هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
🧐🤓ببینید میگه من نا ندارم، برای راه رفتن، تازه اگه به اینجا برسی جوونمرگ نشی...😮
میرفت دستشویی، آبی برمیداشت، دوباره برمیگشت، این موسیقی رو تکرار میکرد، میکِشید پاش رو...
همهتون اینجوری میشید، تازه اگر بشید...🍃
🌀اونجا ما سعی میکردیم خیلی این زمان رو ببینیم، زمان اینجوریهها،
ببینید چهکار میکنه با آدم...
🧓احتمالاً ما پیر میشیم؟
نه قطعاً پیر میشیم. تازه اگه بمونیم.⏱
نصف بچههای اون کلاس شهید شدن.
حالا نمیدونم تحت تأثیر این ترانه بود یا نه❓😔
بالاخره این ترانه هم مؤثر بود.
زمان موجود مقتدریه.🗓
💠خانمها و آقایون از هم طلاق میگیرن، چرا؟
بیظرفیتن در ارتباط با زمان. حل میشه آقا. ☘
اکثر طلاقها سال اوله. جالبه...
موجی از طلاقها برای همون سال اول هست،
چون اینها یه ذره شعور زمان ندارن. ♨️
#مدیریت_زمان 55
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
7.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👳♂استاد پناهیان:
❤️عاشق هدف زندگیت هستی؟
🎯 هدفی انتخاب کن که بتونی عاشقش بشی!
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
📌تلنگر مجردانه
✅آنچه مجردان باید بدانند
👈انتخاب عاقلانه زندگی عاشقانه
🌟قبل از انتخاب همسر باید خودمون، مسیر و هدف زندگی خودمون رو انتخاب کرده باشیم.
🌟 باید بدونیم هدفمون از زندگی چیه تا بعدش بفهمیم کسی که میخوایم انتخابش کنیم چقدر هدفش به هدف ما نزدیکه و آیا به هم میخوریم.
🌟 تا مسیر مشخص نباشه که نمیشه همسفر انتخاب کرد. پس قبل از تصمیم برای ازدواج، خودتون و هدفتون از زندگی رو درست بشناسید.
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
❣🖇❣🖇❣🖇❣
❣🖇❣🖇❣
❣🖇❣
❣
🎗#بدون_تو_هرگز ۴۸
📢‼️ این داستان واقعی است !!
🎬 این قسمت | کیش و مات
دستهاش شل و من رو #ول کرد .. چرخیدم سمتش .. صورتش بهم ریخته بود ..
- چرا اینطوری شدی؟ ...
سریع به خودش اومد .. #خندید و با همون شیطنت، پارچ و لیوان رو از دستم گرفت ...
- ای بابا .. از کی تا حالا بزرگتر واسه کوچیکتر #شربت میاره .. شما بشین بانوی من، که من برات شربت بیارم خستگیت در بره .. از صبح تا حالا زحمت کشیدی ...
رفت سمت گاز ...
- راستی اگه کاری مونده بگو انجام بدم .. برنامه #نهار چیه؟... بقیهاش با من ...
دیگه صد در صد مطمئن شدم یه #خبری هست .. هنوز نمیتونست مثل پدرش با زیرکی، موضوع حرف رو عوض کنه .. شایدم من خیلی #پیر و دنیا دیده شده بودم ...
- خیلی جای بدیه؟ ...
- کجا؟ ...
- سومین کشوری که بهت پیشنهاد بورسیه داده ..
- نه .. شایدم .. نمیدونم ...
دستش رو گرفتم و چرخوندمش سمت خودم ..
- توی چشمهای من #نگاه کن و درست جوابم رو بده .. این جوابهای بریده بریده جواب من #نیست ...
چشمهاش دو دو زد .. انگار منتظر یه تکان کوچیک بود که اشکش سرازیر بشه .. اصلا نمیفهمیدم چه خبره ...
- زینب؟ ... چرا اینطوری شدی؟ ... من که ...
پرید وسط حرفم .. دونههای درشت اشک از چشمش سرازیر شد :
- به اون آقای محترمی که اومده سراغت بگو، همون حرفی که بار اول گفتم .. تا برنگردی من هیچ جا نمیرم .. نه سومیش، نه چهارمیش ... نه اولیش ... تا برنگردی من هیچ جا نمیرم ..
اینو گفت و دستش رو از توی دستم کشید بیرون .. اون #رفت توی اتاق .. من، کیش و مات ... وسط آشپزخونه ...
#ادامه_دارد ...
@anvar_elahi
❣
❣🖇❣
❣🖇❣🖇❣
❣🖇❣🖇❣🖇❣
🎆✨🌙--------------------🌟
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
@anvar_elahi
┅─✵🍃✨﷽✨🍃✵─┅
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد...
@anvar_elahi