eitaa logo
انوار الهی💥
272 دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
15.3هزار ویدیو
269 فایل
حال خوش را با ما تجربه کنید💖
مشاهده در ایتا
دانلود
8.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اگر می‌خواهید غربت امام حسین را برطرف کنید؛ الآن وقتشه! 🔸اهمیت ویژه اطعام در عید برای زائران اربعین @anvar_elahi
امام صادق(ع) غذادادن به یک نفردرروزعیدغدیرمانندغذادادن به همه پیامبران و صدیقان است @anvar_elahi
شهید عبدالحسین مجدمی🕊🌹: برادران وخواهران نماز را سبک نشمارید وآن را بوقت بخوانید . ________ التماس دعا🤲😊🌹 @anvar_elahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 (78) 🌸 نسخه شفابخش مرحوم قاضی 🎤 دکتر احمد لقمانے @anvar_elahi
در پس هر قضاوت ما يك نفر مى جوشد يك نفر میسوزد يك نفر میميرد قبل از آنكه زبانت آلوده ى كشتن كسى شود حرف هاى خامت را بگذار خوب بپزند... @anvar_elahi
استاد پناهیان4_5841422768310061924.mp3
زمان: حجم: 8.83M
🎤 استاد پناهیان 🎧🚨 حاضری ۴۰روز بری خونه همسایه‌ها برای کمک به امام زمان علیه‌السلام توی شبکه‌های اجتماعی با چند نفر بحث کردی برای رای دادن...🚨 @anvar_elahi
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
👔لباس، لباس خوبیه دیگه، الآن توی جامعه‌ی ما از زمان خودم دارم برای همین لباس استفاده می‌کنم، همین یه لباس.🤔 🔶هم‌مباحثه‌ای ما می‌خواست قاضی بشه، گفت شما هم بیا بریم توی باب قضاوت، الآن هم قاضیه. خیلی طلبه‌ی خوبی بود و هست. گفتم نه، من قضاوت نمیام. خیلی کار سختیه.☘ 🗯گفتم شما توی عالَم قضاوت یا آدم بدها رو می‌بینی یا آدم‌های خوب رو وقتی خرابکاری کردن. یا آدم‌های خوب رو وقتی گرفتار یه آدم بد شدن.🤔 ولی من برم توی کارهای دیگه، آخوندی، یا آدم‌های خوب رو می‌بینم یا آدم‌های بد رو وقتی که خوبن!🙂 ✨دیگه به بقیه‌ش چه کار دارم. 69 آرامش زندگی من👇 🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
6.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یه زنگ تفریح داریم براتون...💕 لذت ببرید😊 الهی هر کس‌نداره خدا بهش بده🤲 آرامش زندگی من👇 🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
✍یک بار امام به یکی از دخترانشان فرمود: 💖حاضرم ثوابی را که تو از تحمل شیطنت‌‎ ‌‏فرزندت می بری با ثواب تمام عبادات خود عوض کنم.... آرامش زندگی من👇 🆔 @Calmness
انوار الهی💥
قسمت چهاردهم: پایه های اعتماد تلخ ترین ماه عمرم گذشت ... من بهش اعتماد کرده بودم ... فکر می کردم
قسمت پانزدهم: مهمانی شیطان چند لحظه طول کشید تا به خودم بیام ... - متین جان ... مگه مهمونی زنانه است؟ ... - نه ... چطور؟ ... - این کت و شلواری بود که عروسی خواهرت پوشیدم ... کتش تنگ و کوتاهه ... با حالت بی حوصله ای اومد سمتم ... - یعنی چی تنگ و کوتاهه؟ ... زن خارجی نگرفتم که این حرف های مسخره رو بشنوم ... و بیاد با چادر بشینه یه گوشه مجلس ... اونجا آدم هاش با کلاسن ... امل بازی در نیاری ها ... - امل بازی؟ ... امل چی هست؟ ... خندید و رفت توی اتاق کارش ... با صدای بلند گفت ... - یعنی همین اداهای تو ... راستی رفتیم اونجا، باز وقت اذان شد پا نشی بری وایسی به نماز ... سرش رو آورد بیرون ... - محض رضای خدا ... یه امشب، ما رو مسخره و مضحکه مردم نکن ... تکیه دادم به دیوار ... نفسم در نمی اومد ... نمی تونستم چیزهایی رو که می شنیدیم درک کنم ... مغزم از کار افتاده بود ... اومد سمتم ... - چت شد تو؟ ... - از روز اول دیدی من چطور آدمی هستم ... اگر من اینقدر مسخره ام؛ چرا باهام ازدواج کردی؟ ... با خنده اومد طرفم ... - زن بور اروپایی نگرفتم که بره لای چادر ... زن گرفتم به همه پز بدم تا چشم هاشون در بیاد که زن های خودشون به زور هزار قلم آرایش، شبیه تو هم نمیشن ... دوباره رفت توی اتاق ... این بار قدرت حرکت کردن نداشتم که دنبالش برم ... - راستی یه دستم توی صورتت ببر ... اینطوری بی هیچی هم زیاد جالب نیست ... همچین که چشم هاشون بزنه بیرون ... ✨ ادامه دارد نویسنده: شهید سید طاها ایمانی 💞💞💞💞💞💞 @anvar_elahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا