در لحظات بررسی اعمال ماجرای درگیری در قبرستان بقیع را به من نشان دادند و گفتند: شما خالصانه و به عشق مولا با آن مأمور درگیر شدی و کتف شما آسیب دید و برای همین در نامه عمل شما ثبت شده است. 🔰 در این سفر کوتاه به قیامت نگاه من به شهید و شهادت تغییر کرد، علت آن هم چند ماجرا بود: 🔷یکی از معلمین و مربیان شهر ما در مسجد محل تلاش فوق العاده‌ای داشت که بچه‌ها را جذب می‌کرد. ♦️خالصانه فعالیت می‌کرد و در مسجدی شدن ما هم خیلی اثر داشت. ▪️ این مرد خدا یک بار که با ماشین در حرکت بود از چراغ قرمز عبور کرد و سانحه شدید رخ داد و ایشان مرحوم شد 🔶من این بنده خدا را دیدم که در میان شهدا و هم درجه آنها بود.ایشان به خاطر اعمال خوبی که در مسجد و محل داشت و رعایت دستورات دین به مقام شهدا دست یافته بود. 🔵 اما سوالی که در ذهن من بود تصادف او و عدم رعایت قانون و مرگش بود! ☘ایشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل برخورد کردم. هیچ چیزی از صحنه تصادف دست من نبود... 🌾 در جایی دیگر یکی از دوستان پدرم که اوایل جنگ شهید شده بود و در گلزار شهدای شهرمان به خاک سپرده شده بود را دیدم. 🍁 اما او خیلی گرفتار بود و اصلاً در رتبه شهدا قرار نداشت. تعجب کردم تشییع او را به یاد داشتم که در تابوت شهدا بود! ⚡️خودش گفت: من برای جهاد به جبهه نرفتم به دنبال کاسبی و خرید و فروش بودم که برای خرید جنس به مناطق مرزی رفتم که آنجا بمباران شد. 💥بدن ما با شهدای رزمنده به شهر منتقل شد و فکر کردند من رزمنده ام و... 🌸 اما مهم ترین مطلبی که از شهدا یادم‌ ماند مربوط به یکی از همسایگان ما بود. 🌒 خوب به یاد داشتم که در دوره دبستان آخر شب وقتی از مجلس قرآن به سمت منزل آمدیم از یک کوچه باریک و تاریک عبور کردیم. 💥از همان بچگی شیطنت داشتم، زنگ خانه مردم را می زدیم و سریع فرار می کردیم. 💥یک شب دیرتر از بقیه دوستانم از مسجد راه افتادم. همان کوچه بودم که دیدم رفقای من که زودتر از کوچه رد شدن یک چسب را به زنگ یک خانه چسبانده اند، صدای زنگ قطع نمی‌شد. ✨ پسر صاحبخانه یکی از بسیجیان مسجد محل بود، بیرون آمد چسب را از روی زنگ جدا کرد و نگاهش به من افتاد. ❄️شنیده بود که من قبلا از این کارها کرده ام، برای همین جلو آمد و مچ دستم را گرفت و گفت باید به پدرت بگویم چه کار می کنی! 🌿 هرچه اصرار کردم که من نبودم بی فایده بود.مرا مقابل منزل ما برد و پدرم را صدا زد.پدرم خیلی عصبانی شد و جلوی چشم همه حسابی مرا کتک زد. 🥀 این جوان بسیجی که در اینجا قضاوت اشتباهی داشت در روزهای پایانی دفاع مقدس به شهادت رسید. 🌿 این ماجرا و کتک خوردن به ناحق من در نامه اعمالم نوشته شده بود که به جوان پشت میز گفتم: ❓ چطور باید حقم را از آن شهید بگیرم او در مورد من زود قضاوت کرد! ♻️جوان گفت: لازم نیست که آن شهید به اینجا بیاید. من اجازه دارم آنقدر از گناهان تو ببخشم تا از آن شهید راضی شوی. 🔆خیلی خوشحال شدم و قبول کردم.حدود یکی دو سال از گناهان اعمال من پاک شد تا جوان پشت میز گفت راضی شدی؟گفتم بله عالیه. 🔆لبته بعدا پشیمان شدم که چرا نگذاشتم تمام اعمال بدم را پاک کند.. اما باز بد نبود. ✅ همان لحظه آن شهید را دیدم و روبوسی کرد،خیلی از دیدنش خوشحال شدم.گفت: با اینکه لازم نبود اما گفتم بیایم از شما حلالیت بطلبم. هرچند شما هم به خاطر کارهای گذشته در آن ماجرا بی تقصیر نبودی... ادامه دارد.. 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 @emamgharib
‌〖سفـࢪه‌آسمانے!‌‌‌〗
#امام_مهدی_عج_در_ادعیه_ماه_رمضان ما در اینجا برخی از این ادعیه را از کتاب شریف مکیال المکارم نقل می
دعا در تمام ماه رمضان ← روایت از حضرت امام رضا (ع) و نیز مؤید این مطلب است آن که رئیس محدثین شیخ بزرگوار صدوق (ره) در کتاب فضائل شهر رمضان به سند خود از حضرت امام رضا (ع) آورده که درباره‌ی خوبی‌های ماه رمضان فرمود: کارهای نیک در ماه رمضان پذیرفته شود و بدی‌ها آمرزیده گردد. هر کس در ماه رمضان یک آیه از کتاب خدای (عزّوجلّ) بخواند چنان است که در ماه‌های دیگر ختم قرآن کند، و هر که در این ماه به روی برادر مؤمنش بخندد، روز قیامت او را ملاقات ننماید جز این که در روی او خنده آورد، و وی را به بهشت مژده دهد، و هر کس در این ماه مؤمنی را یاری کند خدای تعالی او را در درگذشتن از صراط یاری نماید. روزی که قدم‌ها در آن خواهد لغزید، و هر آن که در این ماه خشم خود را فرو گیرد، .... @emamgharib
‌〖سفـࢪه‌آسمانے!‌‌‌〗
✳️منتظران ظهور #وقایع_آخرالزمان 🌸قسمت بیستم 🔍 صیحه آسمانی | خَسفِ بَیداء 💡 #شباهت: در بین پنج ع
✳️منتظران ظهور 🌸قسمت بیست و یکم 💠 قرآن | خَسف بَیداء (فرو رفتن در زمین) ✅ واژه خسف و مشتقاتش، چند بار در قرآن کریم به کار رفته، مثلا در آیه ۸۱ از سوره قصص، خداوند می‌فرماید: «آنگاه که [قارون] را با خانه اش در زمین فرو بردیم، و گروهی نداشت که در برابر [عذاب] خدا او را یاری کنند و [خود نیز] نتوانست دفاع کند.» ❄️ فَخَسَفنا بِهِ وَ بِدارِهِ الأرضَ ... ✅ یا در آیه ۴۵ از سوره نحل، خداوند می‌فرماید: «آیا کسانی که تدبیرهای بَد می‌اندیشند، ایمن شدند از اینکه خدا آنان را در زمین فرو ببرد؟...» ❄️ ... أن یَخسِفَ اللّهُ بِهِمُ الأرض ... 👈 و همچنین در آیه ۸۶ از سوره إسراء، آیه ۶۵ از سوره انعام، آیه ۸۳ از سوره هود، آیه ۴۷ از سوره نساء و ... 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ☑️ خَسف بَیداء در منابع اهل سنت 👈 ... سفیانی سپاه دیگرش را در مدینه رها می‌کند و آنها سه شبانه روز آنجا را غارت می‌کنند! سپس به سوی مکه حرکت می‌کنند و چون به بیداء می‌رسند خداوند جبرئیل را فرستاده و به او می‌فرماید: ای جبرئیل! برو و آنها را نابود کن. پس او با ضربه ای به زمین می‌زند و خداوند آنها را در دل زمین فرو می‌برد و این همان سخن خداوند در سوره سبأ است که می‌فرماید: «و ای کاش می‌دیدی هنگامی را که [کافران] وحشت زده اند [آنجا که راهِ] گریزی نمانده است...» ▫️جامع البیان، ج۲۲، ص۱۲۹ 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 @emamgharib
22.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ کلیپ  تغییر ارکان قدرت با جنگ جهانی بیولوژیک قسمت دوم @emamgharib
✳️منتظران ظهور 👌👌👌حکایت زیبا ✅‍ روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضوگرفتن بودند.. که شخصی باعجله آمد، وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد با توجه با این که مرحوم کاشی خیلی بادقت وضو می گرفت و همه آداب و ادعیه ی وضو را بجا می آورد؛ قبل از اينكه وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود! به هنگام خروج، با مرحوم کاشی رو به رو شد. ایشان پرسیدند: چه کار می کردی؟ گفت: هیچ. فرمود:توهیچ کارنمیکردی!؟ گفت: نه! (می دانست که اگر بگویدنمازمیخواندم،کار بیخ پیدا می کند)! آقا فرمود: مگر تو نماز نمی خواندی!؟ گفت: نه! آخوند فرمود: من خودم دیدم داشتی نماز می خواندی! گفت: نه آقا اشتباه دیدید! سؤال کردند: پس چه کار می کردی؟ گفت: فقط آمده بودم به خدا بگویم من یاغی نیستم، همین! این جمله در مرحوم آخوند (رحمة الله عليه) خیلی تأثیر گذاشت... کنار درب مسجد روی زمین نشست و با حال گریان جمله جوان را تکرار می کرد تا مدت ها هر وقت از احوال آخوند می پرسیدند، ایشان با حال خاصی میفرمود: 🌼من یاغی نیستم. ⏪ خدایا ما خودمون هم می دونیم که عبادتی در شان خدایی تو نکردیم... نماز و روزه مان اصلاً جایی دستش بند نیست! فقط اومدیم بگیم که: خدایا ما یاغی نیستیم. 🌹بنده ایم،اگه اشتباهی کردیم مال جهلمون بوده.. لطفا همین جمله را از ما قبول کن.🙏🙏 🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃🌸🌹🍃 @emamgharib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_241645627555971093.mp3
4.16M
تندخوانی جزء سوم، استاد آقایی👇 به نیت فرج مولای غریبمان حضرت حجت ابن الحسن علیه سلام ✧✾═════✾✰✾═════✾✧ @emamgharib
❤️السلام علیک یا بقیه الله فی أرضه 🌺رمضان است و دلم سخت گرفتارغمی 🌼کی شود، یار بیاید بنماید کرمی 🌷کی شود، من ببینم ز تو رویی آقا 🌻العجل العجل، جان به کف آمد مولا 💠امام غریبم ! با خود می بندم بر سرسفره ي افطار دست بر طعام دراز نکنم جز آنکه روزه ام را بادعا برای ظهورت باز کنم. 🌸🍃پس همه با هم دعای سلامتی و فرج را هنگام و همچنین ۲۲ زمزمه میکنیم به نیت تعجیل در فرج مولایمان امام زمان علیه السلام ان شاءالله . @emamgharib
1087080_221(1).mp3
8.06M
🎧 قرائت سوزناک دعای افتتاح❣ 🎤 🎼هرشب از ماه مبارک رمضان همه باهم دعای افتتاح را زمزمه میکنیم به نیت فرج مولایمان امام زمان علیه السلام 🙏 التماس دعـــا از روزه داران @emamgharib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا