#اربعین یادش بخیر
💠این روزها در خیالم از #نجف_تا_کربلا را طی می کنم.
💠تا کمی دردجانکاه فراقم را #تسکین دهم.
http://eitaa.com/joinchat/3057909773C17397ff61c
🔴
نحوه شاد کردن دل رسول الله(ص) در روایتی از امام صادق(ع) 🔸امام صادق(ع): اگر #زائر امام حسين (ع) بداند كه با زيارتش چقدر #دل #رسول_خدا (ص) و امير المؤمنين(ع) و حضرت زهرا(س) و ائمه (ع) و شهداء از ما اهل بيت را #شاد کرده است و اگر بداند #دعای ایشان شامل حال شده و #ثواب های #دنيوى و #اخروى و آنچه براى وى نزد خدا #ذخيره گشته هر آينه #دوست مىداشت تا #عمر دارد #منزلش نزد آن حضرت بوده و از آنجا هيچ گاه جدا نشود. 🔹عن ابی عبد الله(ع): لوْ يَعْلَمُ زَائِرُ الْحُسَيْنِ ع مَا يَدْخُلُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ وَ مَا يَصِلُ إِلَيْهِ مِنَ الْفَرَحِ وَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِلَى فَاطِمَةَ وَ الْأَئِمَّةِ وَ الشُّهَدَاءِ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ وَ مَا يَنْقَلِبُ بِهِ مِنْ دُعَائِهِمْ لَهُ وَ مَا لَهُ فِي ذَلِكَ مِنَ الثَّوَابِ فِي الْعَاجِلِ وَ الْآجِلِ وَ الْمَذْخُورِ لَهُ عِنْدَ اللَّهِ لَأَحَبَّ أَنْ يَكُونَ مَا ثَمَّ دَارَهُ مَا بَقِيَ وَ أَنَّ زَائِرَهُ لَيَخْرُجُ مِنْ رَحْلِهِ فَمَا يَقَعُ فَيْئُهُ عَلَى شَيْءٍ إِلَّا دَعَا لَهُ فَإِذَا وَقَعَتِ الشَّمْسُ عَلَيْهِ أَكَلَتْ ذُنُوبَهُ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَب 🔸کامل الزیارات، ص279 #حدیث #اربعین #امام_صادق #زیارت ـــــــــــــــــــــــــــــ ✅احادیث و روایات زیارت اربعین در کانال پیاده روی اربعین 🆔 http://eitaa.com/joinchat/3057909773C17397ff61c
نامنویسی دور جدید اعزام کاروانهای زیارتی به عتبات پس از یک ماه توقف از سر گرفته شد که این اعزامها از 3 آذرماه آغاز میشود.
منبع: فارس
http://eitaa.com/joinchat/3057909773C17397ff61c
با وجود حذف هزینه ویزای عراق، هزینه کاروان های رسمی عتبات (هوایی از تهران) به 40,289,550 ريال افزایش یافت!
http://eitaa.com/joinchat/3057909773C17397ff61c
اربعین خانوادگی
🔴بر اساس بودجه سال ۹۸ کل کشور، زائران عتبات عالیات از پرداخت عوارض خروج از کشور در ایامی که پیادهرو
🔴بر اساس بودجه سال 99 کشور، زائران اربعین که از تاریخ چهاردهم شهریور ماه سال ١٣٩٩ تا دوم آبانماه سال ١٣٩٩ از مرزهای زمینی به مقصد کشور عراق از کشور خارج میشوند از پرداخت عوارض خروج معاف هستند.
✳ سه مرز مهران، شلمچه و چزابه باز است.
زائرین محترم میتوانند پس از پرداخت عوارض خروج از کشور،هوایی یا زمینی برای سفر عتبات عالیات خارج شوند.
🔺 هزینه کارگزاری صدور ویزای عراق ۱۲۵٠٠ تومان میباشد، اصل ویزا رایگان است.
http://eitaa.com/joinchat/3057909773C17397ff61c
طرح توسعه حرم امام حسین (ع) با عنوان صحن عقیله بنیهاشم حضرت زینب (س) در کربلا به همت ستاد بازسازی عتبات در حال انجام است.
http://eitaa.com/joinchat/3057909773C17397ff61c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹«راهپیمایی اربعین حسینی» در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شد.
#اربعین
http://eitaa.com/joinchat/3057909773C17397ff61c
🔴 بر اساس توافق دولتهای ایران و عراق اتباع ایرانی از چهارشنبه هفته آینده میتوانند تا سه ماه بدون اخذ روادید و صرفاً با همراه داشتن گذرنامه معتبر به عراق سفر کنند
🔹ایران نیز متقابلا سفر اتباع عراقی را بدون اخذ روادید و فقط با همراه داشتن گذرنامه معتبر به مدت سه ماه دیگر تمدید کرد.
http://eitaa.com/joinchat/3057909773C17397ff61c
هدایت شده از خبرگزاری فارس
سفر به عتبات تعلیق شد
سرپرست معاونت عتبات سازمان حج و زیارت:
🔹هماکنون با توجه به دیده شدن نمونههایی از ویروس کرونا در کشور، مرزها بسته شده است و امکان اعزام زائران در قالب کاروانها از مرزها وجود ندارد؛البته عراقیها می توانند از مرزهای زمینی به کشورشان بازگردند.
🔹اعزام کاروانهای عتبات به صورت هوایی نیز فعلا متوقف شده است و در حال حاضر اعزامی به عتبات صورت نمیگیرد.
🔹کاروانهای زمینی و هوایی عتبات از جمعه تا یکشنبه به حالت تعویق درآمده است و روند اعزام زائران عتبات در جلساتی با مسؤولان عراقی بررسی و دوشنبه نهایی میشود.
fna.ir/dfgmqk
@Farsna
Shab02Moharram1396[14].mp3
1.56M
نوحه نسیمی جان فزا می آید.
مداح: دکتر حاج میثم مطیعی
#کربلا میخوام آقا😭😭
#اربعین
http://eitaa.com/joinchat/3057909773C17397ff61c
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آیا امسال پیادهروی #اربعین برگزار خواهد شد؟
🔺سخنان سخنگوی وزارت بهداشت درمورد احتمال برگزاری راهپيمايی اربعين
ان شاءالله با دعای همه مشتاقان حضور در پیاده روی، اربعین امسال مانند سال های گذشته با همان شور و شعف برگزار شود.
✅http://eitaa.com/joinchat/3057909773C17397ff61c
اربعین خانوادگی
🎥 آیا امسال پیادهروی #اربعین برگزار خواهد شد؟ 🔺سخنان سخنگوی وزارت بهداشت درمورد احتمال برگزاری راه
یه قلب مبتلا تو این سینه ست مریضم و دوام اباالفضله
سینه ما سینه زنا وقف موقوفه آقام اباالفضله
اون که چشیده طعم این عشقُ، غیر تو هیچ کسُ نمیشناسه
حک میشه روی سنگ قبرم این سینه زنه رایت العباسه
سرم مال اباالفضله، دل تنگم دنبال اباالفضله
دلم مدیون چشماتِ، لبم مهمون دریاتِ دل زینب دل زهرا اسیر قدر و بالاته
ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل ابوفاضل
چه نعمتی بالا تر از این که گدای خونه علمدارم
من از تو چیزی نمی خوام آقا من به تو تا ابد بدهکارم....
اللهم الرزقنا #اربعین کربلا
@Arbaeenkhanevadegi
نشسته کنج خیابان #کربلا دل من
چه خاطرات قشنگی از آن محل دارد
به یاد چایی شیرین کربلایی ها
لبم حلاوت احلی من العسل دارد
اصلا چه شد من اینقدر دوستت دارم
بگو محبت ما ریشه در ازل دارد...
اللهم الرزقنا حرم😔😢
#اربعین
http://eitaa.com/joinchat/3057909773C17397ff61c
اربعین خانوادگی
🎥 آیا امسال پیادهروی #اربعین برگزار خواهد شد؟ 🔺سخنان سخنگوی وزارت بهداشت درمورد احتمال برگزاری راه
سیر نمیشوم ز تو
نیست جز این گناه من
سیر مشو ز رحمتم
ای دو جهان پناه من
سیر و ملول شد ز من
خنب و سقا و مشک او
تشنهتر است هر زمان
ماهی آب خواه من
درشکنید کوزه را
پاره کنید مشک را
جانب بحر می روم
پاک کنید راه من
چند شود زمین وحل
از قطرات اشک من
چند شود فلک سیه
از غم و دود آه من
چند بزارد این دلم
وای دلم خراب دل
چند بنالد این لبم
پیش خیال شاه من
جانب بحر رو کز او
موج صفا همیرسد
غرقه نگر ز موج او
خانه و خانقاه من
آب حیات موج زد
دوش ز صحن خانهام
یوسف من فتاد دی
همچو قمر به چاه من
سیل رسید ناگهان
جمله ببرد خرمنم
دود برآمد از دلم
دانه بسوخت و کاه من
خرمن من اگر بشد
غم نخورم چه غم خورم
صد چو مرا بس است و بس
خرمن نور ماه من
در دل من درآمد او
بود خیالش آتشین
آتش رفت بر سرم
سوخته شد کلاه من
گفت که از سماعها
حرمت و جاه کم شود
جاه تو را که عشق او
بخت من است و جاه من
عقل نخواهم و خرد
دانش او مرا بس است
نور رخش به نیم شب
غره صبحگاه من
لشکر غم حشر کند
غم نخورم ز لشکرش
زانک گرفت طلب طلب
تا به فلک سپاه من
از پی هر غزل دلم
توبه کند ز گفت و گو
راه زند دل مرا
داعیه اله من
اللهم الرزقنا زیارة الحسین (ع) #اربعین
@Arbaeenkhanevadegi
🔹امشب که روح آسمان پا می گذارد بر زمین
🔸تا آسمانی تر شود از هر شبی خاک زمین
🔹هر کس دعایی در دلش ذکر نوایی بر لبش
🔸بعد از #فرج من کربلا پای پیاده #اربعین
✍️ شعر: حامد رازانی
http://eitaa.com/joinchat/3057909773C17397ff61c
17 مهرماه روز #اربعین حسینی می باشد.
چالش های پیش روی اربعین 1442:
1- #گرما ی هوا
2- هزینه سنگین #ویزا (اگر هزینه اش حذف نشود، به قیمت امروز حدود ۱۰ میلیون ريال می باشد.)
3- هزینه سنگین خرید #دینار عراق (دو برابر سال گذشته می باشد.)
4- گرانی سه برابری #بنزین (و روغن) خودروهای شخصی
5- دو برابر شدن #کرایه اتوبوس و قطار
6- #دولت تدبیر و امید و کارشکنی های ایشان
7- بیماری #کرونا و لزوم رعایت جدی بهداشت و فاصله اجتماعی
8- مشکلات #امنیت منطقه و به خصوص عراق
با این که زندگی سخته، با این که خالیه دستم
امام رضا (ع) مدد میده، دوباره اربعین هستم.
http://eitaa.com/joinchat/3057909773C17397ff61c
#قسمت_اول
✨بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و عرض ادب خدمت تمامی اعضای کانال اربعین خانوادگی، انشاالله که حال دلتون خوب خوب باشه☺️
✨ان شاالله از امشب با داستان واقعی سه دقیقه در قیامت در خدمت شما بزرگواران هستیم
✨قسمت اول👇🏻
📖کتاب سه دقیقه تا قیامت داستان زندگی یک جانبازمدافع حرم هست که طی یک عمل جراحی که داشته به مدت سه دقیقه از دنیا می رود و سپس با شوک ایجاد شده در اتاق عمل دوباره به زندگی برمی گردد .
⚡️اما در همین زمان کوتاه چیزهایی دیده که درک آن برای افراد عادی خیلی سخت است...🌞
🌟البته ایشون در ابتدا به شدت در مورد اینکه ماجراش پخش بشه مقاومت کرده اما در نهایت راضی شده که تا حدی چیزهایی رو تعریف بکنه...🕊
✨در ادامه بقیه ماجرا را از زبان خود این جانباز عزیز می خوانیم:
🧒پسری بودم که در مسجد و پای منبر منبرها بزرگ شده بودم.
🍃در خانوادهای مذهبی رشد کردم و در پایگاه بسیج یکی از مساجد شهر فعالیت داشتم.
🕊سالهای آخر دفاع مقدس شب و روز ما حضور در مسجد بود.
💠 با اصرار و التماس و دعا و نماز
به جبهه اعزام شدم.
من در یکی از شهرهای کوچک اصفهان زندگی می کردم. دوران جبهه خیلی زود تمام شد و حسرت شهادت بر دل من ماند..😢
🌷اما دست از تلاش و انجام معنویات بر نمی داشتم و میدانستم که شهدا قبل از جهاد اصغر در جهاد اکبر موفق بودند👌
♦️ به همین خاطر در نوجوانی تمام همت من این بود که گناه نکنم ...وقتی به مسجد میرفتم سرم پایین بود که نگاهم با نامحرم برخورد نداشته باشد.😢
💠یک شب با خدا خلوت کردم و خیلی گریه کردم...
در همان حال و هوای ۱۷ سالگی از خدا خواستم تا من آلوده به این دنیای زشتیها و گناهان نشوم و به حضرت عزرائیل التماس میکردم که جان مرا زودتر بگیرد...!😢
ادامه دارد...
التماس دعا🍃🌹
#یاد_مرگ
#کانال_اربعین_خانوادگی
⭕️@Arbaeenkhanevadegi
#قسمت_دوم
🔴 #سه_دقیقه_در_قیامت
(قسمت دوم)
حتما حتما داستان رو بخونید و از دست ندید.
واقعا رزق معنویتونه و فوق العاده تاثیر گذار و زیباست.
🔰البته آن زمان سن من کم بود و فکر میکردم کارخوبی می کنم که برای مردنم دعا میکنم.
♦️ نمیدانستم که اهل بیت ما هیچ گاه چنین ادعایی نکرده اند. آنها دنیا را پلی برای رسیدن به مقامات عالیه می دانستند.
خسته بودم و سریع خوابم برد..
💠نیمه های شب بیدار شدم و نماز شب خواندم و خوابیدم.
🔆بلافاصله دیدم جوانی بسیار زیبا بالای سرم ایستاده.. از هیبت و زیبایی او از جا بلند شدم و با ادب سلام کردم.
✨ایشان فرمود: با من چه کار داری؟چرا انقدر طلب مرگ می کنی !هنوز نوبت شما نرسیده.
فهمیدم ایشان حضرت عزرائیل است ترسیده بودم.
♦️ اما با خودم گفتم:
اگر ایشان انقدر زیبا و دوست داشتنی است،پس چرا مردم از او میترسند؟
🍀می خواستند بروند که با التماس جلو رفتم و خواهش کردم من را ببرند. التماسهای من بی فایده بود.
✔️با اشاره حضرت عزرائیل برگشتم به سر جای و گویی محکم به زمین خوردم..
🍂 در همان عالم خواب ساعتم را نگاه کردم،راس ساعت ۱۲ ظهر بود! هوا هم روشن بود، موقع زمین خوردن نیمه چپ بدن من به شدت درد گرفت..
🔵در همان لحظات از خواب پریدم؛ نیمه شب بود.می خواستم بلند شوم اما نیمه چپ بدن من شدیداً درد میکرد!
🔺روز بعد روز بعد دنبال کار سفر مشهد بودم. همه سوار اتوبوسها بودند که متوجه شدم رفقای من حکم سفر را از سپاه شهرستان نگرفتند.
☑️ سریع موتور پایگاه را روشن کردم و با سرعت به سمت سپاه رفتم.
🔶 در مسیر برگشت در یک چهارراه راننده پیکان بدون توجه به چراغ قرمز جلو آمد ...
🔷از سمت چپ با من برخورد کرد!
آنقدر حادثه شدید بود که من پرت شدم روی کاپوت و سقف ماشین و روی زمین افتادم.
🔴 راننده پیاده شد و می لرزید
🌾 با خودم گفتم:پس جناب عزرائیل بالاخره به سراغم آمد!
🔵به ساعت مچی روی دستم نگاه کردم ساعت دقیقا ۱۲ ظهر بود و نیمه چپ بدنم خیلی درد میکرد...!
ادامه داد....
☺️التماس دعا✨🤲✨
@Arbaeenkhanevadegi
#قسمت_سوم
🔴 #سه_دقیقه_در_قیامت(قسمت سوم)
✅ یاد خواب دیشب افتادم..با خودم گفتم سالم میمانم،چون حضرت عزرائیل به من گفت که وقت رفتن من نرسیده است!
♻️فهمیدم که تا در دنیا فرصت هست باید برای رضای خدا کار کنم و دیگر حرفی از مرگ نزنم.
🔆اما همیشه دعا میکردم که مرگ ما با شهادت باشد.
💠در آن زمان بسیار تلاش کردم تا وارد تشکیلات سپاه پاسداران شوم.
♻️اعتقاد داشتم که لباس سبز سپاه همان لباس یاران آخرالزمانی امام غایب است.
سالها گذشت.
🔆باید این را اضافه کنم که من یک شخصیت شوخ ولی پرکار دارم. حسابی اهل شوخی و بگو و بخند و سرکار گذاشتن هستم.
🔷مدتی بعد ازدواج کردم و مثل خیلی از مردم دچار روزمرگی شدم.
💥یک روز اعلام شد که برای یک ماموریت جنگی آماده شوید.
♦️حس خیلی خوبی داشتم و آرزوی شهادت مانند رفقایم داشتم. اما با خودم میگفتم ما کجا و شهادت کجا...
🔰آن روحیات جوانی و عشق و شهادت در وجود ما کمرنگ شده...
🛡در همان عملیات چشمانم به واسطه گردوخاک عفونت کرد.
حدود ۳ سال با سختی روزگار گذراندم بارها به دکتر رفتم ولی فایده نداشت.
💥تا اینکه یک روز صبح احساس کردم انگار چشم چپ من از حدقه بیرون زده است!
درست بود!
چشم من از مکان خودش خارج شده بود و درد بسیار شدیدی داشتم.
🍃همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس کردم که مرا عمل کنید دیگر قابل تحمل نیست.
✔️تیم پزشکی اعلام کرد: غده نسبتاً بزرگ در پشت چشم چپ ایجاد شده که فشار این غده باعث بیرون آمدن چشم گردیده.
🔷و به علت چسبیدگی این غده به مغز کار جداسازی آن بسیار سخت است...
پزشکان خطر عمل را بالای ۶۰ درصد میدانستند اما با اصرار من قرار شد که که عمل انجام بگیرد.
🔺با همه دوستان و آشنایان و با همسرم که باردار بود و سختی های بسیار کشیده بود از همه حلالیت طلبیدم و راهی بیمارستان شدم.
🔘حس خاصی داشتم احساس می کردم که دیگر از اتاق عمل برنمیگردم.
تیم پزشکی کارش را شروع کرد و من در همان اول کار بیهوش شدم.
⛔️عمل طولانی شد و برداشتن غده با مشکل مواجه شد..
پزشکان نهایت تلاش خود را می کردند و در آخرین مراحل عمل بود که یکباره همه چیز عوض شد....
🔅احساس کردم که کار را به خوبی انجام دادند.
چون دیگر مشکلی نداشتم، آرام و سبک شدم.چقدر حس زیبایی بود، درد از تمام بدنم جدا شد.
💫احساس راحتی کردم و گفتم خدایا شکر عمل خوبی بود.
❄️با اینکه کلی دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم.
🌕برای یک لحظه زمانی که نوزاد و در آغوش مادر بودم را دیدم.
از لحظه های کودکی تا لحظهای که وارد بیمارستان شدم همه آن خاطرات برای لحظاتی با همه جزئیات در مقابل من قرار گرفت...
✨چقدر حس و حال شیرینی داشتم در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را میدیدم.
💥در همین حال و هوا بودم که جوانی بسیار زیبا با لباس سفید و نورانی در سمت راست خودم دیدم.بسیار زیبا بود.
☘او را دوست داشتم می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم.
با خودم گفتم چقدر زیباست چقدر آشناست.او را کجا دیدم؟!
🍁سمت چپم را نگاه کردم.عمو و پسر عمه ام، آقاجان و پدربزرگم ایستاده بودند..
🌾عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود.
پسر عمه ام از شهدای دوران دفاع مقدس بود.
🌿از اینکه بعد از سال ها آن ها را می دیدم بسیار خوشحال شدم.
🌱نا گهان یادم آمد جوان سمت راست را...
حدود ۲۰ الی ۲۵ سال پیش... شب قبل از از سفر مشهد...عالم خواب...حضرت عزراییل!
🌺با لبخندی به من گفت:برویم.
با تعجب گفتم کجا؟
دوباره نگاهی به اطراف انداختم.
دکتر ماسک روی صورتش را درآورد و گفت:
مریض از دست رفت دیگر فایده ندارد.
🔰خیلی عجیب بود که دکتر جراح پشت به من قرار داشت اما من می توانستم صورتش را ببینم!
🔰می فهمیدم که در فکرش چه میگذرد و افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم میفهمیدم.
⚠️از پشت در بسته لحظه ای نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد.
💥برادرم با یک تسبیح در دست نشسته بود و ذکر می گفت.حتی ذهن او را می توانستم بخوانم او میگفت:
خدا کند که برادرم برگردد..
دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است.
اگر اتفاقی برایش بیفتد با بچه هایش چه کنیم...
یعنی بیشتر ناراحت خودش بود که با بچههای من چه کند!!
⚡️ کمی آن طرف در یک نفر در مورد من با خدا حرف میزد.
جانبازی بود که روی تخت خوابیده بود برایم دعا می کرد
قبل از اینکه وارد اتاق عمل بشوم با او خداحافظی کرده و گفته بودم که شاید برنگردم.
🌺این جانباز خالصانه می گفت:خدایا من را ببر اما اورا شفا بده. زن و بچه دارد اما من نه..
🍃ناگهان حضرت عزراییل بهم گفت:دیگر برویم..
ادامه دارد..
📌کپی مطالب با ذکر صلوات به نیت تعجل در فرج و سلامتی ناشر و عوامل کتاب ازاد وحلال میباشد
@Arbaeenkhanevadegi
#قسمت_چهارم
🛑 #سه_دقیقه_در_قیامت
(قسمت ۴)
🔍فهمیدم که منظور ایشان مرگ من و انتقال من به آن جهان است.😢
🔮مکثی کردم و پسرعمه اشاره کردم و گفتم:
من آرزوی شهادت دارم سالها به دنبال شهادت بودم حالا با این وضع بروم؟!😭
✅اما اصرارهای من بی فایده بود باید میرفتم.😭
دو جوان دیگر ظاهر شدند و در چپ و راست من قرار گرفتند و گفتند برویم.😭
🍀 بی اختیار همراه با آنها حرکت کردم لحظهای بعد خود را همراه این دو نفر در یک بیابان دیدم.😢
💥 زمان اصلا مانند اینجا نبود و در یک لحظه صدها موضوع را می فهمیدم و صدها نفر را میدیدم.😭
🔰آن زمان کاملا متوجه بودم که مرگ به سراغم آمده اما احساس خیلی خوبی داشتم از آن درد شدید راحت شده بودم شرایط خیلی عالی بود.😢
♦️در روایات شنیده بودم که دو ملک از سوی خدا همیشه با ما هستند حالا داشتم این دو را می دیدم.
چقدر زیبا و دوست داشتنی بودند،دوست داشتم همیشه با آنها باشم😢
🔅 در وسط یک بیابان خشک و بی آب و علف حرکت می کردیم. کمی جلوتر چیزی را دیدم. روبروی ما یک میز قرار داشت که یک نفر پشت میز نشسته بود. آهسته آهسته به میز نزدیک شدیم.😱
🔥به اطراف نگاه کردم سمت چپ من در دوردست ها چیزی شبیه سراب دیده می شد. اما آنچه می دیدم سراب نبود،شعله های آتش بود.😰
حرارتش را از دور احساس میکردم.
🔺️به سمت راست خیره شدم در دوردستها یک باغ بزرگ و زیبا چیزی شبیه جنگل های شمال ایران پیدا بود نسیم خنکی از آن سو احساس میکردم.😊
✨ به شخص پشت میز سلام کردم با ادب جواب داد.
منتظر بودم می خواستم ببینم چه کار دارد👌.
♻️ آن دو جوان که در کنار من بودند عکس العملی نشان ندادند.
اما همان جوان پشت میز، یک کتاب بزرگ و قطور را در مقابل من قرار داد و به آن کتاب اشاره کرد و گفت:
کتاب خودت هست بخوان امروز برای حسابرسی،هم اینکه خودت آن را ببینی کافی است.👌
🔰 چقدر این جمله آشنا بود.در یکی از جلسات قرآن استاد ما این آیه را اشاره کرده بود: "اقرا کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا"😄
♦️نگاهی به اطراف کردم و کتاب را باز کردم:
☘بالای سمت چپ صفحه اول
با خط درشت نوشته شده بود:
۱۳ سال و ۶ ماه و ۴ روز
🔆از آقایی که پشت میز بود پرسیدم: این عدد چیه؟ گفت سن بلوغ شما است.😢
شما دقیقا در این تاریخ به بلوغ رسیدید.
⚠️در ذهنم بود که این تاریخ یک سال از ۱۵ سال قمری کمتر است، اما آن جوان که متوجه ذهن من شده بود گفت: نشانه های بلوغ فقط این نیست که شما در ذهن داری. من هم قبول کردم.😔👌
🌸 قبل از آن و در صفحه سمت راست اعمال خوب زیادی نوشته شده بود:
از سفر زیارتی مشهد تا نمازهای اول وقت و هیئت و احترام به والدین و...
♦️پرسیدم: اینها چیست؟
گفت اینها اعمال خوبی است که قبل از بلوغ انجام داده ای. همه این کارهای خوب برایت حفظ شده است.😊👌
🔰 قبل از اینکه وارد صفحات اعمال پس از بلوغ شویم،جوان پشت میز نگاهی کلی به کتاب من کرد و گفت نمازهایت خوب و مورد قبول است،برای همین وارد بقیه اعمال می شویم.☺️
❤️ یاد حدیثی افتادم که پیامبر فرمودند: نخستین چیزی که خدای متعال بر امتم واجب کرد نماز های پنجگانه است و اولین چیزی که از کارهای آنان به سوی خدا بالا می رود نماز های پنجگانه است و نخستین چیزی که درباره آن از امتم حسابرسی می شود نماز های پنجگانه میباشد.☺️
☘من قبل از بلوغ نمازم را شروع کرده بودم و با تشویق های پدر و مادرم همیشه در مسجد حضور داشتم.کمتر روزی پیش میآمد که نماز صبحم قضا شود.😢
❎اگر یک روز خدای نکرده نماز صبحم قضا میشد تا شب خیلی ناراحت و افسرده بودم. این اهمیت به نماز را از بچگی آموخته بودم و خدا را شکر همیشه اهمیت می دادم.👌☺️
🌿 وقتی آن ملک؛ یعنی جوان پشت میز به عنوان اولین مطلب اینگونه به نماز اهمیت داد و بعد به سراغ بقیه رفت، یاد حدیثی افتادم که معصومین علیه السلام فرمودند:
🌼 اولین چیزی که مورد محاسبه قرار می گیرد نماز است.اگر نماز قبول شود بقیه اعمال قبول می شود و اگر نماز رد شود...😰
🌾خوشحال شدم به صفحه اول کتاب نگاه کردم، از همان روز بلوغ تمام کارهای من با جزئیات نوشته شده بود. کوچکترین کارها حتی ذره ای کار خوب و بد را دقیق نوشته بودند و صرف نظر نکرده بودند.
تازه فهمیدم که فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره یعنی چی!👌
💥هرچی که ما اینجا شوخی حساب کرده بودیم آنها جدی جدی نوشته بودند.😳
ادامه دارد..
التماس دعا...
📌کپی مطالب با ذکر صلوات به نیت تعجل در فرج و سلامتی ناشر و عوامل کتاب ازاد وحلال میباشد
@Arbaeenkhanevadegi
#قسمت_پنجم
🔴 #سه_دقیقه_در_قیامت
(قسمت ۵)
🔰کنار هر نوشته چیزی شبیه یک تصویر کوچک وجود داشت.😢
وقتی به آن خیره می شدیم مثل فیلم به نمایش در می آمد، 😢
درست مثل قسمت ویدئو در موبایل های جدید فیلم آن ماجرا را مشاهده میکردیم با تمام جزئیات.😳😔
یعنی در مواجهه با دیگران حتی فکر افراد را هم میدیدیم لذا
نمی شد هیچ کدام از این کارها را انکار کرد.😢
غیر از کارها حتی نیت های ما ثبت شده بود.آنها همهچیز را دقیق نوشته بودند.😭😳
✨جای هیچگونه اعتراضی نبود، تمام اعمال ثبت بود.
هیچ حرفی هم نمیشد زد...😭
💠اما خوشحال بودم که از کودکی همیشه همراه پدرم در مسجد و هیئت بودم و خودم را از همین حالا در بهترین درجات بهشت می دیدم!😌
💥همینطور که به صفحه اول نگاه میکردم و به اعمال خودم افتخار می کردم یک دفعه دیدم یکی یکی اعمال خوبم در حال محو شدن است!!😰😰
⚫️ صفحه ای که پر از اعمال خوب بود ناگهان تبدیل به کاغذ سفید شده بود!😭
🔷با عصبانیت به آقایی که پشت میز نشسته بود گفتم: چرا اینها محو شد؟مگه من این همه کارهای خوب نکرده ام؟😭😡
🔰گفت:بله درسته،اما همان روز غیبت یکی از دوستانت را کردی.اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد.😏
🔘با عصبانیت گفتم چرا، چرا همه اعمال من؟؟😰😰 او هم غیرمستقیم اشاره کرد به حدیثی از پیامبر که می فرماید:
سرعت نفوذ آتش در گیاه خشک، به پای سرعت اثر غیبت در نابودی حسنات بنده نمی رسد.😏😱
🔹رفتم صفحه بعد.
🔮آن روز هم پر از اعمال خوب بود،نماز اول وقت مسجد، بسیج، هیئت،رضایت پدر مادر و..
تمام اعمال خوب، مورد تایید من بود.👌
🔍آن زمان دوران دفاع مقدس بود و خیلی ها مثل من بچه مثبت بودند،خیلی از کارهای خوبی که فراموش کرده بودم تماماً برای من یادآوری می شد،اما با تعجب به یکباره مشاهده کردم که دوباره تمام اعمال من در حال محو شدن است!😭😢
❗️گفتم: این دفعه چرا!
من که در این روز غیبت نکردم؟😱
✅جوان گفت: یکی از رفقای مذهبیت را مسخره کردی،این عمل زشت باعث نابودی اعمال شد. سپس بدون اینکه حرفی بزند آیه ۳۹ سوره یاسین برایم یادآوری شد:
⛔️ روز قیامت برای مسخره کنندگان روز حسرت بزرگی است.
"یا حسره علی العباد ما یاتیهم من رسول الا کانوا به یستهزون"😱
♻️خوب به یاد داشتم که به چه چیزی اشاره دارد.
من خیلی اهل شوخی و سرکار گذاشتن رفقا بودم. با خودم گفتم اگه اینطور باشه که خیلی اوضاع من خرابه...!😱😢😭
🔷رفتم صفحه بعد، روز بعد هم کلی اعمال خوب داشتم اما کارهای خوب من پاک نشد. با اینکه آن روز هم شوخی کرده بودم اما در این شوخی ها با رفقا گفتیم و خندیدیم اما به کسی اهانت نکردیم.👌😢
🔆 غیبت نکرده بودم،هیچ گناهی همراه با شوخی های من نبود. برای همین شوخی ها و خنده ها به عنوان کار خوب ثبت شده بود.😢
✅با خودم گفتم: خدا را شکر. یاد حدیثی افتادم که امام حسین علیه السلام می فرماید:
برترین اعمال بعد از اقامه نماز شاد کردن دل مومن است. البته از طریقی که گناه در آن نباشد..😰
📿خوشحال شدم و رفتم صفحه بعد با تعجب دیدم ثواب حج در نامه عمل من ثبت شده!☺️
🔅به آقایی که پشت میز نشسته بود با تعجب و لبخند گفتم: من که در سنین نوجوانی مکه نرفتم.😢
💥گفت:ثواب حج ثبت شده، برخی اعمال باعث می شود که ثواب چندین حج در نامه عمل شما ثبت شود، مثل اینکه از سر مهربانی به پدر و مادر نگاه کنید، یا مثلاً زیارت با معرفت امام رضا علیه السلام و...😌
⚡️ اما دوباره مشاهده کردم که یکی یکی از اعمال خوب من در حال پاک شدن است دیگر نیاز به سوال نبود خودم مشاهده کردم که آخرش با رفقا جمع شده بودیم و مشغول اذیت کردن یکی از دوستان بودیم.😢
❄️یاد آیه ۶۵ سوره زمر افتادم که میفرمود برخی اعمال باعث حبط و نابودی اعمال خوب انسان میشود...😢
🔆به دو نفری که در کنارم بودند گفتم: شما یک کاری بکنید! همینطور اعمال خوب من دارد نابود می شود!!😭😭😭
🍃سری به نشانه ناامیدی و این که نمیتوانند کاری انجام دهند برایم تکان دادند.😔😔
همینطور ورق میزدم و اعمال خوبی را میدیدم که خیلی برایش زحمت کشیده بودم اما یکی یکی محو میشد...😭😭
🔴فشار روحی شدیدی داشتم،کم مانده بود دق کنم...😱😱
نابودی همه ثروت معنوی ام را به چشم می دیدم اما نمی دانستم چه کار کنم...😰😰😱
ادامه دارد...
التماس دعا🌹✨
📌کپی مطالب با ذکر صلوات به نیت تعجل در فرج و سلامتی ناشر و عوامل کتاب ازاد وحلال میباشد
📎@Arbaeenkhanevadegi
#قسمت_ششم
🔴 #سه_دقیقه_در_قیامت
قسمت ششم
💠خیلی ناراحت بودم،ای کاش کسی بود که میتوانستم گناهانم را گردن او بیاندازم و اعمال خوبش را بگیرم.😢😢
اما هرچی میگذشت بدتر میشد..😔
🔆جوان پشت میز ادامه داد: وقتی اعمال شما بوی ریا بدهد پیش خدا هیچ ارزشی ندارد. اعمال خالصت را نشان بده تا کارت سریع حل شود.😢😢
✅ همانطور که با ناراحتی کتاب اعمال را ورق می زدم ناگهان دیدم بالای صفحه با خط درشت نوشته شده:😢
🔅نجات یک انسان🔅👌
🔷خوب به یاد داشتم که ماجرا چیست.
به خودم افتخار کردم وگفتم: خدا راشکر این کار را واقعاً خالصانه برای خدا انجام دادم.😌👌
🔮 ماجرا از این قرار بود که یک روز در دوران جوانی با دوستانم برای شنا کردن اطراف سد زاینده رود رفته بودیم.
رودخانه پر از آب بود.😢
🛡ناگهان صدای جیغ و داد یک زن و مرد همه را میخکوب کرد.
یک پسر بچه داخل آب افتاده بود و دست و پا میزد.😭😔
🔵 من شنا و غریق نجات بلد بودم.
آماده شدم که به داخل آب بروم اما رفقایم مانع شدن آنها گفتند اینجا نزدیک سد است و خطرناک...😢😱
🔸 اما یک لحظه با خودم گفتم: فقط برای خدا و پریدم توی آب.😔
خدا را شکر که توانستم این بچه را نجات بدهم .او را به ساحل آوردم و با کمک رفقا بیرون آمدیم.👌👌
♦️پدر و مادرش از من تشکر کردند و شماره تماس و آدرس من را گرفتند.👌
💠 این عمل خالصانه خیلی خوب در پیشگاه خدا ثبت شده بود.خوشحال بودم که لااقل یه کار خوب با نیت الهی پیدا کردم.👌
⛔️اما یکباره مشاهده کردم که این عمل خالصانه هم در حال پاک شده است!!😢
❗️ با ناراحتی گفتم:مگر نگفتی فقط کارهایی که خالصانه برای خدا باشد حفظ میشود؟؟ من این کار را فقط برای خدا انجام دادم،پس چرا دارد پاک میشود؟؟😱😱😰😰
☘جوان لبخندی زد و گفت: درست میگویی اما شما در مسیر برگشت به سمت خانه با خودت چه گفتی؟😰😱
⚡️یکباره فیلم آن لحظات را دیدم.. نیت درونی من مشغول صحبت بود! من با خودم می گفتم: خیلی کار مهمی کردم.. اگر جای پدر و مادر این بچه بودم به همه خبر می دادم که یک جوان به خاطر فرزند ما خودش را به خطر انداخت.😢
💥اگر من جای مسئولین استان بودم یک هدیه حسابی تهیه میکردم و مراسم ویژه می گرفتم اصلا باید خبرنگاری ها و روزنامه ها با من مصاحبه کنند..😰😥
❄️خلاصه فردای آن روز تمام این اتفاقات افتاد، روزنامهها با من مصاحبه کردند. استاندار همراه با خانواده آن بچه به دیدنم آمد و یک هدیه حسابی برای من آوردند.😰
✨جوان پشت میز گفت: اول برای رضای خدا کار کردی اما بعد خرابش کردی! آرزوی اجر دنیایی کردی و مزدت را هم گرفتی درسته؟☹️☹️
🍂گفتم راست می گویی.. همه اینها درست است.
بعد با حسرت عظیمی گفتم: چه کار کنم دستم خیلی خالیه.😢😭
☘جوان پشت میز گفت:خیلی ها کارهایشان را برای خدا انجام میدهند اما باید تلاش کنند تا آخر این اخلاص را حفظ کنند. بعضی ها کارهای خالصانه را در همان دنیا نابود میکنند!😩😫😩
🌾حسابی به مشکل خورده بودم.. اعمال خوبم به خاطر شوخی ها و صحبت های پشت سر مردم و غیبتها نابود میشد و اعمال زشت من باقی می ماند.😩😢
🍃البته وقتایی که یک کار خالصانه انجام داده بودم همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت میشد،چرا که در قرآن آمده بود: ان الحسنات یذهبن السیئات..کارهای نیک گناهان را پاک میکند.😢
🌿زیارت های اهل بیت در نامه عمل من بسیار تاثیر مثبت داشت.البته زیارت های با معرفتی که با گناه آلوده نشده بود.😢
🌕اما خیلی سخت بود!
هر روزِ ما دقیق بررسی و حسابرسی میشد کوچکترین اعمال مورد بررسی قرار می گرفت.😰
🍀به یکی از روزهای دوران جوانی رسیدیم اواسط دهه هشتاد!
🥀 یکدفعه جوان پشت میز گفت: به دستور آقا اباعبدالله الحسین ۵ سال از اعمال شما را بخشیدیم و این ۵ سال بدون حساب طی می شود.😊
💥با تعجب پرسیدم یعنی چی؟
گفت: یعنی پنج سال گناهان شما بخشیده شده و اعمال خوبتان باقی می ماند.😊
❄️نمیدانید چقدر خوشحال شدم.۵ سال بدون حساب و کتاب!!😌
گفتم: علت این دستور آقا برای چه بود؟🙊
🍀 همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند..👌
ادامه دارد..
📌کپی مطالب با ذکر صلوات به نیت تعجل در فرج و سلامتی ناشر و عوامل کتاب ازاد وحلال میباشد
📎@Arbaeenkhanevadegi