یادت باشه...
مشکلات هم تاریخ انقضا دارند!
هیج چیز همیشگی نیست...
پس هر وقت عرصه بهت تنگ شد
این جمله رو زیاد تکرار کن:
این نیز بگذرد...👌
@anvar_elahi
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
🌀حالا الآن حدود شاید پانزده سال باشه، من از پونزده سال پیش میشنوم یه لایحهای رو میخوان ببَرن مجلس اسلامی، گاهی میبَرن گاهی میارن.
بالاخره نفهمیدم این لایحه تصویب شد یا نشد📣
☎که یک خط تلفنی مثل 110 درست کنن،
بچهها توی خونه ، پدر و مادر امر و نهی شون کردن، احساس کردن پدر و مادر دارن زود میگن، زنگ بزنن آقای پلیس، بیا این پدر من رو بردار ببَر.😳
آقای پلیس هم میاد فعلاً میگیره میبَره، تا بعد ببینیم که چی میشه.👮
بابا تو زدی ابهت پدر رو نابودش کردی رفت.😱
🗯یدونه افتخار داشتن مردم میگفتن پای سفرهی پدرمون بزرگ شدیم، ما آقا بالا سر داشتیم، ما خودرو نبودیم 🌾
📞یه خط پلیس بیاییم بذاریم توی خونهها مثلاً 111 بزنید، بابات الآن گفته
نشین الآن اون کار رو بکن، فعلاً ول کن اون کار رو بیا یه کارِ دیگه انجام بده، بشین الآن این کار رو بکن.
آقای پلیس، این پدر حقوق بشر من رو مزاحم شده! بیا پدر من رو ببر، بیا مادر من رو توبیخ کن.🚔
#مدیریت_زمان 74
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👳♂استاد پناهیان:
💕 «قدرت های ذاتی» زنان..؟!
#خانواده_خوب
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
🧔اقایون بخوانند...👇
💑یک مرد براى اینکه بتونه یک زن رو شاد نگه داره
نیازى نیست بى عیب و نقص باشه
👈فقط کافیه همون چیزى باشه که
اول آشنایى گفته بود هست.
#خانواده_خوب
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
4_5935786652956886106.ogg
458.9K
🧕یک خانم خوب چه خانمیه؟!😉
❤️رفتار حساب شده و زیبای زن در منزل و تغییر همسر...!!
#خانواده_خوب
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
انوار الهی💥
قسمت بیستم: مرگ خاموش یک زندگی یک ماه و نیم طول کشید تا اومد دنبالم ... در ظاهر کلی به پدرش قول د
قسمت بیست و یکم: قدم نو رسیده
اسمش رو گذاشت آرتا ... وقتی فهمیدم آرتا، یه اسم زرتشتیه خیلی ناراحت شدم ...
- چطور تونستی روی پسر مسلمان من، یه اسم زرتشتی بزاری؟ ... یعنی اینقدر بی هویت شدی که برای ابراز وجود، دنبال یه هویت باستانی می گردی؟ ... یا اینکه تا این حد از اسلام و خدا جدا شدی که به جای خدا ... که به جای افتخار به چیزهایی که داری ... یه مشت سنگ باستانی، هویت تو شده؟ ...
دلم می خواست تک تک این حرف ها رو بهش بزنم و اعتراض کنم اما فایده ای داشت؟ ... عشقی که در قلبم نسبت بهش داشتم، به خشم و نفرت تبدیل می شد ... و فقط آرتا بود که من رو توی زندگی نگه می داشت ...
غریب و تنها ... در کشوری که هیچ آشنا و مونسی نداشتم ... هر روز، تنها توی خونه ... همدم من، کتاب هام و یه بچه یه ساله بود ... کم کم داشتم با همه چیز غریبه می شدم... و حسی که بهم می گفت ... ایران دیگه کشور من نیست ...
و انتخابات 88، تیر خلاص رو توی زندگی ما زد ... اون به شدت از موسوی حمایت می کرد ... رویاهایی رو در سر داشت که به چشم من کابوس بود ...
اوایل سعی می کردم سکوت کنم ... تحمل می کردم اما فایده نداشت ... آخر، یه روز بهش گفتم ...
- متین تو واقعا متوجه نمیشی یا این چیزهایی که میگی انتخاب توئه؟ ...
پ.ن: این داستان بدون پردازش و بازنگری ... و صرفا براساس حقایق نقل شده نوشته شده است ... و بنده هیچ مسئولیتی در قبال اتفاقات و رخدادها ندارم ...
✨ ادامه دارد
نویسنده: شهید سید طاها ایمانی
💞💞💞💞💞💞
@anvar_elahi
🎆✨🌙--------------------🌟
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
@anvar_elahi
┅─✵🍃✨﷽✨🍃✵─┅
اول صبح بگویید حسین جان رخصت✨
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد...🌸🍃
@anvar_elahi