به نام مادر مهربانت، برای غم تو که مهـربانتر از مهـربانیِ تمام مادرانِ جهانی...، به خدمت لطـیفترین زائرهات؛ بسم اللّٰه الرحمن الرحیم!
11.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از شیرینیِ تکاپوی آمادهشدن؛
برای دخترانگیهای روزهای پیشرو✨
#لذت_خدمت
🖤 @naajme_ir
هیئتدخترانهفاطمهالزهرا"سلاماللهعلیها"
از شیرینیِ تکاپوی آمادهشدن؛ برای دخترانگیهای روزهای پیشرو✨ #لذت_خدمت 🖤 @naajme_ir
کتابخانهی اتاقم را با برادر کوچکترم شریک می شوم، روسری آبیام را با مادرم، صندلی عقب ماشین و گاهی غرغرهایم را با خواهرم، روان نویس سبزم را در کلاس با بغلدستیام؛ ولی تو، تو مال خود خود منی! دارایی انحصاری قلب من که هیچ آدم پرزوری و هیچ سیل و زلزلهای و هیچ تغییر زمان و مکانی و هیچ حادثهای زورش نمی رسد از من بگیردش! شبیهِ... ها، شبيه گوهر تابناکی در صندوقچهای چندقفله که پنهان کردهباشمش لابهلای رگها و ماهیچههای قلبم! آنقدر درخشان، که میتابی به هر زاویه از قفسهی سینهام، به تمام تنم و به هزارتوی هزار هزار سلول عصبی توی سرم و میتابی از تن و ذهن و دل و دهانم به عالم... و یکی به من میگوید چقدر مهربانی و آن یکی نگاهش مانده روی برق چشمهایم و رفیقم از پشتکارم می گوید و بابا از اینکه چای من خوشطعمتر است و هیچکدامشان هم خبر ندارند که این نور توست، نه من! تویی که برق میزنی تا بیرنگی من به چشم نیاید! تویی که آن قدر قشنگی که... اصلا جز تو کی می توانسته گوش شنوای هفتههفته راز و درددل و پناهِ کوهکوه خستگی و آغوشِ دنیادنیا تنهایی من بشود؟ جز تو کدام رفیقی بعد از هفتصدوهشتادونه بار بدقولی و بیمعرفتی هم باز آدم را بغل میکند و چای به آن خوش عطری دستش میدهد و خستگی از دلش میتکاند که آدم برود باز سروقت اشتباههای جدید و باز برگردد و همین قصه؟ غیر از خودت کی اولین باخبر از همهی اولینها و آخرینهای من و یا علت و یا شنوندهی تکتک خاطرههای من بوده؟ خب هیچکس تصدقت، هيچکس در رفاقت به گرد پای تو هم نمیرسد. نه این که من بی رفیق باشم اما خب تو با همه فرق داری. تو روح و جان و امیدبهزندگی و تواننفسکشیدن منی؛ سلطان قلبم...
پ.ن: خبر که داری اما دلم میخواهد مثل همیشه با ذوق برایت تعریف کنم؛ قرار است راهی کنج دنجی شوم لبریز عطر تو! قرار است همینروزها از نور تو جان بگیرم و لبخندِ ☆خوشآمدید☆
شوم برای عاشقهای تو! ممنونِ توام برای این شوق استقبال و رفاقت و خدمت که در جانم کاشتهای، برای دخترانگیهای روزهای پیشروی این موکبِ مبارک، برای این خستگیها! این شیرینیِ تکاپوی آمادهشدن... چقدر با تو و کنار تو و برای تو همهچیز خوب است عزیزترینِ من...
#دلگویه
🖤 @naajme_ir
13.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از گوشهی دنجِ مخصوصِ کوچکترها؛
برای رنگ و لبخند و کودکی زیر سایهی تو!
#پردیس_کودک
🖤 @naajme_ir
هیئتدخترانهفاطمهالزهرا"سلاماللهعلیها"
از گوشهی دنجِ مخصوصِ کوچکترها؛ برای رنگ و لبخند و کودکی زیر سایهی تو! #پردیس_کودک 🖤 @naajme_ir
بچگی هر کسی برای خودش یک جور است. بچگی بعضیهامان رنگیرنگیتر و شلوغتر بوده؛ بعضیها آرامتر و محبوبتر(!)... یکی پر از کلاسهای جورواجور، یکی از همان کوچولویی مشغولِ کلی کمک به خانواده. یکی پر از خاطرات خوش و آندیگری شاید کمی غصهدار. ولی تو فصل مشترک کودکی همهای...! دل ما از همانوقتها برای تو میتپید... حتماً آن که مدام میشنیده «تو رو از امامرضا گرفتم» یا «همینجا بود که امامرضا شفات داد ها مامان!» کمی بیشتر؛ احتمالاً آنکه هفتهای یکبار در حریم تو نفس میکشیده محکمتر؛ اما بههرحال همه یکجوری به تو وصل بودهایم! سایهی تو بزرگتر و مهربانتر از آن است که بچهای جا بماند؛ نمیشود پرتویی از مهر تو حتی از پشتپرده و لای پنجرهی بسته به کسی نخوردهباشد... درستتر که بخواهم بگویم، تو اصلا خودت ما را بزرگ کردهای! چهرهی گریان تکتکمان را تو نوازش کردهای، تو به بازیگوشیهامان لبخند زدهای، تو روز اول مدرسه با مهر تمام بدرقهمان کردهای، تو ورقهی امتحانمان را امضا کردهای، تو، تو، تو... همهجا تو بودی و همهچیز تو بودی!
و ما، ته دلمان هنوز کوچکِ پنجششسالهای که با طلاییها و آینههای حرم تو ذوق میکند را نگهداشتهایم؛ قرار است صدایش بزنیم و هشیارترش کنیم و برویم به استقبال قند و نباتهای کوچکی که آمدهاند با تو تبرّک شوند. دستمان را میگیری روزشان را رنگیتر و خاطرههاشان را طلاییتر کنیم، نه؟
#پردیس_کودک
🖤 @naajme_ir