✳️منتظران ظهور
صلواتی معادل ده هزار صلوات میباشد:
اللهُمَ صَلِّ عَلَی سَیِّدنا و نبیِّنا مُحَمَدٍ و آلِه مَااختَلَفَ المَلَوان و تَعاقَبَ العَصرانِ وَکَرَّ الجَدیدانِ وَاستَقْبَلَ الفَرقَدانِ و بَلِّغ رُوحَهُ و اَرواحَ اَهلَ بَیته منِّی اَلتَّحیَّهَ وَ السَّلام
منبع:تفسیر روح البیان/ج۷/ص۲۳۴
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
هدایت شده از 〖سفـࢪهآسمانے!〗
tavassol.samavati_www.iranidata.com.mp3
3.19M
🔶دعای توسل
🎤آقای مهدی سماواتی
💠منتظران ظهور
@emamgharib
✳️منتظران ظهور
#حدیث_اهل_بیت_در_مورد_امام_زمان
☑️امام مهدي از ديدگاه امام زين العابدين
🔻بعد از شهادت سيدالشهداء ـ عليهالسلام ـ در شام حضرت سجّاد ـ عليهالسلام ـ در روز جمعه اي که يکي از سردمداران يزيد خطبهي شوم خود را ميخواند، امام سجاد ـ عليهالسلام ـ در آنجا بپا خواست و او را با تندي خطاب کرد و بعد مطالبي ايراد نمود؛ از آن جمله فرمود:
🔺أيها الناس! أعطينا ستّاً وفضّلنا بسبع، أعطينا العلم والحلم والسماحة والفصاحة والشجاعة والمحبّة في قلوب المؤمنين وفضّلنا بأنّ منّا النبي المختار ومنّا الصدّيق ومنّا الطيار ومنّا أسد الله وأسد رسوله ومنّا سبطي هذه الأُمّة ومنّا مهدي هذه الأُمّة...
➖هان اي مردم! خدا به ما شش ويژگي عطا فرموده و با شش امتياز ما را بر همگان فضيلت و برتري بخشيده است؛ خدا به ما نعمت گرانبهاي
〰دانش،
〰بردباري،
〰سخاوت،
〰فصاحت
〰شجاعت
عنايت فرمود؛ و بذر مهر و محبّت ما را بر دلها و قلبهاي با ايمان افشانده است.
⚪️ و نيز ما را به هفت ويژگي برتري و فضيلت بخشيده است.
⚫️پيامبر برگزيدهي خدا از ماست و صدّيق امّت، اميرمؤمنان و جعفر طيار و حمزه شير خدا و پيامبر، و دو نوادهي گرانمايهي پيامبر حسن و حسين ـ عليها السلام ـ و مهدي اين امّت از ماست.
✳️القائم منّا تخفي ولادته علي النّاس حتّي يقولوا: لم يولد بعد، ليخرج حين يخرج وليس لأحد في عنقه بيعة.
⚜قائم، از ماست. ولادت او بر مردم مخفي مي ماند به گونهاي که مردم ميگويند: او هنوز بدنيا نيامده است تا بدينگونه ظهور کند و به هنگامهي ظهور، بيعت هيچ کس را بر عهده نداشته باشد.
📓بحار الانوار/ ج45/ ص138
ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج🌱
💔مٰا مُنْتَظِرِ "مُنْتَقِمِ فٰاطِمِه" هَسْتيمْ💔
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
http://eitaa.com/joinchat/969867267Ca9a4e980c6
#فوروارد_یادت_نشه
✳️منتظران ظهور
👌حکایت شبانه
پسر جوانی ،با وسوسه یکی از دوستانش به محلی رفتند که زنان روسپی، فاحشه در آنجا خود فروشی می کردند. او روی یک صندلی در حیاط آنجا نشست .
در آنجا پیرمرد ژولیده ای و فروتنی بود که حیاط و صندلی ها را نظافت می کرد.
پیرمرد در حین کارکردن ، نگاه عمیقی به پسرک انداخت و سپس پیش او رفت و پرسید : پسرم ، چند سالت است
گفت : بیست سالم است .
پرسید : برای اولین بار است که اینجا می آیی
گفت : بله
پیرمرد آه پر دردی از ته دل کشید و گفت : می دانم برای چه کاری اینجا آمده ای ؛ به من هم مربوط نیست ، ولی پسرم ، آن تابلو را بخوان.
پسرک به طرف تابلویی رفت که در یک قاب چوبی کهنه به دیوار آویخته شده بود .
سپس با صدای لرزان شروع به خواندن شعر تابلو کرد:
گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی
صبر کن تا پیدا شود گوهر شناس قابلی
آب پاشیده بر زمین شوره زار بی حاصل است
صبر کن تا پیدا شود زمین باربری
قطرات اشک بر گونه های چروکیده پیرمرد می غلتید ...
اشک هایش را پاک کرد و بغضش را فرو برد و گفت : پسرم ، روزگاری من هم به سن تو بودم و به اینجا آمدم ، چون کسی را نداشتم که به من بگوید:
« لذت های آنی ، غم های آتی در بر دارند
کسی نبود که در گوشم بگوید :
ترک شهوت ها و لذت ها سخاست
هر که درشهوت فرو شد بر نخاست
کسی را نداشتم تا به من بفهماند :
به دنبال غرایز جنسی رفتن ، مانند لیسیدن عسل بر روی لبه شمشیر است ؛ عسل شیرین است ، اما زبان به دو نیم خواهد شد .
کسی به من نگفت :
اگر لذتِ ترک لذت بدانی
دگر لذت نفس را لذت ندانی
و هیچ کس اینها را به من نگفت و حالا که :
جوانی صرف نادانی شد و پیریُ پشیمانی
دریغا ،روز پیری آمی هوشیار می گردد
پیرمرد این را گفت و دست بر پیشانی گذاشت و شروع به گریستن کرد.
چیزی در درون پسر فرو ریخت ... حال عجیبی داشت ، شتابان از آنجا بیرون آمد در حالی که شعر پیرمرد را زیر لب زمزمه می کرد: « گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی ...» و دیگر هرگز به آن مکان نرفت.
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
http://eitaa.com/joinchat/969867267Ca9a4e980c6
#فوروارد_یادت_نشه
✳️منتظران ظهور
#ورود_آل_الله_به_کوفه
ای که حُسن رخ تو منظر زیبای من است
خطّها نیست که تاراج شکیبای من است
دیده بگشا نظری کن به من از گوشه ی چشم
زانکه یک نیم نگه از تو تمنّای من است
گر نصیبم نشود فیض جمالت روزی!
روز اگر هست به ظاهر شب یلدای من است.
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
http://eitaa.com/joinchat/969867267Ca9a4e980c6
#فوروارد_یادت_نشه