بنظرم بي معرفتى از بي شعورى بدتره ،
بيشعوري دست خود طرف نيست،
ولي بي معرفتي اگاهانهس و اينه كه دردناكه !
احساس میکنم غم قلمم را گرفته
نای نوشتن ندارم، نای سخن گفتن نمانده
احساس میکنم نیاز دارم کمی فریاد بکشم
اما برایم صدایی نمانده
هرچه مینگرم، داراییام مشتی غم است !
وقتی دعوا میکنه باهاتون و بعدش معذرت میخواد مثل سعدی بهش بگید :
جنگ از طرف دوست دل آزار نباشد ،
یاری که تحمل نکند یار نباشد :>