eitaa logo
هیئت‌دخترانه‌فاطمه‌الزهرا"سلام‌الله‌علیها"
2.5هزار دنبال‌کننده
146 عکس
69 ویدیو
0 فایل
اکانت هیئت : @heyat_javanaan
مشاهده در ایتا
دانلود
روایت تجربه‌‌ها و دل‌دادن‌ها، از دریچه‌ی دوربین! 🖤 @naajme_ir
10.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌روزی که گوش‌ها و چشم‌ها و قلم‌های منتظر را با زنجیره‌ای طلایی از خودت تا محبوب‌ترین‌های خدا تا خود خدا رساندی، ما بین آن جمعیت نبودیم. نبودیم که مشتاق نگاهت کنیم، صدای پرصلابتِ صمیمی‌ات از گوش‌مان تا اعماق روح‌مان سر بکشد، و خداوند از زبان تو آگاهمان کند «کلمه‌ی لاإله‌الّااللّٰه، جان‌پناه من است؛ هر کس به پناهگاه من بیاید از عذاب من ایمن می‌شود.» و تو یادمان بیاوری که «اما شرط‌هایی دارد! من از آن شرط‌ها هستم...» ‌حالا که جمع شده‌ایم برای رسیدن به درک تازه‌ای از تو، حالا که فاصله‌مان با تو فاصله‌ی زمان‌هاست نه فاصله‌ی قلب‌ها، کلمات نورانی‌ات را نقش زده‌ایم روی منظر نگاه‌های دوستدارانت... امیدوار! امیدِ این‌که نقشی تازه بزنی به دیوار دل‌هامان؛ نقشی از جنس کلمه‌ی توحید. 🖤 @naajme_ir
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ 📜 ‌ ‌ ‌نخ، کاغذ، شیشه و چوب‌پنبه؛ ساده، بی‌پیچیدگی، بدون رمز و راز. امـا ایـن‌جـا هـمـه‌چـیـز فـرق مـی‌کـنـه! اون بیرون، هر دختر دهه‌هشتادی یه دختر دهه‌هشتادیه؛ اما همین که پا به این‌جا بذاره، تبدیل می‌شه به یه مسافر جزیره‌ی گنج! نقشه‌ی گنج رو از شیشه‌‌ش برمی‌داره، شش‌دنگ حواسش رو جمع می‌کنه و راهی یه سفر رازآلود و دلچسب می‌شه؛ سفری با ایستگاه‌های خوشـرنگ، خوشـبو و خوشـمزه! 📢 خبر این ماجـرای هیجان‌انگیز رو برسونید به هر دختر دهه‌هشتادی که این چند روز مشهده؛ ⭕️ کسی جا نمونه! ‌ ‌یه گـنـج این‌جا منتظر شماست! 🖤 @naajme_ir
19.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌میان قبیله‌ی واژه‌ها، عده‌ی کمی آن‌قدر شجاع‌اند که به وقت توصیف عمیق‌ترین زیبایی‌ها پیش‌قدم شوند. اما یک‌‌سر قصه که به تو وصل باشد، واژه‌ها دلیر می‌شوند، لبخندها تر و تازه، رنگ‌ها شاداب، مس‌ها طلا، جمع‌ها جمع، غم‌ها کم... ‌ ‌این‌جا یک دورهمی ساده نیست؛ دست‌هایی جان‌گرفته به نیروی تو، در گذر روزها و شب‌ها آرام‌آرام، رج‌به‌رج، این قصه‌ی شیرین را بافته‌اند؛ قصه‌ای که هر گوشه‌اش نام تو نقش بسته، طنین انداخته، معطّر کرده همه‌چیز را... ‌و اگر از من بپرسند، این دست توست که برپا کرده، زینت داده، پیشانی‌بندهای سپید را بسته و اشاره کرده که «بسم‌اللّٰه، هوای زائرهام را داشته‌باشید!» که به‌روی‌چشم... که همه‌ خادم‌الرضـائیم. 🖤 @naajme_ir
موکب که دخترونه باشه، دغدغه‌های دخترونه به چشم میان؛ خبر خوب این‌که همین امشب، قراره بشینیم پای صحبتایی که گره‌های ذهنـمون رو باز کنه و راهـمون رو روشن! 📆دوم مهر، ساعت ۲۰ ♦️منتـظرتونیم! 🖤 @naajme_ir
آشفته آمده‌بود؛ پریشانی و بی‌قراری‌اش از هر کلمه و حرکتش پیدا بود. پریشانِ راه‌های پیدانشده و گره‌های بازنشده‌. وقت رفتن که رسید، جارو را که گوشه‌ای گذاشت، غبار نشسته‌بود به چادر و چهره‌اش. لبخندش اما آن میان می‌درخشید. گفت «فکر کردم فرش‌ها رو جارو می‌زنم؛ اما انگار دل خودم رو هم...» گفت «فکر کردم شاید فقط حرم‌رفتن آب‌روآتیش شه برام؛ اما انگار این‌جا هم...» گفت «فکر کردم میون این همه مهمون، حواسش نیست به منِ بی‌معرفت که فقط وقت غصه یادش می‌افتم؛ اما انگار یه‌بار دیگه هم...» 🖤 @naajme_ir