4_5915684384945473322.mp3
2.29M
مداحی
یا امام رضا به خدا غریب و تنها
تو خونه شبیه زهرا، جوونتو کشتن
حاج حمید علیمی
🏴ویژه شهادت جانسوز جوادالائمه و شب زیارتی اباعبدالله الحسین علیه السلام 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ روز
❣مژدگانی امام رضا علیه السلام برا اونایی که تا حالا نشده برن حرمش😳
💚امام حواسش به همه هست حتی اونی که از راه دور بهش سلام میکنه❗️
❌اینا همش قصه و داستان نیست که میگیم بلکه امامت شناسی است❗️
❣این یعنی امام به همه جا احاطه داره و از هر جای دنیا که باهاش حرف بزنی صداتو میشنوه 🌱
#امام_رضا ع
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕯🥀
#یا_جواد_الائمہ_ع💔
از درِ باب المرادٺ هر ڪہ داخل مےشود
رحمتے بےواسطہ از عرش نازل مےشود
هر گداے بےنوایے ڪہ نشستہ گوشہ ای
با سخاوتهاے بےحدٺ مقابل مےشود
#آجرک_الله_یاصاحب_الزمان🥀
#شهادت_امام_جواد(ع)🕯🥀
#تسلیت_باد.🕯🥀
جان آقام (عج)
بخوان دعای فرج رادعااثردارد
دعاکبوترعشق است وبال وپردارد
🌺دعای منتظران درعصرغیبت🌺
اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسکَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى
❤️برای سلامتی آقا❤️
بسم الله الرحمن الرحیم
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
💖دعای فرج💖
بسم الله الرحمن الرحیم
اِلهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ،
وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاء
ُ
وَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي
الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛
يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني
فَاِنَّكُما كافِيانِ ، وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ؛
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ ؛
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع)و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیت الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
@anvar_elahi
💌 #یه_سلام_دوباره
براے کسایے که
قلبشون کبوتر #حــــرمه 🕊
کسایے که
دلشون با اسم امام مهربون آروم مےگیره 💚💜
🔆 امشب هم،
عاشقانه و با شوق،
زمزمه کن صلوات خاصه امام رضا (ع) رو:☺️
اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا
المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ
عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري
الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً
مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل
ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ 🍀
@anvar_elahi
2_5217837162388521335.mp3
2.01M
#تفسير
#سوره_ال_عمران147
🍃 بندگان مخلص حرفی نمیزدند.. جز اینکه ..
🍃 یکی از عوامل شکست در جبهه : گناه
🍃 شکست را به گردن دیگران و مقدرات نندازید
4_5773760652392792087.mp3
4.4M
#نماز_سکوی_پرواز 32
❣نماز ؛ یه وسیله است یا یه مرکب تیز پا..
که میشه باهاش تا خود خدا اوج گرفت!
👈اماچرا
ما نمیتونیم سوار این مرکب بشیم و پرواز کنیم ؟
ترکگناه = ↯
#خوشحالیامامزمانعج
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👳♂استاد پناهیان
اولین کار یک مدرسه خوب🤔
دوران دبستان باید چه چیزی درست بشه⁉️
🌈عالی ترین سبک زندگی رو دراین کلیپ دریابید🌷
#تربیت_فرزند
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
👶تربیت فرزند از مرد بر نمیآید
🔸امام نقش مادر را در خانه خیلی تعیینکننده میدانستند و به تربیت بچهها خیلی اهمیت میدادند.
🔸گاهی که ما شوخی میکردیم و میگفتیم: پس زن باید همیشه در خانه بماند؟ میگفتند: «شما خانه را کم نگیرید، تربیت بچهها کم نیست. اگر کسی بتواند یک نفر را تربیت کند، خدمت بزرگی به جامعه کرده است.»
🔸ایشان معتقد بودند: «تربیت فرزند از مرد بر نمیآید و این کار دقیقاً به زن بستگی دارد، چون عاطفه زن بیشتر است و قوام خانواده هم باید براساس محبت و عاطفه باشد.»
#تربیت_فرزند
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
هدایت شده از آرامش زندگــی مـن
مداحی_آنلاین_سوزد_از_زهر_ز_پا_تا_به_سرم_یازهرا_محمود_کریمی.mp3
1.94M
🎙محمود کریمی:
🌴سوزد از زهر ز پا تا به سرم یازهرا
🌴آب شد از اثر آن جگرم یازهرا
#شهادت_امام_جواد(ع)
آرامش زندگی من👇
🆔 @Calmness
انوار الهی💥
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 #پارت_154 ✍یه شب درمورد افکارم نسبت به مسجد نیومدن ن
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
رهـایے از شـب🌒
#پارت_155
✍روی شانه ی نسیم زدم وگفتم:اینها تو رفاقت ملاک نیست.هرچند که فاطمه از این مثالهات مستثنی هم نیست.
او خندید:واقعا خیلی کج سلیقه ای!! فاطمه خوشگله؟ ؟بابا ولمون کن عینهو شیربرنج میمونه با اون دماغ درازش..
دیگه واقعا داشت از حد فراتر میرفت.
اخم کردم:لطفا غیبت نکن..اگه اومدی مسجد پس سعی کن آدابش رو رعایت کنی..
او بجای خجالت دوباره خندید.
مادرشوهرم ازبین دخترهاش نگاهم کرد.
پرسید: رقیه سادات جان ایشون رو معرفی نمیکنی؟
وااای این یعنی ته بدبیاری!
با من من گفتم:ایشون یکی از بچه های جدید مسجده..
راضیه خانوم پرسید:ظاهرا ار قبل آشناییتی هم با هم داشتید. درسته؟
من که شرم داشتم از اعترافش ولی نسیم با افتخار و آب و تاب گفت:بله ما با هم دوستای دانشگاهی بودیم. چندساله باهم رفیقیم.
من بدنم خیس عرق شد.
به نسیم خانواده ی حاج کمیل رو معرفی کردم.
او که فکر نمیکرد اونها با من نسبتی داشته باشند رنگ وروش تغییر کرد ویواشکی بهم گفت:واقعا که..پس چرا زودتر بهم نگفتی اینقدر چرت وپرت نگم؟!
اتفاقی که نباید می افتاد افتاد..
شاید حتی نسیم ته دلش از این جریان خشنود بود.
مادرشوهرم خطاب به من گفتند:ایشون شوخ هستند؟
من که دست وپام رو گم کرده بودم گفتم:بله خیلی..یک وقت حرفهاشو جدی نگیرید..ایشون مدلش اینطوریه..
او موشکافانه به تمام زوایای صورت نسیم دقت کرد و بعد با لحن معنی داری گفت:بله کاملا پیداست..
ای لعنت بهت نسیم که بخاطرت من تو این شرایط بارداری باید متحمل چنین فشارها و اضطرابهایی بشم.
راضیه خانوم کنار گوشم گفت:خیلی با خودت فرق داره. .
زل زدم به چشمش!
طبق معمول لبخند همیشگیش رو نثارم کرد.اینبار دست سردم رو بین دو دستان گرم ومهربونش گذاشت و با مهربانی نوازشش کرد.
از مهربانی او چشمهام پراز اشک شد.
با اخم و تعجب نگام کرد.
دستم رو مقابل لبهاش برد و در مقابل چشم نسیم بوسید..
خیلی خجالت کشیدم .من نمیدونستم چنین قصدی دارن وگرنه هرگز اجازه نمیدادم دستم رو ببوسند!
با شرمندگی گفتم این چه کاری بود کردید راضیه خانوم؟
او شانه هام رو فشرد و با افتخار گفت:دست ساداته..اونم چه ساداتی..پاک، زیبا، مهربون..
✍سرم رو که چرخوندم سمت نسیم، با چشمانی قرمز و صورتی سرخ نگامون میکرد. نمیدونم سرخی چشمهاش از حسرت و احساسات بود یا آتش حسادت در چشمهاش زبانه میکشید؟
شاید هم من بی جهت نگران بودم و بخاطر بدبینی م به او تمام حرکتها و رفتارهاش منفی بنظرم میرسید.
مراسم آغاز شد.
نسیم بعد از معرفی خانواده ی همسرم کلامی حرف نزد و چهار زانو نشسته بود و دست راستش رو زیر چونه گذاشته بود، با دست دیگرش مهرش رو بازی میداد!
خیلی دلم میخواست بدونم به چه چیزی فکر میکنه..
هرازگاهی دست آزادش رو ، کنار چشمش میبرد و من حس میکردم داره آروم آروم گریه میکنه.
دلم براش سوخت.
نسیم با همه ی بدیها و غیر قابل تحمل بودنش شخصیت ترحم انگیزی داشت.
مطمئن بودم که او از ته قلبش دوست داره خوب باشه مثل همه ی آدمها ولی این عادت بد دردیه!! او عادت کرده بود به بد بودن!
روضه که شروع شد هق هق نسیم جون گرفت.بلند بلند گریه میکرد و داد میزد. ماااامان مااامان خدایا مامانم و ازم نگیرررر..
خدا جون غلط کردم..
در تمام مسجد صدای هق هق و ناله ی او پیچیده بود.راضیه خانوم کنار گوشم پرسید:مادرشون مریضند؟
من که از گریه های جگرسوز نسیم گریه م گرفته بود گفتم بله..دکترها جوابش کردن
راضیه خانوم چهره اش در هم رفت.زمزمه کرد:اللهم اشف کل مریض..
نسیم رو از پشت بغل کردم و آهسته زیر گوشش گفتم:این خانوم دست رد به سینه ی کسی نمیزنه..از حضرت بخواه برای شفای مادرت دعا کنه..
او با هق هق گفت:نهههه اون به حرف من گوش نمیده..تو بخواه..من صدام بالا نمیره..عسللللل عسللل خدا و دارو دسته ش از من متنفرند..
با هر کلمه ش جگرم کباب میشد..
محکم بغلش کردم و شانه به شانه ی هم گریه کردیم.من آهسته او با صدای بلند..
گفتم:اگه اینجایی حتما دعوت شدی. .هرکسی بی دعوت نمیتونه بیاد.خودشون بهت نظر کردن. فکر نکن بیخودی اینجایی!
حالا من شده بودم فاطمه برای رقیه ساداتی که اسمش نسیم بود!!! عجب دنیاییه!!
✍ ف.مقیمے
ادامه دارد...
@anvar_elahi
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
انوار الهی💥
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅ رهـایے از شـب🌒 #پارت_155 ✍روی شانه ی نسیم زدم وگفتم:اینها تو رفاقت
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
رهـایے از شـب🌒
#پارت_156
✍نسیم با التماس دستم رو گرفت و عین بچه ها نالید:تو روخدااا تو روخدا واسه مامانم دعا کن.دعا کن نمیره..خدا تو رو دوست داره. دعای تو رو قبول میکنه اما دعای منو نه. .ببین چه زندگی بهت داده؟؟ ببین چقدر بهت عزت و آبرو داده؟
ای وای برمن.!! او داشت با این زبون گرفتنهای تلخ و سوزناکش آبروی منو نشونه میگرفت دستم رو مقابل دهانش گرفتم و گفتم: این حرفو نزن..خدا همه رو دوست داره.و ازش فاصله گرفتم تا دوباره حرفی نسنجیده نزنه!
سرم رو زیر چادرم بردم و برای نسیم و مادرش دعا کردم.
دعا برای یک نفر دیگه یادم رفته بود.دستم رو رو روی شکمم گذاشتم و برای جنینم آرزوی سلامتی کردم.از خدا خواستم اولادم رو زهرا منش و علی وار بار بیاره.تا من روزی مثل مادرنسیم از نا اهلی فرزندم مریض نشم..
چقدر روح من و حاج کمیل به هم متصل بود!
او هم با صدای بلند دعا کرد خدا به همه ی بی اولادها اولاد صالح هدیه بده..
مراسم تموم شد.نسیم با دو تا چشم پف کرده و سیاه همون جایی که نشسته بود کز کرده و زانوی غم بغل گرفته بود.
مادرشوهرم صداش کرد.
نسیم کنارش نشست.
_بله حاج خانووم؟
ماورشوهرم از کیفش دستمال درآورد وپنهانی جیز دیگری هم کف دستش گذاشت!
بنظرم رسید حتما یک شکلات دعاخونده یا جیزی مشابه همین بهش داده تا به مادرش بده برلی شفا بخوره. مادرشوهرم همیشه در کیفش همچین چیزهایی داشت.
آهسته در گوش نسیم حرفی زد و نسیم با دستمال سیاهیهای چشمش رو پاک کرد.
یاد اولین شب مسجد اومدن خودم افتادم که شکل و قیافه ای شبیه او داشتم و به دنبالش رفتار خوب فاطمه به خاطرم اومد.
راستی فاطمه! پس چرا هنوز نیومده بود.
تلفن همراهم رو در آوردم و شماره ش رو گرفتم.
چشمم به مادرشوهرم و نسیم بود که با هم پچ پچ میکردند.
چند بوق که خورد فاطمه گوشی رو برداشت.
_سلام! پس چرا نیومدی فاطمه جان؟!
او با حالی خراب گفت قسمت نبود خواهر..الان بیمارستانم واسه کلیه م.این سنگه دفع نشده هنوز داره اذیتم میکنه.
من با نگرانی اطلاعات بیمارستان و ازش خواستم ولی او نگفت کجاست تا زحمتم نده.
چون نمیتونست حرف بزنه سریع قطع کردم.
نسیم کنارم نشست و با غمگینی نگاهم کرد.
با مهربونی بهش خندیدم.
_قبول باشه ازت نسیم جان..ان شالله حاجتت روا..
او دوباره چشمش خیس شد و با بغض نگام میکرد...
✍دوباره حسرت یک چیز دیگه مو خورد:
خوش بحالت!! چه خانواده ی شوهر خوبی داری!
خوش بحالت گفتنهاش واقعا آزاردهنده بود.
حرف رو عوض کردم وگفتم:دیگه ناراحت نباش .ان شالله همین امشب بی بی شفای مادرتو از خدا میگیره!
پوزخندی زد و آه کشید: ایشالله!
بعد هز کمی مکث گفت:فکر میکردم واقعا گوشی نداری بخاطر همون امواجی که میگفتی!!
خدای من چطور حواسم نبود!!
با من من گفتم:من که نگفتم ندارم گفتم همرام نیست امشبم اتفاقی همراهمه..
او دوباره پوزخندی زد و با دلخوری گفت: مومن واقعی دروغ نمیگه..راست و حسینیش بگو دلم نمیخواد شمارمو داشته باشی وخلاص!
دیگه چرا خودتو اذیت میکنی؟
سرم رو پایین انداختم.حرفی برای گفتن نداشتم.
او که سکوتم رو دید آه بلندی کشید وگفت:دلم نمیخواد با حضورم اذیتت کنم.میدونم دیگه تریپ من با تو جور درنمیاد. چیکار کنم که من خاک برسر تنهام وجز تو یه دوست درست وحسابی ندارم ولی اشکال نداره..اگه قرار باشه با بودن من کنار خودت احساس بدی داشته باشی برای همیشه قید رفاقتمونو میزنم.
تو بد شرایطی گرفتار شده بودم.از یک طرف تمایل نداشتم او شماره ی تلفنم رو داشته باشه و از طرف دیگه اینقدر معصومانه و مظلومانه این حرفها رو میزد که دلم نمیومد دلش رو تو این شرایط بشکونم.
گفتم:این چه حرفیه نسیم؟! من با بعضی رفتارهای تو مشکل دارم نه با خودت.آره! اولش از دیدنت جا خوردم.چون فکر میکردم اومدی دوباره به من یه آسیبی برسونی ولی اشتباه میکردم. .
او سرش رو با تاسف تکون داد:حق داری...من اونقدر بچه بازی و لجبازی باهات کردم که دیگه سخته بهم اعتماد کنی..
با ناراحتی سرم رو پایین انداختم و سکوت کردم.
تصمیم گیری در اون لحظات مثل جون دادن وسط جوونی بود.
در یک لحظه تصمیم گرفتم یکبار دیگه بهش اعتماد کنم!
شماره ی همراهم رو روی یک کاغذ نوشتم و بهش دادم.
او با اکراه از دستم گرفت و گفت:مطمئنی دوست داری شمارتو داشته باشم؟ !.
این سوالش مطمئن ترم کرد.
آهسته گفتم:آره ولی قول بده به هیچ کسی شماره مو ندی..مخصوصا مسعود
او حالت چهره ش تغییر کرد.
صورتش برافروخته شد و تو چشمهاش اشک جمع شد.
سرش رو انداخت پایین و با ناخنهای بلند و براقش کاغذ توی دستش رو خط کشید.
حدس زدم حتما با مسعود به هم زده!
این هم به نفع من بود هم به نفع خودش!
شاید او بدون مسعود شانس خوب شدنش بیشتر میشد.
✍ ف.مقیمے
ادامه دارد...
@anvar_elahi
❅ঊঈ✿🍂♥️🍂✿ঈঊ❅
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
🎆✨🌙--------------------🌟
بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد
دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
اللهم عجل لولیک الفرج
@anvar_elahi
┅─✵🍃✨﷽✨🍃✵─┅
اول صبح بگویید حسین جان رخصت✨
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد...🌸🍃
به تو از دور سلام
به حسین از طرف وصله ناجور سلام...✋
صبحتون حسینی🖤
@anvar_elahi
دعاي عهد.mp3
1.21M
🔊 قرائت زیبای #دعای_عهد
🌺عهد بستم همه ی نوکری اشکم را
نذر تعجیل فرج هدیه به ارباب کنم
🌤الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَــرَج🌤
@anvar_elahi
:
🌹تقویم شیعه/آخر ذی القعده
🔲◾️▪️شهادت امام جواد علیه السلام
🏴 در اين روز در سال 220 ه امام جواد عليه السلام به زهر معتصم به شهادت رسيدند، و هنگام شهادت از سن مباركشان 25 سال و سه ماه و 12 روز گذشته بود.
📚اصول کافی، ج ۲، ص ۵۴۱
🏴بعد از شهادت حضرت رضا عليه السلام مأمون جوادالائمه عليه السلام را به بغداد طلبيد و دخترش ام الفضل را به آن حضرت تزويج نمود. پس از مدتى كه آن حضرت از سوء معاشرت مأمون بسيار ناراحت بودند براى حج به مكه تشريف بردند. سپس به مدينه رفتند و در آنجا بودند تا مأمون به درك واصل شد و معتصم برادر او خليفه شد.
▪️معتصم حسادت خاصى نسبت به آن حضرت داشت، و آن امام معصوم عليه السلام را همراه ام الفضل به بغداد احضار كرد. آن حضرت در حضور اكابر شيعه و ثقات اصحاب خود در مدينه امام هادى عليه السلام را امام بعد از خود معرفى كردند و ودايع امامت را تسليم ايشان نمودند و در 28 محرم سال 220 ه وارد بغداد شدند.
▪️ام الفضل به تحريك عمويش معتصم و به قولى جعفر بن مأمون، امام عليه السلام را در سن 25 سالگى مسموم كرد.
📚 خلاصه ای از قلائد النحر، ج ذی القعده، ص ۲۷۹
#شهادت_امام_جواد
♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️
💠💠زیارت_امام_جواد_علیه السلام:💠💠
✨✨ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الْبَرَّ التَّقِیَّ الْإِمَامَ الْوَفِیَّ
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نَجِیَّ اللَّهِ
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سَفِیرَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سِرَّ اللَّهِ [سِتْرَ اللَّهِ]
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ضِیَاءَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا سَنَاءَ اللَّهِ
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا کَلِمَةَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا رَحْمَةَ اللَّهِ
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النُّورُ السَّاطِعُ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْبَدْرُ الطَّالِعُ
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الطَّیِّبُ مِنَ الطَّیِّبِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الطَّاهِرُ مِنَ الْمُطَهَّرِینَ
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْآیَةُ الْعُظْمَى السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْحُجَّةُ الْکُبْرَى
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُطَهَّرُ مِنَ الزَّلاتِ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُنَزَّهُ عَنِ الْمُعْضِلاتِ [الْمُعْظِلاتِ]
السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَلِیُّ عَنْ نَقْصِ الْأَوْصَافِ، السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الرَّضِیُّ عِنْدَ الْأَشْرَافِ
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَمُودَ الدِّینِ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَلِیُّ اللَّهِ وَ حُجَّتُهُ فِی أَرْضِهِ وَ أَنَّکَ جَنْبُ اللَّهِ وَ خِیَرَةُ اللَّهِ وَ مُسْتَوْدَعُ عِلْمِ اللَّهِ وَ عِلْمِ الْأَنْبِیَاءِ وَ رُکْنُ الْإِیمَانِ وَ تَرْجُمَانُ الْقُرْآنِ
وَ أَشْهَدُ أَنَّ مَنِ اتَّبَعَکَ عَلَى الْحَقِّ وَ الْهُدَى وَ أَنَّ مَنْ أَنْکَرَکَ وَ نَصَبَ لَکَ الْعَدَاوَةَ عَلَى الضَّلالَةِ وَ الرَّدَى أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکَ مِنْهُمْ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ وَ السَّلامُ عَلَیْکَ مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ.✨✨
🔹هدیه بهامام جواد(علیه السلام) پنج صلوات
#شهادت_امام_جواد
♻️♻️♻️♻️♻️
صلوات خاصه امام جواد علیه السلام
✨اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَىٰ عَلَمِ التُّقىٰ، وَنُورِ الْهُدَىٰ، وَمَعْدِنِ الْوَفاءِ، وَفَرْعِ الْأَزْكِياءِ، وَخَلِيفَةِ الْأَوْصِياءِ، وَأَمِينِكَ عَلَىٰ وَحْيِكَ .
اللّٰهُمَّ فَكَما هَدَيْتَ بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ، وَاسْتَنْقَذْتَ بِهِ مِنَ الْحَيْرَةِ، وَأَرْشَدْتَ بِهِ مَنِ اهْتَدىٰ، وَزَكَّيْتَ بِهِ مَنْ تَزَكَّىٰ، فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَىٰ أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيائِكَ، وَبَقِيَّةِ أَوْصِيائِكَ، إِنَّكَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ.
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
خدایا درود فرست بر محمّد بن علی بن موسی، نشانه تقوا و نور هدایت و معدن وفا و نژاد پاکان و جانشین اوصیا و امین تو بر وحی. خدایا چنانکه به وسیله او مردم را از گمراهی به عرصه هدایت آوردی و از سرگردانی رهایی بخشیدی و به وجود او راهنمایی کردی هرکه را که هدایت یافت و تربیت نمودی هرکه را که تربیت شد، پس بر او درود فرست، برترین درودی که بر یکی از اولیایت و باقیمانده اوصیایت فرستادی، به درستی که تو توانمند و فرزانهای.
#شهادت_امام_جواد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✋سلام حضرت آفتاب مهدی جان
✨ای آنڪه عزیـزی و مارا جانـی و جانـان
✨صد یوسف مصری ز غمٺ، سر بہ بیابان
✨ای ڪـاش بـیـایـی و بـگویـند ڪـه آمد
✨بر مصـر وجـود ما قـحطـی زده ها ، باران
✋السلام علیک یا اباصالح المهدی
أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج....
#امام_زمان
پرسیدند:
فرق کریم با جواد در چیست..؟!
فرمودند:
از شخصِ کریم همین که درخواست کنید
به شما عنایت میکند
ولی جواد خودبه دنباݪ سائل میگردد تا به او عطا کند
#شهادت_امام_جواد_علیهالسلام🏴
اللَّهمَّ صَلِّ عَلَى مُحمَّــــدٍ وآلِ مُحَمَّد
وَعَجِّل فرجهم