آیا از این روند زندگی خسته شده اید🤔؟
آیا دلتون یه جایی میخواد که یادبگیرید موفق باشید🤔؟
آیادلتون نوشتن میخواد🤔؟
آیاازنویسندگی میخوای بدونی🤔؟
بیااین کانالی که بهت میگم 💫بهت کمک می کنه نویسنده بشی😮😍❤️
ماروبه دوستانت معرفی کن😉🤞
📝✏️📝✏️📝✏️📝✏️📝
https://eitaa.com/joinchat/2028339331C7ac0f8cac4
📝✏️📝✏️📝✏️📝✏️📝
مداحی آنلاین - بارونه بارونه بارونه - محمد فصولی.mp3
6.5M
🎤محمد فضولی
🌸میلاد امام کاظم(ع)
🎊بارونه بارونه بارونه
موسی بن جعفر(ع) آقامونه🎊
#میلاد_کاظم_آل_محمد_ص_مبارک_باد
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👨⚕حکیم حسین خیر اندیش:
🔖سردی چیست؟
🔉لطفا انتشار بدهید👌
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
انوار الهی💥
قسمت نوزدهم: دختر من پدر و مادرش سراسیمه اومدن ... با زحمت لباس کمکم کردن، پوشیدم و رفتیم بیمارست
قسمت بیستم: مرگ خاموش یک زندگی
یک ماه و نیم طول کشید تا اومد دنبالم ... در ظاهر کلی به پدرش قول داد اما در حیطه عمل، آدم دیگه ای بود ...
دیگه رسما به روی من می آورد که ازدواجش با من اشتباه بوده و چقدر ضرر کرده ... حق رو به خودش می داد و حتی یه بار هم به این فکر نکرد که چطور من رو بازی داده ... چطور با رفتار متظاهرانه اش، من رو فریب داده ...
اون تظاهر می کرد که یه مسلمان با اخلاقه ... و من، مثل یه احمق، عاشقش شدم و تمام این مدت دوستش داشتم... و همه چیز رو به خاطرش تحمل کردم ...
اون روزها، تمام حرف های پدرم جلوی چشمم می اومد ... روزی که به من گفت ...
- اگر با این پسر ازدواج کردی، دیگه هرگز پیش من برنگرد ...
هر لحظه که می گذشت، همه چیز بدتر می شد ... دیگه تلاش من هم فایده ای نداشت ...
قبلا روابط مشکوکش رو حس کرده بودم ولی هر بار خودم رو سرزنش می کردم که چرا به شوهرم بدگمانم ... اما حالا دیگه رسما جلوی من با اونها حرف می زد ... می گفت و می خندید و صدای قهقهه اون دخترها از پای تلفن شنیده می شد ...
اون شب سر شام، بعد از مدت ها برگشت بهم گفت ...
- یه چیزی رو می دونی آنیتا ... تو از همه اونها برام عزیزتری... واقعا نمی تونی مثل اونها باشی؟ ...
خنده ام گرفت ... از شدت غم و اندوه، بلند می خندیدم ...
- عزیزترم؟ ... خوبه پس من هنوز ملکه این حرم سرام ... چیه؟ ... دوباره کجا می خوای پز همسر اروپاییت رو بدی؟ ...
به کی می خوای زن خوشگل بورت رو پز بدی؟ ...
منتظر جوابش نشدم و از سر میز بلند شدم ... کمتر از 48 ساعت بعد، پسرم توی هفت ماهگی به دنیا اومد ...
✨ ادامه دارد
نویسنده: شهید سید طاها ایمانی
💞💞💞💞💞💞
@anvar_elahi
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
نمیخوام جسارت کنم به خانوادهای که پدر بالای سرش نیست.
🗯مشکلاتی ایجاد شده. الآن مدرسه هست، عوامل مختلف وجود دارن،
ولی ما داریم ضرب المثلهای قدیمیها رو میگیم.📜
💠پدر بالا سرِ کسی نباشه مگه چی میشه⁉️
سرِ سفرهی بابام بزرگ شدم یعنی چی؟
🔹یعنی با قانون و مقررات بزرگ شدم، بابام امر و نهی کرده. افتخار یک بچه بود که باباش امر و نهی میکرد❌📵🔞
☔آقا من زیر سایهی پدر بزرگ شدم، میفهمی یعنی چی؟
یک معناش یعنی اینه که من با امر و نهی بزرگ شدم، آدم هرزهای نیستم که هردمبیل همینجوری رشد کرده باشم برای خودم...
📛همین امر و نهیهای پدر و مادر ممکنه بعضیهاش منطقی هم نباشه، بله. ولی بچهای کنترل نمیکنه خودش رو.
📌اینکه من میگم ابهت زمان رو بالای سرِ خودمون باور کنیم، یکمی بذاریم زمان ما رو کنترل کنه، و الا هرزه میشیم.📛
#مدیریت_زمان 73
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
🎆✨🌙--------------------🌟
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
@anvar_elahi
┅─✵🍃✨﷽✨🍃✵─┅
اول صبح بگویید حسین جان رخصت✨
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد...🌸🍃
@anvar_elahi