سلام علیکم با تشکر از همه عزیزانی که در مسابقه امروز شرکت داشتند
62 نفر پاسخ درست ارسال کردند که پیام ذیل برایشان ارسال شد
سلام علیکم
شما در روز چهارم کد.... دارید
تا پایان ماه مبارک با ما همراه باشید
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/154927142C0314aaa68c
#سلام_صبحگاهی
گاهی یک دوستت دارم ساده
خلاصه می شود در یک سلام؛
آن هم صبح اول وقت رو به قبله
السَّلامُ عَلَيْكَ حِينَ تُصْبِحُ وَ تُمْسِي
🍀دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان🍀
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
اللهمّ اجْعَلْنی فیهِ من المُسْتَغْفرینَ
واجْعَلْنی فیهِ من عِبادَکَ الصّالحینَ
القانِتین واجْعَلْنی فیهِ من اوْلیائِکَ
المُقَرّبینَ بِرَأفَتِکَ یا ارْحَمَ الرّاحِمین.
خدایا قرار بده در این روز
از آمرزش جویان و قرار بده
مرا در این روز از بندگان
شایسته و فرمانبردارت
و قرار بده مرا در این
روز از دوستان نزدیکت
به مهربانى خودت
اى مهربانترین مهربانان.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/154927142C0314aaa68c
4_5855130229449689134.mp3
4.04M
#تحدیر (تندخوانی) جزء پنجم قرآن کریم با صوت استاد معتز آقایی
زمان :32 دقیقه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/154927142C0314aaa68c
سوال #جزء پنجم #قرآن
کدام گزینه صحیح است
1_نمیبینی آنان را که دعوی پاکدلی کنند؟ خداست که هر که را خواهد از رذائل پاک و منزّه دارد، و به قدر فتیلی (رشته خرما) به کسی ستم نشود.(نساء_۴۰)
2_(کافران) آرزو کنند که شما (مسلمین) هم به مانند آنها کافر شوید تا همه برابر (در کفر) باشید. پس از آنان تا در راه خدا هجرت نکنند دوست نگیرید، و اگر مخالفت کردند آنها را در هر کجا یافتید به قتل رسانید و از آنها یاور و دوستی نباید اختیار کنید.(نساء_۸۰)
3_هیچ فایده و خیری در سخنان سرّی آنها نیست مگر آنکه کسی به صدقه دادن و نیکویی کردن و اصلاح میان مردم امر کند؛ و هر که در طلب رضای خدا چنین کند به زودی به او اجر عظیم کرامت کنیم. (نساء_۱۱۳)
✅4_بین مردم صلح و آشتی برقرار کنید نا امید و بی تفاوت نباشید (نساء_۳۵)
مهلت ارسال تا اذان مغرب
#مسابقه
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/154927142C0314aaa68c
حقایق
سوال #جزء پنجم #قرآن کدام گزینه صحیح است 1_نمیبینی آنان را که دعوی پاکدلی کنند؟ خداست که هر که ر
جزء پنجم تصحیح شد ممنون از همراهان عزیز که تذکر دادند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی آیت الله ناصری
💠موضوع: دعای امام زمان براے گناه کاران!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/154927142C0314aaa68c
رهبر من، آقاے من...
بهار ۸۱ سالگیتان مبارڪ 😍
👌🏻 ۲۴ تیر ماه تاریخ شناسنامه اے
تولد امام خامنه ای (حفظه الله) استــ و تاریخ دقیق تولد ایشان، ۲۹ فروردین ۱۳۱۸ هستــ .
به بهانه سالروز تولد حضرتــ آقا:❤️
هر چند همه دوستــ دارند
شما را "آقا" صدا کنند ولے ...
به جمع دانشجویان که می رسی، قامتــ "استاد" برازنده شماست😌❤️
در میان نظامیان ڪه می آیے، هیبتــ "فرماندهی" تان دل دوستان را شاد و دل دشمنانتان را می لرزاند😏
روز پدر که می آید می شوید
مهربانترین "بابا" ی دنیا 💚
روز جانباز که می شود، همه دستــ "جانباز" شما را به هم نشان می دهند ...
۹ دی که می رسد
قصه "علی" می شوید در جمل💪
🌤 راستی اصلا مهم نیستــ تاریخ تولدتان ۲۹ فروردین استــ یا ۲۴ تیر؛ همه اینها بهانه استــ آقاجان!
بهانه ایستــ ڪه ما یادمان نرود خدا نعمتی چون شما را داده استــ، خدا را برای این نعمتــ شکر می گوییم...
#اللهم_احفظ
#قائدناالامام_خامنه_اے 🙏
سلامتی آقا(حفظه الله) صلواتــ 🌺
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/154927142C0314aaa68c
حقایق
سوال #جزء پنجم #قرآن کدام گزینه صحیح است 1_نمیبینی آنان را که دعوی پاکدلی کنند؟ خداست که هر که ر
سلام علیکم
پاسخ مسابقه امروز گزینه چهارم بود
تمام ترجمه ها در تمام گزینه ها صحیح هستند
فقط شماره ایه درست وارد نشده
از این جهت که قصد ما از مسابقه اینه که عزیزان چند ایه قران را با دقت بیشتری مطالعه بفرمایند
سعی کردم پاسخ سوال امروز با سرچ کردن پیدا نشه
قریب به صد نفر در مسابقه شرکت کردند که چهل دو نفر پاسخ صحیح فرستادند
تعدادی از بزرگواران بعد از اذان مغرب پاسخ ارسال داشتند که از پذیرش پاسخ ها معذورم
عزیزانی که پاسخ صحیح داشتند پیام ذیل را دریافت داشتند
سلام علیکم
شما در روز پنجم کد ....دارید
تا پایان ماه مبارک با ما همراه باشید
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/154927142C0314aaa68c
قسمت چهارم و پنجم ....
#مرگ_از_من_فرار_می_کند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/154927142C0314aaa68c
" قسمت چهارم "
《 ادامه شب قبل 》
دکتر میگوید میخواستم بروم در مسجد که دیدم از سوراخ راه آبش به جای آب دارد خون می آید بیرون . بوی خیلی عجیبی از آنجا میآمد . صدای ناله هم بود . که وحشتناک بود . از داخل مسجد می آمد . در مسجد را با پاهایم باز کردم و رفتم تو دیدم آنقدر جنازه قاطی زخمی هاست که نمیشود از هم تشخیص شان داد . زخم های مجروحین آنقدر چرک کرده بود و ملتهب بود که نمیشد نگاهشان کرد . دارو هم که نبود یا چیزی که بشود پانسمانشان کرد . به خدا می گفتم تو خودت بگو من چه کار کنم . تو خودت بگو من با این همه ناله فرزندان شیعه چه کاری میتوانم بکنم ؟ یا حسین ! به شیعیانت رحم کن کمک کن . از دست مصطفی کاری برنمیآید .... پارسال بود یا پیرارسال که اخبار بوسنی را در سطح جهانی پخش میکردند . یادم هست همه می گفتند چه وحشتناک است . چه سوزناک است . این را با تمام وجودم میگویم . وقایعی که در لبنان اتفاق افتاد خیلی وحشتناک تر و سوزناک تر از وقایعی بود که در بستر اتفاق افتاد ..
دکتر چمران یکی از کسانی بود که به زن شیعه یا داد اعتماد به نفس داشته باشد و حتی اسلحه به دست بگیرد . یا برود تحصیلش را ادامه بدهد و صاحب تفکری بالاتر از قبلش بشود بفهمند تاریخ شیعه چه دوران سختی را گذرانده .. همیشه می گفت ؛ 《 اولویت اصلی شما این است نه آن چیزی که دیگران به شما دیکته می کنند .. 》
یادم هست در سالهای اول فقط جلسه های فرهنگی داشتیم در روستاهای جنوب لبنان . چیزی به اسم سازمان نداشتیم یا جنبش . دکتر و امام موسی صدر تازه داشتند به چیزی مثل تشکیلات فکر می کردند . علنی هم نمی گفتند ، فقط میگفتند ؛ 《جلسه هایمان فرهنگی است ..》
مثلاً بحث درباره عاشورا و آنچه که آنجا گذشت ...
گروههای سیاسی دیگر در آن زمان به فکر همه چیز بودند جز مقاومت . اما دکتر تمام تلاشش را کرد که سازمان امل را تاسیس کند . آنهم برای کی ؟ برای جوانان لبنانی . هیچ کس نمی توانست باور کند که شیعیان در لبنان به فکر ایجاد تشکیلات باشند . متوجه می شوید چه می گویم ؟ آن هم تشکیلاتی که نظامی باشد . دکتر چمران این کار را کرد . شاخه ی نظامی اش را هم خودش تربیت کرد . بعد از ماجراهای 《 نبعه و تل زعتر》بود که دکتر و امام موسی صدر یقین کردند که《 حالا وقتش است ..》
اسراییلی ها با چشم خودشان دیدند که شیعیان چطور جلویشان می ایستند . دیدند اگر پنج نفر در یک سنگر باشند ، با یک کلانشینکف ، همه شان با همان یک اسلحه می جنگند . دیدند هر کدامشان که زخمی یا شهید می شوند اسلحه را بعدی برمی دارد می رود می جنگد ...
بعد هم شروع کردیم خودمان را از نظر اقتصادی تامین کردن . به این شکل که بچهها میرفتند کار می کردند و سهمی عمده از درآمد روزانه یا ماهانه شان را میدادند به دکتر که برود اسلحه یا هر چیزی که لازم است بخرد .. همه ما با هم می رفتیم ... دختر ها می گفتند ؛《 الآن فصل زیتون چینی است . بهتر است برویم توی باغ های مردم کار کنیم ، پول دربیاوریم ، بدهیم دکتر برود اسلحه بخرد ...
همین روحیه بچه ها باعث شد از آن زمان تا حالا در جنوب لبنان این همه مقاومت علیه اسرائیل وجود داشته باشد . من هنوز از آنجا خبر دارم . دلم میخواهد بروید خودتان ببینید . بروید به روستاهای آنجا یک لبنانی پیدا کنید ، ببینید هنوز چطور جلوی اسرائیلی ها می ایستد . به خصوص بروید آنجا که اسرائیلیها پایگاه زدهاند . می بینید همان جایی که اسرائیلیها آمدهاند دارد روبروی تانک هاشان برای بار سوم خانه اش را می سازد . اگر ازش بپرسید چرا می گوید《 خانه ام را میسازم . خار چشم هایشان می شوم حتی اگر صد بار دیگر خانه ام را بمباران کنند باز هم می سازمش . اینجا خاک من است ، سرزمین من است ، سرزمین من است . 》
اگر دقت کنید در مناطق آزاد شده خواهید دید که روبروی تانک های اسرائیل ساختمان های بلندی ساخته اند . بنا و کارگر و معمار دارند می سازند . اگر هم بروی بگویی ؛《 نمی ترسید ؟ الان میآیند بمباران تان میکنند . 》 میگویند 《 بکنند 》
باید بفهمند تا ما هستیم اینجا هم مال ماست . همیشه میگفتند ما مظلومیم ... دکتر آمد گفت 《 مظلوم یعنی چه ؟ بروید مبارزه کنید ، بجنگید از هر راهی که می توانید ..》
توی موسسه بودند جوانانی که تئاتر می نوشتند . آنها به این شکل مبارزه می کردند . دکتر هم می دید میپسندید . تا یادم نرفته بگویم که فقط دکتر نبود ، از ایرانیها ، که می آمدم لبنان کنار ما میجنگید ، آقا سید احمد و دکتر مفتح و شخصیت های دیگر هم بودند . میآمدند میدیدند . از دکتر هم می شنیدند《 شیعیان اینجا دارند برای دینشان میجنگند شما بگویید ما باید چه کار کنیم ؟ 》
علمای ایران که میآمدند لبنان پای حرفهای دکتر مینشستند میگفتند《 بگو کجا باید برویم بجنگیم ... 》
ادامه دارد ،،،،،
*قسمت پنجم*
《 ادامه شب قبل 》
ازدواجم هم همین طور بود . در ایران پیش آمد . با همین آقای امیر کمالی . پدر و مادرم و خواهرها و دوستام همه میگفتند 《 هیچ فکر کرده او کی هست ؟》می گفتم 《 نه 》 میگفتند《 مگر میشود 》میگفتم 《 هدف فقط مهم است 》...
میگفتم 《 من یا او وقتی زیر سایه دکتر بودیم دلمان می خواست فریادی باشیم که هرگز خاموش نشود ..چه در ایران باشیم که در لبنان . همه ما داریم درد میکشیم همه ما زخمی یک دشمن هستیم ..》
میگفتم《 نباید یکی مان برود دنبال طبیب ؟ بگذارید من بروم . حتی اگر این کار یک عملیات انتحاری باشد بگذارید این عملیات را من تنها انجام بدهم .》 میگفتند《مگر او چی دارد که بقیه ندارند ؟》
بار اولی که دیدمش داشت توی برج شمالی برای ما سخنرانی میکرد . ما گریه میکردیم بچههای ایرانی به حال ما گریه می کردند . میگفتم 《 همه یک دلیل کافی نیست ؟ 》
فقط هم من نبودم که چنین حسی داشتم . کاش آن کماندوی آمریکایی زنده بود میرفتید با او هم مصاحبه میکردید می فهمیدید من چی می گویم . اسمش عیسی بود . مادرش جزو تیم امنیتی کاخ سفید بود و خودش کماندو . خدا نور به قبرش ببارد . حوالی سال ۶۰ بود از سپاه تماس گرفتند و گفتند ؛ 《 شخصی اینجاست که شما را میشناسد آمریکایی است .》اسمش را که گفتند گفتم میشناسمش ..
ندیده بودمش فقط اسمشو شنیده بودم . از زبان بچه های لبنانی مقیم آمریکا اسمش را شنیده بودم . به آنها گفته بود 《 می خواهم شهید شوم یا در ایران یا در لبنان . نمیخواهم آمریکا بمانم . 》
رفتیم آوردیمش . قدبلند بود و ورزیده و البته سیاهپوست ..
گفتم 《 این زخمها چیه روی صورتت ، عیسی ؟》 گفت 《 بچههای سپاه زدند منو فکر میکردند من یکی از خلبانهای گمشده طبس هستم ...》 نه فارسی بلد بود نه عربی . گفت 《 به انگلیسی می گفتم به خدا من آمده ام پیش دکتر چمران بمانم بجنگم . خسته شده ام از آمریکا . منتها نمی فهمیدند چه میگویم همین طور من را میزدند .》
گفتم دکتر چمران از کجا میشناسی ؟ گفت《 وقتی دانشجو بودم کتابش را خوانده ام از اسلام حرف زده بود و شیعه و امام زمان ... قبل از خواب به جمله هایی فکر میکردم که دکترمصطفی خیلی آن را تکرار کرده بود . گفته بود《 بیا ای مهدی بیا ای صاحب زمان 》 من این جمله را به انگلیسی آنقدر گفتم تا خوابم برد . توی خواب صدایی شنیدم گفتم که هستی ؟ گفت تو که را صدا زدی ؟ من همانم . حالا عیسی بلند شو بیا . صدایش برایم خیلی دلنشین بود . گفتم چطور بیایم آقا ؟ خطرناک است . من کماندوی آمریکایی هستم . نمیتوانم از اینجا پایم را بگذارم بیرون . گفت خطری نیست بلند شو بیا . من راه را برایت باز کرده ام 》
عکس هایش را در سراسر آمریکا چاپ میکنند و به خیلی جاها می چسبانند و می فرستند تا نتواند از مرز خارج شود ..گفت ؛《 مادرم اولین کسی بود که گفت باید اعدام شود . خودم را رساندم به لبنان و به بچههای دکتر .گفتند رفته ایران .. 》 هفت هشت روزی می شد که ایران بود . رفت اهواز پیش دکتر ..
میگفتند دکتر میبوسیدش و میگفت《 گریه نکن تو حتماً شهید می شوی 》 عیسی گریه میکرد میگفت ؛ 《دلم می خواهد یا اینجا یا لبنان به خاطر اسلامی که گفتی شهید شوم .》
دکتر میگفت نگران نباش کسی که اینقدر سختیها را به خاطر عقیده اش تحمل بکند به هر چیزی که آرزویش را داشته باشد میرسد این را هم خودش وعده داده همان خدایی که به خاطرش از آمریکا بلند شده ای آمده ای ایران . اصرار داشت برود قدس بجنگد یا بمیرد . دکتر گفت 《 نه الان وقتش نیست به موقعش میفرستند لبنان یا هر جا که خواستی ..
🌷 عیسی در لبنان شهید شد🌷 به دست یک عراقی بعثی ...
آمدن و رفتن عیسی به همه ما قوت قلب می داد . از او توقعی نبود این کار را بکند . از خودی ها بیشتر توقع بود . منتها آنها همیشه رو به روی ما بودند یا از پشت خنجر میزند . فالانژها هم نه . گروه های عربی بخصوص یاسر عرفات که حتی پول میداد به خودی ها بیاین دکتر را بکشند . یکی از آنها از همین معلم های موسسه بود . سه چهار سالی میشد که آن جا تدریس میکرد . دکتر متوجه شده بود که دارد در کلاسهایش کارهایی میکند ..
مثلاً میگوید چرا این جا مانده اید ؟ چرا نمیزنید بیرون ؟ شماها آزاد آفریده شده اید باید آزاد باشید ... خود بچه ها می آمدند به دکتر می گفتند .
می گفتند به ایشان بگویید نیاید سر کلاس ما . دکتر می گفت چرا ؟ بچه ها میگفتن چی گفته ...
ادامه دارد ،،،،
یک مشکلی وجود داره اینکه بعضی از شما بزرگواران با چند تا اکانت یک پاسخ را ارسال می کنید و خب مسلما خیلی تابلو هست و من می مونم که تذکر بدم یا نه و واقعا یکدفعه سه تا پاسخ اشتباه پشت هم یک مدل یا پنج تا پاسخ صحیح یک مدل
چون بنا بر اعتماد دارم وقتی یک نفر میگه نه کپی نکردم و یا فقط یک اکانت دارم قبول می کنم ولی خب شرعا راضی نیستم🌹
.بسم الله الرحمن الرحیم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان (عج)
✨السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اَباصالحَ المَهدی یا خَلیفةَالرَّحمنُ و یا شَریکَ الْقُرآن اَیُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
🦋 *چگونه میتوانیم از خدا تشکر کنیم و شکر او را به جای آوریم؟*
🌺🌿بهرین راه تشکر از خدا، استفاده صحیح از نعمتهای اوست.
🌹اگر از عمرت درست استفاده کنی
🤚🏼 از دستت در راه یاری دیگران
🤔از فکرت در راه یادگیری علم و دانش به کار بگیری
👀 از چشمت برای دیدن منظرههای زیبای دنیا و خواندن مطالب مفید استفاده کنی
👅 اگر با زبانت زیبا صحبت کنی
👂🏼 اگر با گوشهایت سخنان زیبا بشنوی
💪🏼 اگر با قدرتی که خدا به تو داده است، هر روز کار خوب انجام بدهی
🪶 شکر خدا را به جا آوردهای و به درستی از او تشکر کردهای🤲🏼
*گفتن «الحمدلله» ؛ «خدا را سپاس» خوب است؛ ولی بهترین تشکر از خدا، انجام دادن کارهایی است که خدا دوست دارد.*