eitaa logo
انوار الهی💥
284 دنبال‌کننده
14.3هزار عکس
15.3هزار ویدیو
269 فایل
حال خوش را با ما تجربه کنید💖
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انوار الهی💥
📜📖📜 📖📜 📜 #رمان_چمران_از_زبان_غاده🕊🥀 #قسمت_دهم↩️ مصطفی وارد شد و یک کادو آورد . رفتم باز کردم دی
📜📖📜 📖📜 📜 🕊🥀 ↩️ مادرم انگار که باورش نشده باشد پرسید: قول می‌دهی؟ مصطفی گفت قول می دهم الان طلاقش بدهم ، به یک شرط ! من خیلی ترسیدم ، داشت به طلاق می کشید . مادرم حالش بد بود . مصطفی گفت: به شرطی که خود ایشان بگوید طلاقش می دهم . من نمیخواهم شما اینطور ناراحت باشید . مامان رو کرد به من و گفت: بگو طلاق می خواهم . گفتم: باشه مامان ! فردا می روم طلاق می گیرم . آن شب با مصطفی نرفتم . مادرم آرام شد و دوروز بعد که بابا از مسافرت آمد جریان را برایش تعریف کردم. پدرم خیلی مرد عاقلی بود . مادرم تا وقتی بابا آمد هم چنان سر حرفش بود و اصرار داشت که طلاق بگیرم. بابا به من گفت" ما طلاق گیری نداریم . در عین حال خودتان می خواهید جدا شوید الان وقتش است و اگر می خواهید ادامه دهید با همه این شرایط که... گفتم: بله ! من همه این شرط را پذیرفته‌ام . بابا گفت: پس برو. دیگر شمارا نبینم و دیگر برای ما مشکل درست نکنید . چقدر به غاده سخت آمده بود این حرف، برگشت و به نیم رخ مصطفی که کنار او راه می‌رفت را نگاه کرد . فکر کرد مصطفای ارزشش را دارد، مصطفی عزیز که با همه این حرف ها او را هر وقت که بخواهد به دیدن مادر می آورد . بابا که بیشتر وقت ها مسافرت است . صدای مصطفی او را به خودش آورد؛ امروز دیگر خانه نمی آیم . سعی کن محبت مادر را جلب کنی ، اگر حرفی زد ناراحت نشو. خودم شب می‌آیم دنبالتان . آن شب حال مادر خیلی بد شد . ناراحتم ، مصطفی که آمد دنبالم ، مامان حالش بد است ، ناراحتم ، نمی توانم ولش کنم. مصطفی آمد بالای سر مامان ، دید چه قدر درد می کشد، اشک هایش سرازیر شد . دست مامانم را می بوسید و می‌گفت: دردتان را به من بگویید. دکتر آوردیم بالای سرش و گفت باید برود بیروت بستری شود. آن وقت ها اسرائیل بین بیروت و صور را دائم بمباران می کرد و رفت و آمد سخت بود. مصطفی گفت: من می برمشان. و مامان را روی دستش بلند کرد . من هم راه افتادم رفتیم بیروت . مامان یک هفته بیمارستان بود و مصطفی سفارش کرد که: شما باید بالای سر مادرتان بمانید ، ولش نکنید حتی شب ها. مامان هر وقت بیدار می شد و می دید مصطفی آن جا است می‌گفت: تو تنهایی، چرا غاده را این جا گذاشتی ؟ ببرش ! من مراقب خودم هستم . مصطفی می‌گفت: نه ، ایشان باید بالای سرتان بماند. من هم تا بتوانم می مانم . و دست مادرم می بوسید و اشک می ریخت، مصطفی خیلی اشک می ریخت . مادرم تعجب کرد . شرمنده شده بود از این همه محبت . مامان که خوب شد و آمدیم خانه ، من دو روز دیگر هم پیش او ماندم . یادم هست روزی که مصطفی آمد دنبالم ، قبل از آن که ماشین را روشن کند دست مرا گرفت و بوسید ، می بوسید و همان طور با گریه از من تشکر می کرد .من گفتم: برای چه مصطفی؟ گفت: این دستی که این همه روزها به مادرش خدمت کرده برای من مقدس است و باید آن را بوسید. گفتم: از من تشکر می کنید؟ خب ، این که من خدمت کردم مادر من بود ، مادر شما نبود ، که این همه کارها می‌کنید. گفت: دستی که به مادرش خدمت کند مقدس است و کسی که به مادرش خیر ندارد به هیچ کس خیر ندارد . من از شما ممنونم که با این همه محبت وعشق به مادرتان خدمت کردید..... ........ 📗از زبان همسرشان غاده 🌹به نیت شهید سردار سلیمانی و شهید چمران برای تعجیل در فرج امام زمان عج صلوات بفرستیم😊 @anvar_elahi 📜 📖📜 📜📖📜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌‌🎆✨🌙--------------------🌟 بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد اللهم عجل لولیک الفرج @anvar_elahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┅─✵🍃✨﷽✨🍃✵─┅ اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد... @anvar_elahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
AUD-20200411-WA0017.mp3
5.93M
قرائت دعای عهد💕 @anvar_elahi
انوار الهی💥
#نکات_دعای_عهد 29 یاور خودساخته💕 وَأَحْيِ بِهِ عِبادَكَ... خدایا بندگانت را به وسیله او زنده فرما!
30 فَإِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسٰادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمٰا كَسَبَتْ ایدی الناس خدایا خودت فرمودی و گفته‌ ی تو حق است که: تباهی در خشکی و دریا، در اثر اعمال مردم پدیدار شده است... 👌نکته ی بسیار مهمی درباره‌ی عبارت بما کسبت أیدی الناس وجود دارد که بالاخره باید بفهمیم که ؛ ❓مردم چه چیزی را کسب کرده اند تا به وسیله ی آن در خشکی و دریا، به این مقیاس عظیم فساد تولید کنند تا حدی که آشکار شود؟ 🔻در حقیقت این عبارت قسمتی از یک آیه ی قرآن است که ادامه ی آن در دعا نیامده، ادامه ای که بسیار بسیار جالب است. آیه کامل این است: ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (روم . 41) 🔰به واسطه ی آنچه که مردم کسب کرده اند، فساد در خشکی و دریا آشکار گشته تا خدا هم كیفر بعضى اعمالشان را به آنها بچشاند، باشد كه باز گردند. 👤انسانی که بی خیال ربوبیت خدا میشود و می گوید خدایا هستی یا نیستی من باهات کاری ندارم، من میخوام خودم، خودم را ربوبیت کنم، به هر شکل که به عقل خودم میرسد دلم می خواهد در عالم دخل و تصرف کنم و تغییرو تحول بدم، قوانین زندگی اجتماعی را خودم به میل خودم بنویسم و جهانی را بسازم، زاده ی میل و خواست خودم..‌. ↩️از یک زمانی به بعد بشر با قائده ی کلی لا اکراه فی الدین و قد تبین الرشد من الغی آزاد گذاشته شد برای به فعلیت در آوردن نیاتش در این عالم، ✅ البته هر شخص و امت و اجتماعی می توانند هر گونه که خواستند زندگی کنند اما باید بهای این مدل زندگی را هم بپردازند و معنی این قسمت آیه که (کیفر بعضی اعمالشان را می چشاند) هم همین است. 🌱اما رفته رفته بشر می فهمد که نمی تواند بدون وحی و هدایت خدا به سعادت حتی دنیایی رسید و اینجاست که (لعلهم یرجعون) یعنی (باشد که باز گردند) رخ می دهد و تشنه و پذیرای امر می شوند! مولای من ظهور کن💐 @anvar_elahi
ا┅═ঊঈ❁❀❁ঊঈ═┅ا 🌠سلام پدرِ مهربان! گاهی یک لبخند با محبت یک صدا زدن نام زیبایتان خلاصه می شود در: یک دست روی سر گذاشتن و تعظیم به مرتبه ی بلندتان .. سلام پدر مهربانمان ... سَلامٌ عَلَى آلِ يس [ تعجیل در ۳ صلوات ] @anvar_elahi
🌸 حاضرم ثواب عبادتم را عوض کنم‏!! 🔹‌‏یک بار امام به یکی از دخترانشان فرمود: «حاضرم ثوابی را که تو از تحمل شیطنت‌‎ ‌‏فرزندت می بری با ثواب تمام عبادات خود عوض کنم» @anvar_elahi