ناگهان میبینی آنکه دوستش داری دیگر تورا نمیخواهد و نگو چیز مهمی نیست این اتفاق برای یک زندانی یعنی شکستن شاخه ای سرسبز ...
آرامجای .
موجيم و وصل ما از خود بريدن است ساحل بهانه ای است ؛ رفتن رسيدن است . #شعرگرافی
عجب که راهِ نفس بستهاید بر من و باز
در انتظارِ نفسهای دیگرید از من...
#شعرگرافی
زخم برداشتم اما نمُردم،
ترک برداشتم اما نشکستم،
خمیده شُدم اما له نشدم،
خسته بودم اما ادامه دادم،
این بود خلاصه یِ داستانِ زندگیِ من .
آرامجای .
اغلب خون بارترین درگیریها زمانی اتفاق میوفته که هر دو طرف نبرد خودشون رو مبارزین راه آزادی تلقی میک
ویل: لازمه رها شدن انتظار داشتن هستش.
دیالوگی از Hannibal
#دیالوگ